eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
12.9هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
84 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» آدرس:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد36 02533551818 خرید سریع و آسان کتاب ها👇 Manvaketab.com مشاوره،پشتیبانی و نظرات👇 @manvaketab_admin سامانه پیامکی ۴۰۰۰۱۴۱۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم می‌خواهد بابا بهم غذا بدهد. بابا وقتی بود، برایم لقمه می‌گرفت. خودم بلدم بخورم، ولی بابا لقمه می‌گرفت. خب دوست داشتم. به قول بابا دختر‌ها بابایی‌اند. بابا هم دوست داشت. لقمه هایش ماشین می‌شدند و می‌رفتند توی دهانم. انگار دهان من پارکینگ است. هواپیما می‌شدند. کشتی می‌شدند. سفینه آدم فضایی‌ها می‌شدند. هر چه می‌شدند دوست داشتند بروند توی شکم من. 🌷 با این شهید، بیشتر آشنا شوید https://manvaketab.com/book/345439/ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
8.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📘 کتاب «نبرد تیله ها» خاطرات کودکی علی‌اکبر حسینی است که در قالب داستان نوشته شده است. نویسنده که خود اهل پاکستان و شهر کویته است، رشد تروریسم را در محله‌ خودش شاهد بوده و تأثیر منفی تروریسم بر افراد محل را از نزدیک دیده و آن را در قالب داستان نوشته و سعی دارد آثار سوء تروریسم بر زندگی افراد یک محل امن را به تصویر بکشد؛ 🚫 محلی که زمانی شیعه و سنی در آن در کنار هم زندگی می‌کردند و با رشد تروریسم در پاکستان و مخصوصا کویته، فاصله‌ای عجیبی میان آن‌ها به‌وجود می‌آید و باعث بدبینی نسبت به همدیگر می‌شود و این بدبینی به جایی می‌رسد که بسیاری از افراد محل، جان‌شان را از دست می‌دهند و آن‌هایی هم که زنده می‌مانند یا به کشورهای خارج مهاجرت می‌کنند یا همانجا می‌مانند و هر لحظه را با ترس و وحشت سپری کرده و هر آن منتظر مرگ ناگهانی خود هستند. این کتاب از اتفاقات تلخ و شیرین سخن می‌گوید که گاهی مخاطب را می‌خنداند و گاهی می‌گریاند و گاهی هم وحشت‌زده می‌کند. ✅ مشاهده و خرید کتاب https://manvaketab.com/book/369365/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
روزها می‌گذشت. مردم ترور می‌شدند و خانواده‌ها عزادار. بهشت‌ زینب آبادتر از کل منطقه به نظر می‌رسید. در طول روز تعداد افرادی که سر مزار عزیزانشان می‌آمدند بیشتر از افراد موجود در محل بود. دیگر اوضاع طوری شده بود که خبر انفجار و انتحار از جمله خبرهای معمول بود و مردم با شنیدن چنین خبرهایی تنها سعی‌شان این بود که بفهمند کسی از فامیل‌شان شهید شده یا نه. یک بی‌حسی عجیبی در بین مردم به وجود آمده بود. عده‌ای که با پول کشورهای خارجی ثروتمند شده بودند به فکر زندگی مرفه بودند و اصلاً به این وضع نابسامان فکر نمی‌کردند. 🔗 برش از کتاب 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖊️ امروز می‌خوایم شما رو با یه نویسنده و یه کتاب خوب آشنا کنیم. پس لطفا اول این فیلم کوتاه رو ببینید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
🤔 استاد صفایی حائری را چه قدر می‌شناسید؟! 💠 ویژگی‌هایی که در استاد بود، موجب می‌شد که افرادی که با ایشان آشنا می‌شوند، نتوانند او را رها کنند. یکی از این ویژگی‌ها این بود که ایشان، به خودش دعوت نمی‌کرد. یعنی اگر کسی با ایشان آشنا می‌شد، استاد تلاش می‌کرد، آموزه‌های دینی در چشم آن فرد بزرگ شود، نه شخصی 🌷با ما همراه باشید در معرفی یکی از آثار خوب و بارزش این استاد بزرگوار 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
🔍 این روزا، تو بیشتر مسائل زندگی، به یه استاد نیاز داریم. استادی که بتونه چیزایی رو به ما نشون بده که مث یه چراغ باشن برای ادامه مسیر تاریک زندگی. ما یه استاد خوب سراغ داریم که این‌‌طوری بود. استادی که همه این مسائل رو برای شاگرداش، تو کلاس‌های درسش می‌گفت. منظورم استاد علی صفایی حائری هست؛ همون استادی که به عین صاد معروفه. ⁉️ موافقید بریم ببینیم چه درس‌هایی هست؟ ☘️ درس‌هایی مث انتخاب همسر، ازدواج، اخلاق خانوادگی، عشق و ایمان، معرفت، راهکارهایی برای رشد و تکامل معنوی و... 📖 رد پای نور، دفتر اول سیری در سیره تربیتی استاد علی صفائی حائری 🖊️ به قلم: سید عبدالرضا هاشمی ✅ مشاهده و خرید کتاب https://manvaketab.com/book/247672/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
⁉️ برخورد استاد عین. صاد با دیگران چگونه بود؟ 💠 او که هرگز با چنین شخصیت‌هایی، آن هم در خانه یک عالم مواجه نشده بود، پرسید: حاج آقا این آدم‌ها دور و بر شما چه‌کار می‌کنند؟ چرا این‌جور آدم‌ها را اطراف خودتان جمع کرده‌اید تا شخصیتتان خیلی جاها زیر سؤال برود؟ ☘️ شیخ لبخندی زد و پاسخ داد: مگر غیر از این است که رسول مکرم اسلام(ص) از دل همین آدم‌ها سلمان‌ها و ابوذرها را بیرون می‌کشیدند و تربیت می‌کردند؟ و مگر غیر از این است که رسالت اصلی ما هم تربیت همین آدم‌هاست؟ تو غیر از این فکر می‌کنی؟ 💮 با لحن طنزآلودی گفت: خودتان دارید می‌گویید سلمان و ابوذر! یعنی از این‌ها سلمان و ابوذری هم در می‌آید؟! 😕 شیخ ابروهایش را گره کرد و گفت: ... اگر یک پزشک بالای مطبش بزند ورود افراد مریض ممنوع، خودش مریض است و نیاز به مداوا دارد. تو که از من توقع نداری یک چنین جمله‌ای را قاب بگیرم و بزنم بالای در خانه‌ام... 🔗 برشی از کتاب 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
💠 یک اثر جذاب دیگه از استاد صفایی حائری. این جلد شاید بیشتر به درد افرادی بخوره که زمین و زمان رو بهونه قرار میدن تا ازدواج نکنن. اولیش، شرایط نامطلوب اقتصادی جامعه، نداشتن شغل مناسب و یا حتی یه خونه. اگه ساکن قم هستید پیشنهاد می‌کنیم یه تُکِ پا تشریف بیارید فروشگاهمون و خودتون این کتاب رو تورّق کنید، یه دمنوش میل کنید و بعد کمی با هم صحبت کنیم. اگه تو شهرهای دیگه زندگی می‌کنید، تکه‌هایی از این کتاب رو واستون در روزای آینده در کانال قرار میدیم تا بیشتر با این کتاب آشنا بشید. ✒️ سرتون رو درد نیارم؛ استاد در این جلد باارزش، موضع‌گیری درست در مقابل مشکلات زندگی رو به ما نشون میدن. ☘️ عنوان فصل‌هایی که در جلد دوم قرار داره، اینا هستن: ضرورت ازدواج، آموزش‌های قبل و بعد از ازدواج، مشکلات و راهکارها. 🖊️ به قلم: سید عبدالرضا هاشمی ✅ مشاهده و خرید کتاب https://manvaketab.com/book/391274/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
37.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 برنامه مستند شهید حاج احمد کاظمی ( سرباز چهل و شش ساله ) 🔻قسمت اول: https://telewebion.com/episode/0xabc5233 🔻قسمت دوم: https://telewebion.com/episode/0xabc5c14 🔻قسمت سوم: https://telewebion.com/episode/0xabc624f 🔻قسمت چهارم: https://telewebion.com/episode/0xac0f652 🔻قسمت پنجم: https://telewebion.com/episode/0xac6561c 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
💠 و اما ببینیم در جلد سوم اثر استاد صفایی حائری چه خبره 💎 تو این جلد، استاد به‌طور ویژه به مسأله تربیت کودک پرداخته و این موضوع رو با منطق اسلامی بررسی می‌کنه. چون هر شخصی با هر شغل و جایگاهی، تربیتش تو کودکی شکل می‌گیره. فرقی نداره طرف دکتر باشه، نجار باشه یا مهندس و مربی و بنّا و... شخصیتش تو بچگی شکل می‌گیره و وقتی بزرگ شد خودش رو نشون میده. مث یه درخت که وقتی بزرگ شد می‌تونه میوه بده. 🤔 اگه هنوز به خوندن کتابایی با رویکرد تربیت اسلامی شک داری، پیشنهاد می‌کنیم این سه جلد رو از دست نده. 🖊️ به قلم: سید عبدالرضا هاشمی ✅ مشاهده و خرید کتاب https://manvaketab.com/book/387349/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
تو رفتی و تکه‌ای از تو جا ماند. بوی تو و صدای تو و برق نگاه تو. تو رفتی و از هرکدام تکه‌ای از وجودشان را کندی و با خودت بردی. تو جان و روح بودی در کالبد همه‌شان. رفتی و این جان را با خودت بردی. مامان و بابا و محسن و مهدیه، نیمه‌جان شدند بعداز رفتن تو، بعد از رفتنت، لبخندشان کم‌رنگ شد و خانه، بی‌صدا. همه در سکوت و انتظار روزها را شب کردند. در رفتن جان از بدن گویند، هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود... 🌷 با این شهید، بیشتر آشنا شوید ✅ مشاهده و خرید کتاب https://manvaketab.com/book/259557/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1