eitaa logo
مدرسه نهج البلاغه (۲)
1.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
82 ویدیو
196 فایل
کانال رسمی آقای دکتر شهاب الدین ذوفقاری (حفظه‌الله) مدیریت محترم گروه نهج البلاغه و عضو هیأت علمی دانشگاه معارف قرآن و عترت علیهم السلام / تاسیس کانال : ۱۳۹۹ ارتباط با جناب استاد ⬅️ @DrZoofaghari ادمین ⬅️ @M_sahraei_nahj
مشاهده در ایتا
دانلود
خطبه ۸۳/ بخش یازدهم درقسمتهایی که امروز مرور خواهیم کرد،تماماً توصیفی است مربوط به مرگ و آغاز حیات برزخی. (قرار گرفتن در قبر) امام علیه‌السلام در ادامه می‌فرمایند: ✨ فَهَل ینتَظِرُ أهلُ بَضاضَةِ الشّباب إلّا حَوانِيَ ٱلهَرَم✨ آیا کسانی که از طراوت و شادابی دوره جوانی بهره‌مند هستند آینده را برای خود چگونه می‌بینند؟ آیا جز دوران خمیدگی و کهنسالی را انتظار می‌برند ؟ 🔸بَضاضه: طراوت و شادابی روشن است که دوران جوانی با شادابی و طراوت همراه است؛ یعنی جوان هم به لحاظ جسمانی طراوت دارد و هم به لحاظ روحی، نشاط، چابکی و طراوت در او دیده می‌شود. این دوران، دوران پایداری نیست. چنان نیست که چندین دهه از عمر انسان به این دوران طی شود. بلکه بعد از یکی دو سه دهه این دوران به پایان میرسد و میانسالی و در پی آن بزرگسالی و کهنسالی آغاز می‌گردد. یعنی کسی که نمیتواند راست و مستقیم حرکت کند و خمیده است. بسا دست خود را به زانو گرفته و عصا در دست دارد. 🔸 هَرِم: پیر فرتوت، کسی که در نهایت کهنسالی قرار گرفته است. 🔸حَوانِی: جمع حانیه، در اینجا یکی از معانی آن طولانی‌ترین استخوان های دنده و پشت است. استخوان‌های بدن به خصوص استخوانهای دنده خمیدگی‌اش مشخص است. بعد می فرمایند: ✨ و أهلُ غَضارَةِ الصحّة إلّا نوازِلَ السّقَم✨ آیا کسانی که از آسودگی و آسایش سلامتی بهره می‌برند چیزی جز مشکلات و مسائل بیماری را انتظار می‌برند؟ یعنی همواره انسان های سالم باید مواظب باشند ممکن است به اندک چیزی بیمار شوند. (عوامل بیرونی و درونی) عواملی که ناشی از سهل انگاری خود آنان یا ناشی از سهل انگاری دیگران است. 🔸غضارة: آسودگی، راحتی، آسایش 🔸نوازل: جمع نازله 🔸سقم: بیماری ما در این دوران بیماری همه‌گیر، انواع آن را مشاهده کردیم. چه پهلوانهای نامی که در اثر این ویروس کوچک زمین خوردند. خداوند ان‌شاالله همه آنان را غریق به حال رحمتش فرماید. البته معنای فرمایش امام این نیست که هر شخص سالمی پیوسته دغدغه‌ی بیمار شدن خود را داشته باشد؛ لیکن بایستی شکرگزار سلامتی خود باشد و بداند این نعمت یک نعمت بزرگی است. نکته‌ قابل توجه دیگر این است‌که افراد بسیاری هستند که وقتی انسان ظاهر آنها را نگاه می‌کند، مشکلی ندارند. به نظر می‌رسد انسان‌های سالمی هستند ولی خود آنان و یا اطرافیان آنان می‌دانند که اینها چه مشکلات و بیماری هایی دارند. حال اگر اظهار نمی کنند یا حتی شکرگزار سلامتی خود هستند، این دلیل بر این نیست که کسی تصور کند همه مردم صحیح و سالم راه می‌روند و من از صبح تا به حال جلوی آب بینی خود را نمی توانم بگیرم. این گونه نباید فکر کرد. این مشکلات در بین مردم فراوان است. دعا می کنیم خداوند به حق امیرالمؤمنین علیه‌السلام همه بیماران به ویژه بیماران صعب العلاج را شفای عاجل عنایت فرماید. 🌴🌴🌴
و أهل مُدّة البقاء إلّا آونَةَ ٱلفناء✨ آیا آنان که زنده‌اند جز فنا ونیستی را انتظار دارند. 🔸مدّة: زمان، بخشی از زمان، فاصله‌ای از زمان؛ لیکن این را«مدة» می‌گویند چون امتداد دارد. مدّ دارد. آیا کسانی که زندگی و بقاء آنها طولانی شده و عمری از آنها گذشته است و زندگی شصت، هفتاد، ....و یا حتی نود سالگی خود را با صحت و سلامتی و با آبرومندی طی کرده‌اند _که خداوند به همه عمر طولانی با عزت و سلامتی و با توفیق عنایت کند_ آیا همیشه در این شرایط باقی خواهند ماند؟ خیر. 🔸آونَة: اوان سرانجام اوان فناء آن افراد نیز فرا‌خواهد‌رسید. خداوند به پیغمبر اکرم ﷺ فرمود: "إنّک میّتٌ و إنّهم لَمیّتون" اگر بنا بود کسی در این دنیا باقی بماند و فنا نپذیرد اولیا خدا، انبیاء معصوم و امامان علیهم‌السلام که پاک‌ترین و بهترین بندگان خدا هستند باید هیچ وقت از دنیا نمی‌رفتند. در حالی که این جنبه‌های بشری برای آنان بوده است. البته آن روح وجه اللهیِ آنان باقی‌است که خداوند می‌فرماید: " کُلّ مَن علیها فان و یَبقیٰ وجه ربِّک ذوالجلال و الاکرام" جنبه‌ی وجه اللهی بحث دیگری است و کاری به این بحث ندارد. آری به لحاظ بشری آنها نیز دستخوش پیری و فرتوتگی قرار می‌گیرند. (البته اگر دشمن بگذارد به آن حد برسند. گاهی دشمن در سنین جوانی آنها را از پای در می‌آورد.) به هر حال اگر قرار بود بقایی در دنیا باشد، خود دنیا عاشق این است که از آنان پذیرایی کند. در و دیوار، زمین و آسمان، نبات و حیوان، فرشتگان و زمین و زمان آماده به خدمت هستند برای اینکه ولیّ خدا را سر دست نگه‌دارند و مثل یک گل ببویند و از وجودش بهره‌مند شوند. ولی تقدیر الهی چنین نبوده است. ✨مع قُربِ الزّیال و أُزوفِ ٱلاِنتِقال✨ چگونه ممکن است ما انتظار بقا داشته باشیم و فکر کنیم از فنا رهیده‌ایم در حالی که زوال همه ما نزدیک است. 🔸 زیال: زوال، زائل شدن 🔸 أزوف: نزدیک شدن ( البته نزدیک که می‌گوییم ان‌شاءالله تا آن زمان چندین دهه فاصله هست، ولی این چند دهه نیز ابدی نیست.) انسان وقتی به ۱۰ سال گذشته باز می گردد می بیند هرچه عمر بالا میرود گویی زودتر نیز میگذرد. گویی به نظر می‌رسد در دوران کودکی فاصله بین ۱۰ سال تا ۱۵ سال را خیلی طولانی تر طی کردیم تا فاصله بین ۳۵ سال تا ۴۰ سال. پس سرعت می‌گیرد. وقتی سرعت گرفت، علامت این است که ما در سراشیبی قرار گرفته‌ایم. در سربالایی سرعت پایین است؛ یعنی وقتی هنوز به نیمه‌ی عمر نرسیده‌ایم و در حال حرکت در سربالایی هستیم (انسان سربالایی را آهسته آهسته طی می‌کند)؛ ولی وقتی سرعت زیاد شد مشخص می‌شود در سراشیبی قرار گرفته و در سراشیبی سرعت زیاد می‌شود. ✨ أُزوفِ ٱلاِنتِقال✨ نزدیک می‌شود زمانی که بایستی منتقل شویم و از این عالم برویم. ✨و عَلَزِ القَلَق✨ 🔸عَلَز : لرزش، ( لرزشی که اشخاص تب‌دار دارند) بعضی تب آنها آنقدر شدید است که می‌لرزند رعشه در بدن آنها مشهود است. 🔸 قلق: سستی یعنی دستش به جایی بند نیست. دست خود را رها کرده و تکیه گاهی ندارد. زندگی مانند یک خیمه است. وقتی طوفانی می‌وزد اگر تیرک در جای خود محکم بوده و طناب های خیمه محکم بسته باشد، این خیمه ثابت است و تکان زیادی نمی‌خورد. ولی اگر یکی از این طناب ها پاره شده باشد این خیمه حالت رفت و برگشت دارد. قلق دارد. ✨و ألَمِ ٱلمَضَضِ✨ درد همراه با سوزش 🔸مَضَض: سوزش، سوزشی که در برخی دردها افراد احساس می‌کنند. 🔸ألَم: درد 🌴🌴🌴
وَ غُصَصِ اَلْجَرَضِ✨ یعنی همینطور آب یا غذا در گلو گیر کرده و نمی‌تواند فرو بدهد. این مسائل در زندگی پیش می‌آید، وقتی به آن توجه کنیم به دنبالش دعا هم می‌کنیم؛ مثل همین‌که ما الآن دعا کردیم که خدا ما را از اینگونه ناراحتی‌ها حفظ بفرماید. بی‌توجهی ما این مشکلات را حذف نمی‌کند، ای‌کاش اینگونه بود، لیکن اینگونه نیست. پشت گوش انداختن مسائل زندگی به معنای حذف آنها و رهیدن از آنها نیست. ✨وَ تَلَفُّتِ‌اَلاِسْتِغَاثَةِ بِنُصْرَةِ اَلْحَفَدَةِ وَاَلْأَقْرِبَاءِ✨ رویگردان هستند از استغاثه‌ای که نسبت به یاری نوه‌ها یا خویشاوندان داشته باشند. 🔸تلفّت: روی گرداندن از چیزی. انسان‌هایی که دراثر کهنسالی سنشان بالا رفته و در اثر ناراحتی و درد مُشرِف به مرگ می‌شوند، خودشان هم متوجه هستند که با داد و فریاد و یاری خواستن کاری از کسی برنمی‌آید. البته می‌بینند که اطرافیان آماده به خدمت ایستادند، ولی می‌دانند که آنها کاری نمی‌توانند انجام دهند و باید توجهشان به خدا باشد(ان‌شاء‌الله) 🔸حَفَدة: نوه‌ها، خویشاوندان، نزدیکان. اینکه امام علیه‌السلام به "حفدة" اشاره فرمودند، به این خاطر است‌که رابطه محبت‌آمیز بین نوه‌ها وپدربزرگ ومادربزرگ گاهی قوی‌تر از رابطه بین فرزندان و والدین است. در برخی موارد نو‌ه‌ها بیشتر توجه می‌کنند، چنانچه عکسش هم هست؛ یعنی پدربزرگ ومادربزرگ بیشتر از والدین به نوه‌ها توجه دارند. این‌هایی که درحالت عادی وقت کمک‌خواستن می‌شتابند، گاهی کارانسان به جایی می‌رسد که از این نوه‌ها و نزدیکان هم بریده می‌شود و دل می‌کَنَد. ✨ وَ اَلْأَعِزَّةِ وَ اَلْقُرَنَاءِ✨ نگاهی به آنان می‌کند، درحالیکه هیچکس از عزیزان و خویشاوندان ودوستان وآشنایانش نمی‌توانند کاری کنند. حتی گاهی بعضی از نزدیکانش که درزمینه‌ای تخصصی هم دارند، نمی‌توانند برایش کاری انجام دهند. درادامه بخش دیگری از خطبه آغاز می‌شود⬇️ ✨فَهَلْ دَفَعَتِ اَلْأَقَارِبُ✨ آیا نزدیکان می‌توانند از کسی مرگ را دفع کنند؟ آیا درآن شرایط بحرانی که انسان در سراشیبی مرگ قرار گرفته‌ است و حتی آن سِیر نزولی هم به انتها می‌رسد، کسی از خویشاوندان می‌تواند مرگ را از او دفع کند و براند؟ برخی افراد درشرایطی قرار دارند که خودشان هم می‌دانند که دیگر فایده‌ای ندارد و خدانکند کار به جایی برسد که اطرافیان فکر کنند اگر بمیریم راحت می‌شویم و خدانکند دیگران از مردن ما احساس کنند راحت می‌شوند. ان‌شاء‌الله اینطور نباشد. البته به اهل ایمان عنایات ویژه‌ای می‌شود. مشاهده شده افرادی که همیشه نگران مرگ و آخرت و ایمانشان بوده‌اند در حالت بسیار آرامی از دنیا رفته‌اند؛ مثل یک خواب. بنابراین افرادی که با این مسائل انس می‌گیرند خداوند آنها را تنها نمی‌گذارد و فشارها و ناراحتی‌ها را برآنها کاهش می‌دهد. برای اینکه برخی از این فشارها در اهل ایمان برای پاک شدنشان است. اگر کسی بکوشد که زودتر پاک شود، دیگر برای چه فشار را تحمل کند؟ ممکن است به جهت ترفیع درجاتشان باشد. اگر کسی در کسب درجات عالیه هم تلاش کرده باشد، یعنی حسابش را با خلق و با خدا صاف کرده و در کسب درجات عالی هم تلاش لازم را کرده، برای چه گرفتاری‌های اینگونه داشته باشد؟! بنابراین می‌شود امیدوار بود و از خدا درخواست کرد که مرگ و عَقَبات مرگ را بر من آسان بگردان و از طرف دیگر مرا بیامرز. می‌شود انسان اینگونه با خدا ارتباط داشته باشد. کم نیستند افرادی که به صحت و سلامتی و آبرومندی و عزت، از این طرف تا دَم قبر می‌روند و هنوز نرسیده به قبر فرشتگان تابوت آنان را تحویل می‌گیرند و خودشان کارهای آنها را تعقیب می‌کنند و حتی اولیاء الهی به استقبالشان می‌آیند. این افراد کم نیستند؛ بعضی سروصدادارند و ما حدس می‌زنیم اینگونه‌اند و بعضی سروصدایی هم ندارند. یک فرد معمولی و بسا بی‌سوادی که در چنین شرایطی از دنیا می‌رود که نمونه‌های آن کم نیست. مثل جناب شطیطه خاتون یا نفیسه خاتون و امثال اینها. ✨أَوْ نَفَعَتِ اَلنَّوَاحِبُ✨ یا گریه و زاری آنها برای او نفعی دارد؟ 🔸نواحب: جمع ناحبه / نَحب: گریه وزاری با صدای بلند. حالا اینکه فریاد بزنند یا شیوَن کنند، برای او سودی دارد؟ خیر. شاید بعضی فکر کنند که کسانی یا اطرافیانی بودند که این میت را خیلی دوست می‌داشتند؛ این که طبیعی است. بالاخره نزدیکان و وابستگان علاقه دارند، حتی اگر دلخوری هم داشته باشند بازهم با ازدست دادن او ناراحت می‌شوند. به هرحال آنچه مسلّم است آنها خودشان را تکه پاره هم که کنند به سود او نیست و برایش فایده‌ای ندارد. 🌴🌴🌴
وَ قَدْ غُودِرَ فِي مَحَلَّةِ اَلْأَمْوَاتِ رَهِيناً✨ به خصوص آن زمانی که او را می‌برند و در محله اموات می‌گذارند و می‌آیند(یعنی به گور می‌سپارند) وقتی گفته می‌شود: "غودر" یعنی جمعیتی با او می‌روند (او راتشییع می‌کنند که از آداب بسیار خوب و ارزشمند در میان مسلمانان است و در بین ادیان دیگر به این شکل نیست) و او را گِرو می‌گذارند پیشِ خاک و او را محکم می‌بندند. اصلاً لطف به میت در این است که تمام خُلَل و فُرَج او را پر کنند. تا یک ساعت پیش سعی می‌کردند بند یقه او را باز کنند، دست وپایش را آزادکنند و او را راحت بگذارند تا به او فشار نیاید ؛ ولی یک‌ساعت بعد همه خُلل و فُرَج او را می‌بندند و پُر می‌کنند. اگر کسی در این امر کوتاهی کند، نوعی کم‌لطفی در حق میت به حساب می‌آید. ✨وَ فِي ضِيقِ اَلْمَضْجَعِ وَحِيداً✨ اینگونه نیست که حُسن قبر به جاداری و بزرگیش باشد، بلکه باید تنگ باشد. به همین خاطر هم لَحَد را برایش آماده می‌کنند تا نتوان تکان بخورد یا برگردد. 🔖این‌ها را امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند و به شکل‌های دیگر هم در قسمت‌های دیگر نهج‌البلاغه می‌بینیم. اگر کسی این مطالب را مطالعه کرد و احساس ویژه‌ای به او دست داد( تکانی خورد و متحول گشت) پیشنهاد می‌شود به سراغ دعای معروف فرزندشان زین‌العابدین سلام‌الله علیه یعنی دعای برود. در آن دعا امام سجاد علیه‌السلام با یک لطافتی انسان را از این مراحل عبور می‌دهند. این دعا بسیار یگانه و بی‌نظیر است. یعنی انسان از دوران کهنسالی می‌رود تا قیامت و درپایان دعا به سلامتی، پاک و بی‌گناه ان‌شاء‌الله برمی‌گردد. یکی از عبارات این دعا اینست که می‌فرماید: 🍃قدنَزَلتُ بِکَ وَحیداً فی حُفرَتی🍃 خدایا من تک وتنها درآن حفره‌ای که برایم آماده کرده‌اند قرار می‌گیرم. 🍃وَ ارْحَمْ فِی ذَلِکَ الْبَیتِ الْجَدِیدِ غُرْبَتِی🍃 خدایا در این خانه غریبم. به این غربتم رحم کن. 🍃حَتَّی لا أَسْتَأْنِسَ بِغَیرِک یا سیدی🍃 تا در اثر رحمی که به من می‌کنی، انسی با غیر تو نگیرم. یعنی انیس من تو باشی، چنانچه در دنیا اینگونه بود. اما راه انس با خدا چیست❓ راهش این است که در دنیا هروقت تنها می‌شود، فوراً با خدا بگیرد. از راههای مختلف هم می‌شود با خدا تماس گرفت. با یک هم می‌شود با خدا تماس گرفت و ارتباط برقرار کرد. بعضی‌ها حواسشان هست که وقتی تنها می‌شوند، این تنهایی را غنیمت می‌شمارند . شب، روز ، وقت، بی‌وقت، حتی چندثانیه اگر تنها شدند فوراً با خدا ارتباط برقرار می‌کنند و این ارتباط وانس بسیار برایشان لذت‌بخش است. آیا می‌شود خدا رفیقش را در قبر تنها بگذارد❓ افراد معمولی کم‌وفا هم اینگونه هستند، خدا که است. مگر نمی‌گوییم " یا وفی" خداوند اهل وفاست. در دنیاهم اگر یک دوستی باشد که هرازگاهی به شما زنگ می‌زند، احوال‌پرس شما می‌شود و با شما گفتگو می‌کند، کم‌کم چنان می‌شود که اگر یک‌روز نیامد یا زنگ نزد ما به سراغش می‌رویم و جویای احوالش می‌شویم. ما هم هرچقدر اهل وفا نباشیم، در اینگونه موارد وفاداری نشان می‌دهیم. مگر می‌شود بنده همه عمر با خدا انس گرفته باشد و خداوند در تنهایی قبر او را تنها بگذارد⁉️ هم خودش آنجا سراغ خدا می‌رود و هم اگر نتوانست خداوند با او انس خواهد گرفت. 👈درادامه امام مراحل بعد از مرگ را توضیح می‌دهند: ✨قَدْ هَتَكَتِ اَلْهَوَامُّ جِلْدَتَهُ✨ بدن را هرچقدرهم که با گلاب شستشو بدهند که نمی‌دهند، بهترین و عالیترین کفن‌ها را هم که پوشانده باشند، آن حشرات به این چیزها توجهی ندارند و نمی‌گویند او همیشه روی دوشش سردوشی و برکمرش اسلحه بوده و... و بالاخره پوست او را پاره کرده و خوراک خود می‌کنند. ✨وَ أَبْلَتِ اَلنَّوَاهِكُ جِدَّتَهُ✨ این بدن تازه شسته شده را در قبر می‌گذارند وبعد از مدتی پوسیده می‌شود. 🔸نواهک: جمع ناهک یعنی آن چیزهایی که بدن انسان را می‌پوساند. 🔸جِد: تازگی ✨وَ عَفَتِ اَلْعَوَاصِفُ آثَارَهُ✨ بادشدید آثاری که برجای گذاشتند را محو می‌کند. گاهی اوقات همان اول علائمی رو قبرش می‌گذارند یا پرچمی بر سردر خانه یا درمحل کارش که باد می‌آید و اینها را می‌اندازد. 🔸عواصف: جمع عاصفه به معنی طوفان یا بادشدید است. ✨وَ مَحَا اَلْحَدَثَانُ مَعَالِمَهُ✨ گذر شب وروز علائم را از بین برده است. علائم و نشانه‌هایی(تابلوهایی) که او برجای گذاشته را کم‌کم شبانه‌روز بی‌رنگ می‌کند و نوشته‌هایش محو می‌شود. 🔸حَدَثان: شب وروز است که هردو حدیث وتازه هستند. ✨وَ صَارَتِ اَلْأَجْسَادُ شَحِبَةً بَعْدَ بَضَّتِهَا✨ جسدهایی که درآنجا گذاشته شده بعد از مدتی که چاق بودند، تکیده و لاغر می‌شوند. 🌴🌴🌴
وَ اَلْعِظَامُ نَخِرَةً بَعْدَ قُوَّتِهَا✨ استخوانها پوسیده می‌شود بعداز آنکه محکم بود. چیزی که پوسیده می‌شود زود می‌شکند و خُرد می‌شود. استخوانهایی که با آنها کارهای سنگین و ورزش انجام می‌داد، حالا دیگر قوت ندارد. با یک دست زدن خرد می‌شود. ✨وَ اَلْأَرْوَاحُ مُرْتَهَنَةً بِثِقَلِ أَعْبَائِهَا✨ ارواح بسته شده‌اند به سنگینی مسئولیتها و کارهایی که انجام داده است. در واقع روح هر کسی رَهینِ اعمال و کارهای سنگین اوست. یعنی این روح می‌خواهد بالابرود، ولی مثل یک بالُنی که به آن سنگ بسته باشند، اعمال آن روح را گیر می‌اندازد. البته این را می‌شود چاره کرد؛ یعنی انسان از قبل خودش را سبک کند که گیر نیفتد. ✨مُوقِنَةً بِغَيْبِ أَنْبَائِهَا✨ اینها می‌دانند که خبرهایی که داشتند فعلاً پنهان است و کم‌کم آشکار می‌شود. ✨لاَ تُسْتَزَادُ مِنْ صَالِحِ عَمَلِهَا✨ دیگربرعمل صالح خود نمی‌تواند بیفزاید. آنجا دیگر زمان عمل نیست. نمی‌شود گفت چنین و چنان می‌کنم. دیگر برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری امکان‌پذیر نبوده و فایده‌ای ندارد. دیگر کسی نمی‌تواند عمل صالح جدیدی انجام دهد؛ مگر آنکه از خودش باقیات‌الصالحات برجای گذاشته باشد و سَره همه باقیات و صالحات ذکر است. همچنین فرزند صالح، نوشته مفید، چاهی که مردم از آن آب بردارند، درختی که از سایبانش استفاده کنند و ... تمام کارهای ماندگاری که اگر کسی به دست خودش انجام دهد، کمک‌کننده است چون بقیه مثل خود انسان نمی‌توانند انجام بدهند؛ چون یا سرسری انجام می‌دهند یا نمی‌توانند آنطور که مفید است انجام دهند. کارهای که یا جنبه دینی داشته باشد یا جنبه بشری. از موسسات خیریه بگیرید و بیایید تا برسد به یک نوشته یا نکته‌ای که کسی به فرزندانش آموخته باشد. البته باید توجه کنید که وقتی به فرزندانتان محبت می‌کنید ، مُفت نباشد. می‌خواهید عیدی بدهید، در کنارش یک عیدی معنوی هم بدهید تا در ذهن آنان بماند. مثلاُ نوه‌ها در یادشان می‌ماند که پدربزرگ یا مادربزرگ وقتی می‌خواست عیدی بدهد، صورتشان را می‌بوسید و کنار گوششان می‌گفت: فرزندم دروغ نگو. او همشه وقتی عید می‌شود و عیدی می‌گیرد یا می‌دهد جمله آنان برایش تداعی می‌شود. البته انتخاب کلمات و جملات در این وقتها و اینکه در چه شرایطی گفته شود هم سیاست می‌خواهد. 👈جناب استاد: من این تجربه را داشتم در ترم گذشته برای دانشجویان روانشناسی، یک آیه‌ای را به عنوان سرلوحه درس ابتدای ترم گفتم و روی تابلو هم نوشتم. هر جلسه که می‌رفتم این آیه را می‌نوشتم. بعد از مدتی با وجوداینکه هیچ اجباری در حفظ کردن آن نبود، مشاهده کردم که دانشجویان آن آیه را حفظ شده بودند و برخی هم سرجلسه امتحان بدون اینکه خواسته باشم روی برگه‌شان نوشته بودند. پس می‌شود یک‌سری کارها را با سیاست خاصی انجام داد که ماندگار بشود. به هر شکلی که باشد، مادی و معنوی که باقیات‌الصالحات باشد. نه اینکه بگذاریم ۷۵ سالمان شد دست به کار شویم. یک جوان ۳۵ ساله هم می‌تواند باقیات‌الصالحات را شروع کند؛ منتها نیاز به یک لطایفی دارد؛ مثلاً باید ⬇️ داشته باشد؛ چون هنر ماندگار است. هم همراهش باشد. هم داشته باشد. و لُبّ و قابل قبول باشد. و الا یک چیزهای خیلی قطور وسنگین چه به لحاظ مادی و چه معنوی ممکن است دست‌وپاگیرشان بشود. نمی‌شود یک صندوق بزرگ بگذارد وبگوید این‌هم یادگاری من، که هروقت چشمتان به این افتاد مرا یاد کنید. بعد از مدتی می‌بینند مزاحم است آن را بیرون می‌اندازند. درمورد وصیت هم، اگر عملی باشد خوب است. اینکه انسان یک وصیت‌نامه مفصل بنویسد و شماره‌گذاری کند(۱_۲.......۶۵_۶۷.....) فایده‌ای ندارد. اگر خیلی خوب باشند ممکن است روز اول آن را بخوانند، ولی بعد به دنبال کاروزندگی خودشان می‌روند. مشغله‌های امروزی به افراد اجازه نمی‌دهد که حتی به خودشان هم برسند. خیلی در این زمینه باید با لطافت و هنرمندانه وارد شد و از خدا هم کمک گرفت و خلوص نیت هم داشته باشیم؛ فلذا گاهی اوقات افراد هیچ وصیتی هم ندارند، اما گویا همه خود را بدهکار به ایشان می‌دانند. هرکسی هرازگاهی برایشان انجام می‌دهند. 🌴🌴🌴
وَ لاَ تُسْتَعْتَبُ مِنْ سَيِّئِ زَلَلِهَا✨ توفیق عذرخواهی هم به او نمی‌دهند. تایک‌روز قبل از مرگ می‌توانست عذرخواهی کند و پاک از دنیا برود؛ اما حالا دیگر پس از مرگ این اجازه را ندارد. 👈امام علیه‌السلام بعد از توصیف بی‌نظیرشان از آن صحنه‌ها، می‌فرمایند: ✨أَ وَ لَسْتُمْ أَبْنَاءَ اَلْقَوْمِ وَ اَلْآبَاءَ وَ إِخْوَانَهُمْ وَ اَلْأَقْرِبَاءَ✨ آیا شما زندگانی که پای منبر من نشسته‌اید مگر فرزندان همانهایی نیستید که از دنیا رفته‌اند؟ یا فرزندانشان هستید، یا پدرانشان، و یا برادرانشان و خویشاوندانشان هستید. شما که از جنس دیگری نیستید یا از جای دیگری نیامدید، همان مسیری که اموات پیشین وگذشتگان رفتند‌ ماهم درپیش داریم. ✨تَحْتَذُونَ أَمْثِلَتَهُمْ✨ شما از نمونه‌های آنها الگو می‌گیرید. یعنی شما هم یکی از این نمونه‌ها را پیش‌روی خود خواهید داشت. ✨وَ تَرْكَبُونَ قِدَّتَهُمْ✨ شما هم در همان مسیر سوار می‌شوید و درهمان خط قرار می‌گیرید. 🔸قِد: شکافی که ار طول باشد/قِدَّة : جاده، چون طولانی است و بیابانها و کوهها را می‌شکافد و جلو می‌رود. ✨وَ تَطَئُونَ جَادَّتَهُمْ✨ و گام در همان مسیر می‌گذارید. 👈امام می‌فرمایند اگر کسی این حرفها را بخواند و هیچ تأثيرى رویش نداشته باشد، معلوم است که شده‌است. ✨فَالْقُلُوبُ قَاسِيَةٌ عَنْ حَظِّهَا✨ افسوس که دلها سخت شده و پند نمی‌پذیرند. این قلبها زنگار گرفته و دیگر تأثیری روی آن ندارد. حال تصورکنید پای منبر امیرالمؤمنین، آنها ندای امام را می‌شنیدند و اگر عده‌ای از شدت خلوص و رسائی بیان ایشان در دم جان می‌دانند، امر بعیدی نبوده‌است. ✨لاَهِيَةٌ عَنْ رُشْدِهَا✨ سرگرمی که از رشد(هدایت) باز می‌دارد. چنین قلبی چرا سخت می‌شود❓ برای اینکه دچار شده‌است. همیشه یک‌سری لهو وجود دارد. حال که این گوشی‌های موبایل لَهویات زیادی در خود دارد. هروقت حوصله‌شان سر می‌رود تعدادی جُک آماده دارند، یا صحنه‌های سرگرم کننده وجود دارد. اگر هم نباشد با یک جستجو در اینترنت فوراً برایشان مهیا می‌شود. 👈 موجب می‌شود. ✨سَالِكَةٌ فِي غَيْرِ مِضْمَارِهَا✨ مسیری را غیراز آن مسیری که باید برود، می‌رود. 🔸مِضمار: یک مسیر و رَوَند خاصی است که اسبها در آن قرار می‌دادند برای مسابقه. از روند طبیعی سِیرالی‌الله خارج می‌شود. لهو با آدم این‌کار را می‌کند و ما همگی بسیار تجربه در این زمینه داریم. البته یک درصد کمی از زندگی به این می‌گذرد و طبیعی است؛ لیکن نباید خواهان بیش‌تر و بیش‌تر باشیم به‌طوری که فراگیر شود. خواب و خوراک وجِدّ ما هزل (بیهوده، شوخی) شود. طبق روایات نهج‌البلاغه وای به حال کسی که هَزل او از جِدَش بیشتر باشد. شوخی نباید از جدی بیشتر باشد. هرچه در حد خودش باید باشد. مگر می‌شود همه در و دیوار را روغن‌کاری کنیم؟ اگر به این در زیاد روغن زده شود، به اندک نسیمی به هم می‌خورد یا روی زمین جاری می‌شود و دیگران سُر می‌خورند. لهو و هزل نیز مثل همین روغن است که گاهی خشکی روح را باید با آن برطرف کرد. مزاح خوب است. خودِ امیرالمؤمنین را دشمنانشان می‌گفتند خیلی اهل مزاح هستند. پیداست آقا گاهی اوقات سعی می‌کردند یک لطافتی به محیط ببخشند و یک تغییر ذائقه‌ای به خودشان و اطرافیانشان بدهند؛ اما در حد خودش. ✨كَأَنَّ اَلْمَعْنِيَّ سِوَاهَا✨ آیا مقصود از این حرفها دیگرانند❓ خیر مقصود همه ما هستیم. گاهی اوقات مردم فکر می‌کنند این حرفها برای دیگران است( برای کشور دیگر، مردم دیگر و...) ✨وَكَأَنَّ اَلرُّشْدَ فِي إِحْرَازِ دُنْيَاهَا✨ و گویی مردم هدایت و راهیابی را در این می‌دانند که تا می‌توانند بیشتر از دنیا برگیرند و احراز کنند که این روند درستی نیست. 🌴🌴🌴
وَ لاَ تُسْتَعْتَبُ مِنْ سَيِّئِ زَلَلِهَا✨ توفیق عذرخواهی هم به او نمی‌دهند. تایک‌روز قبل از مرگ می‌توانست عذرخواهی کند و پاک از دنیا برود؛ اما حالا دیگر پس از مرگ این اجازه را ندارد. 👈امام علیه‌السلام بعد از توصیف بی‌نظیرشان از آن صحنه‌ها، می‌فرمایند: ✨أَ وَ لَسْتُمْ أَبْنَاءَ اَلْقَوْمِ وَ اَلْآبَاءَ وَ إِخْوَانَهُمْ وَ اَلْأَقْرِبَاءَ✨ آیا شما زندگانی که پای منبر من نشسته‌اید مگر فرزندان همانهایی نیستید که از دنیا رفته‌اند؟ یا فرزندانشان هستید، یا پدرانشان، و یا برادرانشان و خویشاوندانشان هستید. شما که از جنس دیگری نیستید یا از جای دیگری نیامدید، همان مسیری که اموات پیشین وگذشتگان رفتند‌ ماهم درپیش داریم. ✨تَحْتَذُونَ أَمْثِلَتَهُمْ✨ شما از نمونه‌های آنها الگو می‌گیرید. یعنی شما هم یکی از این نمونه‌ها را پیش‌روی خود خواهید داشت. ✨وَ تَرْكَبُونَ قِدَّتَهُمْ✨ شما هم در همان مسیر سوار می‌شوید و درهمان خط قرار می‌گیرید. 🔸قِد: شکافی که ار طول باشد/قِدَّة : جاده، چون طولانی است و بیابانها و کوهها را می‌شکافد و جلو می‌رود. ✨وَ تَطَئُونَ جَادَّتَهُمْ✨ و گام در همان مسیر می‌گذارید. 👈امام می‌فرمایند اگر کسی این حرفها را بخواند و هیچ تأثيرى رویش نداشته باشد، معلوم است که شده‌است. ✨فَالْقُلُوبُ قَاسِيَةٌ عَنْ حَظِّهَا✨ افسوس که دلها سخت شده و پند نمی‌پذیرند. این قلبها زنگار گرفته و دیگر تأثیری روی آن ندارد. حال تصورکنید پای منبر امیرالمؤمنین، آنها ندای امام را می‌شنیدند و اگر عده‌ای از شدت خلوص و رسائی بیان ایشان در دم جان می‌دانند، امر بعیدی نبوده‌است. ✨لاَهِيَةٌ عَنْ رُشْدِهَا✨ سرگرمی که از رشد(هدایت) باز می‌دارد. چنین قلبی چرا سخت می‌شود❓ برای اینکه دچار شده‌است. همیشه یک‌سری لهو وجود دارد. حال که این گوشی‌های موبایل لَهویات زیادی در خود دارد. هروقت حوصله‌شان سر می‌رود تعدادی جُک آماده دارند، یا صحنه‌های سرگرم کننده وجود دارد. اگر هم نباشد با یک جستجو در اینترنت فوراً برایشان مهیا می‌شود. 👈 موجب می‌شود. ✨سَالِكَةٌ فِي غَيْرِ مِضْمَارِهَا✨ مسیری را غیراز آن مسیری که باید برود، می‌رود. 🔸مِضمار: یک مسیر و رَوَند خاصی است که اسبها در آن قرار می‌دادند برای مسابقه. از روند طبیعی سِیرالی‌الله خارج می‌شود. لهو با آدم این‌کار را می‌کند و ما همگی بسیار تجربه در این زمینه داریم. البته یک درصد کمی از زندگی به این می‌گذرد و طبیعی است؛ لیکن نباید خواهان بیش‌تر و بیش‌تر باشیم به‌طوری که فراگیر شود. خواب و خوراک وجِدّ ما هزل (بیهوده، شوخی) شود. طبق روایات نهج‌البلاغه وای به حال کسی که هَزل او از جِدَش بیشتر باشد. شوخی نباید از جدی بیشتر باشد. هرچه در حد خودش باید باشد. مگر می‌شود همه در و دیوار را روغن‌کاری کنیم؟ اگر به این در زیاد روغن زده شود، به اندک نسیمی به هم می‌خورد یا روی زمین جاری می‌شود و دیگران سُر می‌خورند. لهو و هزل نیز مثل همین روغن است که گاهی خشکی روح را باید با آن برطرف کرد. مزاح خوب است. خودِ امیرالمؤمنین را دشمنانشان می‌گفتند خیلی اهل مزاح هستند. پیداست آقا گاهی اوقات سعی می‌کردند یک لطافتی به محیط ببخشند و یک تغییر ذائقه‌ای به خودشان و اطرافیانشان بدهند؛ اما در حد خودش. ✨كَأَنَّ اَلْمَعْنِيَّ سِوَاهَا✨ آیا مقصود از این حرفها دیگرانند❓ خیر مقصود همه ما هستیم. گاهی اوقات مردم فکر می‌کنند این حرفها برای دیگران است( برای کشور دیگر، مردم دیگر و...) ✨وَكَأَنَّ اَلرُّشْدَ فِي إِحْرَازِ دُنْيَاهَا✨ و گویی مردم هدایت و راهیابی را در این می‌دانند که تا می‌توانند بیشتر از دنیا برگیرند و احراز کنند که این روند درستی نیست. 🌴🌴🌴
2_144138278134926920.m4a
11.55M
🎙بیانات جناب استاد پیرامون مسئله "مرگ‌آگاهی" ذیل خطبه ۸۳ https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609 📚📚📚
💠 مرگ‌آگاهی : 🔖 نکته اول👈یکی از موضوعات مهم و قابل اهمیت در علم روانشناسی، مسئله مرگ‌‌آگاهی یا death Awareness است که روانشناسان برآن تأکید فراوان دارند؛ چراکه مرگ موضوعی است که بالاخره در یک دوران‌هایی انسان را به خودش مشغول می‌کند. نباید تصور کرد که تنها افراد کهنسال متوجه مرگ می‌شوند. گاهی بین افراد میانسال، جوانان و حتی کودکان این موضوع دیده می‌شود و یک فکر و موضوعی است که افراد را رها نکرده و آنان را دچار نگرانی شدید می‌کند؛ به‌طوری که گاهی به‌دنبال آن افسردگی و بیماری‌های دیگر پدید می‌آید. روانشناسان خیلی به موضوع مرگ فکر کرده‌اند تا شاید بتوانند راه‌حلی برای مقابله با آن پیدا کنند. اگر می‌شد مرگ را حذف نمود، که خوب بود. مثلاً اگر ما در خانه‌ای زندگی کنیم که از بعضی مسائلِ آن منزل ناراحت باشیم، با هرکسی مشورت کنیم، توصیه‌اش این‌ است‌که خانه را بفروش وخانه دیگری خریداری کن. یا اگر ماشینی داشته باشیم که ما را اذیت کند، آن را می‌فروشیم و خودمان را آسوده می‌کنیم؛ لیکن مرگ اینگونه نیست که بشود آن‌ را حذف کرد و حتی از ذهن آن را زدود. یعنی نمی‌شود به کسی که اینگونه نگرانی‌ها را دارد، بگوییم فکرش را نکن! البته ممکن است با یک سری آموزش‌ها تا حدی حواس او را از این قضیه منحرف کنیم یا داروهای مخدر که این بدترین نوع برخورد است تا او از فکرکردن به این موضوع منصرف شود؛ ولی نمی‌شود به‌طور کامل حواس او را پرت نمود؛ چراکه هرروز اخباری ممکن است به او برسد، اطلاعیه‌هایی را ببیند و مجدداً برایش یادآوری شود. مرگ خودش را دائماً به ما نشان می‌دهد. لذا به این نتیجه رسیده‌اند که به یک نحوی باید با این پدیده کنار آمد. نه می‌شود با آن دراُفتاد❌ نه می‌شود آن را حذف نمود❌ نه می‌شود خودمان را از این قضیه مستثنی‌کنیم❌ به همین دلیل هم آمادگی پذیرش این مسئله را نام گذاشته‌اند. 👈تعریف مرگ‌آگاهی : کنارآمدن انسان با مرگ و سعی در مأنوس شدن با آن. نهج‌البلاغه یکی از بهترین منابع برای مرگ‌آگاهی است که این جملات خطبه ۸۳ نمونه‌ای از آن است. روانشناسان می‌گویند: اگر کسی با مرگ کنار بیاید، اولاً زندگی‌اش می‌شود، یعنی می‌شود، می‌فهمد که باید یک مقصدی در زندگی داشته باشد تا به نگذراند. ثانیاً اینکه آرزوهایش کاسته و می‌شود؛ چون کسی که در آرزو زندگی می‌کند، همیشه فکر می‌کند دارد به چیزی می‌رسد، ولی نمی‌رسد. [ آرزو غیر از امیداست، امید خوب است؛ ولی آرزو ریشه خیالی دارد و پوچ است و نیاز به سرمایه‌ای هم ندارد. وقتی هم که می‌بیند آرزوهایش برآورده نشد، دچار نگرانی می‌شود. چون سرمایه‌گذاری نمی‌خواهد، فقط سفارش می‌دهد. بعضی وقت‌ها انسان سفارشی می‌دهد و برای دریافت سفارشش به او یک شماره حساب می‌دهند، خب این امید است. مثلاً اگر یک دانش‌آموزی امید داشته باشد نفر اول کنکور شود، باید دقیقاً برنامه‌ریزی کند که چه‌کار کند تا بهترین رتبه را بگیرد. ولی اگر آرزو داشته باشد، دیگر برنامه‌ریزی نمی‌خواهد، شب تا صبح می‌تواند آرزو بکند. ] انس با مرگ هم باعث می‌شود تا زندگی شکل دیگری پیدا کند و کم‌کم طوری شود که به تبدیل گردد. وقتی این اتفاق بیفتد، دیگر نمی‌ترسد، وقتی نترسید، تصمیم‌گیری‌اش در زندگی بهتر می‌شود. علتش این‌است که انسان وقتی از چیزی بترسد، می‌خواهد از آن بگریزد و با آن فاصله ایجاد کند. شما وقتی از ارتفاع می‌ترسید، فاصله می‌گیرید، پنجره می‌گذارید، دیوار می‌کشید تا از پرت شدن‌خودتان جلوگیری کنید؛ لیکن مرگ اینگونه نیست و ما نمی‌توانیم بین خودمان و مرگ، فاصله یا دیواری بگذاریم تا در مرگ پرت نشویم. خدای نخواسته ممکن‌است یک‌وقت هم پرت شویم. اما اگر با آن انس بگیریم، مثل کسی می‌مانیم که در ارتفاع کار می‌کند و می‌رود و می‌آید بدون اینکه بترسد؛ چون او انس‌ گرفته‌است. مثل ما که روی زمین راه می‌رویم، او هم در آن ارتفاع کار می‌کند، صحبت می‌کند، می‌گوید و می‌خندد و چای می‌خورد و... برای او آن بالا با روی زمین تفاوتی ندارد؛ چون از اول فکر کرده روی زمین است. اما ما اگر روی همین سکوی کوتاه راه برویم و فکر کنیم احتمال افتادمان هست، می‌افتیم. انس با مرگ نیز سبب می‌شود ترس از مرگ کاسته شود و تصمیم‌گیری انسان درست‌تر باشد و بتواند زندگی‌اش را بهتر مدیریت کند( سطح مدیریت بالا می‌رود) و به هیچ عنوان انس با مرگ یک ثانیه از عمر ما را کم نمی‌کند.
چون انسان وقتی با مرگ انس گرفت، خودش را اصلاح می‌کند و وقتی رفتارش را اصلاح کرد، همین موجب طول عمرش می‌شود. بنابراین اینگونه نیست که اگر کسی به این مسائل فکر کرد، آن‌وقت زودتر می‌میرد و عمرش کاهش می‌یابد. ابداً اینگونه نیست. هیچکس چنین چیزی را نگفته؛ نه روانشناسان، نه فلاسفه، نه دین . هیچکدام نگفته‌اند که اگر به مرگ فکر کنی، می‌میری. اتفاقاً برعکس است؛ لذا این مرگ‌آگاهی‌ها در نهج‌البلاغه خیلی خیلی قابل توجه است. 🔖 نکته دوم 👈 اینگونه جملاتی که در نهج‌البلاغه می‌بینید، مثل همین‌که امام تشریح می‌فرمایند که کسی می‌میرد و از دنیا می‌رود و بدنش را در قبر می‌گذارند و بعد هم چه بلائی بر سر این بدن می‌آید، اینها یک فایده خیلی مهم دارد و آن این‌که ما همه‌ی خودمان را در این بدن نبینیم. در کودکی آن‌وقتی که یکی دوساله بودیم، اگر می‌خواستند موی سرمان را با مهربانی و نرمی کوتاه کنند هم گریه می‌کردیم. مثل خیلی از کودکان که از چیدن موهای خود می‌ترسند. با اینکه مادر خیلی با دقت و آرامش این‌کار را می‌کند که احساس درد نکند؛ ولی کودک گریه می‌کند. برای اینکه آن کودک احساس می‌کند این موهایی که از بدنش جدا می‌شود، یک تکه از هستی او را نیز جدا می‌کند. ناخنش را هم که می‌خواهند بگیرند، به همین صورت. حمام کردن و حتی لباس عوض کردن نیز چنین حسی به او می‌دهد. بعد کم‌کم متوجه می‌شود که اینگونه نیست، این مو دوباره در می‌آید و دیگر احساس ناراحتی نمی‌کند. وقتی دندان شیری بچه‌ها می‌خواهد بیفتد، والدین دائم به آنان هشدار می‌دهند که نگران نباش! دوباره دندان تازه در می‌آوری. اگر ماهمین را در مورد مرگ توجه کنیم که وقتی این حیات را از ما گرفتند، حیات دیگری به ما می‌دهند و اینگونه نیست که نابود شویم، (این بدن ظاهری بله، آن دندان می‌افتد و دندان تازه در می‌آید، آن ناخن همینطور، موها را در سطل می‌ریزند و موی تازه می‌روید) وقتی ما اینگونه بیاموزیم دیگر به این چیزها عادت می‌کنیم و زندگیمان از این جهت مشکلی پیدا نخواهد کرد. حتی خودمان اقدام می‌کنیم به ناخن گرفتن و اصلاح مو و ... در مورد روح هم همینطور است. اگر ما روحمان را عین جِسممان بدانیم، آن‌وقت وقتی که می‌شنویم آن را در قبر می‌گذارند و حشرات حمله می‌کنند، می‌گوییم ای‌ وای حالا چه بر سرمان می‌آید! ولی کسی که روحش را از این بدن دانسته باشد که البته همه اینگونه نیستند_گاهی افراد بزرگسال همچنان آن روحیه بچگی در آنها به‌شکلی مانده‌است_ چون به روحی قائل نیستند. آنها هیچوقت درصدد پرورش روح خود نبوده‌اند. خودشان بوده‌اند و شکمشان و ... اما کسانی که روح تلطیف شده‌ای دارند و به آن توجه می‌کنند، از این چیزها ناراحت نمی‌شوند. حالا این بدن را در قبر بگذارند. امام تلاش می‌کنند تا ما از این بدن دل بِکَنیم و اینقدر وقت و عمرمان را صرف این بدن نکنیم. افرادی که برای آرایش ظاهری خود، برای یک ناخن چه وقتهایی صرف می‌کنند. هرکاری در دنیا حساب دارد. این‌ها آخرش از بین می‌روند و نمی‌مانند. اگر تا آخر دنیا صد بار جراحی پلاستیک کنید، آخرش می‌میرید و این بلا بر سرتان می‌آید. پس در واقع این هشدارها مربوط به این اشخاص است که خیلی درگیر بدن‌خود هستند. حشرات حمله می‌کنند و همه را از بین می‌برند؛ پس تو وجودت این بدن نیست. هرچند بدن سالم و تنومند و بشاش باشد. این سخنان برای دل کندن این بُعد جسمانی و بدن حیوانی است و برای اینکه ما توجهمان را متوجه روحمان کنیم که می‌تواند ان‌شاء‌الله به لطف خدا پایدار و باقی باشد و کاری کنیم که روح، دیگر در بند نباشد که امام فرمودند: روحمان رَهین و در گرو عمل‌مان نباشد، خودمان قبلاً بندها را باز کنیم با بازگشت به سوی خدای متعال. ۲
عید بزرگ مبعث بر همه شما گرامیان فرخنده باد. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺