هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی👈
آنتی شایعه ( رفع شبهه)👌
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهشتاد_ودوم
🔻 #سلیمان_و_هُدهُد
🔹سلیمان به فکر بنای #بیت_المقدس🕌 در سرزمین #شام بود تا اسباب عبادت🤲🏻 و تقرب به خدا را فراهم سازد.☑️
🔸سلیمان ساخت این بنا را به پایان رساند✔️ و آنگاه که دلش از احداث این بنای رفیع آرام😌شد✔️
↩️ به قصد انجام فریضهالهی #حج🕋 به همراه اطرافیانش و گروه زیادی 👥عازم سرزمین #مکه شد.
🔹سلیمان چون به آن سرزمین رسید و #عبادت و #نذر خود را به پایان رسانید✔️،
↩️سپس آماده حرکت شد و سرزمین حرم را به قصد یمن ترک کرد و وارد صنعا شد،
👈🏻 در آنجا #باسختی و مشقت 😪 #به_جستجوی_آب💧پرداخت و چشمهها و چاههای زیادی را کاوش کرد ولی به آب #دست_نیافت🤷🏻♂️ ❌
↩️و سرانجام به کمک #پرندگان 🕊روی آورد.
🌸دید روزی آن رسول انس و جان
🍃 بین مرغان نیست از هدهد نشان
🌸گفت از هدهد اگر یابم خبر
🍃 یا که بینم گشته جایش مستقر
🌸می نمایم کیفری سخت و عذاب
🍃 یا کنم ذبحش به جرم ارتکاب
🌸یا برای غیبت عذری آرد او
🍃بهر توجیهش نماید گفتگو
🔸سلیمان که از یافتن آب #مأیوس😔 شده بود از #هُدهُد خواست تا او را به محل آب💧 راهنمایی کند، اما متوجه #غیبت_هدهد شد.
🔹سلیمان ناراحت شد و #سوگند✋🏻 یاد کرد که او را به سختی #مجازات⛓ کند، مگر اینکه دلیل روشنی برای غیبت خود بیاورد.✅
☝️🏻اما هُدهُد #غیبت_کوتاهی کرده بود و پس از لحظاتی⏳ بازگشت و برای تواضع نسبت به سلیمان سَر و دُم خود را پائین آورد.
↩️سپس چون از #غضب_سلیمان😠 بیم داشت، نزد او رفت و برای جلب رضایت او گفت؛
✨ من #بر_موضوعی_آگاه_شدهام که تو از آن #اطلاعی_نداری.❌
من رازی را کشف کردهام که موضوع آن بر شما پوشیده مانده است.
🔸این خبر، تا حدودی #از_ناراحتی_سلیمان_کاست➖،
↩️سپس سلیمان از هدهد خواست که هرچه زودتر داستان📜 خود را به طور مشروح بیان کند.✔️
🕊 #هدهد_گفت؛ من در مملکت سبا زنی🧕🏻 را دیدم که حکومت آن دیار را در اختیار خود دارد.
🧕🏻وی
👈🏻از هر نعمتی برخوردار و
👈🏻 دارای دستگاهی عریض و
👈🏻 تختی عظیم است،
💢ولی #شیطان😈 در آنها نفوذ کرده و بر آن قوم ملسط گشته و چشم و گوششان را بسته🤦🏻♂️ و آنان را از راه راست #منحرف_ساخته است.😔
✋🏻من ملکه و قوم او را دیدم👀 که بر خورشید☀️ سجده می کنند. 😟
من از مشاهده این منظره سخت ناراحت 😔شدم و کار آنها مرا به وحشت انداخت.
☝️🏻 #زیرا این قوم با این قدرت و شوکت سزاوار و شایسته است خدایی را بپرستند که از راز دلها♥️ و افکار🤔 آگاه است✅
و او #یگانه_معبود و #صاحب_عرش_عظیم است.
👤 ابوحنیفه از امام صادق علیه السلام پرسید؛
🌿« #چرا سلیمان از بین پرندگان #هدهد را انتخاب کرد؟»🤔
🌺 #فرمود؛ «چون #هدهد (وجود) آب💧 را در زیرزمین تشخیص می دهد، چنانکه شما روغن را در شیشه می بینید.
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••🆔
https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهشتاد_وسوم
🔻 #نامه_سلیمان_به_بلقیس
🔹سلیمان از این #خبر_جالب دچار حیرت😲 شد و تصمیم به پی گیری خبر هدهد گرفت
↩️لذا گفت؛
🍃 من درباره این خبر #تحقیق🔍 و صحت آن را بررسی میکنم✔️
☝🏻اگر حقیقت همان است که بیان کردی، این نامه✉️ را نزد #ملکه_قوم_سبأ ببر و به آنان برسان✔️
⏪سپس در کناری بایست و #نظر_آنان را جویا شو.✔️
🕊 #هدهد نامه را برداشت و به سوی #بلقیس رفت و او را در #کاخ_سلطنتی🏛 در شهر #مأرب یافت و نامه را بر دامن بلقیس انداخت.
🔸 #بلقیس نامه✉️ را برداشت و چنین خواند؛
📃✨«این نامه از #سلیمان و بنام خداوند بخشنده و مهربان است،
☝️🏻 از تکبر از دعوت من #سرپیچی_نکنید❌
و همگی در حالیکه #تسلیم🙌🏻 هستید نزد من بشتابید.✔️»
👸🏻 #ملکه_سبأ بعد از خواندن نامه📃، فرماندهان و بزرگان دولت خود را فراخواند و با آنها به #مشورت👥 پرداخت، ✔️
👈🏻تا بدین وسیله اعتماد آنان را جلب و از تدبیر آنها استفاده کند و به این ترتیب #تاج_و_تخت خود را حفظ نماید.✅
🔸چون ملکه موضوع را بیان کرد، #مشاورین_بلقیس_گفتند؛
👥: ما فرماندهان و فرزندان جنگ⚔ و نبردیم، و امور خود را به فکر و #تدبیر 🧐تو واگذار کرده ایم شما امر بفرمائید،
✋🏻ما همچون انگشتان دست🖐🏻 در اختیار تواییم☑️
👸🏻ملکه از پاسخ آنها دریافت که مایل به #جنگ می باشند،
🔹لذا نظر آنها را #نپسندید😣 و به آنها اعلام کرد که
☝️🏻 #صلح بهتر می باشد،
سزاوار عاقلان صاحب نظر اموری است که برای آنان #نافع و #نیکو باشد و خردمند باید حتی الامکان در #حفظ_صلح بکوشد💪🏻
↩️ و سپس در #استدلال آن چنین گفت؛
👸🏻: هرگاه زمامداران بر دهکده ای 🏘غلبه کردند و به زور وارد آن شدند،
▪️آن را ویران🏘 می سازند،
▪️آثار تمدن را نابود کرده
▪️و عزیزان آن سرزمین را ذلیل میسازند.
▪️بر مردم ستم روا داشته
▪️و در بیدادگری افراط می نمایند،
👆🏻این #روش_همیشگی_زمامداران در هر عصر و زمانی است.
🔹از این رو من هدیهای از جواهر درخشان💎 و تحفه های نفیس و گرانبها برای سلیمان می فرستم تا منظور او را درک و روش او را #بِسَنجم و به این وسیله #موقعیت_خود را حفظ کنم.😊
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ #طوفان_الاقصی
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••🆔
https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهشتاد_وچهارم
🔻 #هدایای_بلقیس
🔹بلقیس #هدایای_بسیاری🎁 به همراه #بزرگان_قوم خود به سوی سلیمان روانه کرد،
☝️🏻چون #نمایندگان👥 حرکت کردند، #هدهد پیش سلیمان شتافت و #خبر📢 را به او رساند.
🔸سلیمان خود را برای دیدار با آنها آماده ساخت✔️ تا زمینه #نفوذ در آنها را فراهم سازد👌🏻 و به همین جهت به #جنیان دستور داد☝️🏻 آنچنان #قصری_عظیم 🏛و #تختی_باشکوه ترتیب دهند که قلبها را لرزانده💗 و چشمها را خیره سازد 😲و دلها را به #طپش_اندازد.
⬅️آن هنگام که #نمایندگان_بلقیس به بارگاه سلیمان وارد شدند #مبهوت و #حیرت_زده😯 شدند.
🔹سلیمان آنان را با روی باز😊 پذیرفت و از آنها #استقبال نمود و مقدمشان را گرامی داشت
↩️ و سپس از مقصود ایشان سؤال کرد و گفت؛
🍃چه خبری دارید و در مورد پیشنهاد من #چه_تصمیمی گرفته اید؟🤔
👥نمایندگان بلقیس #هدایای_نفیس🎁 خود را تسلیم سلیمان کردند و انتظار داشتند که موردپسند و پذیرش او واقع شود.
🔸سلیمان از قبول آنها #خودداری_کرد✋🏻 و به دیده بی نیازی بر آنها نگریست و به نمایندگان گفت؛
🍃هدایا را #بازگردانید،
☝🏻زیرا خدا به من #رزق_فراوان و #زندگی_سعادتمندی عنایت کرده✅ و اسباب #رسالت و #سلطنت را به نحوی برای من فراهم کرده است، که به هیچکس ارزانی نداشته است.❌
چگونه ممکن است که من با مال دنیا 💰فریفته شوم و زر و زیور💎 دنیا مرا از #دعوت_حق بازدارد.🤨
🔸شما مردمی هستید که غیر از #زندگی_ظاهری_دنیا چیز دیگری نمیبینید.😑
☝️🏻 اکنون به همراه این هدایا نزد ملکه خود #بازگردید و بگوئید که به زودی من #با_لشگری_بزرگ 👥👥به سوی شما خواهم آمد که شما توان مقاومت دربرابر آن را نداشته باشید ❌
☝️🏻 و آنگاه #قوم_سبأ را در ذلت و خواری از شهر و دیار خود بیرون میرانم.
👥 #نمایندگان_بلقیس، آنچه را که دیده 👀یا شنیده👂🏻 بودند، به اطلاع او رساندند.✅
↩️سپس #ملکه_سبأ_گفت؛
👸🏻: ما ناگزیریم #گوش_به_فرمان او دهیم و از وی اطاعت نماییم و برای پاسخ و #قبول_دعوت او نزد او بشتابیم.✔️
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #تخت_بلقیس_نزد_سلیمان_آمد
🔹چون سلیمان #خبر_آمدن_بلقیس و درباریان او را شنید، به اطرافیان خود که از بزرگان #جن و #انس و همگی در اختیار او بودند گفت؛
🍃کدامیک می توانید قبل از اینکه #بلقیس و #اطرافیانش👥 پیش من بیایند تخت او را نزد من آورید؟⁉️
🔸 #یکی_از_جنیان_گفت؛
«✋🏻من آن را برای تو می آورم✔️
پیش از آنکه از جای خود برخیزی. به درستی که من بر این کار سخت #توانا💪🏻 و امینم.»
🔹یکی دیگر از جنیان که اسمی از #اسماع_اعظم_الهی(73 اسم اعظم) را میدانست و #آصف_بن_برخیا نام داشت و #وزیر_سلیمان بود گفت؛
✋🏻«من آن تخت را برای تو می آورم پیش از آنکه چشم برهم زنی.»
⬅️پس خداوند را با #نام_اعظم خواند ✅و پیش از آنکه سلیمان چشم برهم بزند، #تخت_بلقیس را از زیر تخت سلیمان بیرون آورد.✔️
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐