eitaa logo
مدرسه نهج البلاغه (۲)
1.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
83 ویدیو
196 فایل
کانال رسمی آقای دکتر شهاب الدین ذوفقاری (حفظه‌الله) مدیریت محترم گروه نهج البلاغه و عضو هیأت علمی دانشگاه معارف قرآن و عترت علیهم السلام / تاسیس کانال : ۱۳۹۹ ارتباط با جناب استاد ⬅️ @DrZoofaghari ادمین ⬅️ @M_sahraei_nahj
مشاهده در ایتا
دانلود
عمروعاص چون یک زیرکی داشت، می‌دانست خسر الاخرة می‌شود، ولی می‌خواست علاوه بر آن خسرالدنیا نشود. خیلی از افراد خسر الدنیا و الآخرة می‌شوند. و این خطر، تا یک لحظه قبل از جان دادن همه را تهدید می‌کند. صغیر و کبیر و عالم و جاهل و متّقی و فاسق. هیچ چیز را هم نمی‌شناسد. فقط بایدتوسل به خود اهل بیت علیهم‌ السلام داشته باشیم. این گونه نیست که کسی بگوید من این کار را می کنم و ایمن هستم. نمونه‌هایش هست که شصت یا هفتاد سال در طریق مستقیم بوده‌اند، هزاران نفر بدست آنها هدایت شدند؛ ولی بعد به اندک بهایی از دست دادند. گاهی افراد با یک همه چیز را از دست می‌دهند. خیلی باید مراقب باشیم . فکر نکنیم می‌توانیم خودمان را حفظ کنیم؛ چون شیطان قوی است. بایستی خودمان را به ، و بیمه کنیم. استعاذه از مکر شیطان، صدقه برای حفظ ایمان و توسل به اهل‌البیت علیهم‌السلام برای حفظ ایمان. مثل غواصی که می‌خواهد به زیر دریا برود، قسمت‌های خطرناک، یک طنابی به خودش می‌بندد که اگر دچار خطر شد بتواند خودش را نجات دهد و به کشتی نجات برساند. این همان است که ان‌شاء‌الله با این سه چیز خداوند ما را از این شرور محافظت بفرماید. / خ۸۴ 🌴🌴🌴
چه می توان گفت در ستایش جایگاه رفیع استاد که کلام عاجز است در وصف مقامی که مولای متقیان درباره‌اش فرموده‌اند : "من علّمنی حرفاً فقد صیرنی عبداً" ✨✨✨✨✨ با عرض سلام و احترام به پیشگاه استاد اندیشمند و فرهیخته جناب آقای دکتر شهاب الدین ذوفقاری به پاس زحمات خالصانه و صادقانه جنابعالی طی سالیان بسیار در امر تربیت و پرورش جانهای تشنه علم و معرفت و ترویج معارف الهی و مکتب انسان ساز علوی ، بدینوسیله مراتب تقدیر و سپاس بیکران خود را به محضر نورانی حضرتعالی تقدیم می داریم . ✨✨✨✨✨ استاد گرانقدر و گرامی از خداوند متعال مسئلت می نماییم که جنابعالی را در این مسیر نورانی بیش از پیش توانمند و موفق بدارد و بر عمرشریف و توفیقاتتان بیفزاید . "جمعی از دانشجویان مدرسه نهج‌ البلاغه" 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
ضمن گرامیداشت یاد و خاطره معلم شهید و اندیشمند بی‌بدیل استاد مرتضی مطهری، بدینوسیله به محضر اساتید بزرگوار حوزه و دانشگاه، معلمین و مربیان گرامی عضو کانال مدرسه نهج‌البلاغه نیز تبریک و تهنیت عرض می‌نماییم. https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609 https://splus.ir/joingroup/AAHXeJa7GOJ9ltkIAh0Klw 📚📚📚
1_4448429158.pdf
1.26M
"جلوه‌های اخلاق نبوی در قرآن" 💠 پرده بیست‌ و‌ هشتم : "شکیبایی در خانواده" https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609 https://splus.ir/joingroup/AAHXeJa7GOJ9ltkIAh0Klw آرشیو ↙️ https://eitaa.com/joinchat/110821701Cf5b1df470f 📚📚📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_4414609531.mp3
951.8K
✨زیارت امیرالمومنین علیه‌السلام ✨ 🔈 با صدای جناب استاد ذوفقاری
1_4513173957.m4a
31.69M
📖 خطبه ۸۵ (بخش اول) جلسه سی‌‌و‌یکم _ حضوری ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ 🎙جناب استاد شهاب الدین ذوفقاری https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609 📚📚📚
🔹خطبه ۸۵ و مِن خطبةٍ له علیه‌السلام و فیها صفاتُ ثمانٍ مِن صفاتِ الجلال این عنوان‌ها از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیست. عموماً از مرحوم «شریف رضی» رحمة‌الله‌علیه است و بعضاً از کسانی که نهج‌البلاغه را تصحیح کرده‌اند. به عنوان مثال در نهج البلاغه صبحی صالح برخی از عنوانها از دکتر صبحی صالح است. بنابراین این عنوان جزء حدیث نیست. این خطبه یا این گزیده خُطَب شریف آغاز می‌شود با مبحث توحید و برشمردن برخی از صفات الهی؛ و اگر عنوان صفات جلال داده‌اند نه برای این است که این صفات جلال در مقابل صفات جمال است. چون صفات جلال صفات سلبیه است و صفات جمال صفات ثبوتیه. لیکن تمام این‌ها صفات سلبیه نیست. می‌فرمایند: ✨وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ✨ شهادت می‌دهم که معبودی جز خدای یگانه نیست. یکتایی که برای او شریکی وجود ندارد. با استفاده از این خطبه دو نکته را امروز به مناسبت و در ارتباط با معلمی متذکر می‌شویم. 🔖نکته اول: پرسشی که برای هر آشنای با نهج‌البلاغه وجود دارد این است که چرا و چگونه است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بسیاری از خطب خود به حمد و ثنای الهی می‌پردازند؟ در این تردیدی نیست که مخاطبین همه مسلمان و موحد بودند پس چرا آن حضرت مرتباً مبحث توحید را یادآور می‌شوند و آن نیز هر بار به یک عبارت. سخنرانان و مدرسین وقتی در آغاز کلامشان خطبه می‌خوانند، معمولاً خطبه‌ای را انتخاب می‌کنند و آن را در آغاز هر اهل منبر و سخنرانی می‌خوانند. لیکن خطب امیرالمؤمنین علیه‌السلام با جملات متفاوت و متنوعی آغاز می‌شود. چرا چنین است❓ برای اینکه امام علیه‌السلام همواره تاکید بر موضوع توحید دارند. یعنی گویی اگر عقیده افراد نسبت به این موضوع اصلاح شود، بقیه مسائل آسان خواهد بود؛ یعنی سایر مراحل، آنچه که در ذیل خطبه آمده است، نه پذیرش آن سخت می‌شود و نه عمل به آن سخت خواهد بود. ولی اگر کسی اشکالی در قسمت نخست داشته باشد یعنی یا عقیده او به توحید ضعف داشته باشد و یا عمل او (توحید عبادتی و یا عملی او) مشکلی داشته باشد، حال ما هر آنچه که بگویم، اگر هزار آیه قرآن بخوانیم یا نکات درخشان دیگری از مواعظ و تعالیم دیگر بیان کنیم، یا سودمند نیست و یا در جهت خلاف به کار می‌گیرد. که این بدتر خواهد بود. ای کاش فقط سودمند نباشد. لذا این برای هر معلم یک درس است . هیچ اشکالی نیز ندارد. معلم و اساتید متدینی هستند که فکر می‌کنند اگر سر کلاس مکانیک سیالات گفتند « به نام خدا » بد است و اینجا نباید گفت به نام خدا، با این که متدین و مسلمان است. خود او اهل نماز است. یا اگر در درس الکترومغناطیس گفتند «بسم الله الرحمن الرحیم»، مشکلی پیش می‌آید. خیر، هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد این حق استاد است که کلاس خود را به هر نحو که بخواهد شروع کند؛ آن هم در کشور اسلامی با مخاطبینی که تمام آنها و یا اکثر آنها متدین هستند. بنابراین چه اشکالی دارد که در کلاس‌هایی همچون کلاس پیراپزشکی، پزشکی یا کلاسهای تخصصی، کلاس را با نام خدا و با ذکر خدا شروع کند و یک دقیقه کلاس را به این کار اختصاص دهد؟ البته افراد در مرتبه اول ممکن است تعجب کنند که آیا استاد می‌خواهد منبر رود یا می‌خواهد درس دهد⁉️ ولی وقتی ببینند که ایشان درس خود را به نحو احسن ارائه می‌کند و این را به عنوان تیمّن و تبرک در آغاز کلاس می‌گوید، آن وقت یاد می‌گیرند و همین امر در ذهن آنها می‌ماند. من این مطلب را در کلاس دانشجویان درس برق و مکانیک امتحان کردم هیچ مشکلی پیش نیامد. متاسفانه برخی تصور می‌کنند دم از دین زدن در یک کلاس درس علمی جایگاهی ندارد. ما در دوران کارشناسی، استادی برای درس آمار و احتمال مهندسی داشتیم. ایشان در برکلی آمریکا تحصیل کرده بود، بسیار هم حاذق بود، خدا ایشان را حفظ کند. این استاد پیشنهاد داده بود هر جلسه کسی می‌آمد روی تابلو حدیث می‌نوشت و بعد درس آمار و احتمال را شروع می‌کرد؛ همه هم استقبال می‌کردند. بنابراین این ایرادی ندارد. حال برخی ژست‌های بی‌دینی می‌گیرند و فکر می‌کنند مؤثر است، این ژست‌ها مضر است. هم به حال شخصیت آنها مضر است، هم به آنها نمی‌خورد و هم به کار انها ضرر می‌زند. /خ۸۵/الف 🌴🌴🌴
ما از امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌آموزیم که همه جا کار خود را با مبحث توحید شروع کنیم. لیکن نکته‌ای که هست این است که بایستی به قصد انشاء این را بگوییم. یک وقت بنده چون یاد گرفته‌ام، همه جا می‌گویم "بسم الله الرحمن الرحیم " و کار را شروع می‌کنم. یعنی چون مرسوم است این حرف را می‌زنم. اما یک وقت توجه دارم که این « باء » بسم‌الله، باء ابتدا است یا باء استعانت. به اسم خدا شروع می‌کنم برای اینکه این کاری که می‌خواهم آغاز کنم به خوبی به پایان برسد. از رحمانیت و رحیمیت او کمک می‌طلبم. این می‌شود قصد انشاء، یعنی یک چیزی را انشاء می‌کنم؛ یعنی همان وقت با تمام وجودم از خدا استعانت می‌جویم. پس از آن اگر شهادت دادم، اگر الحمدلله گفتم، اگر تسبیح گفتم، همهٔ این‌ها به قصد ست نه به قصد . وقتی چنین شد برکات نیز به دنبال آن می‌آید و از راه بی‌گمان سخن استاد دردل مخاطبان تاثیر می‌گذارد، بدون اینکه خود آنها بخواهند. بدون اینکه استاد انرژی زیاد خرج کند. حال امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: ✨الْأَوَّلُ لَا شَيْ‏ءَ قَبْلَهُ ✨ خدایی که نخستین است و پیش از او هیچ نبوده است. اَوَلیّت خداوند اولیّت علی الاطلاق است؛ یعنی من جمیع الجهات و الحیثیات او اول است. اول زمانی نیست. اول الاوائل و اول الاوّلین است. به این معنا که پیش‌تر از او هیچ نبوده است. اصلا پیش‌تری قابل تصور نیست. نه این که پیش‌تری بوده و کسی نبوده‌است. هیچ قابل تصور نیست نه فوق او، نه قبل از او. اگر در اینجا نیز می‌فرمایند: "لَا شَيْ‏ءَ قَبْلَهُ"، برای تصور عموم است و گرنه قبل از او قبلی نبوده‌است. لَا شَيْ‏ءَ قَبْلَهُ. "الْأَوَّلُ لَا شَيْ‏ءَ قَبْلَهُ" مبدع کل است. یعنی آغازگر همه چیز است. «هستی» از او آغاز شده‌است. بدون این که هستی او آغازی داشته باشد. ✨ وَ الْآخِرُ لَا غَايَةَ لَهُ‏✨ خدایی که پایان و آخر است؛ و غایتی برای او نیست؛ یعنی آخر الاخرین است. مقصد و منتهای همه چیز است بدون اینکه خود، منتها ومقصدی داشته باشد. یعنی در آخریّت هم مطلق است. هم در اوّلیت مطلق است؛ و هم در آخریّت مطلق است. :👇 ✨لَا تَقَعُ الْأَوْهَامُ لَهُ عَلَى صِفَةٍ✨ اینگونه نگاه کردن به توحید، اندیشه انسان را بسط و گسترش می‌دهد؛ یعنی تا ازلیّت و تا ابدیّت می‌برد. یعنی اندیشه یک انسان موحد، سرمدی می‌شود. فرق بین موحد و غیر موحد در این است. غیر موحد خیلی عقب که برود تا « بیگ بنگ » پیش می‌رود؛ یعنی تا انفجار نخستینی که جهان با آن آغاز شد. انتهای آن نیز مرگ خورشید است. وقتی جهان پایان پیدا می‌کند. ولی موحد هیچ آغاز و انتهایی برای اندیشهٔ او نیست؛ یعنی تا این حد اندیشه گسترده است. ✨لَا تَقَعُ الْأَوْهَامُ لَهُ عَلَى صِفَةٍ✨ اوهام اگر دست به دست هم دهند، اگر به هم ضمیمه شوند و بر روی هم انباشته گردند حتی یک صفت او را نمی‌توانند توصیف کنند. 👈به عنوان مثال اگر بخواهیم با یک باتری ۱/۵ ولت، لامپ ۳ ولتی را روشن کنیم، یک باتری کفایت نمی‌کند. باید دوتا باتری را به دنبال هم سری کنیم تا یک چراغ قوه ۳ ولتی را روشن نماییم. اگر چهار و نیم ولت باشد باید سه تا باتری را سری کنیم تا بتوان آن را روشن کرد. حال اگر ما تمام اوهام خود را به صورت سریال به هم ببندیم برای اینکه بتوانیم خدا را توصیف کنیم، امکان ندارد. حتی یک صفت او را نمی‌توانیم توصیف کنیم. رحمانیت، علم و یا هیچ کدام از «صفات ذات » و حتی « صفات فعل » او را نمی‌توانیم توصیف کنیم /خ۸۵/الف 🌴🌴🌴
وَ لَا تُعْقَدُ الْقُلُوبُ مِنْهُ عَلَى كَيْفِيَّةٍ✨ قلب‌ها هرگز نمی‌تواند به کیفیتی برسد. (یعنی بگوید خدا این است.) کسی سوال کند رحمانیت خدا چگونه است؟ و در جواب گفته شود چنین و چنان؛ و دیگری به آنگونه‌ای دیگر توصیف کند. چنین چیزی امکان ندارد یعنی نمی‌توان کیفیتی برای خدا بیان کرد. ✨وَ لَا تَنَالُهُ التَّجْزِئَةُ وَ التَّبْعِيضُ✨ تجزیه و تبعیض نیز برای او راه ندارد. چون آنجا فرمودند کیفیت ندارد این قسمت بدین معناست که کمّیّت ندارد. چون کمّ، عَرَضی است که ذاتاً تقسیم پذیر است؛ بنابراین وقتی می‌فرماید تجزیه‌بردار نیست یعنی کمّیّت ندارد. تعریف کمّیّت این است که هر کمیتی بالذات تجزیه‌بردار است. یک متر را می‌توانید تجزیه کنید. یک کیلو را می‌توانید تجزیه کنید. خدایی که تجزیه و تبعیض به او راهی ندارد. یعنی نیست. کمیتی برای او معنا ندارد. کمیت‌های فیزیکی و یا غیر فیزیکی. حتی تجزیه عقلی بر نمی‌دارد؛ یعنی نمی‌توان برای خدا (آنگونه که در منطق می‌گویند) «جنس» و « فصل» تعریف کرد. نه «جزء عقلی»، نه «جزء خارجی» و نه «جزء وهمی». هیچ کدام را ندارد. ✨وَ لَا تُحِيطُ بِهِ الْأَبْصَارُ وَ الْقُلُوبُ‏✨ چشم ها که مشخص است به او احاطه نمی‌یابند قلب ها نیز چنین است. بحث احاطه است. مثالی که در روایات زده‌اند این است که ما می‌توانیم از نور خورشید بهره ببریم. اکنون آفتاب از پنجره می‌تابد و محیط ما را روشن می‌کند. اگر کسی احساس سرما کند می‌تواند برود زیر پرتو آفتاب و از حرارت آن بهره‌مند شود. ولی اگر کسی جرأت و جسارت به خرج دهد و بخواهد به خورشید به طور مستقیم بنگرد فقط آسیب می‌بیند. نه تنها از حرارت بیشتری بهره‌مند نمی‌شود بلکه آسیب نیز می‌بیند. بحث‌های خداشناسی نیز چنین است. انسان می‌تواند در سایهٔ هزار نام خدای متعال که در دعای جوشن کبیر آمده است زندگی کند. از حرارت هر کدامیک از این اسمها بهره مند شود. از نور آنها نورانیت کسب نماید. اما اگر خواست در یکی از آنها به دقت بنگرد؛ مثل اینکه «خداوند، عماد من لا عماد له» است به چه معناست؟ در آن متوقف شده و بیرون نخواهد آمد. دچار مشکل خواهد شد. تنها می‌توان از پرتو این‌ها بهره گرفت. لذا از چشم که انتظار نیست خدا را ببیند و نمی‌بیند، از قلب نیز انتظار احاطه نباید داشت. /خ۸۵/الف 🌴🌴🌴