امیرالمؤمنین علیه السلام:
شفاى دردهاى خود را از قرآن بجوييد و در سختیها و گرفتاریهايتان، از آن كمك بخواهيد؛ چرا كه در آن، درمان بزرگترين دردهاست و آن، درد كفر و نفاق و انحراف و گمراهى است...
هر كس كه قرآن در روز قيامت، برايش شفاعت كند، شفاعت میشود و هر كس كه قرآن در روز قيامت، از او شكايت كند، محكوم میگردد.
📚خطبه 176 نهج البلاغه
@namiazbaran
نَمی از باران
🍂🍃🍂🍃🍂 #باد_بر_میخیزد #قسمت۸ ✍ #میم_مشکات یکی دو صفحه ای خوانده بود که کسی از جلویش رد شد. پسری ب
🍂🍃🍂🍃🍂
#باد_بر_میخیزد
#قسمت۹
✍ #میم_مشکات
همین طور که غرق در افکار خودش بود چشمش به کلاس خودشان افتاد، کلاس تمام شده بود و بچه ها از کلاس بیرون می آمدند. نگاهش را به درب خروجی دوخت تا سپیده را پیدا کند. چند تایی از پسرها از درخروجی سالن بیرون آمدند و پشت سرشان استاد!
چند بار این لفظ را تکرار کرد:
-استا...استاد...
ناگهان چیزی یه ذهنش خطور کرد. رنگ از رویش پرید. با خودش گفت:
-استاد! من استاد رو دست انداختم..کسی که ب من درس میداد...
و بعد با خودش فکر کرد چقدر رفتارش احمقانه بوده . مانند دخترکی لجباز، به خاطر غرور احمقانه اش و سر یک انتقام جویی مضحک، حق استادی را زیر پا گذاشته بود.
-چرا رنگت اینجور شده?
سپیده بود.
-ها?
- سپیده کنارش نشست:
-میگم چرا رنگت اینجور شده?جن دیدی?
باز هم انگار متوجه حرف سپیده نشده باشد با نگاهش پارسا را که رد شد و به طرف بخش ریاضی می رفت دنبال کرد. سپیده سر به سرش گذاشت:
-چیه?نکنه خبریه?
راحله گیج نگاهی به سپیده کرد:
- چی? چ خبری?
سپیده کنارش نشست:
-میگم نکنه همه هارت و پورتت الکیه?جلو ما فیلم بازی میکنی!!
- چه فیلمی?
- همینکه با پارسا مشکل داری دیگه.. داری براش کلاس میذاری? اقلا عشوه شتری نیا!
راحله که تازه متوجه منظورش شده بود خنده ای کرد:
-مسخره!
بعد پرسید:
-چرا این سر کلاس بود?
سپیده گفت:
- گفت استاد صمیمی براش. مشکلی پیش اومده برای همین این ب جاش اومده!
بعد کیفش را توی بغلش جمع کرد و گفت:
-پس چرا اینجوری نگاش میکردی?
راحله بدون توجه به این سوال گفت:
-سپیده?
سپیده که داشت مقنعه اش را درست می کرد گفت:
-هوم?
- به نظرت من خیلی کارم زشت بود
-عذاب وجدان گرفتی?
راحله به طرف سپیده چرخید:
-اذیت نکن،خیلی زشت بود?
ادامه دارد...
#رمان_مذهبی
@namiazbaran
📣 استاد پناهیان
اگر میخواهی عاشق چیزی بشوی،
با عمل و رفتار عاشق شو!
اگر میخواهی عاشقِ حسین (علیهالسلام) بشوی،
هر روز صبح در یک ساعت مخصوص بگو: صلی الله علیک یا اباعبدالله(ع)...
بگو: حسین جانم (ع)میخواهم به تو عادت کنم تا عاشق تو بشوم تا به تو عارف بشوم...
عادت میتواند عشق را در وجود انسان بیاورد.
#عشق_حسینی
@namiazbaran
🌴 آیه ۳۴ سوره احزاب 🌴
🕋 وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَي فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفاً خَبِيراً.
⚡️ ترجمه:
و آنچه كه از آيات خدا و حكمت در خانههايتان تلاوت مىشود ياد كنيد؛ همانا خداوند نسبت به شما داراى لطف و از كارهاى شما آگاه است.
➖➖🚥➖➖🚥➖➖
🔹 به جاى فرهنگ ابتذال، فرهنگ الهى را دنبال كنيد.
🔹 یکی از مسئولیتهای خانمها در خانواده، این است که هم خودشان آیات الهی را یادکرده و عمل کنند، و هم به اهل خانه یادآور شوند.
🔔 این آیه، نشان دهنده ی نقش مهم زن در خانواده است که با متذکر شدن معارف آیات قرآن در منزل، می تواند تأثیر بسزایی در هدایت و خدایی شدن اهل خانه داشته باشد.
#یک_آیه_یک_نکته
#نقش_مهم_زن_در_خانواده
#مسئولیت_پذیر_باشیم
@namiazbaran
16.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الحمدلله الذی خلق الحسین
وسلام علی الحسین
دلتنگیم...
اللهم الرزقنا کربلا😭
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
@namiazbaran
میوه ها که می پَلاسید
مادرم آنها را مُربّا می کرد
میوه های پَلاسیده
می شدند شیرینی صبحانه جمعه ها ...
کاش یکی بیاید
دلتنگی جمعه ها را
مُربّا کند
شیرین کند
بعد تعارفمان کند ...
#یا_ایها_العزیز
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@namiazbaran
📜 حکایت مرحوم دُرّی و تفسیر بیت خواجه حافظ رضوان الله علیه
▪️در آخرين سالى كه مرحوم دُرّى در قيد حيات بود، يک شب از دهه محرّم جوانى از ايشان قبل از منبر سوال ميكند كه مراد از اين شعر چيست:
🔹مريد پير مغانم ز من مرنج اى شيخ
🔹چرا كه وعده تو كردى و او بجا آورد
▪️مرحوم درّى ميگويد: جواب اين سوال را در بالاى منبر ميدهم تا براى همه قابل استفاده باشد.
▪️ايشان در فراز منبر از قضيّه نهى آدم أبو البشر از خوردن گندم، و داستان نان جوين خوردن أمير المؤمنين عليه السّلام را در تمام مدّت درازاى عمر بيان مى نمايد، و حتّى اينكه آن حضرت در تمام مدّت عمر ابداً نان گندم نخورد و از نان جوين سير نشد.
▪️و سپس ميگويد: مراد از شيخ در اين بيت، حضرت آدم على نبيّنا و آله و عليه السّلام است، كه وعده نخوردن از شجره گندم را در بهشت داد ولى به آن وفا نكرد.
▪️و مراد از پير مغان حضرت أمير المؤمنين عليه السّلام است كه در تمام مدّت عمر نان گندم نخورد، و وعده عدم تناول از شجره گندم را او ادا كرده و به اتمام رسانيد.
▪️اين مجموع تفسير اين بيت بود كه وى بر سر منبر شرح داد و منبرش را خاتمه داد. قبل از پايان سال، مرحوم درّى فوت ميكند؛
▪️درست در سال بعد در دهه محرّم در همان شبى كه اين جوان سوال را از مرحوم درّى ميكند، وى را در خواب مى بيند كه مرحوم درّى به نزد او آمد و گفت:
▪️اى جوان! تو در سال قبل در چنين شبى از من معنى اين بيت را پرسيدى و من آنطور پاسخ گفتم. امّا چون بدين عالم آمده ام، معنى آن، طور ديگرى براى من منكشف شده است:
▪️مراد از شيخ حضرت إبراهيم عليه السّلام است، و مراد از پير مغان حضرت سيّد الشّهداء عليه السّلام؛ و مراد از وعده، ذبح فرزند است؛
▪️كه حضرت إبراهيم بدان امر خداوند وعده وفا داد، امّا حقيقت وفا را حضرت أبا عبد الله الحسين عليه السّلام در كربلا به ذبح فرزندش حضرت علىّ أكبر عليه السّلام انجام داد.
▪️فرداى آن شب، اين جوان در آن مجلس معمولى همه ساله مرحوم درّى مى آيد و اين خواب خود را بيان ميكند. و معلوم است كه با بيان اين خواب چه انقلابى در مجلس روى داده است.
📚 "روح مجرد" ص ۴۸۳
🆔 @nooremojarrad_com
#اسارت
بي حرمتي به دختر زهرا ز حد گذشت
خيلي به عمه ام سر بازار بد گذشت...
#آجرکم_الله_یا_صاحب_الزمان😭
@namiazbaran