eitaa logo
نمایشگاه انجمن باغ گردو
79 دنبال‌کننده
396 عکس
53 ویدیو
29 فایل
اطلاع رسانی ها * نمونه کارها * موفقیت درختان باغ * نکته هایی برای نویسندگی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عظیمی .نبی حسینی
همین الان تموم شد (: تکنیک گواش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداد سبز کوچولو مداد سبز کوچولو قِل خورد تا نزدیک گوش پسرک. رفت نشست پشت گوشش مثل نجارها که مداد را پشت گوششان می‌گذارند. پسرک از خواب بیدار شد. یک چشم باز و یک چشم بسته. دستش را برد پشت گوشش و مداد را برداشت، گرفت توی دستش. مداد سبز کوچولو کف دست پسرک، شروع کرد به وول خوردن. پسرک لای چشم‌هایش را باز کرد. یک نگاه به مداد سبز کوچولو انداخت و دوباره خودش را به خواب زد. معلوم بود که خواب نیست چون داشت زیرزیرکی می‌خندید. آن دورتر مداد نارنجی داشت دست تکان می‌داد. مداد نارنجی از همه مدادها قدبلندتر بود. فقط خورشید را رنگ می‌کرد. مداد سبز از همه کوچک‌تر بود. برگ درختان، چمن و… (به نظر شما یک مداد سبز چه چیزهای دیگری را می‌تواند رنگ بزند؟) مداد سبز کوچولو یادش آمد که یک‌بار پسرک رودخانه را سبز رنگ کرده بود و وقتی مامانش پرسیده بود چرا، گفته بود رودخانه پر از جلبک است. از این فکر خنده‌اش گرفت. همه می‌دانستند که پسرک مداد سبز کوچولو را خیلی دوست دارد، شاید برای همین او را فرستاده بودند تا پسرک را از خواب بیدار کند. مداد آبی از روی میز داد زد: «پس چیکار می‌کنی یک ساعته؟» مداد سبز کوچولو خودش را از کف دست پسرک انداخت روی پتو و رفت تا کنار انگشت شست پای پسرک. دوست داشت پتو را از روی پسرک پس بزند و بگوید بیا با هم نقاشی بکشیم. پسرک نوک انگشت شستش را از پتو بیرون آورد و آن را تکان تکان داد. بقیه مدادرنگی‌ها که حوصله‌شان سر رفته بود، خودشان دست به کار شدند و آمدند پیش مداد سبز کوچولو. یک دفعه مامان در زد و بعد از یک ثانیه در را باز کرد و گفت: «پاشو دیگه پسرم.» بعد نزدیک شد، مدادرنگی‌ها را از روی تخت جمع کرد و گفت: «لطفا مدادهایت را هم روی تخت پخش نکن.» اما پسرک مطمئن بود که مدادها را دیشب روی میز گذاشته بود؛ برای همین چشم‌هایش را باز کرد، سر جایش نشست و با تعجب به مدادهای رنگی نگاه کرد. مداد سبز کوچولو از توی دست مامان، برای پسرک چشمک زد.
هدایت شده از میزان حق
سوال: نویسنده کیست؟ هدف داستان چه بود؟ مداد سبز از کجا آمد؟ پسرک چند ساله است؟ مداد رنگی‌ها چطوری روی تختخواب آمدند؟ به فضاسازی بیشتری نیاز دارد. رنگ خورشید بطور معمول زرد است.
تشکر در کل ایده قشنگی بود. شبیه کارتون بود. چقدر می تونیم به اشیا اجازه حرکت بدیم؟
هدایت شده از خالقی
هدف داستان چی بود؟ بیشتر حس مردم آزاری داشت که بچه رو توی خواب اذیت کردن تا بیدار بشه. اول باید دید هدف چی بوده که بشه راجع به پایان بندی نظر داد.
هدایت شده از یا ذالجَلال و اْلاِکْرام 🌹
خداقوت چطور ممکنه مداد خود به خود روی تخت قل بخوره پشت گوش پسرک بنشیند هدف داستان مشخص نیست.
هدایت شده از 🇵🇸منتظر🇮🇷
اسم: جذاب و دارای تعلیق نیست کنش‌ها متناسب با مدادها نبود(مداد نارنجی مگر دست دارد که تکان دهد؟) مداد نارنجی خورشید رنگ می‌کند یا زرد؟ هدف داستان را متوجه نشدم! گره نداشت موضوع مشخص نبود مداد اگر قل بخورد تا زیر تخت می‌آید نه روی تخت! فضاسازی هم که نداشت سرو ته هم نداشت🤭