eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی۱
265 دنبال‌کننده
583 عکس
681 ویدیو
238 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم كرم امام رضا(ع ) به مؤ من درمانده : مى گويد: مردى از خاندان ابورافع پيامبر(ص )، كه نامش ‍ ( ) بود، از من طلبى داشت ، و آن را مطالبه مى كرد، و اصرار مى ورزيد، مردم نيز او را كمك مى كردند، چون خود را درمانده يافتم و ديدم او دست بردار نيست (و دست من نيز خالى است و نمى توانم طلب او را بپردازم ) نماز صبح را در مسجد مدينه خواندم و تصميم گرفتم به (ع ) كه در آن وقت در (روستايى نزديك مدينه ) بود، پناه ببرم ، به عريض رفتم ، وقتى كه به نزديك خانه آن حضرت رسيدم ، ديدم آن حضرت بر الاغى سوار است ، و خجالت كشيدم به محضرش بروم ، حضرت به طرف من آمد وقتى كه به من رسيد ايستاد و نگاه كرد، سلام كردم ، ماه رمضان بود، عرض كردم : (قربانت گردم غلام شما طيس از من طلبى دارد و در دريافت آن پافشارى مى كند و مرا رسوا كرده است ). من پيش خود گفتم ، حضرت رضا(ع ) به طيس مى گويد، : به غفارى مهلت بده ، و اصلا نگفتم كه طيس چقدر پول از من مى خواهد. امام رضا(ع ) به من فرمود: بنشين تا برگردم ، نماز مغرب را خواندم و روزه هم بودم كه هنوز افطار هم نكرده بودم ، سينه ام تنگ شده بود، خواستم برگردم كه ديدم امام رضا(ع ) در حالى كه مردم در گردش بودند و گداها سر راهش نشسته بودند آمد، او به آنها مى كرد، تا اينكه از آنها گذشت و وارد خانه شد و سپس بيرون آمد، مرا طلبيد، به حضورش رفتم ، با هم وارد خانه شديم ، و كنار هم نشستيم و درباره اين امير مدينه كه بسيارى اوقات درباره او با آن حضرت سخن مى گفتم گفتگو كرديم ، سپس فرمود: (گمان ندارم كه هنوز افطار كرده باشى ؟) گفتم ، نه ، افطار نكرده ام ، برايم غذا طلبيد و نزدم گذارد و همراه غلامش از آن غذا خورديم ، بعد از غذا، به من فرمود: تشك را بلند كن و زير تشك هر چه هست براى خود بردار. تشك را بلند كردم ، دينارهائى در آنجا بود، همه آنها را برداشتم و در آستينم نهادم . آنگاه امام رضا(ع ) دستور داد : تا چهار نفر از غلامانش بيايند و مرا تا خانه ام برسانند، عرض كردم : نيازى به آمده غلامان نيست ، شبگردهاى اين مسيب ، در گردش هستند و من تنها به خانه ام مى روم ، و دوست ندارم شبگردها مرا همراه غلامان شما بنگرند. فرمود: راست گفتى ، خدا تو را هدايت كند، به غلامان دستور داد، هرگاه من گفتم برگردند. غلامان تا نزديك خانه ام آمدند، در آنجا دلم آرام گرفت و به آنها گفتم برگرديد، آنها برگشتند، من به خانه ام رفتم و چراغ را روشن كردم ، ديدم پولى كه از زير تشك برداشته ام 48 دينار است ، و طلب طيس 28 دينار بود، در ميان آن دينارها يكى از آنها نظرم را جلب كرد، ديدم بسيار زبيا و خوشرنگ است ، آن را برداشتم و كنار نور چراغ بردم ، ديدم به طور آشكار روى آن نوشته شده : (28 دينار طلب آن مرد است و بقيه مال خودت باشد). سوگند به خدا، به امام رضا(ع ) نگفته بودم كه طلب طيس چقدر است ، حمد و سپاس مخصوص خداوندى است كه به ولى خود عزت بخشد. آرى حضرت رضا(ع ) اين گونه نسبت به من مهربانى كرد و 20 دينار بيش از بدهكاريم به من داد، علاوه بر اينكه بدهكاريم را ادا كرد. کافی باب مولد ابى الحسن الرضا(ع )، حديث 4، ص 487 - 488 - ج 1 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم و بخشش امام عليه السلام عليه السلام غلامى داشت . او مرتكب خلافى شد كه بايد تنبيه مى شد. حضرت دستور داد كه را تازيانه زنند. غلام به امام عليه السلام عرض كرد: اى مولاى من در آمده است : والعافين عن الناس (آنان كه خطاى ديگران را مى بخشند). حضرت فرمود : تو در راه خدا آزاد هستى ودو برابر آنچه به تو مى دادم خواهم داد. مجمع البيان ، ج 6، ص 526 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم خصوصى بودن با دوستان ، يكى از شاگردان و دوستان امام حسن علیه السلام بود، او چند روز، با امام حسن علیه السلام مستحبى گرفت ، و هنگام افطار، همراه امام علیه السلام با هم افطار مى كردند. روزى بر اثر گرسنگى ، ضعف شديد بر وارد شد، او آن روز طاقت نياورد و به اطاق ديگر رفت ، و مخفيانه مقدارى نان در آنجا يافت و آن را خورد و روزه اش را شكست ، سپس بى آنكه جريان را به امام علیه السلام بگويد، به حضور امام علیه السلام آمد و نشست . امام حسن علیه السلام به خود فرمود: (غذائى براى ابوهاشم فراهم كن ، زيرا او روزه اش را شكسته است ). ابو هاشم لبخندى زد. امام علیه السلام به او فرمود: (اى ابو هاشم ! چرا مى خندى ؟ اگر مى خواهى نيرو پيداكنى ، بخور، در قوت نيست ). به اين ترتيب امام حسن عسكرى علیه السلام با كمال خوشروئى و خودمانى ، با دوستان ، بر خورد مى كرد و چون پدر و فرزند با آنها مى نمود، و مزاح مى كرد، با اينكه داراى مقام بسيار ارجمند بود. مناقب آل ابيطالب ، ج ۴، ص ۴۳۹ الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 از طایی پرسیدند : هرگز از خود تر دیده ای ؟ گفت : آری روزی وارد خانه غلام یتیمی شدم و دیدم که او ۱۰ دارد بلافاصله ۱ گوسفند را کشت و پخت و پیش من آورد من قطعه‌ای و تکه‌ای از از آن را دیدم و خیلی خوشم آمد آن قسمت را خوردم و گفتم : این قسمت گوسفند خیلی خوشمزه است بیرون رفت و تک تک گوسفندان را کشت و همان قسمت را ‌پخت و پیش من م‌آورد و من خوردم وقتی که من از آنجا بیرون آمدم تا سوار مرکب شوم و بروم دیدم که بیرون خانه خون زیادی ریخته شده است پرسیدم که : این‌ها چیست ؟ جواب داد که : همه گوسفندان را کشتم من او را ملامت و سر زنش کردم و گفتم : چرا این کار را کردی ؟ گفت : سبحان الله تو را از چیزی خوشت بیاید که من مالک آن باشم و در آن $بخل بورزم و بازی درآورم ؟ این در بین ما زشت است از پرسیدند که : تو در مقابل کار او چه کردی ؟ و چه چیزی به او دادی ؟ گفت : من ۳۰۰ سرخ مو و ۵۰۰ گوسفند به او دادم به حاتم گفتند که : پس پس تو از او تو کریم‌تر هستی حاتم گفت : هیهات اصلاً این چنین نیست چون او هرچه داشت داد ولی من از این همه چیزی که داشتم اندکی از آن را به او دادم چون گدایی که نیم دارد به تمامی دهد ز خویش بیشتر زان بود که شاه جهان بدهد نیمی از خزانه خویش الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b خ