eitaa logo
مدرسه نهج البلاغه (۲)
1.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
83 ویدیو
196 فایل
کانال رسمی آقای دکتر شهاب الدین ذوفقاری (حفظه‌الله) مدیریت محترم گروه نهج البلاغه و عضو هیأت علمی دانشگاه معارف قرآن و عترت علیهم السلام / تاسیس کانال : ۱۳۹۹ ارتباط با جناب استاد ⬅️ @DrZoofaghari ادمین ⬅️ @M_sahraei_nahj
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_6887253645.mp3
951.8K
✨زیارت امیرالمومنین علیه‌السلام ✨ 🔈 با صدای جناب استاد ذوفقاری
شوق معرفت خ۹۱ بخ۷ ۱۸-۷-۴۰۲.m4a
29.35M
📖 خطبه ۹۱ "خطبةالأشباح" / ( بخش هفتم) جلسه چهل‌ و‌ هفتم _ حضوری ۱۸ مهر۱۴۰۲ 🎙جناب استاد شهاب الدین ذوفقاری https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609 📚📚📚
ادامه خطبه ۹۱ ( خطبة‌الأشباح) / بخش هفتم در خطبة‌الأشباح بودیم و پاسخ امیرمؤمنان علیه‌السلام به مردی که از ایشان معرفتی از خدا را درخواست کرده بود که منجر به رؤیت او شود. امیرالمؤمنین بعد از مباحث مقدماتی دربیان فضل و رحمت الهی، او را به ارجاع می‌دهند؛ که مگر قرآن در کنار شما نیست❓شما چرا به قرآن مراجعه نمی‌کنید❓آنچه در قرآن آمده، شما را کفایت می‌کند. فرمودند اگرقرآن نازل نشده بود، باب الی‌الأَبَد مسدود و بسته بود. بنابراین اگر کسی از خدا معرفتی فراتر از قرآن می‌خواهد، یا قرآن را ندیده و نفهمیده است، و یا اینکه هدفی غیر از هدف یک کنجکاو معتدل دارد و به نوعی است و نباید از قرآن عدول کند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند ما یک مفهومی در قرآن داریم، تحت عنوان ، که لازمه رسوخ درعلم این است‌که انسان به آنچه از قرآن می‌آموزد، اکتفا کند. می‌فرماید: ✨فَانْظُرْ أَيُّهَا اَلسَّائِلُ فَمَا دَلَّكَ اَلْقُرْآنُ عَلَيْهِ مِنْ صِفَتِهِ فَائْتَمَّ بِهِ✨ ای پرسشگر مطالعه و بررسی کن (نظرکن) هرآنچه که قرآن از اوصاف الهی تو را راهنمایی می‌کند آن را بگیر و به آن اقتدا کن؛ یعنی قرآن را خود بگیر و به این امام اقتدا کن. درآنچه از خدا به تو می‌گوید و معرفی می‌کند پیروی کرده و آن‌را رها نکن. ✨وَ اِسْتَضِئْ بِنُورِ هِدَايَتِهِ✨ مانند کسی‌که شب‌هنگام چراغی را فراراهِ خودش قرار داده و به دنبال نور آن حرکت می‌کند، تو هم از نور هدایت قرآن کمک بگیر و دنباله‌روِ آن نور باش. اگر دیدید ندایی و صدایی از جای دیگر می‌آید یا وسوسه‌ای درونی تو را به آنچه فراتر از قرآن است می‌خواند، بدان که این القاء شیطان است. شیطان به تو می‌گوید به قرآن اکتفا نکن، دقیق‌تر و عمیق‌تر بیاندیش، درحالیکه او خواهان آن است‌که تو را به بن‌بست و حیرت بکشاند. 👈 . تفاوت حیرت با معرفت چیست❓ درحیرت، انسان متوقف می‌شود و نمی‌داند چکار باید بکند. درمعرفت، هرچقدر معرفت بالا رود، انسان بر سطح عملش افزوده می‌شود؛ بنابراین اگر کسی مانند تعالیم برخی صوفیه آنقدر جلو رفت تا به حیرت برسد، متوقف می‌شود و دیگر کاری انجام نمی‌دهد. چون فرد متحیر نمی‌داند چکارکند؛ اما کسی‌که عارف شد، همیشه و همواره می‌تواند کاری انجام دهد و قدمی به پیش بردارد. ✨وَ مَاكَلَّفَكَ اَلشَّيْطَانُ عِلْمَهُ مِمَّا لَيْسَ فِي اَلْكِتَابِ عَلَيْكَ فَرْضُهُ وَ لاَ فِي سُنَّةِ اَلنَّبِيِّ صلى‌الله‌عليه‌وآله وَ أَئِمَّةِ اَلْهُدَى أَثَرُهُ فَكِلْ عِلْمَهُ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ✨ آنچه‌که شیطان بر تو تکلیف می‌کند و از تو می‌خواهد (پیشنهادات شیطانی را باید بشناسیم) که در قرآن و سنت پیامبر و روایات ائمه هدی نیست، علمش را به خدا واگذارکن. راه شناسایی پیشنهادهای شیطانی چیست❓همین‌که شیطان راهی‌ را پیشنهاد می‌کند، و پژوهشی‌را فراراه تو قرار می‌دهد که قرآن آن پژوهش را نخواسته است. این وظیفه تو نبوده، اگر بنا بود تو بروی تحقیق کنی ببینی حقیقتِ علم خدا چیست، قرآن می‌گفت: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید بروید مطالعه کنید ببینید علم خدا بالاخره به چه صورت است. آیا علم خدا حضوری است❓ آیا علم خدا حصولی است❓ علم به جزئیات به چه صورت است❓ آنگاه ما می‌بینیم علمای بزرگ، تیزهوشان تاریخ، افراد دقیق و فیلسوفان عالی‌مرتبه در مورد با هم اختلاف می‌کنند. چندین قول درمورد علم خدا و چگونگی آن دارند. این اختلاف نشان دهنده آن است‌که این راه انتها ندارد. البته این اقوال همه در یک حد نیست؛ بعضی ضعیف‌تر و بعضی قوی‌تر است. اما همه آن کسانی که چنین اقوالی داشته‌اند، افراد برجسته و بالاتر از حد عموم و اهل اندیشه بود‌ه‌اند. پس اگر قرار بود آنها به یک جایی برسند، می‌رسیدند. ما را چکار که برویم به دنبال کشف حقیقت خدا⁉️ ما فقط باید بدانیم خداوند همه چیز را می‌داند و به همه امور آگاه است. تبیین و توضیح علم خدا به جزئیات و زمانیات کار آسانی نیست. اینکه خدا چگونه به جزئیات واقف است بدون اینکه در علم او تغییری حاصل شود، اینکه علم ذاتی و علم فعلی چیست، کار هرکسی نیست. تازه همان‌ها هم باید خیلی مراقب بوده و مرزها را بشناسند. به هرحال تلاش امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بخش نخست پاسخی‌که به او می‌دهند این است‌که شما به سراغ قرآن بروید و سعی کنید فعلاً آنچه درقرآن آمده را فرابگیرید و علم دقیق آنچه مربوط به اوصاف الهی است را به خودش واگذار کنید. / خ۹۱ / بخش هفتم 🌴🌴🌴
اینکه خداوند چگونه جزئیات مسائل را می‌داند، قبول داری یا نه❓اگر قبول نداری که مسلمان، مؤمن و موحّد نیستی. اگر هم قبول داری سوال بعدی این است‌که چگونه می‌داند❓به هر نحوی که می‌داند. امروزه گاهی اوقات سوالاتی شبیه به این مطرح می‌شود. مثلاً در مورد خیلی سوال می‌شود. اخیراً سوال شد که یک پدری دو فرزند داشته، یکی شهید و مفقودالأثر و دیگری مبتلا به بیماری سرطان بوده، اولی را دعا کرده تا جسدش پیدا شود و بعد از دعای او پیدا شد. دومی را هم دعا کرد تا شفاء یابد، و شفاء پیدا نکرد؛ حال چگونه است⁉️ اینجاست که باید توقف نمود، این ، پاسخ ندارد. ما نمی‌‌دانیم خداوند چگونه اراده کرده است ‌که آن دعا را مستجاب کند. ما همین مقدار می‌دانیم که خدا مهربان است، جوابگوی درخواست‌های بندگان هم هست، توان هر کاری را هم دارد، همه کارهایش هم از روی حکمت است. بخلی هم در ذات او نیست. اینها چیزهایی است‌که ما باید بدانیم؛ پس مسلماً اگر خدا دعایی را مستجاب نکرد، نه از سر بی‌توجهی به بندگان است، نه از سر کم‌لطفی به آنهاست، و نه از سر ناتوانی. دیگرچیست و چگونه است، جوابی ندارد. ما که نعوذبالله خدا نیستیم که جواب این‌ها را بدانیم. ما تا یک حدی می‌توانیم پیش برویم؛ کار ما نیست که بخواهیم پی به مصالح الهی ببریم. اینکه خدا کجاست❓ خدا احاطه بر هستی دارد. آیا خدا همه جا هست❓بله اما اینکه چگونه خدا همه جا هست❓پاسخ به این سوال آسان نیست. پاسخ‌هایی داده‌اند، ولی روان و ساده نیست. مسلماً اذهانی که در حل مسائل ریاضی توان کافی نداشته باشند، به این هم نمی‌رسند. بنابراین باید به این نکته دقت داشته باشید که در معرفت خدا ما محدود هستیم و افراد هم مختلفند. 👈قاعده این است‌که سنخ معرفت خداوند، ❌ نه از سنخ معرفتِ است. ❌ نه از سنخ معرفتِ است. ❌ نه از سنخ معرفت‌ِ است. با عقل نمی‌توان به خدا معرفت پیدا کرد. بله با عقل می‌شود فهمید خدایی هست، می‌شود فهمیدکه این خدا اوصاف کمالات دارد؛ اما اینها همه علم است و با عقل می‌توان به علم رسید. انسان می‌تواند به وجود خدا علم پیدا کند. به اینکه خداوند کمالاتی دارد، اما آن معرفتی‌که بخواهد در رفتار او اثر بگذارد و او را ارضاء کند از سنخ است. خداوند قلب را برای معرفت خود در ما نهاد، و مغز و عقل را برای کارهای دیگر گذاشته است؛ کمااینکه حس را هم برای کارهای دیگر گذاشته است. شما با حس نمی‌توانید به خیال برسید؛ حس کار خودش را می‌کند و خیال هم کار خودش را... با خیال که نمی‌توان به راه حل‌های عقلی رسید. برای جواب مسئله که نمی‌شود با حدس به نتیجه رسید. باید با کمک عقل مسئله را حل کرد. باید دانشش را داشت. همانطورکه گفته شد معرفت خدا، از سنخ معرفتِ قلبی است. این معرفت نیازی به کلاس و درس و واحد و ... ندارد. 👈کاری ‌که برای حصول معرفت قلبی لازم است، است. 👈معرفت قلبی با حاصل می‌شود نه با تدقیق (دقت) عقلی. 👈معرفت قلبی با مطالعه حاصل نمی‌شود. / خ۹۱ / بخش هفتم 🌴🌴🌴
باید انسان خودش را آماده کند، به نحوی که ذهن و قلبش را پاک کرده، از کدورت‌ها دور کند، ناخالصی‌ها را کنار بگذارد، کینه‌ها و دلخوری‌ها و علاقمندی به گناهان را که تماماً مانع و حجاب است کنار بگذارد. متأسفانه گاهی اوقات ما این موانع و حجابها را سرمایه‌های خودمان می‌دانیم. برخی افراد کدورت از دیگران را همچون یک سرمایه در خودشان نگه داشته‌اند. سابقاً در گوشه و کنار شهر مغازه‌هایی وجود داشت که پر از اشیاء شکسته و کهنه و مندرس و گرد و غبار بود. اصلاً جایی برای نشستن نبود. معلوم نبود اینها را برای چه نگه می‌داشتند. 👈آن زمانها به اینگونه افراد می‌گفتند. کسی هم معمولاً به اینها مراجعه نداشت. صاحب مغازه احتمالا خیال می‌کرده این وسایل سرمایه‌اش است و به دردش می‌خورد؛ درحالیکه نه تنها به دردش نمی‌خورد، بلکه باید یک مبلغی هم می‌پرداخت تا بیایند و اینها را ببرند. متاسفانه بعضی از افراد هم قلبشان این چنین است که یک لنگه کفش کهنه از فلانی در آن است، یک پیراهن پاره از دیگری و... اینها را برای چه نگاه داشته‌ای⁉️ حرفهای دیگران را ذخیره کرده در یک فایل پُر و آماده برای خودش که اگر یکی را کلیک کنیم بیرون می‌ریزد، و به هیچ دردی هم نمی‌خورد. کاش فقط به درد نمی‌خورد، اینها مانع معرفت است. 👈خلاصه اینکه سنخ معرفت الهی، است و با تهذیب نفس حاصل می‌شود نه با تدقیق فکر/ معرفت قلبی است، نه اکتسابی. با رفتن این طرف و آن طرف بدست نمی‌آید/ استاد ندارد، استادش خدا و اولیای خداست / و وابسته به و است، نه تمرین. تمرینهای فکری نمی‌خواهد، عمل صالح که داشته باشیم می‌آید. خداوند آن‌را عطا می‌کند، همانطور که به اولیاءش داده به ما هم می‌دهد. بعد امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: ✨فَكِلْ عِلْمَهُ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ فَإِنَّ ذَلِكَ مُنْتَهَى حَقِّ اَللَّهِ عَلَيْكَ✨ عجیب است، اگر به جایی رسیدیم که بقیه‌اش را به خدا واگذار کردیم، این نشان دهنده معرفت‌مان است؛ یعنی می‌فهمیم از اینجا به بعد نباید ورود کنم. مثال: اگر دونفر را دیدیم که با برق کار می‌کنند و ندانستیم کدامیک تکنسین برقکار و کدامیک ناشی است و سررشته‌ای از برق ندارد. در این مواقع کافیست نگاه کنیم، اگر یکی بی‌محابا سیم‌ها را برمی‌دارد و باز می‌کند و بی‌دقت به اینطرف و آنطرف می‌زند و دیگری با احتیاط یک پیچ را باز می‌کند، با انبردست سر یک سیم را می‌گیرد، به یک قسمت‌هایی اصلا دست نمی‌زند، ما ازاین می‌فهمیم که دومی برقکار است و می‌داند کجا را نباید دست بزند. 👈همین‌قدر که کسی محدودیت‌های خودش را شناخت، پیداست در آن رشته مهارت دارد. بچه‌هایی‌که گواهینامه نگرفتند وقتی رانندگی می‌کنند بی‌محابا گاز می‌دهند؛ چون قوانین را نمی‌دانند، توان ماشین و خطرات را نمی‌شناسد. یک راننده پنجاه ساله هیچگاه اینگونه رانندگی نمی‌کند. در نیز همینطور است؛ اگر کسی برای خودش حد و مرز و چارچوبی قائل شد، او دارد حق خدا را ادا می‌کند. یعنی می‌فهمد که کجا برود و کجا نباید برود. ✨وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلرَّاسِخِينَ فِي اَلْعِلْمِ هُمُ اَلَّذِينَ أَغْنَاهُمْ عَنِ اِقْتِحَامِ اَلسُّدَدِ اَلْمَضْرُوبَةِ دُونَ اَلْغُيُوبِ اَلْإِقْرَارُ بِجُمْلَةِ مَا جَهِلُوا تَفْسِيرَهُ مِنَ اَلْغَيْبِ اَلْمَحْجُوبِ✨ ما در برخی روایات یک تعبیری داریم بنام (ژرف‌نگر و اهل تعمق) و در قرآن هم یک تعبیری داریم بنام . 🔸درروایاتی از حضرت علی‌بن‌الحسین علیهم‌السلام آمده است که وقتی درباره توحید از ایشان سوال شد، امام فرمودند: "ان الله عزّ و جلّ علم انه یکون فى آخر الزمان اقوام متعمِّقون فأنزل الله عزّ وجلّ (قل هو الله احد الله الصمد) و الآیات من سورة الحدید الى قوله (و هو علیم بذات الصدور) فمن رام وراء هنالک هلک".(دراصول کافی) از ایشان سوال شد که آقاجان درمورد توحید برای ما بگویید! ایشان فرمودند خدا می‌دانسته که درآخرالزمان افراد و اقوام ژرف‌نگر و دقیقی پیدا می‌شوند. خدا درقرآن سوره توحید را برای اینان نازل کرده است (قل هوالله الاحد) ؛ یعنی بسته و محدود کرده است. / خ۹۱ / بخش هفتم 🌴🌴🌴
همچنین خداوند آیات سوره حدید را نازل کرده است (الاول و الآخر و الظاهر و الباطن... و هو علیم بذات الصدور) این آیات جداً نیاز به تعمق دارد؛ یعنی چه که خدا هم اول باشد، هم آخر⁉️هم ظاهرباشد، هم باطن⁉️ همزمان هم اظهر اشیاء باشد و هم أخفی از همه باشد⁉️ هرجا بروید خدا با شما هست. این آیات سوره مبارکه حدید و آیات سوره توحید را خداوند برای کسانی‌که اهل دقت هستند فرموده است. اگر اهل دقت هستید اینجا باید بروید و بیش‌از این هم نباید رفت؛ لذا امام می‌فرمایند راسخین در علمی که خدا آنان را تمجید فرموده، "هم الذین اغناهم" ، کسانی هستندکه آنان‌را بی‌نیاز کرده از پرده‌هایی که در برابر غیب آویخته است، عبور کنند. خداوند یک پرده‌هایی آویخته است‌که انسان‌ها تا یک جایی از معرفت می‌توانند پیش بروند. اینها (راسخین در علم) این پرده‌ها و مرزها را می‌شناسند؛ مثل آن بَرقکاری‌که می‌داند این جریان و سیم ضعیف است (مثل ترانسفورماتوری که برای یک شب‌خواب بکار می‌برند) و می‌شود به آن دست زد، اما ورودی آن‌را نباید دست زد، چون ۲۲۰ولت است و جریان بالایی دارد و انسان را برق می‌گیرد. آن عالم هم می‌داند تا کجا می‌شود پیش رفت، کجا پرده آویخته‌اند، به کجا نباید وارد شد. ✨وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلرَّاسِخِينَ فِي اَلْعِلْمِ هُمُ اَلَّذِينَ أَغْنَاهُمْ عَنِ اِقْتِحَامِ اَلسُّدَدِ اَلْمَضْرُوبَةِ دُونَ اَلْغُيُوبِ اَلْإِقْرَارُ بِجُمْلَةِ مَا جَهِلُوا تَفْسِيرَهُ مِنَ اَلْغَيْبِ اَلْمَحْجُوبِ✨ 👈علامت رسوخ در علم این است‌که آن پرده‌هایی که دربرابر غیبِ پنهان آویخته است را می‌شناسند و اقرارمی‌کنند "بِجُمْلَةِ مَا جَهِلُوا تَفْسِيرَهُ مِنَ اَلْغَيْبِ اَلْمَحْجُوبِ". اصلاً عالِم در همه رشته‌ها اینگونه است. مثلاً سراغ یک پزشک یا فیزیک‌دان یا مفسرقرآن و... بروید. هرکسی که بتواند بگوید دررشته خودش چه چیزهایی را نمی‌داند، معلوم است می‌داند و می‌فهمد؛ این علامت رسوخ‌ در علمش است. رسوخ در علم این است‌که چه چیز را نمی‌داند. آنکه ادعا می‌کند همه چیز را می‌داند، او سطحی و قشری است، هنوز رسوخ در علم ندارد. آنجا درقرآن می‌فرماید: والراسخون فی‌العلم یقولون آمنّا بهکلّ مِن عند ربِّه ( آل‌عمران:۷) راسخین درعلم آنهایی هستند که می‌گویند ما به محکم و متشابه و همه چیز قرآن ایمان داریم و همه را از سوی خدا می‌دانیم، ولو اینکه تأویلش را ندانیم. ✨فَمَدَحَ اَللَّهُ تَعَالَى اِعْتِرَافَهُمْ بِالْعَجْزِ عَنْ تَنَاوُلِ مَا لَمْ يُحِيطُوا بِهِ عِلْماً✨ خداوند آنها را کرده است، چون اعتراف کرده‌اند(عاجزند) به اینکه نمی‌توانند نسبت به آن چیزی‌که احاطه ندارند دانا باشند. آیا می‌شود موجودی به خدا احاطه علمی داشته باشد⁉️ محیط فراتر از محاط است؛ یعنی باید یک قدم از خدا هم بالاتر باشد که بتواند معرفت خدا را آنچنان‌که هست داشته باشد که این . ✨وَ سَمَّى تَرْكَهُمُ اَلتَّعَمُّقَ فِيمَا لَمْ يُكَلِّفْهُمُ اَلْبَحْثَ عَنْ كُنْهِهِ رُسُوخاًاصلاً چرا به اینها راسخ گفته است❓راسخ فقط آن کسی نیست‌که فرو می‌رود، راسخ کسی است‌که جای پایش را سِفت می‌کند. اینکه انسان بشکافد و وارد شود، فقط علامت رسوخ نیست، چنین انسانی است؛ ولی معلوم نیست بتواند خودش را نگاه دارد. گاهی اوقات دیده‌اید جایی یک حائل یا مانعی هست که می‌خواهید سوراخ کنید، برای اینکه چیزی را بر دیوار بکوبید. به شما می‌گویند این دیوار دو سه سانتیمتر بتون دارد و پشتش هم خالیست. اگر مَته را گذاشتید و آنقدر سوراخ کردید که این بتون را رد کرد، دیگر چیزی بَند نمی‌شود. باید تا اندازه‌ای که بتون اجازه می‌دهد پیش رفت تا بتوان چیزی را محکم‌کاری کرد و به عبارتی رسوخ نمود. 👈تفاوت رسوخ با تعمق : راسخ مقداری که پیش رفت، جای پای خود را محکم ساخته، مثل کوه؛ اما متعمّق مثل کوهِ یخی است‌که با یک طوفان آن را در آب جابجا می‌کند؛ با اینکه زیر آب خیلی ارتفاع دارد. ✨فَاقْتَصِرْ عَلَى ذَلِكَ✨ به همان اکتفا کن. ✨وَ لاَ تُقَدِّرْ عَظَمَةَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ عَلَى قَدْرِ عَقْلِكَ فَتَكُونَ مِنَ اَلْهَالِكِينَ✨ و عظمت خدا را با عقلت اندازه نزن که هلاک می‌شوی. حتی همین که ما می‌گوییم بی‌اشکال نیست. ما باید همیشه دقت کنیم این بی‌نهایتی که می‌گوییم بی‌نهایت فیزیکی نیست، بلکه بی‌نهایت عقلی و فلسفی و ریاضی است. تازه این هم بدون عیب نیست. / خ۹۱ / بخش هفتم 🌴🌴🌴
شوق معرفت خ ۹۱ بخ ۸ ۱۸-۷-۱۳۰۲.m4a
17.44M
📖 خطبه ۹۱ "خطبةالأشباح" / ( بخش هشتم) جلسه چهل‌ و‌ هفتم _ حضوری ۱۸ مهر۱۴۰۲ 🎙جناب استاد شهاب الدین ذوفقاری https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609 📚📚📚
امام توضیح می‌دهندبرای اینکه بالاخره، این شخص الآن آمده است و نمی‌شود فقط آن را منع کرد، نمی‌شود گفت که این کار را نکن و آن کار را نکن❗️ این مثل این است که به یک نفر بگوییم لا الهَ ، لا الهَ؛ لا الهِ تنها فایده ندارد، بلکه الی الله هم باید گفت❗️ یعنی باید بالاخره در حدی که امکان دارد معرفی کرد، نه اینکه بگوییم، آن طرف نمی‌توانید بروید! حالا اینجا چه؟ امام می‌فرمایند: ✨هُوَ الْقَادِرُ✨ او قدرت دارد، و قدرتش اینگونه است. ✨الَّذِي إِذَا ارْتَمَتِ الْأَوْهَامُ لِتُدْرِكَ مُنْقَطَعَ قُدْرَتِهِ وَ حَاوَلَ الْفِكْرُ الْمُبَرَّأُ مِنْ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ أَنْ يَقَعَ عَلَيْهِ فِي عَمِيقَاتِ غُيُوبِ مَلَكُوتِهِ وَ تَوَلَّهَتِ الْقُلُوبُ إِلَيْهِ لِتَجْرِيَ فِي كَيْفِيَّةِ صِفَاتِهِ وَ غَمَضَتْ مَدَاخِلُ الْعُقُولِ فِي حَيْثُ لَا تَبْلُغُهُ الصِّفَاتُ لِتَنَاوُلِ عِلْمِ ذَاتِهِ رَدَعَهَا (ردعها جواب است) وَ هِيَ تَجُوبُ مَهَاوِيَ سُدَفِ الْغُيُوبِ مُتَخَلِّصَةً إِلَيْهِ سُبْحَانَهُ.✨ در اینجا امام می‌فرمایند: نگویید که می‌روم خودم را تجهیز می‌کنم، مطالعاتم را بیشتر می‌کنم ، دقتم را بالا می‌برم، اینگونه نیست، با این کار به نتیجه نمی‌رسید. چون او خدایی است که اگر اوهام (وهم و خیال نزدیک به هم است، البته یک تفاوتی در معنای آن است) ... ابتدا در نظر داشته باشید که تخیل مانند یک پرنده آموزش دیده است که درِقفس را باز می‌کنند، او می‌رود، پرواز می‌کند و بر می‌گردد)، خیال اینگونه است ، یعنی اگر در قفس را باز کردیم، می‌پرد و می‌رود این سو و آن سو و پرواز می‌کند. حالا اگر پرنده خیال را رها کنید ، اینجا پیام امام این است که اگر اوهام هدف گیری کند (اِرتَمَت از ریشه رَمی است، رمی یعنی تیر انداختن) چه چیز را هدف بگیرد❓ ✨لِتُدْرِكَ مُنْقَطَعَ قُدْرَتِهِ ✨ تا ببیند پایان قدرت خدا کجاست⁉️ مرز قدرت خدا را با تیر وَهم هدف بگیریم، آن هم تیری که بُردش خیلی زیاد است، آیا به نتیجه میرسیم❓ می‌گویند خیر❗️ ✨وَ حَاوَلَ الْفِكْرُ الْمُبَرَّأُ مِنْ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ أَنْ يَقَعَ عَلَيْهِ فِي عَمِيقَاتِ غُيُوبِ مَلَكُوتِهِ✨ حالا بیاید به سراغ فکر و عقل، (وهم یعنی خیال و فکر یعنی عقل)؛ بیایید سراغ آن فکر و عقلی که وسوسه ندارد و از وسوسه ها دور است، چون وسوسه ها بازدارنده فکر است ، وسوسه مانند یک لوپ است که وقتی افراد دراین وسوسه بیفتند ، همینطور به دور خود می‌چرخند و جلو نمی‌روند ، مانند آدم‌های وسواسی. حال کسی که وسوسه ندارد و می‌تواند به جلو برود و فکرش از وسوسه پاک است، حالا می‌خواهد چیکار بکند❓ نیت کرده است (حاول یعنی قصد کرده است)، که این فکرپاک پرواز کند و برود تا عمق غیب ملکوت خداوند و آنجا فرود بیاید. مثل یک سفینه فضایی که می‌فرستیم تا روی کره ماه فرود بیاید،حالا ما هم می‌خواهیم با فکرمان همین کار را انجام بدهیم. سیاره هدف در اینجا ملکوت خداوند است؛ اما این امکان پذیر است❓خیر، این را هم می‌فرمایند رَدَعَ ، یعنی نمی شود. ✨وَ تَوَلَّهَتِ الْقُلُوبُ إِلَيْهِ لِتَجْرِيَ فِي كَيْفِيَّةِ صِفَاتِهِ✨ حالا می‌آییم به سراغ . گاهی یک شخصی عاشق خدا می‌شود، ولع پیدا می‌کند و شیفته خدا می‌شود، آنچنان شیفتگی پیدا می‌کند که می‌خواهد خدا را ببیند. مانند همین پرسشگرکه می‌گفت من می‌خواهم خدا را ببینم. می‌خواهد راه بیفتند و برود در کیفیت صفات خداوند تا ببنید چگونه است، به قول معروف ، نعوذ بالله می خواهد خدا را زیر نظر بگیرد، این نیز امکان پذیر نیست. / خ۹۱/ بخش هشتم 🌴🌴🌴
وَ غَمَضَتْ مَدَاخِلُ الْعُقُولِ فِي حَيْثُ لَا تَبْلُغُهُ الصِّفَاتُ لِتَنَاوُلِ عِلْمِ ذَاتِهِ ✨ حال اگر خودش را باریک کند(غمض یعنی بستن چشم ، وقتی چشممان را می‌بندیم، اول چشم باریک می‌شود که به آن می‌گویند، ، و بعد هم چشم بسته می‌شود، تا زمانی که چشم باریک است، باز هم می‌توانیم یک چیزهایی را ببنیم)، حال اگر از ورودی‌های باریک و دقیق عقل بخواهیم وارد شویم ، فِي حَيْثُ لَا تَبْلُغُهُ الصِّفَاتُ ، از یک جایی وارد بشود که بخواهد برسد به علم ذات خداوند ، یعنی اگر نتوانست به اوصاف برسد، بتواند به علم ذات خداوند برسد، یعنی صفات را رها کند و فکر کند که من مرحله صفات را پست سر گذاشتم و می‌خواهم به ذات خداوند برسم، ردعها! یعنی پس گردنی می خورد! ✨رَدَعَهَا وَ هِيَ تَجُوبُ مَهَاوِيَ سُدَفِ الْغُيُوبِ ✨ خداوند ردعَش می‌کند ، منعَش می‌کند ، او را باز می‌دارد از این که بتواند به مرحله ای که می‌خواهد برسد. در حالی او را باز می‌دارد که او باز هم تَجُوبُ ، یعنی باز هم موشکافی می‌کند و همچنان مُصِر است که باز هم به ذات خدا برسد، اما این اصرارش در حقیقت اصرار برای رسیدن به است، مَهَاوِيَ یعنی محل هلاکت، سُدَفِ الْغُيُوبِ یعنی کسی که می‌خواهد بشکافد و به آن پهنه‌هایی که غیب در آنجا است برسد، ولی برای آن شخص در آنجا مهلکه است و امکان دستیابی برایش نیست. ✨مُتَخَلِّصَةً إِلَيْهِ سُبْحَانَهُ ✨ خیلی هم تلاش می‌کند و جان می‌کَنَد تا به خداوند برسد، ولی راه اشتباه است! تو فکر کردی که خودت با نیروی عقل یا ذهن خودت می‌توانی به خدا برسی❓خیر❗️ نمی‌شود. ✨فَرَجَعَتْ إِذْ جُبِهَتْ مُعْتَرِفَةً أَنَّهُ لَا يُنَالُ بِجَوْرِ الِاعْتِسَافِ كُنْهُ مَعْرِفَتِهِ✨ اینجاست که به پیشانی‌اش می‌زند (جُبِهت یعنی کسی که به پیشانی‌اش زدند که معادلش در فارسی همان پس‌گردنی است). یعنی اینجا پس گردنی می‌خورد که برگردد، در حالی که اعتراف می‌کند، ✨أَنَّهُ لَا يُنَالُ بِجَوْرِ الِاعْتِسَافِ كُنْهُ مَعْرِفَتِهِ✨ یعنی اگر کسی از حد بگذراند و بخواهد به بیراهه برود و از راه و بیراه به کنه معرفت خدا برسد، (مثل مردم در شهر که تا می‌بینند راه‌بندان شده است از یک کوچه فرعی می‌روند) ، به این انسان هم تا گفته اند که از این راه نرو، از این راه نمی‌توانی خدا را بشناسی ، یک کوچه فرعی پیدا می‌کند و می‌خواهد از آن راه برود! از این کوچه ها اندیشمندان بشری زیاد درست کردند! ولی رفتند امتحانش کردند و گیر افتادند و نمی‌توانند از همان راه هم برگردند. اگر ایستاده بود ممکن بود ، راه باز شود اما حالا خودش را در یک راه دیگری گیر انداخته است و گم شده است و نمی‌تواند دیگر راه را پیدا کند. اعتراف می‌کند که با جور و حد گذرانی نمی‌تواند به کنه معرفت خدا برسد. بِجَوْرِ الِاعْتِسَافِ یعنی کسی که بیراهه را مسیر خودش قرار دهد. ✨وَ لَا تَخْطُرُ بِبَالِ أُولِي الرَّوِيَّاتِ خَاطِرَةٌ مِنْ تَقْدِيرِ جَلَالِ عِزَّتِه✨ در اینجا أُولِي‌الرَّوِيَّاتِ ، رویات جمع رویّه است و رویّه یعنی اندیشه و اولی رویات یعنی جمع اندیشمندان ، اندیشمندان نمی توانند حتی یک خاطره ، یک تصویر از اندازه جلال و عزت خداوند داشته باشند، بگویند من تا اینجای خداوند که رسیدم ، خداوند اینگونه است، یعنی فراتر از آنچه قرآن آموخته است و فراتر از آنچه خداوند موهبت می کند. در یک روایتی از امام محمد باقر علیه السلام آمده است: "کلّما میزتموه باوهامکم فی ادقّ معانیه فهو مخلوق مثلکم مردود الیکم" هر چیزی که در دقیق ترین معنا ، شما تصور کنید ،این تصورات شما است، تصورات شما هم مخلوق شماست نه خالق شما! به خودتان برمی‌گردد. حالا یک تصویری از خدا برای خودتان بسازید، خیلی هم دقت کنید ولی تصویر برای تو است ، شما این را ساختید که این خدا نیست! لذا امام می‌فرماید هیچگاه بخاطر کسی خطور نمی‌کند. / خ۹۱ / بخش هشتم 🌴🌴🌴
در قسمت بعدی امام علیه السلام جواب شخصی را می‌دهند، تا اینجا حد و مرزها را برایش گفتند و از اینجا به بعد می‌فرمایند که خداوند بالاخره کیست، میفرمایند: ✨الَّذِي ابْتَدَعَ الْخَلْقَ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ امْتَثَلَهُ✨ خداوند کسی است که خلقتش بدیع است. و خلقتش نمونه ندارد. ما یک پایان نامه می‌نویسیم می‌گویند بفرستید نمونه‌یاب! ببینیم نمونه اش قبلا بوده است یا خیر! بسی پایان‌نامه‌هایی که شخص مدعی است که همه.اش را خودش نوشته است ولی وقتی نگاه می‌کنیم می بینیم که قبلا نمونه هایش وجود داشته است. حالا نمونه یاب.ها هم دقیق نیستند؛ ولی خداوند خلقتش است. آنتونی فلو یک فیلسوف دین انگلیسی است، 50 سال زحمت کشیده است و 30 کتاب نوشته است علیه خدا، که خدا وجود ندارد! خیلی هم استدلال های متنوعی دارد از آتئیست‌های قَدَر دنیا محسوب می‌شد، در مناظره های مختلفی در انگلستان با فیلسوف های الهی شرکت کرده است که این مناظره ها را می‌توانید سرچ کنید و ببینید. او به هیج عنوان وجود خدا را قبول نمی‌کرد. اما در یک حرکت ناگهانی و شگفت انگیز در سال 2004 ، یک مصاحبه می‌کند و اعلام می.کند که بنده رسیدم به اینجا که خدایی هست! انقدر این مصاحبه بهت انگیز بود که برخی گفتند این فرد عقل اش را از داده است، آدمی که 50 سال گفته است خدایی وجود ندارد، حالا آمده است و میگوید خدا وجود دارد! و کتابی نوشت به نام خدایی هست ( There Is a God ) ، تا سال 2010 هم زنده بود و بعد از دنیا رفت. او دائم اظهار نگرانی می‌کرد که من این همه کتاب نوشتم و شاید مردم ازکتاب های من منحرف شده باشند . مسلمان یا مسیحی نشد ولی بالاخره خدا را پذیرفت. یک جمله‌ای ازامیرمؤمنان علیه السلام است‌که می فرمایند: الَّذِي ابْتَدَعَ الْخَلْقَ قبلا ما یک جمله ای از پاستور داشتیم که این جمله خیلی جالب است: "اندکی دانش، انسان را از خدا دور می‌کند اما دانش بسیار انسان را به خدا نزدیک می‌کند" حالا آقای آنتونی فلو گفته است که تحقیقات DNA انسان نشان می‌دهد که پیچیدگی غیر قابل درکی در رابطه با تنظیماتی وجود دارد که برای تولید زندگی ضروری است و فهم و فِراست در این رابطه باید وجود داشته باشد. یعنی یک هوشمندی و یک حکمتی باید در کار باشد که DNA انسان، اینگونه تنظیم شود که بعدا یک موجودی بوجود بیاید. مگر این اسید آمینه ها چه هستند❓ ترکیبی از اکسیژن و نیتروژن و کربن و... است. از ترکیب این ها چگونه یک انسان بوجود می آید❓ او با مطالعات دقیق بعد از 50 سال بی خدایی و ضد خدایی کتاب و مقاله نوشتن ، گفته است که خدایی هست❗️ بدون خداوند نمی‌توانیم بوجود آمدن انسان را توجیه کنیم. اینجا پیداست که خلقت بدیع است و نمونه ندارد! لذا امیر المومنین می‌فرمایند: ✨الَّذِي ابْتَدَعَ الْخَلْقَ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ امْتَثَلَهُ وَ لَا مِقْدَارٍ احْتَذَى عَلَيْهِ✨ یعنی برای خداوند اندازه‌ای نبوده است که طبق آن اندازه و الگو خلق کند! ما برای خیاطی کردن الگو لازم داریم ، الگو می‌شود چیزی که ما به آن اقتضا می کنیم یعنی الگو می‌گیریم اما خداوند مقداری دستش نبوده است. ✨وَ لَا مِقْدَارٍ احْتَذَى عَلَيْهِ مِنْ خَالِقٍ مَعْبُودٍ كَانَ قَبْلَهُ ✨ قبلش خدایی نبوده است که چیزی بسازد و او هم روی کار او نگاه کند و خلق کند! / خ۹۱ / بخش هشتم 🌴🌴🌴