🎨 لوح | کاری از مرکز طراحان
💠 اگر هواپیما بال نداشته باشد، خودم بال در آورده و بر سر دشمن فرود می آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد.
#شهید_عباس_دوران
🔅 طراح | خادم الشهدا
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
📝 #دلنوشته | #والفجر_هشت
🔻امواج پر تلاطم اروند با موج انسان های مصمم و با اراده در یک شب زمستانی بسیار سرد که سرمایش تا استخوان ها نیز نفوذ می کرد با هم آمیخته شده بود تا عملیاتی با عنوان عملیات والفجر ۸ را رقم بزند
اگر چه سالیانی از آن شب عاشورایی می گذرد اما حماسه ی فرزندان خمینی کبیر و رشادت های آن ها در عرض رودخانه ی وحشی اروند، برای همیشه در تاریخ جاودانه باقی خواهد ماند.
▪ تاریخ در ذهن خود این واقعیت را خوب به ثبت رسانده است که آغاز این عملیات و عبور از رودخانه اروند به سادگی شکل نگرفته بلکه حماسه سازان آن شب به یاد ماندنی خون دل ها خوردند تا توانستند با عبور از رودخانه ای که به رودخانه ی وحشی لقب گرفته است خطوط مستحکم دشمن را در هم شکسته و به جهانیان ثابت نمایند این ایمان و اعتقاد است که می تواند کارهای نشدنی را به سرانجام برساند و خود همچون لاله هایی پرپر در میان تلاطم اروند آرام گرفتند..🕊
📍تاریخ گواه می دهد حماسه ی والفجر ۸ مظلوم ترین شهدا و مجروحین را طول هشت سال دفاع مقدس به خود دیده است شهدا و مجروحینی که انصافا تا پای جان مقاومت و ایستادگی کردند آن هم ایستادگی از نوع مردانگی؛ عزت و شرف و همین نوع از ایستادگی بوده است که انقلاب و کشورمان را تا به امروز بیمه کرده است.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #سیره_شهدا | #شال_سبز
🌟 چندماہ بعد عقدمون من ومحمدم
رفتیم بازار من دوتا شال خریدم. یکیش شال سبز بود که چندبار هم پوشیدمش و یه روز محمد به من گفت:
اون شال سبزت و میدیش به من؟
حس خوبی به من میده ...
شما سیدی و وقتی این شال سبزت
هـمراهمه قوت قلب می گیرم ...
خودش هـم دوردوزش کرد و شد شال گردنش که هر ماموریتی که میرفت یا به سرش می بست یا دور گردنش می انداخت ...
و در ماموریت آخرش هـم هـمون شال دور گردنش بود که بعد شهادتش برام آوردن ...
💢 مدافع حرم شهید محمدتقی سالخورده
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
عملیات والفجر 8.mp3
4.37M
📻 رادیوپلاک
بیسیم چی
(( عملیات والفجر ۸ ))
⭐️ تولید و انتشار در رادیو پلاڪ⭐️
°•﴿رادیورسمےستادراهیان نورڪشور﴾•°
به مناسبت:
سالروز عملیات والفجر مقدماتی
〰〰🖊نگارنده: خانم بیگدلی
••💻 تدوین:خادم
گوینده: عباس خانزاده
📥پیشنهاد دانلود 📤پیشنهادارسال
✨پیشڪش میشود بھ سیدالشهداے جبهه مقاومت:
[سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانے🇮🇷]
و همه شهدای مدافع حرم
🖇به رادیو پلاک بپیوندید...
🎙【 @radiopelak 】🎧
#اروند
#راهیان_نور
#حاج_قاسم
🔰 #سیره_شهدا | #نماز
➖ علی خواب دیده بود شهید میشود. صبح که بیدار شد حال هوای عجیبی داشت. رفت توی میدان مین منطقه خیبر و شروع کرد و خنثی کردن مین های والمری. ۷۰۰- ۸۰۰ مین را خنثی کرده بود. جورابش را هم در آورده بود و چاشنی های شان را ریخته بود داخل آن. مطمئن بود شهید میشود.
🌷 می گفت: وقت اذان شد. مردد بودم نمازم را بخوانم یا بقیه کار را تمام کنم. پیش خودم گفتم: بگذار این چند تا مین را هم تمام می کنم، بعد می روم سر وقت نماز.
♦️ همان موقع پایش رفت روی مین.
تمام چاشنیهای داخل جوراب هم منفجر شد. پایش قطع شد و تمام بدنش هم زخمی؛ اما شهید نشد.می گفت: چون نمازم را اول وقت نخواندم، از شهدا جا ماندم.
#سالروز_شهادت🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خانم حلیمه سعیدی، مادر شهید والامقام «رضا لشکری» بازیگر نقش "خاله قزی" که طی سال های گذشته از جمله زائرین سرزمین دفاع مقدس بود، در فروردین سال ۱۳۹۸ در یادمان شهدای کانال کمیل در گفت و گو با خبرنگار راهیان نور توصیه هایی به جوانها کرده بود...
▫️وی، امروز در منزل خود درگذشت و به فرزند شهیدش پیوست.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #لوح | #سردارِمن
🔻 رهبر انقلاب: دیکتاتوری رسانهای دشمن در فضای مجازی تحمل اسم و عکس شهید سلیمانی را ندارد.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #یادمان_اروند
🔻همه شده بودن یک تَن،همه شده بودند یک صدا،همه شده بودند یک مُشت...
📍مرکز فضای مجازی راهیان نور
➕به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #استوری | #سالروز_شهادت
🔻با هم دیگه دست بدهیم که هر یک از این جمع،البته باید هممون بمونیم...
📍مرکز فضای مجازی راهیان نور
➕به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #خاطرات_شهدا | #سوداگرِدلها
📍پایم را پس بده
🌟 قبل از اینکه عملیات فتح المبین شروع شود برادران اطلاعات تیپ ۷ ولیعصر در منطقه بودند و بشدت مشغول کار بودند و با وجود اینکه نزدیک دزفول بودند ولی هیچ فرصتی بدست نمی آمد تا به خانواده ها سرکشی شود تا اینکه عملیات شروع شد و پشت سرهم پیروزی به دنبال داشت و دشمن مرتب مجبور به عقب نشینی می شد مرحله اول عملیات به پایان رسید و بعد از آن در مرحله دوم سایت های راداری آزاد شد و سپس حرکت به سمت فکه آغاز شد و تا ارتفاعات برقازه ادامه پیدا کرد .
💠 از شواهد امر بر می آمد که باید همانجا پدافند کنیم و برادران اطلاعات کار بخصوصی ندارند و لذا چند روزی که گذشت شوق سرکشی به خانواده ها در فکر برادران جا گرفت و شروع به اجازه گرفتن از مسئول اطلاعات تیپ ۷ ولیعصر یعنی حاج احمد سوداگر نمودند اما از آنجایی که ممکن بود برای پدافند نیاز به برادران اطلاعات باشد حاج احمد اجازه مرخصی نمی داد .
🔅 تا اینکه شهید علی کمیلی فر که طبع شوخی داشت پای مصنوعی حاج احمد را برداشت حاج احمد گفت پایم را بده علی گفت تا مرخصی به ما ندهی پایت را نمی دهم حاج احمد هر کاری کرد که علی پایش را بدهد به او نداد تا بالاخره مجبور شد با مرخصی رفتن برادران موافقت بکند ما هم همه خوشحال از اجازه مرخصی به شهر رفتیم.
📚 گلستان خاطرات شهدا،خاطرات شهید احمد سوداگر.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #پیام_فرمانده | #الله_اکبر
🔻 الله اكبر ملت ايران لحن و نواى خاصى دارد. چون الله اكبر پيغمبر است، الله اكبر بت شكن است، چون به معناى ناچيز و بىمقدار داشتن بتهاى زور و زر است، چون به معناى رشادت و شجاعت يک ملّت در مقابل استكبار جهانى است.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
AUD-20220208-WA0003.mp3
6.27M
📻 رادیوپلاک
بیسیم چی
(( حماسه پرشکوه ))
⭐️ تولید و انتشار در رادیو پلاڪ⭐️
°•﴿رادیورسمےستادراهیان نورڪشور﴾•°
به مناسبت:
سالروز پیروزی انقلاب اسلامی
〰〰🖊نگارنده: کوثر کمالی
••💻 تدوین:خانم حسن پور
گوینده: یسری اسدی مقدم
📥پیشنهاد دانلود 📤پیشنهادارسال
✨پیشڪش میشود بھ سیدالشهداے جبهه مقاومت:
[سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانے🇮🇷]
و شهید ابراهیم هادی
🖇به رادیو پلاک بپیوندید...
🎙【 @radiopelak 】🎧
#دهه_فجر
#راهیان_نور
#حاج_قاسم
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍امیر حسین گلم،پسربابا!!
🌟پسر عزیزم سلام،دعا میکنم تا شهید راه اسلام و ولایت باشید. اگر چه امروز پدرت کنارت نیست ولی بدان دوستت دارم و برای نجات جان کودک هایی مثل تو رفته تا دل مادر و پدرشان خشنود شود و با شادی آنها تو شاد شوی.
تو تمام بود و نبود من هستی و دل کندن از تو برام سخت است، ولی به روی خود نمی آورم که دیگران ناراحت نشوند. مادرت را به تو می سپارم...
💬راوی: فرزند شهید مدافع حرم علی آقا عبداللهی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #عکس_روز | #احمد_سوداگر
🔅شهادت واقعاً هنراست، و شهید هنرمند واقعی. . !
🔺 سردار شهید حاج #احمد_سوداگر
🔻 سردار شهید حاج #قاسم_سلیمانی
💎 ۲۱ بهمن ماه شهادت حاج احمد سوداگر گرامی باد
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #لوح | #دهه_فجر
🔻 «در دوران پس از انقلاب، جوشش عشق به فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها در دل این امّت بسیار زیاد شدهاست. نام آن بزرگوار توسّل به آن، در جبههها بود، در دوران جنگ بود، در دوران صلح و سازندگی هم هست، در آمادگیِ در مقابله با دشمنان هم بحمداللهست.»
۱۳۷۳/۰۹/۰۳
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #سیره_شهدا | #شهید_سوداگر
🔻 مراسم ازدواج سردار سرلشکر پاسدار شهید حاج احمد سوداگر
🌷 متولد سال ۱۳۳۹ در شهر مذهبی دزفول، پایتخت مقاومت ایران .
🔅 پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در کنار همرزمانش نقش مؤثری در تشکیل سپاه ایفا کرد. به طوری که در سن ۱۸ سالگی از نیروهای کلیدی سپاه دزفول، به شمار میآمد، هنگامی که گروههای ضد انقلاب به مبارزه مسلحانه علیه انقلاب اسلامی روی آوردند و سپاه پاسداران ناگزیر به برخورد با این گروهها شد، احمد در این دوره تلاشهای زیادی برای ایجاد آرامش و امنیت و مقابله با این گروهها در منطقه انجام داد.
➖ در روزهای آغازین تهاجم سراسری دشمن، وی و همرزمانش در کنار نیروهای لشکر ۹۲ زرهی ارتش، در منطقه دشت آزادگان به مقابله با دشمن پرداختند و رشادتهای زیادی از خود نشان دادند. پس از آن، به کمک مدافعان پل کرخه شتافت و بهمراه سایر مسئولان، به سازماندهی نیروها بهمنظور دفاع مؤثر از منطقه همت گمارد. هوش سرشار، توان فکری بالا و خطرپذیری، او را به سوی فعالیتهای اطلاعاتی سوق داد، کاری که در آن زمان از ضروریترین اولویتهای جنگ بود و استعداد و نبوغ او را در این زمینه به منصه ظهور رساند.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🔹 در سال ۶۳ در منطقه عملیاتی «مجنون» از ناحیه کتف، سال ۶۵ در منطقه عملیاتی «شلمچه» از ناحیه سر و گوش و در سال ۶۷ در محور«دربندیخان» شیمیایی شده و به درجه رفیع جانبازی نائل شد.
🌷 حاجرضا در عملیات کربلای۵ از ناحیه سر با تیر مستقیم دشمن مجروح و در بیمارستان لقمان بستری شد. خانواده بعد از چند روز متوجه بستری شدنش شدند، اما حاجرضا دو هفته بعد به منطقه باز میگردد.
➖ شهیدرضا فرزرانه که از یاران نزدیک سردار شهیدحسین همدانی به شمار میآمد، پس از شروع جنگ در سوریه رضا فرزانه سه بار تلاش کرد تا جهت نیروی مستشاری به این کشور برود. سرانجام در سال ۱۳۹۴ او موفق شد برای اولین بار به سوریه اعزام شود و ۴۰ روز بیشتر طول نکشید که از سوریه مسافر آسمانی بهشت شود.
🌟 طی عملیات مستشاری توسط تروریستهای تکفیری در روز ۲۲ بهمن در ۵۱ سالگی ۱۳۹۴ در منطقه هوبر به شهادت رسید وبه کاروان شهدای مدافع حرم پیوست وپیکرمطهربه دست گروههای تکفیری افتاد و طلب وجه کرده بودند که خانواده وی راضی نمیشوند به دشمنان کمک مالی بشود؛ لذا پیکروی در منطقه ماندگار شد.
📍 شهید رضا فرزانه پس از گذشت شش سال در پی عملیات کاوش پیکر شهدای مدافع حرم در سوریه، پیکر این رزمنده دوران دفاع مقدس و مدافع حرم کشف و هویت او از طریق آزمایش دی انای شناسایی شده وبه کشور بازگشت.
#سالروز_شهادت🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
Roze_Shab-jome_pooyanfar1.mp3
13.26M
🏴السلام علیکَ یا اباعبدالله
🔊 نگاه ابی عبدالله،میگن که نگران بوده
عبایی که رو دوشش بود،تو دستای سنان بوده ...
◼️روضه شب جمعه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام
#پیشنهاد_دانلود
🎤 کربلایی محمدحسین #پویانفر
☑️ کانال اشک - پایگاه نشر روضه
Eitaa.com/Kanal_AshK
✍ #استاد_شهید_مطهری :
🔸 یک وقت صدای مرحوم حاج میرزا علیآقا (شیرازی) را شنیدم که میگفت:
🔹حدیث دارد که در قیامت فریاد میکشند: «أینَ الرَّجَبیون؟» ❓
رجبیون کجا هستند؟
این مرد با همان آهنگ و با آن حال و روحی که داشت این تعبیر را به کار برد:
آن وقتی که بگویند «أینَ الرَّجَبیون» و ما در پیشگاه پروردگار شرمسار باشیم، در ماه رجب هیچ چیزی نداشته باشیم و اصلا جزء رجبیون شمرده نشویم، چه خواهیم کرد؟
♨️این ماه، #ماه_استغفار و عبادت و روزه است و این سنتها در میان ما بهکلی دارد فراموش میشود.
📚شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج۸، ص۲۳۴
🌷انتشار به مناسبت میلاد با سعادت،امام علی (ع) داستان واقعی به نام، شیخ علی
🌹 در کربلا واعظی بود به نام سید جواد که ساکن کربلا بود ولی در ایام محرم و عزا برای تبلیغ به نواحی و روستاهای دوردست میرفت نماز جماعت می خواند و مسائل شرعی می گفت و سپس به کربلا برمی گشت. (او می گفت): یکبار گذرم افتاد به روستائی که همه اهالی آن سنی مذهب بودند و در آنجا برخورد کردم با پیرمردی محاسن سفید و نورانی و چون دیدم سنی است با او از در صحبت و مذاکره وارد شدم ولی دیدم الآن نمی توانم تشیع را به او بفهمانم چون این مرد ساده لوح و پاکدل چنان قلبش از محبت غاصبین خلافت سرشار است که آمادگی ندارد و شاید گفتن حقیقت مطلب به او نتیجه برعکس بدهد. تا اینکه یک روز برای اینکه راه مذاکره با او را باز کنم و به تدریج ایمان در دل او پیدا شده و شیعه گردد از او پرسیدم: شیخ شما کیست؟ (عربها به بزرگ و رئیس قبیله شیخ می گویند) پیرمرد در پاسخ گفت:شیخ ما یک مرد قدرتمندی است که چندین خان ضیافت دارد. چقدر گوسفند دارد. چقدر شتر دارد. چهار هزار نفر تیر انداز دارد. چقدر عشیره و قبیله دارد... من گفتم: به به از شیخ شما چقدر مرد متمکن و قدرتمندی است! پیرمرد رو کرد به من و پرسید:
شیخ شما کیست؟ گفتم : شیخ ما یک آقائی است که هر کس هر حاجتی داشته باشد برآورده می کند.اگر در مشرق عالم باشی و او در مغرب عالم و گرفتاری و پریشانی پیش آید و او را صدا بزنی فورا به فریادت میرسد و رفع مشکل از تو می کند. پیرمرد گفت: به به عجب شیخی است شیخ خوب است این گونه باشد. اسمش چیست؟ گفتم: "شیخ علی". دیگر در این باره صحبتی نشد ولی احساس کردم پیرمرد از شیخ علی خیلی حوشش آمده و دائم در فکر سخن من است. دهه محرم تمام شد و به کربلا برگشتم و بعد از مدتی دوباره به آن روستا عزیمت کردم و این دفعه با شور و علاقه فراوانی.با خود می گفتم: آنروز سنگ بنا را گذاشتم و نامی از "شیخ علی, بردم . این دفعه بنا را تمام نموده و "شیخ علی" را به طور کامل معرفی می کنم و پیرمرد روشن دل را با مقام مقدس ولایت، امیرالمومنین (ع) آشنا می سازم. تا وارد روستا شدم سراغ او را گرفتم. گفتند: از دنیا رفته است! خیلی متاثر شدم و با خود گفتم: عجب پیرمردی به او دل بسته بودم که او را با ولایت آشنا کنم. حیف که بدون ولایت از دنیا رفت.چون معلوم بود که اهل عناد و دشمنی نیست بلکه القائات و تیلیغات سوء او را از گرایش به ولایت محروم نموده است. به دیدن فرزندانش رفتم و پس از تسلیت تقاضا کردم که مرا سر قبر او ببرند. بالای قبر او گفتم: خدایا من به این پیرمرد امید داشتم.چرا او را از این دنیا بردی؟خیلی به آستانه تشیع نزدیک بود.افسوس که ناقص و محروم از دنیا رفت. از قبرستان که برگشتیم شب را در منزل همان پیرمرد استراحت کردم. وقتی خوابیدم در عالم رویا ز دری وارد شدم دیدم یک دالان درازی است و در یکطرف آن نیمکتی است بلند که روی آن دو نفر نشسته اند و آن پیرمرد سنی نیز در مقابل آنهاست. پس از سلام و احوالپرسی دیدم در انتهای دالان دری است شیشه ای که از پشت آن باغی بزرگ دیده می شود . از پیرمرد پرسیدم: اینجا کجاست؟ گفت: اینجا عالم قبر و برزخ من است و باغ در انتهای دالان متعلق به من و قیامت من است. گفتم: چرا به باغت نمی روی؟ گفت: هنوز موقعش نرسیده.اول باید این دالان را طی کنم. گفتم:چرا طی نمی کنی؟گفت: این دو نفر معلم من هستند.آمده اند تا مرا تعلیم ولایت کنند. وقتی ولایتم کامل شد می روم . سپس به من گفت:آ قا سید جواد گفتی و نگفتی! گفتی: شیخ ما چنین و چنان است ولی نگفتی که "سیخ علی" 👈 همون "علی بن ابیطالب(ع)" است. به خدا قسم همین که صدایش زدم به فریادم رسید. پرسیدم: قضیه چیست؟ گفت: وقتی از دنیا رفتم و مرا دفن کردند نکیر و منکر به سراغم آمدند و از من سوال کردند که: (من ربک؟ ومن نبیک؟ ومن امامک؟) من دچار وحشت و اضطرابی شدید شدم و هر چه می خواستم پاسخ دهم زبانم نمی چرخید. با آنکه مسلمان بودم ولی نمی توانستم نام خدا و پیغمبرم را بر زبان جاری کنم. دور مرا احاطه کردند و می خواستند مرا عذاب کنند. من که به تمام معنا بیچاره شده بودم و می دیدم که هیچ راه گریز و فراری نیست ناگهان به یاد حرف تو افتادم که می گفتی (ما یک شیخی داریم که اگر کسی گرفتار باشد و او را صدا زند هر جا باشد فورا حاضر می شود و از او رفع گرفتاری می کند) من هم فریاد زدم: ای علی به فریادم برس. فورا آقای بزرگواری حاضر شدند و به آن دو مامور فرمودند: دست از این مرد بردارید. معاند نیست. او از دشمنان ما نیست. این طور تربیت شده. حضرت آن دو را رد کردند و دستور دادند دو فرشته دیگر بیایند و عقائد مرا کامل کنند. این دو نفری که روی نیمکت نشسته اند همان دو هستند که به امر حضرت مرا تعلیم عقائد می کنند. کتاب راهنمای سفر آخرت, ناصرکاوه
کتاب معاد شناشی, علامه طهرانی
🌷میلاد امیرالمومنین (ع) میارکباد (۱)
🌹ثواب گفتن ، نوشتن، شنیدن و خواندن یک فضیلت امیرالمومنین (ع):☀️امام صادق (ع) از قول حضرت رسول (ص) فرمودند:👈 خداوند تعالى قرار داده براى برادرم علىّ بن ابی طالب (ع) فضائلى را كه از كثرت و زيادى شمرده نمي شود، پس هر كس يكى از فضائل او را بخواند با اقرار به آن، خداوند گناهان گذشته و آينده او را مي بخشد و هر كس يك فضيلت از فضائل او را بنويسد تا وقتى كه اثر آن نوشته باقى باشد ملائكه براى او استغفار مي كنند و هر كه گوش فرا دهد به يكى از فضائل او خداوند گناهان او را كه از راه گوش انجام داده مىآمرزد و هر كه تماشا كند (بخواند) به نوشته اى از فضائل او خداوند گناهانى را كه او از راه چشم مرتكب شده مىآمرزد. سپس فرمود نگاه به علىّ بن ابى طالب (ع) عبادت است خداوند ايمان بندهاى را نمىپذيرد مگر با ولايت او و بيزارى از دشمنانش...
📚الأمالي( شیخ صدوق) صفحه ۱۳۸
🌌ثواب یک شب بیتوته در نجف اشرف و در کربلای معلی👈 امام رضا (ع) فرمودند:
♦️یک شب در مجاورت امیرالمومنین (ع) ماندن افضل است از عبادت هفتصد سال و یک شب نزد امام حسین (ع) ماندن افضل است از عبادت هفتاد سال است👇
📚الذّريعة إلى تصانيف الشّيعة /ج20/ص252
📚الشعائر الحسينية/ج3/ص62
🌷ذکر دل بود یا علی مدد🌷
🌿اسمش داوود بود...یکی از بچه مشتی های نازی اباد و گردان میثم....تازه هم بچه دار شده بود...شاید تازه یک ماهش بود...همسر جوان و نوزادش را به عشق امیرالمومنین(ع) رها کرد...اخرین لحظه که حقیر را قبل از عملیات بدر دید, گفت: ناصر ماژیک داری!گفتم: بله... گفت:تمام پشت و جلوی و روی استین های پیراهنم فقط ذکر و القاب علی(ع) را بنویس. من هم شروع کردم به نوشتن:
"حبل الله المتین - حیدر کرار علی- علی مددی- امیر المومنین - یعسوب الدین و... جلوی پیراهن و روی استین هایش که تمام شد, پشت پیراهنش ذکری را که سالها در هئیت محبان المرتض زمزمه میکرد و با همان ذکر نیز شهید شد بااشک در حالی که خودش مداحی می کرد نوشتم,"ذکر دل بود یا علی مدد...بی حد وعدد یا علی مدد...دل قلندر است شور برسر است...هر چه هست و هست مست حیدر است. در وصیت نامه اش ای یک جمله اش از همه زیباتر بود.💥 شهادت چه زیباست... خدایا میدانی که من چقدر عاشق شهادتم... کتاب شهدا و اهل بیت، ناصر کاوه
🌷 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) فرمودند : ☘️ از خداوند بترس ، هر چند كه اندك باشد. و بين خود و خدا پرده اى قرار بده ، هر چند كه نازك باشد.
📚 نهج البلاغه ، حکمت ۲۴۲
، روحانی شهید سید علی اکبر شهیدی به سال ۱۳۴۲، در شهر میانه، در خانوادهای از سلاله پاک پیامبر (ص) پای به جهان هستی گذاشت.
تبارنامه او با چند واسطه درخشان به امامان معصوم منتهی می گردد. پدرش سید علی اصغر شهیدی می گفت: جد هفتم ما نیز به طریق شهادت از دنیا رفته است به همین سبب نام فامیلی ما به او منتسب می باشد. سید علی اکبر کودکی را با همه دشواری هایش پشت سر گذاشت؛ سپس راهی دبستان شد و با این دوره را موفقیت به پایان رساند.
او از سن هفت سالگی به عبادات و دستورات دینی اهتمام ویژه داشت و در حد توان به احکام اسلامی عمل می کرد. نسبت به گناه خیلی حساس بود و از آن دوری می نمود.
دوران دبیرستان سید علی اکبر زمانی آغاز شد که نهضت اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) شروع شده بود. او که به خاطر غیرت دینیاش از توسعه فساد و تباهی در رژیم ستم شاهی به ستوه آمده بود، پیام روح بخش آن ابراهیم زمان، «خمینی بت شکن» را به خوبی دریافت و با جان و دل، به آن لبیک گفت او همراه سایر دوستان و جوانان انقلابی شهر، به طور مرتب در تظاهرات و درگیری های خیابانی شرکت داشت و در پخش اعلامیه ها، پیامها و سخنرانیهای حضرت امام (ره) شبانه روز تلاش نمود؛ او در جرگه آن جوانان پرشور و انقلابی بود که در تحریک و به اعتصاب کشاندن دانش آموزان بر ضد رژیم سلطنتی، نقش تاریخی داشتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشایی مدارس، در دبیرستان بوعلی به تحصیل خود ادامه داد و در ضمن آن با همکاری دوستان، انجمن اسلامی دبیرستان بوعلی را بنیان نهاد و در پوشش آن فعالیت های چشمگیری را درجهت افزایش اطلاعات مذهبی و انقلابی دانش آموزان از خود نشان داد.
شهیدسیدعلی اکبرشهیدی پس از دریافت مدرک دیپلم، بلافاصله فعالیت فرهنگی خود را با سپاه آغاز کرد و در کنار آن با انجمن دین ودانش نیزهمکاری نزدیکی داشت و بلکه جزء نیروهای کار آمد آن مرکز به شمار می آمد.
سپس به خاطر علاقه وا فری که به تحصیل علوم اسلامی داشت، درسال تحصیلی ۱۳۶۲ وارد حوزه علمیه حضرت ولی عصر(عج) تبریز شد و مدتی را در آن مدرسه به آموزش علوم مقدماتی حوزه پرداخت.
پس ازمدتی همراه بامدیریت محترم مدرسه، به حوزه علمیه ولی عصر(عج) تهران هجرت کردو در آنجابه تحصیلات حوزوی خودتاپایان سطح«یک» و«شرح لمعه» ادامه داد. فضای معنوی حوزه در کالبد وجودی سید علی اکبر تاثیر زیادی گذاشت و روح تشنه و جسم پر تلاطم او را جلای بیشتر بخشید.
سیدعلی اکبرشهیدی درکنار تحصیلات حوزوی، با آموزش و پرورش استان تهران، در ارتباط با تدریس دروس عربی ودینی همکاری مستمرداشت؛ ازاین رو درکلاس های درس برخی ازمناطق حاضر می شد و به تدریس کتاب دینی و زبان عربی می پرداخت.او درکنار تحصیل درحوزه و همکاری با آموزش و پرورش، از حضور در جبهههای جنگ نیز غفلت نداشت و برای انجام وظیفه درعرصه های نبردحق علیه باطل حاضرمی شد.
مهمترین چیز برای او انجام وظیفه بود و فرقی نمی کرد که این ادای تکلیف، دردفاع از سنگرهای فکری و عقیدتی وتربیت خود و جوانان در حوزه و آموزش و پرورش به کار گرفته شود و یا در پاسداری از حریم مرزهای کشور اسلامی انجام بگیرد. این روحانی سلحشور چند بار به جبهههای نبرد هجرت کرد. شهادت پی در پی دوستان برای سید علی اکبر سخت گران آمد و او را به شدت دگرگون ساخت.
همیشه به حال دوستان روحانی که شهید شده بودند، غبطه میخورد و نسبت به حال خود احساس ناراحتی و نارضایتی داشت؛ این موضوع از بیشتر دست نوشته هایش به وضوح مشاهده می شود.
او در همه حال توجهش به خدا بود و از خالق سبحان می خواست تا مقام عظیم شهادت را به وی عطا فرماید. پدرش می گفت: همواره بعد از نماز دستهایش را بلند میکرد ومیگفت:«خدایا!شهادت رانصیب همه کن ازجمله من ناتوان».تااینکه درزمستان ۱۳۶۴برای چندمین باربه جبهه اعزام شد که درعملیات بزرگ دیگر،به نام«عملیات والفجر۸»جهت تصرف فاوشرکت جوید.این عملیات بامدادروز ۲۰/۱۱/۱۳۶۴ آغازشد.
.سیدعلی اکبرمثل همیشه دراین عملیات حضوری سلحشورانه داشت. سه روزبعد از تصرف شهر فاو، دشمن نیروهای پراکنده خود را دوباره سازماندهی کرد و از طرف دریاچه نمک، به سمت فاو حمله بسیار سنگینی را آغاز نمود تا این شهر را دوباره ازدست رزمندگان اسلام پس بگیرد که این تهاجم با مقاومت دلیرانه رزمندگان،درهم شکسته شد.
«روحانی دلیر و شجاع سیدعلی اکبرشهیدی» بااینکه وظیفه سازمانیاش امدادگری بود ولی بااین حال دراین ضد حمله تاریخی نیزحضور حماسی داشت تااینکه ازناحیه پشت بدن و پازخمی شدو بعد از مدت کمی به باغستان های هماره شاداب شهادت پروازکردو به فیض شهادت نایل آمد.
پیکر مطهرش غریبانه ومظلومانه درآن منطقه باقی ماندوبه خیل شهدای جاویدالاثرپیوست. خدایش هر لحظه بر سرور و آرامش ابدیاش بیفزاید.