1_4448429158.pdf
1.26M
"جلوههای اخلاق نبوی در قرآن"
💠 پرده بیست و هشتم :
"شکیبایی در خانواده"
https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609
https://splus.ir/joingroup/AAHXeJa7GOJ9ltkIAh0Klw
آرشیو ↙️
https://eitaa.com/joinchat/110821701Cf5b1df470f
📚📚📚
1_4414609531.mp3
951.8K
✨زیارت امیرالمومنین علیهالسلام ✨
🔈 با صدای جناب استاد ذوفقاری
1_4513173957.m4a
31.69M
#شوق_معرفت
📖 خطبه ۸۵ (بخش اول)
جلسه سیویکم _ حضوری
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
🎙جناب استاد شهاب الدین ذوفقاری
https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609
📚📚📚
#جلسه_صد_و_سی_و_دو
🔹خطبه ۸۵
و مِن خطبةٍ له علیهالسلام و فیها صفاتُ ثمانٍ مِن صفاتِ الجلال
این عنوانها از امیرالمؤمنین علیهالسلام نیست. عموماً از مرحوم «شریف رضی» رحمةاللهعلیه است و بعضاً از کسانی که نهجالبلاغه را تصحیح کردهاند.
به عنوان مثال در نهج البلاغه صبحی صالح برخی از عنوانها از دکتر صبحی صالح است. بنابراین این عنوان جزء حدیث نیست.
این خطبه یا این گزیده خُطَب شریف آغاز میشود با مبحث توحید و برشمردن برخی از صفات الهی؛ و اگر عنوان صفات جلال دادهاند نه برای این است که این صفات جلال در مقابل صفات جمال است. چون صفات جلال صفات سلبیه است و صفات جمال صفات ثبوتیه. لیکن تمام اینها صفات سلبیه نیست.
میفرمایند:
✨وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ✨
شهادت میدهم که معبودی جز خدای یگانه نیست. یکتایی که برای او شریکی وجود ندارد.
با استفاده از این خطبه دو نکته را امروز به مناسبت #روزمعلم و در ارتباط با معلمی متذکر میشویم.
🔖نکته اول: پرسشی که برای هر آشنای با نهجالبلاغه وجود دارد این است که چرا و چگونه است که امیرالمؤمنین علیهالسلام در بسیاری از خطب خود به حمد و ثنای الهی میپردازند؟
در این تردیدی نیست که مخاطبین همه مسلمان و موحد بودند پس چرا آن حضرت مرتباً مبحث توحید را یادآور میشوند و آن نیز هر بار به یک عبارت.
سخنرانان و مدرسین وقتی در آغاز کلامشان خطبه میخوانند، معمولاً خطبهای را انتخاب میکنند و آن را در آغاز هر اهل منبر و سخنرانی میخوانند. لیکن خطب امیرالمؤمنین علیهالسلام با جملات متفاوت و متنوعی آغاز میشود.
چرا چنین است❓ برای اینکه امام علیهالسلام همواره تاکید بر موضوع توحید دارند. یعنی گویی اگر عقیده افراد نسبت به این موضوع اصلاح شود، بقیه مسائل آسان خواهد بود؛ یعنی سایر مراحل، آنچه که در ذیل خطبه آمده است، نه پذیرش آن سخت میشود و نه عمل به آن سخت خواهد بود. ولی اگر کسی اشکالی در قسمت نخست داشته باشد یعنی یا عقیده او به توحید ضعف داشته باشد و یا عمل او (توحید عبادتی و یا عملی او) مشکلی داشته باشد، حال ما هر آنچه که بگویم، اگر هزار آیه قرآن بخوانیم یا نکات درخشان دیگری از مواعظ و تعالیم دیگر بیان کنیم، یا سودمند نیست و یا در جهت خلاف به کار میگیرد. که این بدتر خواهد بود. ای کاش فقط سودمند نباشد.
لذا این برای هر معلم یک درس است . هیچ اشکالی نیز ندارد.
معلم و اساتید متدینی هستند که فکر میکنند اگر سر کلاس مکانیک سیالات گفتند « به نام خدا » بد است و اینجا نباید گفت به نام خدا، با این که متدین و مسلمان است. خود او اهل نماز است. یا اگر در درس الکترومغناطیس گفتند «بسم الله الرحمن الرحیم»، مشکلی پیش میآید.
خیر، هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد
این حق استاد است که کلاس خود را به هر نحو که بخواهد شروع کند؛ آن هم در کشور اسلامی با مخاطبینی که تمام آنها و یا اکثر آنها متدین هستند.
بنابراین چه اشکالی دارد که در کلاسهایی همچون کلاس پیراپزشکی، پزشکی یا کلاسهای تخصصی، کلاس را با نام خدا و با ذکر خدا شروع کند و یک دقیقه کلاس را به این کار اختصاص دهد؟
البته افراد در مرتبه اول ممکن است تعجب کنند که آیا استاد میخواهد منبر رود یا میخواهد درس دهد⁉️ ولی وقتی ببینند که ایشان درس خود را به نحو احسن ارائه میکند و این را به عنوان تیمّن و تبرک در آغاز کلاس میگوید، آن وقت یاد میگیرند و همین امر در ذهن آنها میماند.
من این مطلب را در کلاس دانشجویان درس برق و مکانیک امتحان کردم هیچ مشکلی پیش نیامد. متاسفانه برخی تصور میکنند دم از دین زدن در یک کلاس درس علمی جایگاهی ندارد.
ما در دوران کارشناسی، استادی برای درس آمار و احتمال مهندسی داشتیم. ایشان در برکلی آمریکا تحصیل کرده بود، بسیار هم حاذق بود، خدا ایشان را حفظ کند. این استاد پیشنهاد داده بود هر جلسه کسی میآمد روی تابلو حدیث مینوشت و بعد درس آمار و احتمال را شروع میکرد؛ همه هم استقبال میکردند. بنابراین این ایرادی ندارد. حال برخی ژستهای بیدینی میگیرند و فکر میکنند مؤثر است، این ژستها مضر است. هم به حال شخصیت آنها مضر است، هم به آنها نمیخورد و هم به کار انها ضرر میزند.
#شوقمعرفت۱ /خ۸۵/الف
🌴🌴🌴
ما از امیرالمؤمنین علیهالسلام میآموزیم که همه جا کار خود را با مبحث توحید شروع کنیم. لیکن نکتهای که هست این است که بایستی به قصد انشاء این را بگوییم.
یک وقت بنده چون یاد گرفتهام، همه جا میگویم "بسم الله الرحمن الرحیم " و کار را شروع میکنم. یعنی چون مرسوم است این حرف را میزنم.
اما یک وقت توجه دارم که این « باء » بسمالله، باء ابتدا است یا باء استعانت. به اسم خدا شروع میکنم برای اینکه این کاری که میخواهم آغاز کنم به خوبی به پایان برسد. از رحمانیت و رحیمیت او کمک میطلبم. این میشود قصد انشاء، یعنی یک چیزی را انشاء میکنم؛ یعنی همان وقت با تمام وجودم از خدا استعانت میجویم.
پس از آن اگر شهادت دادم، اگر الحمدلله گفتم، اگر تسبیح گفتم، همهٔ اینها به قصد #انشاء ست نه به قصد #اظهار.
وقتی چنین شد برکات نیز به دنبال آن میآید و از راه بیگمان سخن استاد دردل مخاطبان تاثیر میگذارد، بدون اینکه خود آنها بخواهند. بدون اینکه استاد انرژی زیاد خرج کند.
حال امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
✨الْأَوَّلُ لَا شَيْءَ قَبْلَهُ ✨
خدایی که نخستین است و پیش از او هیچ نبوده است.
اَوَلیّت خداوند اولیّت علی الاطلاق است؛ یعنی من جمیع الجهات و الحیثیات او اول است.
اول زمانی نیست. اول الاوائل و اول الاوّلین است. به این معنا که پیشتر از او هیچ نبوده است. اصلا پیشتری قابل تصور نیست. نه این که پیشتری بوده و کسی نبودهاست. هیچ قابل تصور نیست نه فوق او، نه قبل از او.
اگر در اینجا نیز میفرمایند: "لَا شَيْءَ قَبْلَهُ"، برای تصور عموم است و گرنه قبل از او قبلی نبودهاست. لَا شَيْءَ قَبْلَهُ.
"الْأَوَّلُ لَا شَيْءَ قَبْلَهُ"
مبدع کل است. یعنی آغازگر همه چیز است. «هستی» از او آغاز شدهاست. بدون این که هستی او آغازی داشته باشد.
✨ وَ الْآخِرُ لَا غَايَةَ لَهُ✨
خدایی که پایان و آخر است؛ و غایتی برای او نیست؛ یعنی آخر الاخرین است. مقصد و منتهای همه چیز است بدون اینکه خود، منتها ومقصدی داشته باشد.
یعنی در آخریّت هم مطلق است. هم در اوّلیت مطلق است؛ و هم در آخریّت مطلق است.
#تفاوتاندیشهانسانموحدوغیرموحد:👇
✨لَا تَقَعُ الْأَوْهَامُ لَهُ عَلَى صِفَةٍ✨
اینگونه نگاه کردن به توحید، اندیشه انسان را بسط و گسترش میدهد؛ یعنی تا ازلیّت و تا ابدیّت میبرد. یعنی اندیشه یک انسان موحد، سرمدی میشود.
فرق بین موحد و غیر موحد در این است. غیر موحد خیلی عقب که برود تا « بیگ بنگ » پیش میرود؛ یعنی تا انفجار نخستینی که جهان با آن آغاز شد. انتهای آن نیز مرگ خورشید است. وقتی جهان پایان پیدا میکند.
ولی موحد هیچ آغاز و انتهایی برای اندیشهٔ او نیست؛ یعنی تا این حد اندیشه گسترده است.
✨لَا تَقَعُ الْأَوْهَامُ لَهُ عَلَى صِفَةٍ✨
اوهام اگر دست به دست هم دهند، اگر به هم ضمیمه شوند و بر روی هم انباشته گردند حتی یک صفت او را نمیتوانند توصیف کنند.
👈به عنوان مثال اگر بخواهیم با یک باتری ۱/۵ ولت، لامپ ۳ ولتی را روشن کنیم، یک باتری کفایت نمیکند. باید دوتا باتری را به دنبال هم سری کنیم تا یک چراغ قوه ۳ ولتی را روشن نماییم. اگر چهار و نیم ولت باشد باید سه تا باتری را سری کنیم تا بتوان آن را روشن کرد. حال اگر ما تمام اوهام خود را به صورت سریال به هم ببندیم برای اینکه بتوانیم خدا را توصیف کنیم، امکان ندارد. حتی یک صفت او را نمیتوانیم توصیف کنیم.
رحمانیت، علم و یا هیچ کدام از «صفات ذات » و حتی « صفات فعل » او را نمیتوانیم توصیف کنیم
#شوقمعرفت۲ /خ۸۵/الف
🌴🌴🌴
✨وَ لَا تُعْقَدُ الْقُلُوبُ مِنْهُ عَلَى كَيْفِيَّةٍ✨
قلبها هرگز نمیتواند به کیفیتی برسد.
(یعنی بگوید خدا این است.)
کسی سوال کند رحمانیت خدا چگونه است؟ و در جواب گفته شود چنین و چنان؛ و دیگری به آنگونهای دیگر توصیف کند. چنین چیزی امکان ندارد یعنی نمیتوان کیفیتی برای خدا بیان کرد.
✨وَ لَا تَنَالُهُ التَّجْزِئَةُ وَ التَّبْعِيضُ✨
تجزیه و تبعیض نیز برای او راه ندارد.
چون آنجا فرمودند کیفیت ندارد این قسمت بدین معناست که کمّیّت ندارد.
چون کمّ، عَرَضی است که ذاتاً تقسیم پذیر است؛ بنابراین وقتی میفرماید تجزیهبردار نیست یعنی کمّیّت ندارد.
تعریف کمّیّت این است که هر کمیتی بالذات تجزیهبردار است. یک متر را میتوانید تجزیه کنید. یک کیلو را میتوانید تجزیه کنید.
خدایی که تجزیه و تبعیض به او راهی ندارد. یعنی #کمیتپذیر نیست. کمیتی برای او معنا ندارد. کمیتهای فیزیکی و یا غیر فیزیکی. حتی تجزیه عقلی بر نمیدارد؛ یعنی نمیتوان برای خدا (آنگونه که در منطق میگویند) «جنس» و « فصل» تعریف کرد. نه «جزء عقلی»، نه «جزء خارجی» و نه «جزء وهمی». هیچ کدام را ندارد.
✨وَ لَا تُحِيطُ بِهِ الْأَبْصَارُ وَ الْقُلُوبُ✨
چشم ها که مشخص است به او احاطه نمییابند قلب ها نیز چنین است.
بحث احاطه است. مثالی که در روایات زدهاند این است که ما میتوانیم از نور خورشید بهره ببریم. اکنون آفتاب از پنجره میتابد و محیط ما را روشن میکند. اگر کسی احساس سرما کند میتواند برود زیر پرتو آفتاب و از حرارت آن بهرهمند شود. ولی اگر کسی جرأت و جسارت به خرج دهد و بخواهد به خورشید به طور مستقیم بنگرد فقط آسیب میبیند. نه تنها از حرارت بیشتری بهرهمند نمیشود بلکه آسیب نیز میبیند.
بحثهای خداشناسی نیز چنین است. انسان میتواند در سایهٔ هزار نام خدای متعال که در دعای جوشن کبیر آمده است زندگی کند. از حرارت هر کدامیک از این اسمها بهره مند شود. از نور آنها نورانیت کسب نماید. اما اگر خواست در یکی از آنها به دقت بنگرد؛ مثل اینکه «خداوند، عماد من لا عماد له» است به چه معناست؟ در آن متوقف شده و بیرون نخواهد آمد. دچار مشکل خواهد شد. تنها میتوان از پرتو اینها بهره گرفت.
لذا از چشم که انتظار نیست خدا را ببیند و نمیبیند، از قلب نیز انتظار احاطه نباید داشت.
#شوقمعرفت۳ /خ۸۵/الف
🌴🌴🌴
💠 آیا بایستی خدا را به افراد نزدیک کرد یا افراد را به خدا؟
نظیر این جمله امیرالمؤمنین علیهالسلام که میفرمایند: وَ لَا تُحِيطُ بِهِ الْأَبْصَارُ وَ الْقُلُوبُ، جملاتی در سراسر آیات، روایات و نهجالبلاغه میبینیم که درس بزرگ و مفیدی برای امروز ما دارد.
گاهی اوقات افراد حتی برخی از اساتید، سخنرانان، پدران و مادران برای اینکه افراد را به خدا نزدیک کنند خدا را به اینها نزدیک میکنند. کدامیک از این دو صحیح است؟ اینکه افراد را به خدا نزدیک کنیم؛ چون خداوند در عین حال که از رگ گردن به ما نزدیکتر است، از همه چیز ما دورتر است؛ یعنی هم در #غایتبُعد است و هم در #غایتقرب.
کسی که فقط قرب را میگیرد، به جای آنکه تکانی به فرد دهد که این نیز به آن سمت برود، [خدا را نزدیک میکند؛ و آنقدر نزدیک و نزدیکتر میکند که گویی] در جیب او قرار میگیرد، رفیق او میشود، دوست بسیار صمیمی او میشود. آری خدا رفیق هست اما به شرط آنکه جلال او را نیز حس کنیم. اما برخی با او بیتعارف میشوند. مثل دوستی که با او رفاقت میکنند و میگویند «بین الاحباب تَسقُط الآداب » همین گونه میشود. یعنی آداب بندگی را به جا نمیآورد. وقتی چنین شد، این ایمان در معرض خطر قرار میگیرد.
یعنی تصور نکنید که با خدا خیلی انس گرفته است و او را «خدا جونی» خطاب میکند. چنین شخصی یک روز نیز به راحتی تمام با خدا قهر میکند.
[درتأیید این مطلب نمونههایی ذکر شدهاست.] به عنوان مثال خانمی میگفت همسر من اهل جمکران بود.[ یعنی نسبت به خدا و پیغمبر و امام تا این حد ارادت داشت.] اما از وقتی در زندگی یک ورشکستگی پیدا کرد ( که خدا برای هیچ کس نخواهد) تمام را کنار گذاشته است. نماز و غیره
این کدام خدا بوده است؟ خدایی که آن شخص در حد یک رفیق به او نگاه میکرده است، حال از او دلخور شده است. همانگونه که انسان گاهی اوقات از رفیقش دلخور میشود و با او قطع رابطه میکند. این خدایی که آنگونه با او رفاقت کردی به سادگی نیز [ از او میبری.] ولی اگر در عین رفاقت، عظمت خدا در دل او بود به این معنا که، این همان خدایی است که میتواند با یک صاعقه نابودش کند، هیچ وقت چنین کاری نمیکرد.
ایا خدا چنین هست یا نیست؟
آیا چنین نیست که خداوند کمتر از آنی میتواند (خدای ناخواسته) این سقف را بر سر ما فرود آورد❓ آیا میتوانیم مانع او شویم❓ خدا قهار است، اما همان قهار، رحمان هم است. پس اگر کسی یکی را بگیرد و دیگری را رها کند آن بلا بر سر آن میآید که ایمان را از دست میدهد و تمام آن از بین میرود. هر دو بایستی با هم باشد. ما یک عظیم را قریب میدانیم. نه کسی که (نعوذ بالله) آنقدر با او دوست و رفیق شدهایم که پای خود را نیز جلوی او دراز میکنیم.
خدا بایستی در عین عظمت، محبوب ما باشد و ما حبیب او باشیم.
این دو نکته را مراقب باشید و این مستلزم کار و تلاش است؛ و الّا یک سویه نگاه کردن، بهگونهای که خدا مهربان است [ چنین آسیبهایی را در پی خواهد داشت.]
چرا مردم از دستورات الهی طفره میروند❓زیرا این همان خدایی است که بیش از حد با او رفیق شدهاند.
همانگونه که ممکن است فرد برای یک بستنی رفاقت بیست سالهٔ خود را بر هم زند، عبادت چهل ساله را نیز بر سر یک چیز جزئی به هم میزند. برای خدا شرط میگذارد، که خدایا اگر زیارت من مورد قبول قرار گرفته است، زمانی که برمیگردم چنین و چنان شود. از اینگونه رفتارها با خدا و ائمه اطهار علیهمالسلام بایستی #خجالت کشید.
اصحاب سیدالشهدا علیهالسلام گفتند: اگر ۷۰ بار کشته شویم و مجدداً زنده شویم، دوباره کشته میشویم. حتی توقع این را نیز نداشتند که امام به بالین آنها بیایند. یعنی تکه تکه میشدند. ۷۰ بار نیز حاضر بودند اینگونه شوند بدون اینکه توقع داشته باشند امام به آنان نگاه کند. آن وقت ما شرط میگذاریم که اگر زیارتم مقبول است، اگر دعایم مستجاب است، چنین و چنان!!
همان دعا را نیز بدهکار هستیم. مگر سعدی نگفت: هر نفسی که فرو میرود ممدّ حیات است؟ بابت هر شکری باید شکر دیگری به جا آوریم؛ نه اینکه فکر کنیم حال که ما توانستیم این کار و آن کار را انجام دهیم پس کار ما خیلی صحیح است و بگویم خدایا اگر میخواهی امشب نیز برای تو برخیزم و نماز شب بخوانم یک نشانه به من بده. کدام نشانه⁉️ این چه حرفی است⁉️ حضرت نوح ۹۵۰ سال دعوت کرد و یک نشانه از خدا طلب نکرد.
#شوقمعرفت۴ /خ۸۵/الف
🌴🌴🌴
💠 وعظ و اندرز
امیرالمؤمنین علیهالسلام در زمانی که این سخنان را بیان میفرمودند رئیس یکی از بزرگترین کشورهای دنیا بودند. (اگر نگوییم از همه بزرگتر) یعنی جایگاه یک ابرقدرت.
حال که برای مردم صحبت میکنند به جای اینکه از سیاست خارجی و روند داخلی و..... بگویند از وعظ و اندرز میگویند.
✨و منها فَاتَّعِظُوا عِبَادَ اللَّهِ بِالْعِبَرِ النَّوَافِعِ✨
بندگان خدا ! سعی کنید به دنبال عبرت بگردید. هرجا عبرت سودمندی هست آنجا زانو بزنید و تا اندرز نگرفتهای برنخیزید.
گاهی اوقات بدن انسان کمبود ویتامین دارد. یا میکروبی وارد شده بایستی آنتی بیوتیک بخورد. بطور معمول اینها یک دورهای دارد. به عنوان مثال باید ده روز از این کپسول ویتامین استفاده کند تا دوز این کم کم قرار بگیرد آنجایی که باید بنشیند و آن اثر منفی را اصلاح کند. گاهی اوقات مدت طولانیتری لازم است تا این استقرار پیدا کند. حال این مسئلهٔ جسم است. یک میکروبی به اندازهٔ ۲ یا ۵ میلی متر مربع جایی را گرفته است و این شخص بایستی ۲۰ تا کپسول بخورد، با یک ساعت معین، باتوجه مخصوص، در شرایطی ویژه و .... تا بهبودی حاصل شود انشاءالله.
حال اگر قرار است دل ما اصلاح شود و #إتّعاظ پیدا کنیم و وعظ بگیریم، با دوبار گفتن یا الله، یا سالی ۳شب در خانه خدا رفتن و دعای قرآن خواندن، این قضیه تمام نمیشود. بایستی #استمرار داشته باشد.
به خصوص با توجه به اینکه شیطان ما را رها نمیکند. یعنی از این یکی خلاص نشده، دومی را وارد میکند؛ و مرتب نیز سطح آن بالاتر میبرد و تخصصیتر میشود.
شیطان به عدهای میگوید: کاری به کار تو ندارم. از ابتدا که تکبیر نماز را میگویی وارد بازار میشوی و با السلام علیک از آن سر بازار خارج میشوی؛ اما کسی که میکوشد نماز خود را با توجه بخواند، آنوقت سعی میکند در قسمتهای حساس نماز او را اذیت کند. تمام خاطرات فراموش شده را در همان زمان به ذهن او میآورد. تمام راه حلهای مهم و عالی و درجه یک را به دل او میاندازد. این شیطان است و تا آخر نیز رها نمیکند.
سراغ معصومین علیهمالسلام نیز میرفت که راهش نمیدادند ولی سراغ سایر مردم میآید.
بنابراین این #إتّعاظ همواره لازم است.
👈عبرتهای نافع را باید نگهداری کنیم و از آن استفاده کنیم و وجود خود را به آن معطر نمائیم.
✨وَ اعْتَبِرُوا بِالْآيِ السَّوَاطِعِ✨
از ایات ساطع الهی عبرت بگیرید.
"ساطع" : به نوری میگویند که نفوذ دارد و بلند است. بر روی محیط احاطه دارد و محیط را روشن میکند.
👈با تکرار، با تأمل، با بررسی مجدد، از این آیات بلند روشن الهی عبرت بگیرید.
شاید این نکته را همه چشیده باشند که هر مرتبهای که یک سوره و یک آیهای را میخوانید یک اثر جدید از آن در مییابید. یا دست کم در برخی از موارد اثر جدید حس میکنید.
✨وَ ازْدَجِرُوا بِالنُّذُرِ الْبَوَالِغِ✨
با انذارها و هشدارهای بالغهٔ الهی خود را حفظ کنید.
"ازدجار" : خود را باز داشتن، خود را کنترل کردن.
این #خودکنترلی که امروزه در روانشناسی مطرح است، قرآن میفرماید منشأش انذار است؛ یعنی با استفادهٔ از موارد انذار قرآن، بایستی این کار انجام گیرد.
✨وَ انْتَفِعُوا بِالذِّكْرِ وَ الْمَوَاعِظِ✨
با ذکر با موعظه [ منتفع شوید.]
موعظههای سودمند را داشته باشیم. بزرگان، علمای طراز اول گاهی اوقات به پای منبر یک خطیبِ جوانِ تازه کار مینشستند که او موعظه کند و آنها گوش دهند. آنها خود استاد او بودند، ولی مینشستند که او بگوید و اینها گوش کنند تا از دل و زبان او به دل آنها بنشیند. پس ما محتاج چنین چیزی هستیم. (همیشه) و هیچ وقت بی نیازی نیستیم.
#شوقمعرفت۵ /خ۸۵/الف
🌴🌴🌴
👈چه چیزی این توصیهها را #تضمین میکند❓
اگر کسی توجه داشته باشد که مرگ چنگال خود را به وجود او انداخته است و او را به سمت خود میکشد.
افرادی که به سن بزرگسالی رسیدهاند بایستی حتما این احساس را داشته باشند که امیدواریم که صد سال دیگر نیز عمر با برکت، با صحت با سلامتی و عاقبت به خیری داشته باشند. ان شاءالله با توفیق روز افزون، خداوند عمر طولانی به آنها دهد.[ اما این احساس را باید داشته باشند.]
✨فَكَأَنْ قَدْ عَلِقَتْكُمْ مَخَالِبُ الْمَنِيَّةِ✨
امام علیهالسلام میفرمایند گویی مرگ مخالب خود (چنگال خود) را انداخته است و میکشد.
"مَنِيَّةِ" : مرگ
"مخالب" : جمع مخلب: چنگال
شاید شما صحنههای حمله حیوانات درنده را در بعضی از فیلمها دیده باشید که اول چنگال را میاندازد و این حیوان را میکِشد تا او را به زمین بیندازد و بر آن مسلط شود و بعد هر کار خواست بکند.
میفرماید مرگ با شما چنین میکند.
✨وَ انْقَطَعَتْ مِنْكُمْ عَلَائِقُ الْأُمْنِيَّةِ✨
علقهها و آرزوهای شما را از شما میبرّد.
"اُمنیه": آرزو
از کجا بفهمیم که این چنین شده است❓
به دوران کودکی برگردید، ببینید هر یک از ما در دوران کودکی یکسری آرزوهایی داشتیم. مثلاًبچهٔ سه ساله بودیم، دوست داشتیم یک اسباب بازی خاصی داشته باشیم. آن اسباب بازی چه برای ما تهیه شد چه نشد، الان دیگر داشتنش برای ما آرزو نیست. حتی اگر آن را آماده کنند و به ما دهند، ما علاقهای نشان نمیدهیم. این همان بریده شدن است.
آن چیزی که بسا برای آن اشک میریختیم و ضجه میزدیم، اکنون به آن علقهای نداریم.
بعد که بزرگتر شدیم در دوران نوجوانی توپی که با آن فوتبال بازی کنیم برای ما خیلی مهم بود و اهمیت ویژهای داشت؛ اما اکنون دیگر اهمیتی ندارد. یا برای یک لباس خیلی سر و دست میشکستیم.
بسیاری از اُمنیّهها یعنی علائق و آرزوهایی در طول عمر خود داشتهایم که اکنون نه فقط آن را نداریم، که اصلاً آرزویش هم درما نیست. حتی اگر آن باشد، آرزویش نیست؛ یعنی دیگر در پی آن نیستیم.
این یعنی چه❓ یعنی هرچه پیش میرویم این اتفاق میافتد. یعنی ده سال دیگر نیز که انشاءالله به صحت و سلامتی باشید، خواهید دید که آرزوهای امروز دیگر برای شما آرزو نیست. عوض شده است و بلکه محدود شده است و آن گستره وجود ندارد. این محدودیت تا جایی پیش میرود که بسا انسانها آرزوی دنیایی ندارند و آرزوی ماورایی میکنند.
✨وَ دَهِمَتْكُمْ مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ✨
امور فضیع، شما را فرا گرفته است.
"امور فضیع": امور سخت، سنگین، مشکل و دشوار
👈 آقایی میگفت: به یک قبرستانی رفتم و ترسیدم که چقدر قبرها را پایین میبرند. قبرهای دو طبقه و سه طبقه.
اما نشد به او بگویم جای ما خالی بود که حضرت نفیسه خاتون سلاماللهعلیها این را درمان کردهاند. گفته شده که ۴۰ ختم قرآن و یا بیشتر در قبری که در منزلشان حفر کرده بودند، خواندند برای اینکه این نگرانی از بین برود. با فرار کردن و ترسیدن قضیه حل نمیشود.
میفرماید مفضعات امور را مراقب باشید.
✨وَ السِّيَاقَةُ إِلَى الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ✨
و اینکه ما را به سوی جایی که باید برویم میکشند. ما را به « وِرْدُ الْمَوْرُودُ» سوق میدهند.
مثل ساربانی که شترهای خود را به سوی برکهای که آب باشد و بنوشند سوق میدهد، انشاءالله بعد از آمرزش و بعد از عمر موفق و طولانی، برای اینکه همه شربت مرگ بنوشند ما را بدان سو سوق میدهند.
📖 قرآن میفرماید:
۞ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ ۞
هرکسی یک سائق دارد و یک شاهد به دنبالش.
در دنیا فقط سائق هست، شاهد نیست؛ ولی آنجا شاهد نیز هست. به جای اینکه ما خود خواسته باشیم خود را معرفی کنیم شاهد ما، ما را معرفی میکند؛ که این فرد موقعیتش این است.
✨سَائِقٌ يَسُوقُهَا إِلَى مَحْشَرِهَا وَ شَاهِدٌ يَشْهَدُ عَلَيْهَا بِعَمَلِهَا✨
سائقی که او را به سوی محشرش سوق میدهد و شاهدی که شهادت به عمل میدهد.
#شوقمعرفت۶ /خ۸۵/الف
🌴🌴🌴
1_4513177091.m4a
11.35M
#شوق_معرفت
📖 خطبه ۸۵ (بخش دوم)
جلسه سیویکم _ حضوری
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
🎙جناب استاد شهاب الدین ذوفقاری
https://eitaa.com/joinchat/3543859252Cf20d3b8609
📚📚📚