🔻 #حکایت
✍موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید؛ به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند: تله #موش مشکل توست، به ما ربطی ندارد!
ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزید. از #مرغ برایش سوپ درست کردند؛ و #گوسفند را برای عیادت کنندگان از زن مزرعه دار سر بریدند. #زن مزرعه دار زنده نماند و مرد. #گاو را برای مراسم #ترحیم کشتند
و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت #فکر می کرد ...
📌پانوشت ؛ عاقبت به من چه گفتن همینه! سرنوشت همه ما به هم مربوط
به امید شرکت پرشور در انتخابات و انجام فریضه واجب
#نشر_خوبی_ها
#مشارکت_حداکثری
#ایران_من
#انتخابات
@nashrekhobyhakashan
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیکما یا امیرالمومنین
و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم🌹💐
از #حاتم طایی پرسیدند :
هرگز از خود #کریم تر دیده ای ؟
گفت : آری
روزی وارد خانه غلام یتیمی شدم و دیدم که او ۱۰ #گوسفند دارد
بلافاصله ۱ گوسفند را کشت و پخت و پیش من آورد من قطعهای و تکهای از از آن را دیدم و خیلی خوشم آمد
آن قسمت را خوردم و گفتم :
این قسمت گوسفند خیلی خوشمزه است
#غلام بیرون رفت و تک تک گوسفندان را کشت و همان قسمت را پخت و پیش من مآورد و من خوردم
وقتی که من از آنجا بیرون آمدم تا سوار مرکب شوم و بروم دیدم که بیرون خانه خون زیادی ریخته شده است
پرسیدم که :
اینها چیست ؟
جواب داد که :
همه گوسفندان را کشتم
من او را ملامت و سر زنش کردم و گفتم :
چرا این کار را کردی ؟
گفت :
سبحان الله
تو را از چیزی خوشت بیاید که من مالک آن باشم و در آن $بخل بورزم و #بخیل بازی درآورم ؟
این #روش در بین ما #سیرتی زشت است
از #حاتم_طایی پرسیدند که :
تو در مقابل کار او چه کردی ؟
و چه چیزی به او دادی ؟
#حاتم گفت :
من ۳۰۰ #شتر سرخ مو
و ۵۰۰ گوسفند به او دادم
به حاتم گفتند که :
پس پس تو از او تو کریمتر هستی
حاتم گفت :
هیهات
اصلاً این چنین نیست
چون او هرچه داشت داد
ولی من از این همه چیزی که داشتم اندکی از آن را به او دادم
چون گدایی که نیم #نان دارد
به تمامی دهد ز #خانه خویش
بیشتر زان بود که شاه جهان
بدهد نیمی از خزانه خویش
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
خ
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیکما یا امیرالمومنین
و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم🌹💐
#راز دلت را به #زن نگو
پدری به پسرش #وصیت كرد و گفت كه :
پسرم
در عمرت این سه #كار را نكن.
۱ - #ازدواج نکن
۲ - زیر بار #قرض نرو
۳ - با آدم کم #عقل دوست نشو
بعد از این كه #پدر از دنیا رفت پسر خواست بداند كه چرا پدرش به او چنین وصیتی كرده است ؟
پیش خودش گفت :
«امتحان كنم
ببینم پدرم درست گفته یا نه».
هم زن گرفت
هم #قرض كرد
هم با آدم كم عقل #دوست شد.
روزی زن جوانش از خانه بیرون رفت.
مرد فوری رفت گوسفندی آورد و در خانه كشت و خون گوسفند را دور خانه ریخت و لاشه اش را زیرزمین پنهان كرد.
زن وارد خانه شد و به شوهرش گفت :
«چه شده؟
خون ها مال چیست؟»
مرد گفت :
«آهسته حرف بزن.
من یك نفر را كشته ام.
او دشمن من بود.
اگر حرفی بزنی تو را هم می كشم.
چون غیر از من و تو كسی از این راز خبر ندارد.
اگر كسی بفهمد معلوم می شود تو گفته ای.»
زن تا اسم كشته شدن را شنید فوری به پشت بام رفت و صدا زد :
«مردم به فریادم برسید.
شوهرم یك نفر را كشته
حالا می خواهد مرا هم بكشد.»
مردم ده به خانه آنها آمدند.
كدخدای ده كه كم عقل بود و دوست صمیمی شوهر بود فوری مرد را گرفت تا به محكمه #قاضی ببرد.
در راه كه می رفتند به آدم نوكیسه و طلبکار برخوردند.
مرد نوكیسه كه از ماجرا خبر شده بود دوید و گریبان مرد را گرفت و گفت :
«پولی را كه به تو #قرض داده ام پس بده.
چون ممكن است تو كشته بشوی و پول من از بین برود.»
به این ترتیب مرد #حكمت این #ضرب_المثل را دانست.
سپس لاشه #گوسفند را نشان داد و اصل ماجرا را به قاضی گفت و آزاد شد.
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b