eitaa logo
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
487 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
138 فایل
بصیرتی، تربیتی، فرهنگی،مذهبی،تاریخی و سیاسی
مشاهده در ایتا
دانلود
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
🇺🇸 *قسم به مسعود، قسم به مریم* بهشان قبولانده بودند، در صورتی که اسیر شوید بدترین شکنجه‌ها را به‌کار می‌برند تا ازتان حرف بکشند. حتی اگر هم کشته شوید، از روی چهره و اثر انگشت، خانواده‌تان را شناسایی می‌کنند و از آنها انتقام می‌گیرند! آخرین روزهای تیر ماه 67، با بمباران شیمیایی منطقه توسط هواپیماهای عراقی و فرمان صدام، عملیات "فروغ جاویدان" از سوی منافقین در غرب کشور آغاز شد. شهرهای سرپل ذهاب و کرند غرب را به‌زیر چکمه‌های نجس خود کشیدند و مغرور و سرمست، اسلام‌تآباد غرب را هم به اشغال درآوردند. مقابله‌ی مردمی که آغاز شد، به خانه‌ها و کوچه‌ها پناه بردند. با حضور نیروهای بسیجی ایرانی، هراس تمام وجودشان را گرفت. و ... همان کاری را کردند که رهبران‌شان القاء کرده بودند: اگر اسیر شوید ... و اگر هم جنازه‌تان سالم بماند ... دخترکان 18 – 20 ساله که هیچی از جنگ و نظامی‌گری نمی‌دانستند و فکر می‌کردند با نفربرهای صدام، تخته‌گاز تا خود تهران خواهند رفت و 3 روزه ایران را فتح می‌کنند، در بن‌بست هویتی و وجودی قرار گرفتند. یکی ‌یکی نارنجک را از جیب درآورده، برای این‌که هم چهره‌شان متلاشی شود و هم اثر انگشت‌شان از بین برود، نارنجک را در مشت، جلوی صورت گرفته، فریاد زدند: "قسم به مسعود، قسم به مریم، تسلیم ننگ است ..." و نارنجک جلوی صورت‌شان منفجر شد. و از شهادتین و مسلمانی هیچ به‌گوش نرسید، مگر قسم به مسعود و مریم! Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
❣﷽❣ 🌴 *#هفت_شهر_عشق* 🏴 *همراه با کاروان از مدینه تا شام* 🏴 #قسمت5⃣1⃣ *نگاه كن! كاروان حركت مى
❣﷽❣ 🌴 ** 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام*🏴 ⃣1⃣ ــ پسرم، من ديگر خسته شده ام. در جاى مناسبى قدرى بمانيم و استراحت كنيم. ــ چشم، مادر! قدرى صبر كن. به زودى به منزلگاه صَفاح مى رسيم. آنجا كه برسيم استراحت مى كنيم.89 او فَرَزْدَق شاعر است كه همراه مادر خود از كوفه به سوى مكّه حركت كرده است. حتماً مى گويى فرزدق كيست؟ او يكى از شاعران بزرگ عرب است كه به خاندان پيامبرعلاقه زيادى دارد و شعرهاى بسيار زيبايى به زبان عربى در مدح اين خاندان سروده است. مادر او پير و ناتوان است، امّا عشق زيارت خانه خدا، اين سختى ها را براى او آسان مى كند. آنها تصميم مى گيرند كه در اين جا توقّف كنند. مادر با كمك فرزندش از كجاوه پياده مى شود و زير درختى استراحت مى كند. فرزدق مى رود تا مقدارى آب تهيّه كند. صداى زنگ كاروان مى آيد. فرزدق به جاده نگاهى مى كند، امّا كاروانى نمى بيند. حتماً آخرين كاروان حاجيان به سوى مكّه مى رود، ولى صداى كاروان، از سوى مكّه مى آيد. فرزدق تعجّب مى كند. امروز، هشتم ذى الحجّه است و فردا روز عرفات.90 پس چرا اين كاروان از مكّه باز مى گردد؟ فرزدق، لحظه اى ترديد مى كند. نكند امروز، روز هشتم نيست! ولى او اشتباه نكرده و امروز، هشتم ذى الحجّه است. پس چه شده، اينان چه كسانى هستند كه حج انجام نداده از مكّه برمى گردند؟ فرزدق پيش مى رود، و خوب نگاه مى كند. خداى من! اين مولايم امام حسين(ع)است! ــ پدر و مادرم به فداى شما. با اين شتاب چرا و به كجا مى رويد؟ چرا حج خود را نيمه تمام گذاشتيد؟ ــ اگر شتاب نكنم مرا به قتل خواهند رساند.91 فرزدق به فكر فرو مى رود و همه چيز را از اين كلام مختصر مى فهمد. آيا او مادر خود را رها كند و همراه امام برود يا اينكه در خدمت مادر بماند؟ او نبايد مادر را تنها بگذارد، امّا دلش همراه مولايش است. سرانجام در حالى كه اشك در چشم دارد با امام خود خداحافظى مى كند، او اميد دارد كه بعد از تمام شدن اعمال حج، هر چه سريع تر به سوى امام بشتابد.92 با آخرين نگاه به كاروان، اشكش جارى مى شود، امّا نمى دانم او مى تواند خود را به كاروان ما برساند يا نه؟ آيا او لياقت خواهد داشت تا در راه امام، جان فشانى كند؟ * * * غروب روز دوازدهم ذى الحجّه است. ما چهار روز است كه در راه هستيم. اين چهار روز را شتابان آمده ايم. افراد كاروان خسته شده و نياز به استراحت دارند. اكنون به حد كافى از مكّه دور شده ايم. ديگر خطرى ما را تهديد نمى كند. خوب است در جاى مناسبى منزل كنيم. غروب آفتاب نزديك است. مردم، اين جا را به نام وادى عَقيق مى شناسند. امام دستور توقّف مى دهد و خيمه ها بر پا مى شود. عدّه اى از جوانان، اطراف را با دقّت زير نظر دارند. آيا آن اسب سوارانى كه به سوى ما مى آيند را مى بينى؟ بگذار قدرى نزديك شوند. آنها به نظر آشنا مى آيند. يكى از آنها عبد الله بن جعفر (پسر عموى امام حسين(ع) و شوهر حضرت زينب(س) ) است. او به همراه دو پسر خود عَوْن و محمّد آمده است. امير مكّه، يك نفر را به همراه آنها فرستاده است. آنها نزديك مى آيند و به امام حسين(ع) سلام مى كنند. من مى روم تا به آن بانو خبر بدهم كه همسرش به اين جا آمده است. زينب(س)تعجّب مى كند. قرار بود كه شوهر او به عنوان نماينده امام حسين(ع) در مكّه بماند پس چرا به اين جا آمده است. نگاه كن! عبدالله بن جعفر نامه اى در دست دارد. جريان چيست؟ من جلو مى روم و از عبدالله بن جعفر علّت را مى پرسم. او مى گويد: "وقتى شما به راه خود ادامه داديد، امير مكّه از من خواست تا نامه او را براى امام حسين(ع) بياورم". دوست من! نگران نباش، اين يك امان نامه است. امام نامه را مى خواند: "از امير مكّه به حسين: من از خدا مى خواهم تا شما را به راه راست هدايت كند. اكنون به من خبر رسيده است كه به سوى كوفه حركت نموده اى. من براى جان شما نگران هستم. به سوى مكّه باز گرديد كه من براى تو از يزيد امان نامه خواهم گرفت. تو در مكّه، در آسايش خواهى بود".93 عجب! چه اتفاقى افتاده كه امير مكّه اين قدر مهربان شده و نگران جان امام است. همه حيله ها و ترفندهاى اين روباه مكّار نقش بر آب شده است. او چاره اى ندارد جز اينكه از راه محبّت و صلح و صفا وارد شود. او مى خواهد امام را با اين نامه به مكّه بكشاند تا مأموران ويژه، بتوانند نقشه خود را اجرا كنند. اكنون امام، جواب نامه امير مكّه را مى نويسد: ...👇 ✨🌺 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج 🌺✨ http://eitaa.com/namazi_313 جهت پیگیری داستان به کانال مراجعه نمائید.👇 ❀🍃✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿🍃❀
🇮🇷روز گرامیداشت آزادگان ✍رهبرانقلاب: متاسفانه نسل جوان ما ازگنج جنگ ۸ساله کم اطلاع است! ۸۷/۸/۸ من به جوانان توصیه مؤکد میکنم کتابهای شرح جنگ ۸ساله راقدر بدانند وبخوانند! ۷۴/۶/۲۹ کتاب"من زنده‌ام"،گنجینه عظیم دفاع مقدس و تاریخ درس آموز اسارت آزادگان را پربار میکند و لازمست به سایر زبانها ترجمه شود! ۹۲/۷/۵ ⚠️توجه؛ 📓این کتاب به۴زبان ترجمه شده! ⬇️نسخهpdf #حتمابخوانيد Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313 #مُـبَ
man zendeam-.pdf
1.21M
Pdfکتاب من زنده ام من به جوانان توصیه مؤکد میکنم کتابهای شرح جنگ ۸ساله راقدر بدانند وبخوانند! ۷۴/۶/۲۹ Ⓜ️ @namazi_313
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
🇮🇷روز گرامیداشت آزادگان ✍رهبرانقلاب: متاسفانه نسل جوان ما ازگنج جنگ ۸ساله کم اطلاع است! ۸۷/۸/۸ من ب
✍هشت سال جنگ بایستی تاریخ ما را تغذیه کند. 🔆رهبر معظم انقلاب آیت الله امام خامنه ای: اعتقادم این است که اگرچه جنگ به خودی خود موضوعیتی ندارد، اما عرصه‌ی بسیار مهمی برای بروز روحیه‌ی اسلامی و انقلابی و خصلتهای مسلمانی درست است؛ از این جهت بسیار ارزشمند است... ما حالا که دیگر جنگ نداریم و نمی‌خواهیم هم به دست خودمان یک جنگ درست کنیم که عرصه‌ی انقلاب بشود، لیکن آن هشت سال جنگ بایستی تاریخ ما را تغذیه کند... این یک گنج است. آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم، یا نه؟ این هنر ماست که بتوانیم استخراج کنیم. 📂 بیانات در دیدار مسئولان دفتر هنر و ادبیات مقاومت ۱۳۷۰/۰۴/۲۵ Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
❣﷽❣ 🌴 *#هفت_شهر_عشق* 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام*🏴 #قسمت6⃣1⃣ ــ پسرم، من ديگر خسته شده ا
❣﷽❣ 🌴 ** 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴 ⃣1⃣ عجب! چه اتفاقى افتاده كه امير مكّه اين قدر مهربان شده و نگران جان امام است. همه حيله ها و ترفندهاى اين روباه مكّار نقش بر آب شده است. او چاره اى ندارد جز اينكه از راه محبّت و صلح و صفا وارد شود. او مى خواهد امام را با اين نامه به مكّه بكشاند تا مأموران ويژه، بتوانند نقشه خود را اجرا كنند. اكنون امام، جواب نامه امير مكّه را مى نويسد: "نامه تو به دستم رسيد. اگر قصد داشتى كه به من نيكى كنى، خدا جزاى خير به تو دهد. تو، به من امان دادى، ولى بهترين امان ها، امان خداست".94 پاسخ امام كوتاه و كامل است. زيرا امام مى داند كه اين يك حيله و نيرنگ است و امانِ يزيد، سرابى بيش نيست. آرى، امام هرگز با يزيد سازش نمى كند. نامه امام به عبدالله بن جعفر داده مى شود تا آن را براى امير مكّه ببرد. لحظه وداع است و او با همسر خود، زينب خداحافظى مى كند. آنجا را نگاه كن! آن دو جوان را مى گويم، عَوْن و محمّد كه همراه پدر به اين جا آمده اند. اشك در چشمان آنها حلقه زده است. آنها مى خواهند با امام حسين(ع)همسفر شوند. پدر به آنها نگاهى مى كند و از چشمان آنها حرف دلشان را مى خواند. براى همين رو به آنها مى كند و مى گويد: "عزيزانم! مى دانم كه دل شما همراه اين كاروان است. شما مى توانيد همراه امام حسين(ع) به اين سفر برويد". لبخند بر لب هاى اين دو جوان مى نشيند و پدر ادامه مى دهد: ــ فرزندانم، مى دانم كه شما را ديگر نخواهم ديد. شما بايد قولى به من بدهيد. شما بايد در راه امام حسين(ع) تا پاى جان بايستيد. مبادا مولاى خود را تنها بگذاريد. ــ چشم بابا. و اكنون پدر، جوانان خود را در آغوش مى گيرد و براى آخرين بار آنها را مى بويد و مى بوسد و با آنها خداحافظى مى كند. پدر براى مأموريّتى كه امام حسين(ع) به او داده است به سوى مكّه باز مى گردد.95 خوب نگاه كن! گويا تعداد افراد كاروان بيشتر شده است و ما بايد خوشحال باشيم، امّا اين گونه نيست. امام حسين(ع) به سوى كوفه مى رود و عدّه اى از مردم كه در بين راه، اين كاروان را مى بينند، پيش خود اين چنين مى گويند: "اكنون مردم كوفه حسين را به شهر خود دعوت كرده اند. خوب است ما هم همراه او برويم، اگر ما او را همراهى كنيم در آينده نزديك مى توانيم به پست و مقامى برسيم".96 نمى دانم اينان تا كجاى راه همراه ما خواهند بود؟ ولى مى دانم كه اينان عاشقان دنيا هستند نه دوستداران حقيقت! وقت امتحان همه چيز معلوم خواهد شد. امروز، دوشنبه چهاردهم ذى الحجّه است و ما شش روز است كه در سفر هستيم. آيا اين منزل را مى شناسى؟ اين جا را "ذات عِرْق" مى گويند. ما تقريباً صد كيلومتر از مكّه دور شده ايم. آيا موافقى قدرى استراحت كنيم؟ نگاه كن! پيرمردى به اين سو مى آيد. او سراغ خيمه امام را مى گيرد. مى خواهد خدمت امام برسد. بيا ما هم همراه او برويم. وارد خيمه مى شويم. آيا باورت مى شود؟ اكنون من و تو در خيمه مولايمان هستيم. نگاه كن! امام مشغول خواندن قرآن است و اشك مى ريزد. گريه امام حسين(ع) مرا بى اختيار به گريه مى اندازد. پيرمرد به امام سلام مى كند و مى گويد: "جانم به فدايت! اى فرزند فاطمه! در اين بيابان چه مى كنى؟". امام مى فرمايد: "يزيد مى خواست خونم را كنار خانه خدا بريزد. من براى اينكه حرمت خانه خدا از بين نرود به اين بيابان آمده ام. مى خواهم به كوفه بروم. اينها نامه هاى اهل كوفه است كه براى من نوشته اند و مرا دعوت كرده اند تا به شهر آنها بروم. آنها با نماينده من بيعت كرده اند".97 آيا آنها در بيعت خود ثابت قدم خواهند ماند؟ به راستى راز گريه امام چيست؟ ... ✨🌺 الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج🌺✨ 🌟جهت پیگیری داستان به کانال مراجعه نمائید.👇 http://eitaa.com/namazi_313 ❀🍃✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿🍃❀
🗓سالروز فاجعه بزرگ کشتار مردم 🏴درسینما رکس‌آبادان‌توسط پهلوی ✍امام خمینی: امروز روزی است که منطبق است با روز آتش زدن سینمای رکس در زمان آن شاه معدوم غدّار. آنطوریکه شواهد شهادت میدهد سینما رکس را عمداً عمال آن شاه معدوم مخلوع آتش زدند تا اذهان ملت را منصرف کنند از نهضت و متوجه به آن مصیبت بشوند، من این مصیبت را به ملت ایران تعزیت عرض میکنم! ۵۹/۵/۲۸ Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313 #مُـبَـلِـغِ_مَجـٰازے
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | باقر العلوم 🏴 تشریح چگونگی #مبارزه_فرهنگی امام باقر علیه‌السلام توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 📥سایر کیفیت‌ها👇 http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=37534
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴طرح| رهبر انقلاب: #مبارزه‌ فکری و سیاسی ۱۹ ساله و بی‌امان امام باقر علیه‌السلام دشمن را به ستوه آورد. ۵۹/۷/۲۷ ▪️هفتم ذی‌حجه، شهادت #امام_باقر علیه‌السلام 💻 @Khamenei_ir
خاک بقیعت دل جلا ، ای یادگار کربلا قدرش فزون تر از طلا، ای یادگار کربلا شمعی شدی در زندگی، روشن نمودی سوختی غم ها کشیدی از بلا، ای یادگار کربلا 🌷 *شهادت آقا امام محمد باقر(ع) تسلیت باد* 🌷 Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313 #مُـبَـلِـغِ_مَـجـٰازے