✨فِي فَيْنَةِ اَلْإِرْشَادِ✨
در زمانیکه امام در حال بیان این سخنان و ارشاد هستند.
"فَین" : یعنی زمان.
منظور امام این استکه در این زمان به شما فرصت داده شد تا بیایید سخنان مرا بشنوید تا شما را ارشاد کنم.
✨وَ رَاحَةِ اَلْأَجْسَادِ✨
بدنتان سالم است، میتوانید حرکت کنید و از بستر برخیزید.
✨وَ بَاحَةِ اَلاِحْتِشَادِ✨
میتوانید در صحنه اجتماع بیایید، در مراسم شبهای قدر حضور داشته باشید، و یا در محل کارتان حاضر شود. توانستید از خانه بیرون بیایید!
#اینفرصتهاراغنیمتشمارید!
✨وَ مَهَلِ اَلْبَقِيَّةِ وَ أُنُفِ اَلْمَشِيَّةِ وَ اِنْفِسَاحِ اَلْحَوْبَةِ✨
حال که همچنان میتوانید اراده داشته باشید.
"اُنُف" : سرآغاز و اول وقت هرچیزی را میگویند.
وقتی انسان میخواهد کاری را انجام دهد، اوایل کار خیلی نیرو و عَزم و اراده قوی دارد. امام میفرمایند شما هم میتوانید تصمیم بگیرید و ضعف در اراده ندارید. فرصت برای توبه نیز هست.
بگویید: خدایا آمدم.
گویی یک لحظه اتوبوس را نگه داشتهاند و میگویند: اگر میخواهی، بیا!
راه برای اینکه انسان نیازش را برطرف کند، باز است . فَرصت و فُسحَت به او دادهاند. درواقع مهلت را برایش تمدید کردهاند.
هربار که سالِ نو فرا میرسد، ما حداقل باید اینطور تلقّی کنیم که مهلتی دوباره به ما دادهاند. مگر آنهایی که رفتند، چه گناهی داشتند؟! همسِنّ ما بودند و رفتند. پس اگر هنوز ما نرفتهایم، مهلتمان را تمدید کردهاند و ما باید غنیمت بشماریم.
✨قَبْلَ اَلضَّنْكِ وَ اَلْمَضِيقِ وَ اَلرَّوْعِ وَ اَلزُّهُوقِ✨
قبل از آنکه فرصت تنگ شود.
"ضنک و مَضیق" : هردو به معنای ضیق است؛ یعنی تنگ و تنگنا.
چگونه فرصت تنگ میشود⁉️فرض کنید درب منزل شما را میزنند و میگویند الآن یک ماشین ایستاده و میخواهد شما را به زیارت سیدالشهداء علیهالسلام ببرد.(انشاءالله)
با اینکه ما خیلی مشتاقیم به اینگونه زیارات برویم؛ ولی به آن شخص معترض میشویم که چرا از قبل خبر ندادید. من الآن هیچ آمادگی ندارم که سوار اتوبوس شده و راهی سفر شوم.
👈اینتازه در مورد سفری استکه مشتاقش هستیم و با یک فرصت کوتاه خودمان را میرسانیم؛ وای به حال آن سفری که برایش اشتیاق هم نداریم.
اینجا ما را مخیَّر میکند که اگر میخواهی بیایی بیا؛ اما آنجا ما را کِشان کِشان میبرند، قبل از آنکه وحشت کنیم و روحمان پرواز کند، میگویند: بیا!
✨ قَبْلَ قُدُومِ اَلْغَائِبِ اَلْمُنْتَظَرِ وَ إِخْذَةِ اَلْعَزِيزِ اَلْمُقْتَدِرِ✨
قبل از اینکه آن غایبی که منتظرش هستیم (یعنی فرشته مرگ) بیاید و در بزند و وارد شود. او که تعارف نمیکند.
اگر قرار بود فرشته مرگ به افراد احترام گذارد و مرگ را به تأخیر بیاندازد، نمیرفت سراغ شخصیت والامقامی چون حضرت سلیمان درحالیکه در بالای قصر ایستاده بود، به عصایش تکیه زده و در حال تماشا و مطالعه پیشرفت کار ساختمان و کارگرانش بود! او حتی فرموده بود کسی نزد او نیاید؛ بهطوریکه نقل است وقتی #ملکالموت آمد، ایشان تعجب کرده و فرمودند مگر نگفتم کسی اینجا نیاید! به اجازه چه کسی آمدی؟!
او اجازه نمیگیرد. اصلاً فرصت نمیدهد؛ چه به سلیمان نبیّ، حتی در حالیکه ایستادهاند، و چه به دیگران!
سلیمان چه میتواند بگوید؟!
بگوید حال برو تا خبرت کنم؟! من فعلاً باید به کارم برسم؟! یک کاری جامانده، امشب فلانجا مدعوّ هستم و باید بروم؟!
این حرفها نیست در کار جناب ملکالموت.
🤲 خدا را میخوانیم بحق انبیاء و اولیایش که ما را از خواب غفلت بیدارکند و بعد از بیداری توفیق جبران مافات به ما بدهد.
خداکند همانطور که توفیق یافتیم این خطبة الغرّاء را خواندیم، بحق امیرالمؤمنین علیهالسلام، توفیق عملش را نیز داشته باشیم. نشویم مشمول کسانی که دانستند و فهمیدند؛ اما عمل نکردند.
خدایا گریبان ما را بگیر و ما را به عمل بکِشان!
قبل از آنکه ما را قبض روح کنی، ما را با خود آشتی بده!
از ما راضی شو!
توفیق بازگشت به ما عنایت فرما!
توفیق بده در این عمر باقیمانده، چنان بکوشیم که برتو پاک وارد شویم و در لحظه مرگ ما را با چهره گشاده و خندانِ مولایمان امیرالمؤمنین علیهالسلام رودَررو بفرما!
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
#شوقمعرفت۶
🌴🌴🌴
بسمهتعالی
باعرض سلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما همراهان گرامی و تشکر ویژه از استاد عالیقدر به خاطر زحمات بیدریغ ایشان در ارائه مطالب ارزشمند نهجالبلاغه
بحمدلله در ماه مبارک رمضان خطبةالغرّاء را به پایان رساندیم و انشاءالله از هفته آینده طبق روال قبل کلاس به صورت حضوری برگزار خواهد شد.
از خطبه ۸۴ با یاری خداوند ادامه میدهیم ...
1_4344214908.pdf
1.11M
"جلوههای اخلاق نبوی در قرآن"
💠 پرده بیست و هفتم :
"شجاعت و صراحت در بیان حق"
https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609
https://splus.ir/joingroup/AAHXeJa7GOJ9ltkIAh0Klw
آرشیو ↙️
https://eitaa.com/joinchat/110821701Cf5b1df470f
📚📚📚
1_4313854660.mp3
951.8K
✨زیارت امیرالمومنین علیهالسلام ✨
🔈 با صدای جناب استاد ذوفقاری
1_4401423060.m4a
24.04M
#شوق_معرفت
📖 خطبه ۸۴ (مقدمه)
جلسه سیام _حضوری
۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
🎙جناب استاد شهاب الدین ذوفقاری
https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609
📚📚📚
#جلسه_صد_و_سی_و_یکم
خطبه ۸۴ / مقدمه
"و من خطبة له عليهالسلام في ذكر عمرو بن العاص..."
👈مقدمهای در معرفی ابنالنابغة:
در ابتدای این خطبه لازم است به مواردی اشاره شود که دانستن این موارد اهمیت دارد:
کسی که به عنوان "عمروعاص" یا "عمروبن العاص" معروف است، شهرتش در حقیقت به "ابنالنابغة" بوده است و گویا هیچجا امیرالمؤمنين علیهالسلام از او به "عمروعاص" یادنکردهاند. (تاآنجایی که دیده شده)
آنچه که در کتب سِیَر(سیره) نوشته شده، این استکه او به "عاصبنوائل سهمی" منسوب است.
عاصبنوائل در واقع همان کسی استکه دشمن سرسخت پیامبر اکرم ﷺ بود و قرآن او را دشمن پیامبر نامیده است؛ چراکه او به پیامبر لقب ابتَر داد و به همین مناسبت سوره کوثر نازل شد و خداوند فرمود: " انّ شانئک هو الأبتر" یعنی دشمن تو ابتَر است.
عاصبنوائل از قریشیانی بودکه بسیار در دشمنی پیامبر سرسختی نشان میداد.(این از پدرعمروعاص)
مادرش نیز همانطور که در این لقب مشهود است، "نابغة" نام داشته است. زنی بوده به نام "سَلمی" که از مشاهیر زنان قریش در بدکارهگی و گناهکاری بوده و اینکه به او لقب نابغة دادهاند از نبوغ گرفته شده به معنای شهرت. او به فساد شهرت داشته است. عمروعاص خود نیز این مسئله را ذکر کردهاست. زمانی بر منبر بود، کسی از او سوال کرد که تو فرزند کیستی؟ مادرت کیست؟ و او در پاسخ گفت: "امیّ سلمی بنت حرملة ملقب بِالنّابغة" مادرم سلمی دختر حرمله استکه لقب او نابغه است.
او ولادت ناپاکی داشته و ناپاکیاش نیز به شکل وحشتناکی بوده است؛ بهطوریکه نوشتهاند پنج نفر با آن زن همبستر شدند؛ از جمله: ابوسفیان و عاصبنوائل.
این فرزند متولد شد و بین آنان اختلاف افتاد که این نوزاد متعلق به کدامیک است. در اینجا بود که نابغة خود گفت فرزند از آنِ عاصبنوائل است؛ چراکه او به من توجه بیشتری داشته و پول بیشتری به من میداده و کمک بیشتری میکرده است. همچنین گفت شباهت کودک نیز به او بیشتر است؛ درحالیکه ابوسفیان میگفت: من شک ندارم که این پسر فرزند من است؛ ازاینرو به "ابنالنابغة" معروف شد. البته چون آن زن اقرار کرد که البته اقرار او هیچ حجیتی ندارد؛ لیکن فرزند را عمروعاص خواندند.
به همین جهت عمربنعاص خواندن او یک نسبت صحیح و مسلّمی نیست؛ چون گذشته از آنکه او ناپاک متولد شده، این نسبت هم، نسبت درستی نیست و همان #ابنالنابغة درست میباشد.
🔻دراین میان شاید این سوال برای عدهای پیش بیاید که اگر فرزندی بهطور نامشروع متولد شد، خودِ آن فرزند که گناهی ندارد و نمیشود خود او را بهخاطر این ولادتِ نامشروع سرزنش کرد.
بله همینطور است. به هیچ عنوان نمیشود چنین فردی که ولادتش نامشروع است را به خاطر گناه دیگران سرزنش کرد؛ لیکن قضیه فقط این نیست؛ بلکه چنین شخصی👇
_کارنامه سیاهی درطول عمرش داشته
_دربرابر شخصیتی چون #علیبنابیطالب ایستاده است.
_معاویه را بر کرسی نشانده و از شکست و نابودی نجات دادهاست.
_ ودشمنیها و مخالفتهای زیادی کردهاست.
اینطور نبود که فقط نَسَبَش نامطلوب باشد!
عمروعاص یا همان ابنالنابغة کمی پیش از فتح مکه اسلام آورد، یا به تعبیر دقیقتر #استسلام کرد؛ یعنی اسلام را به ظاهر پذیرفت، و آن وقتی بود که نوشتهاند در جنگ خندق یا احزاب که هنوز مشرک بود، وقتی درگیری را مشاهده کرد با یکی دوتن از دوستانش به حبشه گریخت و پیش نجاشی پادشاه حبشه رفت و این درحالی بود که ما میدانیم پیش از هجرت مسلمانان به مدینه گروهی از مسلمانان به رهبری جعفربن ابیطالب به حبشه رفته بودند و آنجا بود که عمروعاص با چندنفردیگر به نزد نجاشی رفتند تا از او بخواهند مسلمانان را وادار به بازگشت به مکه کند که موفق نشدند.
اینبار با مقداری هدیه به حبشه رفت و از نجاشی درخواست کرد که این جعفر در میان ما بوده، طغیان کرده، از دین ما بیرون رفته، او را بدهید تا من گردن بزنم.
نجاشی ناراحت و برآشفته شد و گفت برای اینکه شخصی به خدای یکتا ایمان دارد، تو میخواهی اینکار را بکنی؟! دورشو!
عمروعاص وقتی که دید نجاشی هم از مسلمانان حمایت میکند، #تغییرموضع داد و گفت اگر اینطور است و نظر شما نسبت به اسلام و پیامبراسلام مساعد است، من هم میخواهم مسلمان شوم و آنجا اظهار اسلام کرد و به مدینه بازگشت (سال هشتم هجری، اندکی پیش از فتح مکه)
#شوقمعرفت۱
🌴🌴🌴