eitaa logo
نشرخوبیها(برخوار)
315 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
9 فایل
باسلام این کانال درراستای تبلیغ وخدمت به دین اسلام ومسلمین میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان زن مرده شور و تهمت ناروا 💠هنگامیکه یکی از زنان مدینه منوّره فوت کرده و جنازه اش را به مغسله (مرده شور خانه) آورده بودند، زن شوینده وقتیکه آب را بر بدنش جاری کرد، او را به بدی نسبت داده و به زنا متهم کرد. در این هنگام دست غاسله (زن غسل دهنده) بر بدن میت چسبید طوریکه نتوانست دستش را حرکت دهد و از بدن او جدا کند. پس از مدتی از پشت در، زن غاسله را صدا زدند که آیا غسل میت تمام نشده است. زن غاسله جواب داد: مهلت بدهید اکنون تمام میشود. دوباره همراهان میت صدا زدند: کفن حاضر است مگرغسلش تمام نشده است؟ باز جواب داد کمی مهلت بدهید. در این هنگام یکی از زنان دیگر داخل مغسله شد و آنچه را که اتفاق افتاده بود با چشم خود دید و به دیگران نیزخبر داد. جماعت به علماء رجوع کردند تا رأی آنها را در اینباره جویا شوند. یکی از علماء گفت: دست غاسله را باید قطع کرد تا اینکه بتوان میّت را دفن نمود چون دفن میّت امری واجب است. برخی نیز گفتند: باید از اعضای بدن میّت قطع شود تا زن غاسله نجات پیدا کند، چون زنده از مرده برتر میباشد. اختلاف بین آنها شدت گرفت و هر کدام دلیل خود را قویتر میدانستند. از طرفی دلیل سومی نیز وجود داشت که از هر دوی آنها قویتر بود و آن فرمایش حضرت رسول الله صلی الله علیه وال سلم بود که درباره تهمت به بی گناهان فرموده است: تهمت و بهتان کردن زنی بی گناه، عبادت یکصد سال را بر باد میدهد. برخی از علمای مدینه نیز بودند که از این واقعه متحیّر شده و در اینباره توقف کرده بودند. سپس به این نتیجه رسیدند که پیش عالم بروند و جواب آن واقعه را از ایشان بخواهند. وقتی عالم موضوع را فهمید فوری خود را به محل واقعه رسانید و از پشت در مغسله، زنِ غاسله را صدا زد که تو در حق میّت چه گفته ای که به چنین دامی گرفتار شده ای؟ زن غاسله که واقعاً پشیمان شده بود جواب داد: او را به زنا نسبت دادم درحالیکه آن زن پاک بوده و من از دروغ این تهمت را به او نسبت داده بودم. عالم فرمود: تا چند زن بر او داخل شوند و زن غاسله را هشتاد تازیانه بزنند زیرا این زن غاسله، مصداق آیه «وَ الَّذِیْنَ یَرْمُوْنَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِاَرْبَعَة شُهَداء فَاجْلِدُوْهُم ثَمَانِیْنَ جَلْدَةً وَّ لاتَقْبَلُوا لَهُم شَهادَةً اَبَداً وَّ اُولئِکَ هُمُ الفاسِقُوْنَ. یعنی کسانیکه زنان بی گناه را به زنا نسبت میدهند و سپس چهار شاهد (عادل) را نیاورند آنها را هشتاد بار شلاق بزنید و پس از آن شهادتشان را قبول نکنید و آنها از فاسقین میباشند / نور4» بوده و لازم است حد شرعی بر آن جاری شود. بنا به فرموده ان عالم چند زن داخل مغسله شده و زن غاسله را هشتاد تازیانه زدند. بعد از اینکه هشتاد ضربه کامل شد دست غاسله از میّت جدا گردید. بنا به گفته پیامبر اکرم صلی الله علیه وال سلم «مَن کَانَ یُؤمِنُ بِاللهِ وَ الیَومِ الآخِر ِفَلیَقُل خَیرًا اَو لِیَصمُت. یعنی کسیکه به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید سخن نیک بگوید و یا سکوت اختیار کند» باید در گفتارمان دقت نظر داشته باشیم تا مبادا حرفی از دهانمان خارج شده و به سرنوشت آن زن غاسله مبتلا شویم . نعوذ بالله من ذلک. 📚منبع: حكايتهاي حكمت آميز. بندگی ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیهادربرخوار ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
یک روز معاذ بن جبل درحالی ک گریه می‏ کرد به رسول اکرم(ص)وارد شد و سلام کرد،حضرت بعداز جواب سلام علت ‏ اش راجویاشد. معاذعرض کرد: یارسول اللَّه جوانی رعنا و خوش اندام بیرون خانه ایستاد و مانند زن بچه مرده گریه می‏ کند و در انتظار است که شما به او اجازه ورود دهید تا خدمت شما برسد و منظره آن جوان همه را گریان نموده، حضرت اجازه ورود دادند جوان وارد شد. حضرت فرمودند: ای جوان چرا گریه می‏ کنی؟ 🔸جوان گفت: ای رسول خدا گناهی مرتکب شده ‏ام که اگر خدا بخواهد به بعضی از آنها مرا مجازات کند،بایستی مرا به آتش قهر دوزخم برد و گمان نمی‏ کنم که هرگز موردبخشش و آمرزش قرار بگیرم. حضرت فرمود: آیا شرک به خدا آورده‏ ای؟گفت نه حضرت فرمود: قتل نفس کرده ‏ای؟گفت نه. حضرت فرمود: بنابراین کن که خدا ترا خواهد بخشید ولو بزرگی گناهانت به اندازه کوهها عظیم باشد. 🔸گفت:گناهانم از آن کوههای عظیم بزرگتر است. حضرت فرمود:پروردگار متعال گناهانت را می آمرزد ولو به بزرگی زمین و آنچه در آن است،بوده باشد. جوان گفت:گناهان من بزرگتر است. تا به اینجا رسید،حضرت با حالت غضب به او خطاب فرمود: وای بر تو ای جوان گناهانت بزرگتر است یا خدای متعال؟ جوان تا این سخن را از پیغمبر شنید خودش را به خاک انداخت و گفت منزه است پروردگارمن،هیچ چیز بزرگتر از او نیست. 🔸در این موقع حضرت فرمود:مگر بزرگ را جز خدای بزرگ کسی دیگر هست که ببخشد؟ جوان گفت:نه یا رسول اللَّه. سپس سکوت کرد و چیزی نگفت در این هنگام حضرت فرمود: حال ای جوان یکی از آن گناهانی را که مرتکب شده ‏ای بیان کن تا ببینم چه کرده ‏ای که اینقدر نا امید هستی؟ جوان گفت: یا رسول اللَّه،هفت سال است که به عمل زشتی دست زده ‏ام،به گورستان می‏ روم و قبر مردگان را نبش کرده و کفن آنها را می‏دزدم 🔸این اواخر شنیدم دختری از انصار از دنیا رفته.من هم طبق معمول به منظور سرقت کفن او به جستجوی قبرش رفتم.تا اینکه قبرش را پیدا کردم رویش یک علامت گذاشتم تا شب بتوانم به مقصودم برسم و کفن را بربایم. سیاهی شب همه جا را فرا گرفته بود آمدم سر قبر دختر و گورش را شکافتم. جنازه دختر را از قبر بیرون آورده و کفنش را از تنش بیرون آوردم،بدنش را برهنه دیدم آتش شهوت در وجودم شعله ‏ور شد نگذاشت تنها به دزدی کفن اکتفا کنم، 🔸از طرفی وسوسه‏ های فریبنده نفس و شیطان،نتوانستم نفس خود را مهار کرده و خود راراضی به ترک آن کنم. خلاصه آنقدر ابلیس،این را در نظر زیبا جلوه داد که ناچار باجسد بی‏جان آن دختر به مشغول شدم بعد جنازه ‏اش را به گودال قبر افکندم و بسوی منزل برگشتم.هنوز چند قدمی از محل حادثه نرفته بودم که صدائی به این مضمون بگوشم رسید: ای وای بر تو از مالک روز جزا چه خواهی کرد؟! آن وقتی که من و تو را به دادگاه عدل الهی نگه دارند؟! 🔸وای بر تو از عذاب قیامت که مرا در میان مردگان برهنه و جُنب قرار دادی؟! بله یا رسول‏اللَّه شنیدن این کلمات وجدان خفته مرا بیدار کرد تا اینکه به حکم وظیفه وجدان برای بخشش گناهانم از خدای بزرگ خدمت شما آمده ‏ام تا به برکت وجود شما خداوند از سر تقصیرات من درگذرد. اما به نظرم به قدری گناهانم بزرگ است که حتی از بوی بهشت هم محروم خواهم ماند. 🔸یا رسول اللَّه آیا شما در این مورد نظر دیگری دارید که من انجام دهم؟! پیغمبر اکرم (ص) فرمود: ای فاسق از من دور شو. زیرا ترس از آن دارم که آتشی بر تو نازل شود و عذاب تو مرا متأثر کند. جوان گنهکار از پیش روی پیغمبر رفت و پس از تهیه مختصر غذائی سر به بیابان گذاشت ودر محلی دوراز چشم مردم به وزاری و توبه پرداخت،لباسی خشن بر تن و غل و زنجیری هم به گردن انداخته آنگاه با تضرع و زاری روی به آسمان کرد و مناجات کنان پروردگار خود را می‏خواند 🔸بارالها هر وقت از من راضی شدی به رسولت وحی نازل کن تا مرا مژده عفوت دهد و اگر نه آتشی بفرست تا در این دنیا به کیفر اعمالم معذب شوم.زیرا من طاقت عذاب آخرت تو را ندارم. دیری نپائید که در اثر نیایش صادقانه‏ اش،خداوند رحیم او را عفو فرمود و بر پیامبرش این آیه را فرستاد: 🔹«والّذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکرواللَّه فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الاّ اللَّه…» رسول خدا از نزول این آیه شریفه در جستجوی جوان مذبور بر آمد و معاذبن جبل تنها کسی بود که اقامتگاه آن جوان را بلد بود و نشان پیغمبر(ص)داد. 🔸حضرت با گروهی از یارانش به محل آن جوان آمدند. وقتی که رسیدند دیدند که جوان از ترس عقوبت الهی دست نیایش بسوی حقتعالی دراز کرده و همچون ابر بهاران از دیدگانش اشک می‏ بارد جلو آمده غل و زنجیر را از گردنش برداشتند و بوی مژده آمرزش و عفو الهی را رساندند سپس روبه اصحاب کرده فرمودند: 🚨جبران کنید گناهان خود را همانطور که بهلول نبّاش جبران کرد. امالی شیخ صدوق ص 27 آموزنده ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیهادربرخوار ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❌(ببینید شطرنج، عمل و تفریح چه کسانی بوده است!) ⭕️ ماجرای بازی با شطرنج و 👈 تولد شرم‌آور مأمون عباسی! آن خبیث ملعون، قاتل حضرت علیه‌السلام است. روزی عباسی لعنة‌الله‌علیه (پس از کشتن برادرش امین)، با زبیده خاتون، مادر وی ملاقات کرد و متوجه شد لبانش را به کلماتی نامفهوم تکان می‌دهد؛ به او گفت: ای مادر! آیا بخاطر اینکه پسرت را کشتم و حکومتش را گرفتم، از من ناراحتی و مرا نفرین می‌کنی؟! زبیده گفت: نه بخدا قسم ای امیرالمؤمنین! مأمون گفت: پس چه می‌گفتی؟! زبیده گفت: مرا معاف بدار! گفت: معاف نمی‌دارم و باید بگویی! زبیده گفت: می‌گفتم چقدر لجبازی زشت است! گفت: چطور؟! زبیده گفت: روزی با پدرت (لعنة‌الله‌علیه) بازی می‌کردیم، به شرط اینکه هر کس برنده شد، آنچه از فرد بازنده خواست عملی کند؛ (ببینید شطرنج، عمل و تفریح چه کسانی بوده است!) در این بین، پدرت بر من پیروز شد و شرط عجیبی برایم گذاشت که: "باید برهنه و عریان، دور قصر بگردی!" و من هر چه عذر خواستم، قبول نکرد و بالاخره خواستۀ او را عملی کرده و تمام لباسهایم را درآوردم و برهنه و عریان دور قصر راه رفتم! ولی از او کینه به دل گرفتم. پس از آن، دوباره شروع به بازی کردیم و این دفعه من بر او غالب آمدم و به وی گفتم: "باید به آشپزخانۀ قصر بروی و با زشت‌ترین و بدمنظرترین کنیز مطبخی، عمل خاص زناشویی انجام بدهی!" و پدرت هر چه مرا التماس نمود و حتی گفت که مالیات یک سال مصر و عراق را به من می‌دهد، ولی قبول نکردم و دستش را گرفتم و او را به مطبخ بردم و کنیزی زشت‌تر و بدبوتر از مادرت مُراجل پیدا نکردم و گفتم باید با این کنیز، آن عمل را انجام بدهی! او هم اجباراً انجام داد و همان جا نطفۀ تو منعقد شد! حال این ماجرا به یادم آمد و داشتم خودم را لعنت می‌کردم که با آن لجاجت و سماجت خود، سبب تولّد تو و قتل پسرم و سلب حکومتش شدم! سرانجام مأمون عباسی ملعون در ﺭﻭﺯ هفدهم ماه ﺭﺟﺐ ﺳﺎﻝ ۲۱۸ هجری ﺩﺭ ﺳﻦ ۴۸ ﺳﺎﻟﮕﻰ و پس از ۲۱ سال و آزار فراوان در حقّ حضرت رضا و جوادالائمّه علیهماالسلام و ظلم نسبت به سادات و شیعیان، ﺑﻪ ﺍﺟﺪﺍﺩ پلیدﺵ ﭘﻴﻮﺳﺖ؛ لعنة الله علیهم أجمعین. 📚 منابع عامه: حیاة الحيوان (دميرى)، ج۱، ص۱۱۵ نوادر الخلفاء (إتليدى)، ص۲۳۵ یادآور می‌شویم کلام نورانی صلّی‌الله‌علیه‌وآله که به علیه‌السلام فرمودند: 🔴 «جز سه دسته از مردم، کسی با شما اهل‌بیت بُغض و دشمنی ندارد: فرزند زنا، منافق یا کسی که مادرش در حال حیض به او حامله شده باشد!» 📚 علل الشرائع (شیخ‌صدوق)، ج۱، ص۱۴۲ وسائل الشیعة (شیخ‌حرعاملی)، ج۲، ص۵۶۸ 📝 در این زمانۀ پلید، فرزندانی عنود و هتّاک نسبت به دین و اهل‌بیت از مادران ناپاکی که در حال حیض باردار می‌شوند، زیاد شده‌اند! زنانی لااُبالی که مقیّد به غسل و پاکی از عادت ماهیانۀ خود نیستند، یا موانع آرایشی دائمی که مانع رسیدن آب به پوست بدن است برای خود کاشته و گذاشته‌اند، یا اینکه احکام غسل و طهارت بانوان را به درستی نمی‌دانند! و در نتیجه هیچ‌گاه از حالت حیض خود پاک نشده و در همین حال، باردار هم می‌شوند و فرزندان خبیثی که حاصل نطفۀ حیض هستند، تحویل جامعه می‌دهند! 🌺 السلام علیک یا أباالحسن یا علیّ بن موسی الرّضا ورحمة الله وبرکاته.» انتشارمطالب درفضای مجازی همراه باارسال لینک کانال شرعاجایزاست والاخیر ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیهادربرخوار ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ کانال شخصی عباس یشمی دستجردی