eitaa logo
مدرسه زندگی
1.3هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
1هزار فایل
مدرسه زندگی مرکزی آموزشی است که با هدف توانمندسازی و فعال‌سازی بانوان و خانواده‌ها در حوزه تبیین ارزش‌های دینی و فرهنگی فعالیت می‌کند. https://nehzatepishraft.ir :سایت جهت ارتباط @madresezendegi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
مدرسه زندگی
در کانال مبلغات اعلام بفرمایید از جلسات جزء خوانی و افطاری های ساده سطح شهرها که جمعیت های زیادی دا
سلام و خداقوت خدمت مبلغات و همراهان عزیز و قبولی طاعات و عبادات دوستی پیشنهادی داشتند اگر برای شما مقدور هست می تواند برامون عکس و فیلم ارسال کنید تا پخش کنیم
خانم سارانی نیا: خانم سارانی نیا: سلام و عرض ادب خدمت شما بزرگواران. طاعات و عبادات قبول درگاه حق ان شاء الله. داریم روزهای خوب خدا رو پشت سرمیذاریم . این روزها خدا از همیشه نزدیکتر هست. بیاییم در این روزها افرادی که نیازمند هستن رو فراموش نکنیم. قصد داریم توی این روزهای عزیز، یک سفره پر از مهربانی یا سبد های غذایی پر از مهر و محبت برای نیازمندان عزیز فراهم کنیم . از شما خوبان درخواست داریم در این کار خیر ما رو یاری کنید. شماره کارت خادم افتخاری قرآنی و فرهنگی روستاهای بخش خمک شهرستان زهک مریم سارانی نیا ۵۸۹۲۱۰۱۳۷۴۹۷۵۶۶۸
شروع نمایشگاه قرآن امروز از ساعت ۱۴ 🔹با تصمیم شورای برنامه‌ریزی نمایشگاه قرآن، ساعت آغاز به کار نمایشگاه امروز برای بهره بیشتر خانواده‌ها ساعت ۱۴ خواهد بود. جمعه هفته بعد هم نمایشگاه از ساعت ۱۴ آغاز تا ساعت ۲۴ دایر خواهد بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ بصیرت این کودک نونهال را ببینید سلام و احترام خدمت مبلغات عزیز طاعات و عبادات مقبول درگاه الهی با توجه به محاصره تبلیغاتی دشمن که در فضای مجازی داره اتفاق می افته ما هم باید خودمون رو به سلاح مقابله با این فضا مجهز کنیم هر کلیپ صوت و سخنی که از سمت دشمن در فضای مجازی روشن میشه ما هم با فرمان جهادتبیبن حضرت آقا باید بیان و حرف های مدل حرف آوردی شروع به تهیه کلیپ پادکست و صوت در فضای مجازی بکنیم و به کمک هم انشاالله زمینه ی ظهور امام زمان فراهم کنیم صحبت های این آقا پسر عزیز مدل حرف آوردی میتوانید کلیپ های خود را به آی دی ادمین ارسال کنید تا در فضای مجازی منتشر کنیم ــــــــــــــــــــــــ 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز @nahzattabeen
Panahian-M-ImamHusain-ModiriateZaman-eheyat-17.mp3
6.1M
موضوع: ماه مبارک رمضان کانال منبرهای تبلیغی ــــــــــــــــــــــــ 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز @nahzattabeen
بسم الله الرحمن الرحیم قسمت پنجم 🌷کتاب سه دقیقه در قیامت🌷 🔹باهمه دوستان وآشنایان خداحافظی کردم.باهمسرم که باردار بود ودراین سالها سختی های بسیار کشیده بود وداع کردم.ازهمه حلالیت طلبیدم وباتوکل به خدا راهی بیمارستانی دراصفهان شدم.وارد اتاق عمل شدم حس خاصی داشتم احساس می کردم که از این اتاق عمل دیگر برنمی گردم.تیم پزشکی بادقت بسیاری کارش را شروع کرد.من در همان اول کار بی هوش شدم. 🔹عمل جراحی طولانی شد وبر داشتن غده پشت چشم،با مشکل مواجه شد.پزشکان تلاش خود را مضاعف کردند. برداشتن غده همان طور که پیش،بینی میشد بامشکل جدی همراه شد.آنها کاررا ادامه دادند ودر آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد..... 🔹احساس کردم انها کارا به خوبی انجام دادنددیگر هیچ مشکلی نداشتم. آرام وسبک شدم چقدر حس زیبایی بود! درد از تمام بدنم جدا شد.یکباره احساس راحتی کردم سبک شدم.باخودم گفتم خدارو شکر از این همه درد چشم وسردرد راحت شدم. چقدر عمل خوبی انجام شد .بااینکه کلی دستگاه به سر وصورتم بسته بود. اماز روی تخت جراحی بلند شدم ونشستم. 🔹برای،یک لحظه،زمانی که نوزاد و درآغوش مادر بودم را دیدم! از لحظه ای که وارد بیما رستان شدم، برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار ‌گرفت!چقدر حس وحال شیرینی داشتم. در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را دیدم! در همین حال وهوا بودم که جوانی بسیار زیبا ، با لباسی سفید ونورانی در سمت راست خودم دیدم. 🔹 اوبسیار زیبا ودوست داشتنی بود. نمی دانم چرا اینقدر اورا دوست داشتم. می خواستم بلند شوم واورا در آغوش بگیرم .اوکنار من ایستاده بو د وبه صورت من لبخند می زد.محو چهره ی او بودم. باخودم می گفتم: چقدر چهره اش زیباست! چقدر آشناست. من اورا کجا دیدم!؟ 🔹سمت چپم را نگاه کردم.عمو وپسر عمه ام، آقاجان سیدو...ایستاده بودند عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود.پسر عمه ام نیز از شهدای دوران دفاع مقدس بود. از اینکه بعد از سال ها آنهارا می دیدم خیلی خوشحال شدم‌. زیر چشمی به جوان زیبا رویی که در کنارم بود دوباره نگاه کردم. من چقدر اورادوست دارم .. چقدر چهره اش برایم آشناست. یکباره یادم آمد حدود ۲۵سال پیش شب قبل از سفر مشهدعالم خواب حضرت عزرائیل..با ادب سلام کردم.حضرت عزرائیل جواب دادند. محو جمال ایشان بودم که با لبخندی بر لب به من گفتند: برویم؟ 🔹با تعجب گفتم کجا؟ بعد دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر جراح، ماسک روی صورتش را در آورد وبه اعضای تیم جراحی گفت: مریض از دست رفت. دیگه فایده ای نداره..... بعد گفت: خسته نباشید. شماتلاش خودتون رو کردین، اما بیمار نتونست تحمل کنه یکی دیگه از پزشک ها گفت دستگاه شوک رو بیارین..نگاهی به دستگاه ها ومانیتور اتاق عمل کردم. همه از حرکت ایستاده بودند! 🔹 عجیب بود که دکتر جراح من، پشت به من قرار داشت، اما من می توانستم صورتش را ببینم! حتی می فهمیدم که درفکرش چه می گذرد!من افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می فهمیدم. همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد. من پشت درب اتاق را می دیدم! برادرم با یک تسبیح دردست، نشسته بودکنار اتاق عمل ذکر می گفت. خوب به یاد دارم که چه ذکری می گفت اما از آن عجیب تر اینکه ذهن اورا می توانستم بخوانم! 🖇....‌..✏......‌ادامه دارد هر روز یک صفحه از کتاب سه دقیقه درقیامت را با ما دنبال کنید. 🔹️کاری از کانون نظام تبیین نهضت پیشرفت بانوان مشکین شهر تهیه وتتظیم ⚡فاطمه رضایی (۵) ــــــــــــــــــــــــ 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز @nahzattabeen
فیش منبر ماه مبارک رمضان7⃣1⃣ معجزه ی پاسبان در ماه رمضان 📝مردی شب ماه رمضان در به در دنبال آب می گشت دو سه تا حمام رفت پیدا نکرد به عمرش هم نماز شبش را ترک نکرده بود اتفاقی احتیاج به آب پیدا کرده بود. داروغه ی شبگرد دید یک سیاهی دارد می رود ایست بهش داد سیاهی هم ایستاد داروغه آمد جلو با چوب دستش؛ چکاره ای؟ کجا می روی؟ گفت من کاره ای نیستم دزد هم‌نیستم جایی هم‌ نمی زنم. راستش احتیاج به آب دارم چندتا حمام رفتم نبوده بستند نمی دانم چکار کنم کاری هم دارم که حتما باید به آب برسم. گفت کار عبادتی داری؟ گفت آره دارم جان می کَنم . شبگرد شب گفت : دنبال من بیا ، دنبال پاسبان شبگرد آمد یک گوشه ای گفت لباسهایت را در بیاور، مرد هم لباس هایش را در آورد و گفت من سَرم را بر می گردانم کاملا لخت شو ؛ چوب دستش را گرفت بالای سر این مرد گفت بسم الله بگو غسلت را شروع کن. 🔷از چوب همانجوری که از نوک چوب موسی دوازده تا جلوه در قرآن دادند بیرون از چوب آب شروع کرد آمدن. غسلش را کرد و گفت می روی و اگر لب از لب باز کنی که من دیشب چی دیدم چی شد همین جدری که از این چوب آب آمد شستی آن وقت گرفتار یک بلای بدی می شوی ، شتر دیدی ندیدی . خدا حافظ بسلامت. ماهم چون تو بنده ی خدا هستی نمی خداستیم از عبادتت کم بشود یک‌چشمه نشانت دادیم و الّا چشمه زیاد است برو و به کسی حرف نزن. استاد انصاریان ــــــــــــــــــــــــ 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز @nahzattabeen