1_4656672014.mp3
951.8K
✨زیارت امیرالمومنین علیهالسلام ✨
🔈 با صدای جناب استاد ذوفقاری
1_4631792239.m4a
14.57M
#شوق_معرفت
📖 خطبه ۸۶ (بخش اول)
جلسه سیودوم _ حضوری
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
🎙جناب استاد شهاب الدین ذوفقاری
https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609
📚📚📚
#جلسه_صد_و_سی_و_سه
🔹خطبه ۸۶
و من خطبة له عليهالسلام و فيها بيان صفات الحق جل جلاله ثم عظة الناس بالتقوى و المشورة:
قَدْ عَلِمَ اَلسَّرَائِرَ وَ خَبَرَ اَلضَّمَائِرَ لَهُ اَلْإِحَاطَةُ بِكُلِّ شَيْءٍ وَ اَلْقُوَّةُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ
(این عنوان برگرفته از نسخه صبحی صالح است و در نسخه اصلی بااین عنوان نیامده است)
🟣 درآغاز این خطبه، فرازی از #توحید میبینیم که مربوط است به #علم و #احاطهالهی.
میفرماید:
✨قَدْ عَلِمَ اَلسَّرَائِرَ وَ خَبَرَ اَلضَّمَائِرَ✨
خدای بزرگ، از سریرهها آگاه است.
"سریره" : آنچه که در باطن است و راز بوده و دیگران از آن آگاهی ندارند.
رازهای نهانی مارا خداوند میداند. چیزی را از خدا نمیتوان پنهان کرد.
این موضوع فوقالعاده در سازندگی انسان تأثیردارد؛ یعنی اگر انسان بداند که اگر بخواهد چیزی را پنهان کند، یا لباس عوض کند، یا پنهانی چیزی را بنویسیم و به جایی برویم که بدانیم شخصی مارا زیر نظر دارد، رفتارمان فرق میکند با آن زمانیکه بدانیم واقعاً کسی نیست. و میکوشیم درمورد برخی از کارها حتماً مکانی را انتخاب کنیم که هیچ چشمی نباشد. درون ما که از عموم مردم پنهان است نزد خدا با بیرون ما #هیچفرقی نمیکند؛ یعنی کاملا آشکار است. اگر فکر کنیم فرق میکند، آن کسیکه میپنداریم درون ما و بیرون ما برایش فرق دارد خدا نیست. خداییِ خداوند اقتضاء میکند که ظاهر وباطن ما برایش #دقیقاً یکسان باشد؛ اما درمورد غیر خدا این حرف صدق نمیکند.
نکته دیگری که اینجا هست، اینکه میفرماید "خبرازضمائر" آیا این عطف، عطفِ تفسیری است؟ یعنی جمله پیشین به شکلی تکرار شده است؟ بعضی از شارحان این نظر را دارند؛ لیکن چنین نیست؛ چون (خَبَرَ و عَلِمَ) معنایش یکسان نیست.
" عَلِمَ " : یعنی دانست؛ ولی " خَبَرَ " : یعنی آزمود و به معنای اختبار است.
بنابراین خبر از ضمائر یعنی ضمیرها و باطنهای ما را خداوند آزموده است. مثل کسی که چیزی را میآزماید و حالات و شرایط آن چیز برایش روشن و آشکار است، خداوند هم تحولات درونی ما را میداند. او میداند که ما در شرایط گوناگون، چگونه تصمیم میگیریم.
یکوقت استکه فردی چیزی را به دل دارد و خدا هم آن را میداند؛ این میشود #علم.
یکوقت استکه حادثهای رخ میدهد و شاید خود آن شخص هم نداند که در برابر آن حادثه، آیا مقاومت خواهد کرد یا مقاومت نخواهد کرد.
بعضی اوقات ما تصمیمهایی میگیریم؛ مثل تصمیم بر ترک گناه، یا تصمیم بر یک کاری، لیکن خودمان هم نمیدانیم تا چه اندازه پای این تصمیم خواهیم ایستاد. ولی خدا میداند که ما تا چه اندازه ایستادگی خواهیم کرد ؛ چون خدا #اختبار کردهاست؛ یعنی حالات گوناگون ما دست او هست و در نظر او آشکار است.(این معنا درستتراست)
اما شاید چیز دیگری هم بشود گفت و آن اینکه این دو فراز اشاره داشته باشد به آن آیه ۷ از سوره مبارکه طه که خداوند میفرماید:
۞وَ إِنْ تَجْهَرْبِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَى۞
اگر سخنت را آشکاربگویی یا پنهان بداری...
این آیه نشان میدهد ما یک #سِرّ و یک #مخفیتر از سِرّ داریم. این از آیات عجیب قرآن کریم است.
مرحوم استاد شهید مطهری در توضیح این فراز فرمودند شاید این اشاره باشد به همان روان هوشیار یا ناهوشیار ( ضمیرهوشیار وناهوشیار) که در مغرب زمین از فروید نخستینبار مطرح شد.
#شوقمعرفت۱ / خ۸۶/ بخش اول
🌴🌴🌴
👈 یکوقت انسان چیزی را در دل پنهان دارد و خودش میداند و به کسی نمیگوید که میشود سِرّ.
👈 یکوقت انسان خودش هم خبر ندارد و آن وقتی است که قائل به ضمیر نا هوشیار باشیم. یعنی پتانسیلهایی که در ما وجود دارد و بر رفتار ما اثر میگذارد. البته از اینجا به بعد را فروید خطاهای متعددی را مرتکب شدهاست. او فکر کرده که حتماً جنبه جنسی دارد که اینگونه نیست. اما اصل مطلب شاید قابل قبول باشد که ما گاهی اوقات یک اندوختهها و انباشتههایی داریم که آنها بر رفتار ما اثر میگذارد، بدون اینکه ما خودمان توجه داشته باشیم. البته اثبات تجربه این هم خیلی آسان نیست؛ ولی اگر بشود گفت این آیه پشتوانه آن است که خداوند سِرّ و مخفیتر از سِرّ، یعنی همان ضمیر ناهوشیاررا میداند، آنوقت با اینکه میفرماید: " وَ خَبَرَ الضَمائر" قابل تطبیق است؛ یعنی از آن ضمیرهایی که خودتان هم خبر ندارید بر شما اثر میگذارد.
بهعنوان مثال ما گاهی اوقات درمورد چیزی میخواهیم تصمیم بگیریم، یک ارزیابی کرده و میگوییم به این دلائل من اینرا انتخاب میکنم یا نمیکنم. دلائل را که میدانیم؛ اما آیا واقعاً همین مقدار است؟ چیز دیگری در تصمیم ما اثر نمیگذارد؟ بعید نیست که اثر بگذارد. مثلاً ما یک ترس ناشناختهای در وجودمان باشد. (ناشناخته به این معنا که در حال حاضر نسبت به آن حضورذهن نداریم.) و آن ترس در تصمیم ما اثر میگذارد. یا یک علاقه ناشناختهای هست ، یا یک حساسیت ویژهای هست. همان چیزی که شاکله ما را تشکیل داده، قطعاً بر رفتار ما تأثیرگذار خواهد بود. البته نمیشود گفت این مسئله کاملاً بیاختیار است. وقتی کسی خودش را در شرایط ویژهای قرار داد و بر آن خو گرفت، آن خلق و خویی که به صورت ملکه در انسان درمیآید، بر تصمیمهای بعدیاش تأثيرگذار است؛ ولو اینکه آن لحظه خودش به آن آیتمها و آن عوامل توجه نکند. به هرحال امیرالمؤمنین میفرمایند: (قَدْ عَلِمَ اَلسَّرَائِرَ وَ خَبَرَ اَلضَّمَائِرَ)
در سه جمله بعدی امام علیهالسلام، به نحوی از #احاطه سخن بهمیان میآورند؛ لیکن در جمله اول تصریح به احاطه میفرماید:
✨لَهُ اَلْإِحَاطَةُ بِكُلِّ شَيْءٍ وَ اَلْغَلَبَةُ لِكُلِّ شَيْءٍ
اَلْقُوَّةُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ✨
خداوند احاطه و غلبه و قدرت بر همه چیز دارد.
مسلماً این احاطه، احاطه مکانی نیست؛ مثل وقتی که ما به بالای بلندی میرویم و میایستیم و به تمام آن اشیاء و پدیدههایی که زیرِنگاه ما و در چشماندازما و مَنظرِما هستند، احاطه داریم و میبینیم. این #احاطهمکانی است و خدا چون خود مکان ندارد، احاطه مکانی به این شکل برای او معنا ندارد. او بالا و پایین ندارد. ما اگر پایین باشیم نمیبینیم، و اگر بالا باشیم میبینیم. پس مسلماً این احاطه همان #احاطهعلمی است.
اما امام علیهالسلام در جمله بعد میفرماید: "وَاَلْغَلَبَةُ" او نسبت به هرچیزی #غلبه دارد؛ یعنی چیرهگی دارد و چیزی از قدرت او بیرون نیست. سپس اشاره به "اَلْقُوَّةُ" دارند؛ یعنی هرطور اراده بفرماید میتواند اشیاء و پدیدهها را تغییر دهد و درآنها تحول ایجاد کند.
🔸نظر جناب استاد در اینباره این استکه این سه جمله برروی هم "احاطه قیّومیه" را بیان میدارد؛ چون جمله اول#احاطهعلمی است و جمله دوم و سوم #احاطهقدرتی است.
این همان چیزی است که گاهی تعبیر میکنند به #احاطهقیّومیه.
معنای احاطه قیّومیه این استکه خداوند بر همه موجودات از هرجهت احاطه دارد؛ چون زمام وجود آنها و رگ حیات آنها به دست خداست. یعنی آنها نه فقط اطلاعاتشان در اختیار خداست، و نه فقط خدا توان دارد با آنها هرکار خواست انجام دهد، بلکه اصل وجودشان، و نه فقط وجود ظاهری، بلکه همه ابعاد وجودشان در اختیار اوست.
ظاهر و باطن و قلب و اراده انسان در اختیار خداست؛ که این میشود احاطه قیّومیه.
🔻یک مثال ساده برای تقریب به ذهن:
فرض کنید یک آدم زورگویی که یک اسلحهای دست گرفته، میآید ما را تهدید میکند، اگرحرفش را گوش نکنیم مارا میکشد؛ یعنی خیال میکند جان ما در دست اوست. نهایتش ایناستکه جان ما در دست اوست؛ ولی دیگر روح ما که در دست او نیست. قلب و باطن ما که در اختیار او نیست. ظاهر ما در دست اوست. اگر هم کسی را از پای درآورد، حیات مادی را از او گرفته است، بیش از اینکه دیگر نیست. حتی اگر همه سلاحهای دنیا هم در اختیارش باشد.
#شوقمعرفت۲ /خ۸۶/ بخش اول
🌴🌴🌴
1_4631814394.m4a
29.46M
#شوق_معرفت
📖 خطبه ۸۶ (بخش دوم)
جلسه سیودوم _ حضوری
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
🎙جناب استاد شهاب الدین ذوفقاری
https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609
📚📚📚
💠 توصیه ها و اندرزها
" عظة الناس " یعنی بک سلسله توصیهها و اندرزهایی است که همهٔ ما بدان نیاز داریم. در فراز بعد میفرمایند:
✨فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُ مِنْكُمْ فِي أَيَّامِ مَهَلِهِ قَبْلَ إِرْهَاقِ أَجَلِهِ وَ فِي فَرَاغِهِ قَبْلَ أَوَانِ شُغُلِهِ وَ فِي مُتَنَفَّسِهِ قَبْلَ أَنْ يُؤْخَذَ بِكَظَمِهِ✨
هر یک از شما به عنوان یک عامل، به عنوان یک فاعل و یک انسانی که بطور دائم از او رفتاری سر میزند، بایستی عمل کند. عمل نه برای حال، بلکه برای آینده و با استفاده از فرصتهایی که در اختیار اوست.
"إرهاق" : فرارسیدن و فراگرفتن
( البته اگر گفتیم « فراگرفتن»، «فرا رسیدن» نیز در بر دارد.)
"إرهاق أجل": یعنی قبل از آنکه اجل شما را فرا بگیرد؛ یعنی به جایی برسید که از آن نتوانید بگریزید و رهایی یابید.
در مقابل این، " أیّام مَهَل" هست؛ یعنی آن زمانی که شما مهلت و فرصت دارید.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکمتهای نهجالبلاغه فرمودهاند:
الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ
«فرصتها مانند ابرها در حال عبور هستند و شما فرصتهای نیک را دریابید.»
اینکه امام میفرمایند: قبل از این که اجل فرا برسد و مهلت پایان یابد، [به عبارت دیگر] قبل از سررسید عمرتان از این فرصتهایی که وجود دارد و از این مهلتها استفادههای لازم را ببرید، به چه معناست❓
چگونه فرصتها از دست میرود❓
تا زمانی که درنیابیم چگونه فرصتها را از دست میدهیم، نمیتوانیم فرصتها را دریابیم، این یک قاعده کلی است.
یک فرد تاجر و یا یک تولید کننده اقتصادی تا نفهمد از کجا ضرر میکند، نمیتواند بفهمد چگونه سود میبرد. و الا هر قدر تلاش کند برای سود بردن، [ثمری ندارد.]
ما در این انبار گندم میکنیم
گندم جمع آمده گم میکنیم
چرا؟ برای اینکه موش انبار را سوراخ کرده است. ما هر چقدر گندم میریزیم او میبرد. وقتی سر میزنیم میبینیم چیزی باقی نمانده است.
بنابراین باید بدانیم چگونه فرصتهای خود را از دست میدهیم؛ و این آسان است. (اگر آن یکی مشکل است، این آسان است.) یعنی اگر ما برنامه هفتگی و روزانه داشته باشیم و مراقبهٔ نفس داشته باشیم، ضررها، زیانها، غفلتها و سوختیهای خود را متوجه میشویم.
👈بهعنوان مثال شخص میفهمد که از صبح ساعت ۶ که کار خود را آغاز کردم تا اکنون که ساعت ۱۰ شب است، بر من ۱۶ ساعت گذشته است. این ۱۶ ساعت را من چه کردهام؟! چقدر استفادهٔ مفید کردهام؟! مرتب میگویم من وقت ندارم، فرصت ندارم. چرا فرصت نداری؟! برای چه کاری فرصت نداری؟ وقتی هر کدامیک از ما، (فرقی نمیکند) حتی افرادی که در واقع پر مشغله هستند وقتی میگویند ما فرصت نداریم، فرشتهها میخندند و میگویند بیایند به کار ما نگاه کنند که ما بطور دائم در حال « سبوحٌ قدوس» هستیم. ببینند ما فرصت نداریم یا اینها فرصت ندارند؟! فرشتهای که اگر برای او اندامی فرض کنیم (که البته اندامی ندارد) با هر یک از جهات وجودش بخشی از کارگزاری هستی، بر عهدۀ اوست، آن وقت به من که میگویم این کار را داشتهام و به آن نرسیدهام حق دارد بخندد.
یعنی عَلیَ القاعده این حرف خنده آور است. هرکس ولو هزار مشغله داشته باشد و بگوید من وقت ندارم، میتواند به نحو دقیق رفتار خود را تست کند. یعنی یک تایمر و دوربین بگذارد و سپس تماشا کند. خواهد دید که چقدر وقت از دست میدهد.
نمونهٔ آن مادران سابق هستند. ( البته گهگاه مادران این زمانه نیز چنین هستند) که گاهی اوقات دو تا سه تا بچهٔ قد و نیم قد داشتند و بدون وسایل امروزی، بار خانهداری نیز بر عهده آنان بود، (یعنی هیچ کدام یک از وسایل برقی و پر سرعت در اختیار آنان نبود.) اگر پای سخنان چنین مادرانی بنشینید انسان تعجب میکند.
یا آقایان شاغلی که وسیلههای امروزی در اختیار آنان نبود و تمام کارها را باید خود انجام میدادند و اینان به همه کارها نیز میرسیدند.
#شوقمعرفت۱ /خ۸۶/بخش دوم
🌴🌴🌴
اینشتین نظریهای دارد، تحت عنوان «اتساع زمان» که در خصوص سرعتهای نور و نزدیک به نور است؛ البته مرتبط با بحث ما نیست، ولی ما میتوانیم روی اتساع زمان فکر کنیم و آن وقتی است که خدا برکت دهد. یعنی در نیم ساعت کسی ۵ تا کار انجام میدهد و دیگری یک کار را هم نیمه کاره رها میکند. این بحث اتساع زمان به برکت الهی، ممکن است. (اینشتین به لحاظ فیزیکی ثابت کرده است که اگر سرعت بهسان نور باشد گویی زمان وسعت مییابد.)
حال اگر ما با منبع نور متصل شدیم برای ما اتساع زمان اتفاق خواهد افتاد. این است که میفرماید باید در ایام مهلت مراقب باشیم.
حال برای اینکه از مهلتها و فرصتها استفاده کنیم بایستی ببینیم کجا فرصتها کجا از دست ما میرود و وقت ما در کجا ضایع میشود؟ به عنوان مثال یک گوشی بگذاریم و تمام حرفهای خود را ضبط کنیم و سپس گوش دهیم که از صبح تا اکنون چقدر حرف زدهام؟ در منزل، سر کار و.... با افراد چه چیزهایی گفتهام؟ چقدر از این حرفها حسابی و مفید بوده است؟ [ چقدر از این گفتگوها ضرورت نداشت و میتوانست گفته نشود؟] و یا رفتار خود را فیلمبرداری کنیم و به تماشا بنشینیم. نماز خود را فیلمبرداری کنیم تا ببینیم این چه نمازی بود که من خواندم؟! حتماً باید خندید به این نمازی که خوانده میشود.
این چه رفتاری است که ما در شبانه روز داریم و به خود نمیرسیم؟!
فوق العاده اینها اثر گذار است.
👈"بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَة"
یعنی اگر بخواهیم بفهمیم، میفهمیم. ما خود بهتر از بقیه میفهمیم که کجا از دست ما میرود.
#فرصتهایباقیماندهمحدوداست.
به هر حال آنچه که مهم است این است که امام میفرمایند:
فکر نکنید که در آیندهٔ عمرتان، به اندازهٔ گذشته فرصت دارید. فرصتها برای خیلی از افراد از نیمه گذشته است.
✨وَ فِي فَرَاغِهِ قَبْلَ أَوَانِ شُغُلِهِ✨
یعنی هر وقت فراغت مییابید، قرآن فرموده:
"فَإذٰا فَرَغتَ فَانصَب"
ما وقتی فارغ میشویم میخوابیم؛ در صورتیکه فارغ شدیم که کاری انجام دهیم.
درخصوص برخی از بزرگان مانند شهید چمران (خداوند ایشان را رحمت کند) نقل کردهاند که برای ایشان خواب به حالت دراز کشیده معنا نداشت. ایشان در حال نشسته، تکیه به دیوار خوابش میبرد.
چرا ما فکر میکنیم حتما بایستی در یک ساعت معینی که از تمام کارها فارغ شدیم یک خواب مفصل برویم؟!
فلذا خواب روزهدار نیز عبادت است. زیرا او کاری کرده است و میخوابد، نیتی کرده است و میخوابد.
#شوقمعرفت۲ /خ۸۶/بخش دوم
🌴🌴🌴
کم کم جملات امام علیهالسلام حساستر میشود. میفرمایند :
✨وَ فِي مُتَنَفَّسِهِ قَبْلَ أَنْ يُؤْخَذَ بِكَظَمِهِ✨
باید قبل از اینکه گلویت را بگیرند و نگذارند نفس بکشی، کاری کنی.
"مُتَنَفَّس": یعنی آن وقتی که نفس میکشی.
"كَظَمِ": اصل ان به معنای دهانهٔ مشک است یا گلوگاه انسان.
اگر گلوگاه کسی را بگیرند، نمیتواند نفس بکشد. لذا قبل از اینکه فرشتگان بیایند و اجل برسد و گلوگاه ما را بفشارند که دیگر نتوانیم نفس بکشیم و جان ما را بگیرند، در این فرصت بایستی کاری کرد. محاسبه آن نیز آسان است. حساب کنید در دقیقه چند تا نفس میکشید؟ در شبانه روز چند دقیقه بر ما میگذرد؟ و قرار است چند هفته و چند ماه و چند ۳۶۵ روز دیگر زندگی کنیم؟ دست بالا را نیز بگیرید. هرچقدر که نظرتان هست. ان شاءلله خداوند عمر طولانی را به شما میدهد. اما بالاخره محدود است. فکر نکنید به میلیارد میرسد، این گونه نیست. خیلی محدودتر از این است. اگر تعداد نفسهایی که ما تا آخر عمر خود میکشیم را حساب کنید خیلی کمتر از میلیارد است.
👈حال میشود کسی به لب و دندان و زبان و حلق و حنجره و ریه خود عادت بدهد که وقتی باز و بسته میشود، بدون #ذکرخدا نباشد.
چرا ما باید یوگا یاد بگیریم تا به نحو خاصی نفس بکشیم؟ انسان میتواند خود را به گونهای عادت دهد که وقتی نفسش از دهانش خارج میشود به جای آهی که میکشد یک ذکر بگوید. به جای بازدمی که دارد یک ذکر بگویند. آن وقت فرشتگان دریغ دارند که جان این فرد را بگیرند. میگویند این مشغول ذکر خداست چرا ذکر او را قطع کنیم؟ [میتوان این گونه تصویر سازی کرد که] به خدا اینگونه عرضه میدارند که، خدایا آیا امکان دارد که این بنده همچنان در دنیا بماند؟
و فرشتگان دعاگوی او هستند.
✨وَ لْيُمَهِّدْ لِنَفْسِهِ وَ قَدَمِهِ✨
انسان بایستی که برای خودش و برای آن جایی که میخواهد قدم بگذارد چیزهایی را آماده کند.
"يُمَهِّدْ لِنَفْسِهِ": یعنی کاری کند که راحت برود.
راحت رفتن به این نیست که بدن را سالم سالم تحویل جناب عزرائیل دهد. برای عزرائیل فرقی نمیکند که بدن را صد در صد سالم تحویل او دهیم یا احیاناً عیوب و مشکلاتی نیز داشته باشد. برای قبر هم فرقی ندارد. برای آن دنیا نیز فرقی نمیکند. مهم این است که نفس ما سالم باشد؛ یعنی نفسی را به راحتی همراه خود ببریم. اگر نفس سالم باشد عیوب بدنی اهمیت نخواهد داشت. ممکن است کسی عیبی یا نقصی نیز در بدن خود داشته باشد به این توجه نمیکند؛ چون کار مهمتری را انجام میدهد.
شما وقتی کار مهمی دارید اگر مقداری از لباس شما چرک شد، خاکی و یا رنگی شد، مهم نیست، چون این برای همین کار بودهاست. نقاش این لباس را برای این پوشیده است که رنگ بزند، حال یک قطره رنگ نیز به لباسش ریخت. آشپز لباسی پوشیده است که آش بپزد حال یک لکه چربی نیز به لباس او بود. لباس را برای جز این نمیخواسته است. حال اگر کسی پیشانی را از خدا خواسته بود برای اینکه سجده کند و اکنون یک اثر سجدهای نیز روی پیشانی او آمد، این مهم نیست. چون در حقیقت این پیشانی را برای همین امر میخواسته است. این بدن را میخواست برای اینکه در خدمت خدا باشد، حال یک عیوب ظاهری نیز پیدا کرده است. اینکه بعضی از افراد همواره به دنبال این هستند که جوان شوند؛ جوان شوند که چه شود؟! باز در همین مسیر باز میگردند.
قرار است که روح جوان بماند. جان سالم بماند.
سپس برای آنجایی که میخواهد برود، قبلاً کسانی را فرستاده باشد که آماده و مهیا کنند تا به خوبی بتواند برود.
#شوقمعرفت۳/خ۸۶/بخش دوم
🌴🌴🌴
✨وَ لْيَتَزَوَّدْ مِنْ دَارِ ظَعْنِهِ لِدَارِ إِقَامَتِهِ✨
"تَزَوُّدْ": توشه بر گرفتن. خود را آماده کردن
"دَارِ ظَعنِ": دنیا
"ظَعنِ": کوچ
چون دنیا دار کوچ کردن است و بالاخره باید از اینجا رفت و منزلگاه موقتی است. به عبارتی ایستگاه است نه اقامتگاه، بنابراین از اینجا آن مقدار بر میگیرد که بعد از آن در آن اقامتگاه از آن استفاده کند. حال چه چیزهایی میتوان در اینجا جمع کرد تا بعد از این قابل استفاده باشد؟
معنویات حُسنی که دارد این است که هیچ وقت سنگینی نمیکند. هیچ وقت توبرهٔ انسان را پر نمیکند که بگوید جا نداشتم و نمیتوانستم با خود ببرم.
هرآنچه برای آخرت باربرداری بار برداشتن راحتتر و حرکت، آسانتر میشود. برخلاف بارهای دنیایی.
اگر پای یک درخت میوه رفتید و سبدی به همراه داشتید و آن را پر از میوه کردید، سنگین میشود. چه بسا بایستی مقداری از آن را برگردانید[ تا بتوانید حرکت کنید.] دو تا سبد و ۱۰ تا سبد را نمیتوان حمل کرد. حال تصور کنید سبدی را که هر آنچه در آن قرار میدهید سبکتر شود. بردن آن آسانتر است. معنویات این چنین است. یعنی هرآنچه بار معنوی برداریم [ حرکت آسانتر خواهد بود.] مانند علم.
هرچقدر سطح علمی انسان بالاتر رود علوم بعدی را بهتر یاد میگیرد و راحتتر پیش میرود. اکنون که شما علومی دارید، مطالب را بهتر درک میکنید نسبت به زمانی که دبستان نرفته بودید. خیلی متفاوت است. معنویات کلاً این گونه است.
یعنی امور معنوی را به عنوان #تَزَوُّد، به عنوان زاد و راحله با خودمان برداریم هیچ وقت نگران اینکه بار من سنگین شد و نمیتوانم در کار نیست و بلکه برعکس است.
✨فَاللَّهَ اللَّهَ أَيُّهَا النَّاسُ فِيمَا اسْتَحْفَظَكُمْ مِنْ كِتَابِهِ وَ اسْتَوْدَعَكُمْ مِنْ حُقُوقِهِ✨
ای کاش میتوانستیم بفهمیم، ای کاش میتوانستیم بشنویم که وقتی امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید «اللّهَ اللّهَ » چه حالتی در آن حضرت هست؟ امیدواریم انشاءالله این «اللّهَ اللّهَ» را در چهره مبارکه امام زمان علیهالسلام ببینیم. به چه حالتی امام بودند؟ با چه توجهی، با چه حضور قلبی، امام نام خدای متعال را دوبار پشت سرهم میبردند؟چرا این چنین میفرمایند؟ این«اللّهَ اللّهَ» مکرر در نامه ۴۷ نهج البلاغه تکرار شده است؛ و اتفاقاً آنجا نیز یکی از فرازهایش مربوط به قرآن است. آنجا میفرمایند:
"اللّهَ اللّهَ فِی القرانِ لایَسبِقُکُم بِالعملِ بِهِ غَیرُکُم"
یعنی خدا را خدا را در نظر بگیرید. یعنی اگر میخواهید به کاری اقدام کنید و انگیزهٔ لازم را در خود نمیبینید، یا توان لازم را نمییابید کافی است چند لحظه به یاد خدا بیفتید؛ انگیزهها شارژ میشود و توانها به حد نصاب میرسد و قادرید آن کار الهی را انجام دهید.
«مواظب باشید در عمل به قرآن دیگران بر شما پیشی نگیرند»
#شوقمعرفت۴/خ۸۶/بخش دوم
🌴🌴🌴
منظور از دیگران چه کسانی هستند؟ آیا یعنی غربیان و کافران؟ آری آنها نیز یک سری هستند. اما منظور از دیگران یعنی کسانی که در اطراف خود شما هستند. یعنی در شهر شما، در محله و خانواده شما، در اطرافیان شما کسی نباشد که عمل او به قرآن از شما قویتر باشد. دیگر چگونه به ما بگویند؟!
حال برای عمل به قرآن، چه چیزهایی را باید عمل کنیم؟ آن مقداری که میدانید را عمل کنید، لازم نیست مطلب جدید یاد بگیرید. وقتی این مقدار را که میدانید عمل کردید و تمام شد بعد بپرسید که اکنون چه کنیم؟
بهعنوان مثال اگر شما یک باری از کتاب در مقابل یک کودک بگذارید و بگویید اینها را ببر و در آن اتاق بگذار. کودک هم ۵ عدد از کتابها را بردارد و بگوید بقیه را چه کنم؟ میگویید: شما اینها را ببر، بعد بیا تا بگویم بقیه را چه کنی.
👈ما همواره بار خود را زیاد میکنیم قبل از اینکه عمل کنیم.
می فرماید: "الله الله" ،مواظب باشید دیگران در عمل به قرآن بر شما سبقت نگیرند.
این خطاب، هم خطابِ خاص است به خواص، هم خطاب عام است به عموم مسلمانان.
در این خطبه ۸۶ نیز میفرمایند:
✨الله الله ایها الناس، (خطاب عام) فِيمَا اسْتَحْفَظَكُمْ مِنْ كِتَابِهِ✨
در آنچه که خداوند کتابش را به شما سپرده
"استحفاظ": سپردن چیزی به کسی
وقتی شما کیف خود را دست کسی میسپارید و میگوید این را نگهدار، از آن استحفاظ میکنید؛ یعنی حفظ میطلبید. به او میسپارید که مواظب این باش.
حال خداوند کتاب خود را به ما سپرده یعنی چه چیز آن را به ما سپرده است❓
متأسفانه در سالهای اخیر نمونههایی از اهانت به قرآن را، رسانهها به گوش ما رساندند. این در گذشته خیلی خیلی نادر بوده است یا سابقه نداشته است. من فکر میکنم علت آن ضعف مسلمانان است.
یعنی اگر مسلمانان در دنیا ( از هر جهت) حرف اول را میزدند، از جهت علم، قدرت، تکنیک، عدالت، رأفت و جهات گوناگون، کسی ولو در تنهایی، به خود اجازه نمیداد به قرآن به چشم منفی نگاه کند یا تحقیر کند تا چه رسد به اینکه بخواهد اهانت کند.
میترسم این حرف را بزنم ولی بعید نیست تک تک ما مسلمانهای قرن بیستم روز قیامت مجبور شویم جواب این کار را نیز بایستیم و بدهیم؛ که خداوند بگوید قرآن را به تو سپرده بودم. تو درست عمل نکردی که این اهانتها به قران شد.
برای اینکه اگر ما به قرآن درست عمل کنیم قران چنان درخششی دارد که هیچ کس، ولو ظالم ، فاسق و دشمن، به خود اجازه نمیدهد توهین کند.
بنابراین باید قدری تجدید نظر در رفتارمان نسبت به قرآن داشته باشیم.
الله الله را گفتند که بگویید و عمل کنید نه آن زمانی که یک نفر ۲۰ آیه را با یک نفس میخواند بگویید الله الله.
الله را برای نفس آن قاری میگوید نه برای قرآن. بله ماشاءالله که نفس شما اینقدر پر برکت است. خداوند به شما خیر دهد. ما منکر این نیستیم. ولی باید مراقب باشیم که به این ظاهر خلاصه نشویم.
#شوقمعرفت۵/خ۸۶/بخش دوم
🌴🌴🌴