eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
884 دنبال‌کننده
21هزار عکس
15.2هزار ویدیو
516 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 الگوریتم از ایران به اروپا رفت 🎙صحبت های بسیار جالب استاد جنیدی در مورد یکی از مفاخر بزرگ ایرانی 💠 خوارزمی ‼️ مثلثات، جبر و ریاضی برای ایرانیان است.
انتشار اسناد و جزئیات ماموریت هتک حرمت و اباحه‌گری سازمان‌یافتۀ رویا حشمتی از خارج از کشور در ازای دریافت اضافه‌کار 🔹طی روزهای گذشته اخبار مرتبط با ادعاهای فردی با نام رویا حشمتی در برخی رسانه‌های معاند و فضای مجازی منتشر شده‌است. 🔹رویا حشمتی خانم جوانی است که با انتشار پستی در فیسبوک توجه‌ برخی رسانه های معاند را به خود جلب کرد و سپس با قراردادن عکس آرشیوی که از گوگل دانلود شده بود سعی کرد ترحم و توجه افراد را به خود جلب کند. 🔹روز گذشته مرکز رسانه قوه‌قضائیه با انتشار گزارشی از وضعیت پرونده این فرد که حکم قانونی در موردش اجرا شده است، ادعاهای کذب او و وکیلش را برملا کرد. 🔹بررسی‌های بیشتر این پرونده حاوی نکات جدید و قابل تاملی در این خصوص است. اسناد موجود در پرونده این خانم حاکی از این است که وی در مقطعی از طریق ارتباط گرفتن با یک جریان سازمان یافته در خارج از کشور و دریافت مبالغی، در ساعات مشخص در مکان‌های پر رفت‌وآمد شهر تهران و با‌ وضعیت پوشش بسیار زننده به ترویج اباحه‌‌گری پرداخته که پس از بازداشت و انجام بازجویی و تحقیقات قضایی موضوع فوق مبنی بر اقدام سازمان‌یافته در قبال دریافت مبالغی از خارج از کشور اثبات می‌شود. اما ماجرای سازمان‌یافته‌بودن تحرکات و اقدامات رویا حشمتی چیست؟ 🔸بررسی‌ها نشان می‌دهد مدتی بوده که خانمی با وضعیت زننده و‌ پوششی نامتعارف در برخی معابر پرتردد شهر تهران حاضر می‌شده است. 🔸با شناسایی و بازداشت فرد یادشده تحقیقات از وی آغاز و در وسایل الکترونیکی او اسناد قابل تاملی به دست می‌آید. در تحقیقات اولیه از این خانم مشخص می‌شود او کارمند یک شرکت مستقر در آمریکاست که به صورت دورکار با آن‌ها همکاری کرده و برای آنها پروژه‌های ویژه را انجام می‌دهد. 🔸با توجه به وضعیت خانم رویا حشمتی و انتشار تصاویر متعددی از او در فضای مجازی و گزارش‌های ضابط، مقام قضایی در وسایل الکترونیکی او به گروه مهمی برخورد می‌کند. 🔸در این گروه که متعلق به شرکت خارجی و مستقر در آمریکا بوده است افراد پروژه‌بگیر در کنار انجام پروژۀ کاری یک ماموریت ویژه هم داشته‌اند و آن حضور در معابر پرتردد شهر با استاندارد و شرایط تعریف‌شده از سوی رئیس شرکت بوده است. 🔸در ماموریت تعریف‌شده از سوی رئیس شرکت آمریکایی که به زبان فارسی با افراد در ایران صحبت می‌کرده این‌گونه آمده بود که خانم‌ها به شرط اینکه با مسئولیت خود بدون حجاب و با وضعیت تعریف‌شده از سوی رئیس شرکت در سطح شهر حاضر شوند و از حضور خود مستنداتی در قالب فیلم و عکس ارسال کنند ۳ روز اضافه‌کار دریافت می‌کنند. 🔸رویا حشمتی پس از هر بار انجام ماموریت واگذارشده در گروه متعلق به شرکت در فضای مجازی حاضرشده و ضمن ارسال مستندات برای کارفرمای آمریکایی از اقداماتش که با آگاهی کامل و به دفعات متعدد در معابر مختلف شهر تهران انجام می‌شده صحبت کرده و گزارش داده است. او سپس عکس‌ها و فیلم‌های ارسال شده را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته است. 🔸رویا حشمتی و هم تیمی‌هایش در اقدامات سازمان‌یافته و ماموریت خود صرفا به داشتن پوشش زننده اکتفا نکرده و در مقاطع مختلفی مثل ماه رمضان، اقداماتی همچون روزه‌خواری در ملاعام را هم در دستور کار داشتند.👇
انتشار اسناد و جزئیات ماموریت هتک حرمت و اباحه‌گری سازمان یافته ‎ از خارج از کشور در ازای دریافت اضافه‌کار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این خانم هنرپیشه رو یادتونه پارسال این طوری فیلم بازی میکرد؟ الان که ۱۰۰ نفر از هم وطنانش که بیشترشون زن و بچه بودن شهید شدن یه پست هم نذاشته😐 عوضی‌ها رو این طوری بشناسید😏
🔴 نام: رویا حشمتی 🔻جُرم: ✖️اقدام سازمان‌ یافته ✖️برای ترویج بی‌حجابی ✖️در قبال دریافت پول ‼️
🔴 محدودیتی برای هدف قرار دادن رژیم اسرائیل وجود ندارد ‏آنهایی که سرلشکر غلامعلی رشیدرا میشناسندبه خوبی مطلع‌اند که ایشان از لحاظ جایگاه ومقام نظامی و از لحاظ دُکترین راهبردی نظامی ازفرماندهان بسیار رده بالای کشورمحسوب می شود لذا بسیار کم اظهارنظرمیکنندولی اظهارنظرایشان با بقیه فرماندهان نظامی کشورازلحاظ «قطعیت» زمین تا آسمان فرق دارد... ناصرکاوه
هارپ چیست تکنولوژی سازنده یا مخرب.pdf
409.1K
💠📗 📚 عنوان : هارپ چیست؟ "تکنولوژی سازنده یا مخرب" ✍️نویسنده : 📖موضوع : 📄 تعداد صفحات: ۱۰ صفحه 📥 🍃أللَّھُمَ عـجِّــلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🍃
rasesh 8.pdf
6.03M
💠📗 📚 عنوان : جنگ اراده‌ها، نقش رسانه و فضای مجازی در حوادث اجتماعی 📄 تعداد صفحات : ۳۶ صفحه 📌 📌 🍃أللَّھُمَ عـجِّــلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🍃
شاخص های مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی.pdf
1.32M
💠📗 📚 عنوان : شاخص های مکتب شهید سلیمانی ✏️نویسنده: علی شیرازی 📄 تعداد صفحات : ۱۳۶ صفحه 📖موضوع : 🏷 🍃أللَّھُمَ عـجِّــلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🍃
140110140912322402677615.pdf
7.91M
💠📗 📚 عنوان : ۱:۲۰ بامداد ✏️نویسنده: محند مردانیان 📄 تعداد صفحات : ۱۱۰ صفحه 📖موضوع : 🏷 🍃أللَّھُمَ عـجِّــلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🍃
🔸📁 فلشم سالمه اما سیستم اون رو نمیخونه! 🔹شاید برای شماهم پیشومده باشه که فلش سالم رو به کامپیوتر یا لپ‌تاپتون وصل میکنید اما سیستم اون رو نمیخونه ، تو این پست میخوایم با آموزش دوتا شیوه مختلف حلش کنیم ؛) 1⃣ روش اول : به بخش Device manager برید و توی قسمت دیسک ها ، دیسک فلشتون رو پیدا کنید یه فِلِش → اینجوری بغل دیسک فلشتون وجود داره ، روش که کلیک کردید گزینه دوم که UFD هست رو بزنید و بعد به تب Driver برید و Uninstall Device رو بزنید حالا کافیه سیستم رو یه بار ری‌استارت کنید. 2️⃣ روش دوم : اگر روش فوق جواب نداد کافیه به بخش Disk management دستگاه برید و فلشتون رو پیدا کنید ؛ حالا فقط نیاز دارید که دوباره فلش رو پارتیشن بندی کنید و یه حرف جدید بهش اختصاص بدید ؛) کار تمومه😎 ▣⃢ 📱تکنولوژی گرافیک رسانه
حکومت اسلامی یا جامعه اسلامی _ازغدی.mp3
3.35M
🔻ابتدا حکومت خودتون رو اسلامی کنید بعد به فکر جامعه باشید❗️ 📻◉-⫷ رادیو اینترنتی پاسخ ⫸-◉ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷
قاسم_سلیمانی ارادت ویژه‌ای به داشت و همیشه به او می‌گفت: الهی دورت بگردم! الهی درد و بلات بخوره تو سرم! سپهبد شهید قاسم سلیمانی از دیرباز رفاقت عجیبی با شهید احمد کاظمی داشت. او در یکی از نامه‌هایش که در حماء سوریه به تاریخ ششم فرودین‌ماه سال ۱۳۹۶ نوشته، اینچنین از حاج احمد کاظمی سخن به میان آورده است: وقتی نام لشکر نجف را می‌شنوم، قامتی بسیار زیبا و رعنای عرشی را می‌بینم که بوی بهشت از آن همیشه استشمام می‌شد که قامت مردانه‌اش همچون کوهی پناهگاه سختی‌ها و دشواری‌ها بود، مردی که نجف آباد با همه بزرگانش مفتخر به نام و یاد اوست. احمد عزیز، احمدی که وقتی در جلسه‌ای بود، اطمینان در آن حاکم و غیابش نقصی بزرگ داشت. مردی که مشارکتش در نبردی موجب استحکام عمل و تضمین پیروزی بود، مجاهد بزرگی که فاتح خرمشهر بود. مردی که رقابیه را درنوردید. ۱۹ دیماه سالگرد شهید کاظمی و یارانش
پيام مقام معظم رهبري به مناسبت شهادت شهيد احمد كاظمي بسم الله الرحمن الرحيم   فقدان شهادت گونه سردار رشيد اسلام، سرلشكر احمد كاظمي و تعدادي از سرداران و افسران سپاه در حادثه هواپيما، اينجانب را داغدار كرد. اين فرمانده شجاع و متدين و غيور از يادگارهاي ارزشمند دوران دفاع مقدس و در شمار برجستگان آن حماسه‌ي بي‌نظير بود.   تدبير و قدرت فرماندهي او در طول جنگ هشت ساله كارهاي بزرگي انجام داده و او بارها تا مرز شهادت پيش رفته بود. آرزوي جان باختن در راه خدا در دل او شعله مي‌كشيد و او با اين شوق و تمنا در كارهاي بزرگ پيش‌قدم مي‌گشت.   اكنون او به آرزوي خود رسيده و خدا را در حين انجام دادن خدمت ملاقات كرده است. اينجانب شهادت اين سردار رشيد و نامدار و ديگر جان باختگان اين حادثه را    به همه‌ي ملت ايران به ويژه مردم عزيز و شهيد پرور نجف آباد، تبريك و تسليت مي‌گويم و از خداوند متعال براي بازماندگان اين شهيدان، بردباري و قدرت تحمل و پاداش صابران و براي خود آنان علو درجات اخروي را مسئلت مي‌كنم.   سيد علي خامنه‌اي   ۱۹ دیماه، سالگرد شهدای عرفه گرامیباد
🌷ارادت خاصي به حضرت صديقه طاهره (سلام ا... عليها) داشت. به نام حضرت، مجلس روضه زياد مي‌گرفت. چند تا مسجد و فاطميه هم به نام و ياد بي‌بي ساخت. توي مجالس روضه، هر بار كه ذكري از مصيبت‌هاي حضرت مي‌شد، قطرات اشك پهناي صورتش را مي‌گرفت و بر زمين مي‌ريخت. خدا رحمت كند شهيد محسن اسدي را، افسر همراه حاجي بود. براي ضبط صحبت‌هاي سردار، هميشه يك واكمن همراه خودش داشت. چند لحظه قبل از سقوط هواپيما، همان واكمن را روشن كرده بود و چند جمله راجع به اوضاع و احوال خودشان گفته بود. درست در لحظه‌هاي سقوط، صداي خونسرد و رساي حاجي بلند مي‌شود كه مي‌گويد: صلوات بفرست. همه صلوات مي‌فرستند. در آن نوار، آخرين ذكري كه از حاجي و ديگران در لحظه‌ي سقوط هواپيما شنيده مي‌شود، ذكر مقدس 👈«يا فاطمه زهرا» است.   راوی:همرزم شهید
حاجي را بي‌هوش و خونين رسانده بودند بيمارستان. آنهايي كه همراهش بودند، ديده بودند كه او را با سر پانسمان شده، از اتاق عمل آوردنش بيرون. مي‌گفتند: خيلي نگذشته بود كه ديديم حاجي به هوش اومد! مات و مبهوت شديم. همين كه روي تخت نشست، سرنگ سرم رو از دستش درآورد. با اصرار و با امضاي خودش، سر حال و سرزنده از بيمارستان مرخص شد. نيروها را جمع كرده بود. به‌شان گفته بود: من تا حالا شكي نداشتم كه توي اين جنگ‌، ما بر حق هستيم، ولي امروز روي تخت بيمارستان، اين موضوع رو با تمام وجودم درك كردم. هميشه دوست داشتم بدانم آن روز، روي تخت بيمارستان چه ديده است. با اين كه برادر بزرگ‌ترش بودم، ولي هيچ وقت چيزي به‌ام نگفت. بعد از شهادتش، از بعضي از دوستان دوران جنگ شنيدم كه؛ احمد آن روز، در عالم مكاشفه مشرف شده بود محضر حضرت صديقه (س). در واقع حضرت بودند كه او را شفا داده بودند، بعد هم به‌اش فرموده بودند: برگرد جبهه و كارت را ادامه بده راوی: همرزم شهید
🌷خداوندا فقط میخواهم شهید شوم شهید در راه تو، خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزی شهادت می‌خواهم که از همه چیز خبری هست الا شهادت، ولی خداوندا تو صاحب همه چیز و همه کس هستی و قادر توانایی، ای خداوند کریم و رحیم و بخشنده، تو کرمی کن، لطفی بفرما، مرا شهید راه خودت قرار ده. با تمام وجود درک کردم عشق واقعی تویی و عشق شهادت بهترین راه برای دست یافتن به این عشق 🌷نمی‌دانم چه باید کرد، فقط می‌دانم زندگی در این دنیا بسیار سخت می‌باشد. واقعاً جایی برای خودم نمی‌یابم هر موقع آماده می‌شوم چند کلمه‌ای بنویسم، آنقدر حرف دارم که نمی‌دانم کدام را بنویسم، از درد دنیا، از دوری شهدا، از سختی زندگی دنیایی، از درد دست خالی بودن برای فردای آن دنیا، هزاران هزار حرف دیگر، که در یک کلام، اگر نبود امید به حضرت حق، واقعاً چه باید می‌کردیم. اگر سخت است، خدا را داریم اگر در سپاه هستیم، خدا را داریم اگر درد دوری از شهدای عزیز را داریم، خدا داریم. ای خدای شهدا، ای خدای حسین، ای خدای فاطمه زهرا، بندگی خود را عطا بفرما و در راه خودت شهیدم کن، ای خدا یا رب العالمین
👈 امام خامنه ای: دوهفته پیش شهید کاظمى پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: یکى این‌که دعا کنید من روسفید بشوم، دوم این‌که دعا کنید من شهید بشوم. گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهاى مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همه‌تان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزى که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایسته‌ى شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتى این جمله را گفتم، چشم‌هاى شهید کاظمى پُرِ اشک شد، گفت: ان‌شاءالله خبر من را هم به‌تان بدهند! 🌷از شب قبل مدام نگران بودم. پرسیدم:«هوای ارومیه خرابه، چه جوری می‌خواهید بروید. احتمالاً پرواز انجام نمی‌شه». گفت:«هر چی خدا بخواهد». از او خواستم شماره تلفنی به من بدهد تا از حالش باخبر شوم. صبح دلشوره‌ام بیشتر شد. رفتم چند اسکناس برداشتم و دور عکس احمد چرخاندم و در صندوق صدقات انداختم و ولی آرام نشدم. دلم طاقت نمی‌آورد. به خاطر همین سکه‌ای را که روز نیمه شعبان به عنوان فرمانده‌ی نمونه به او هدیه داده بودند، را نذر کردم تا روز عیدغدیر برایش گوسفند بخریم و قربانی کنیم. 🌷پیش از این نیز یک بار النگوهایم را نذر مسجد لرزاده کردم و او به سلامت به خانه بازگشت. با خودم فکر کردم ان شاء الله اگر هم قرار باشد اتفاقی بیافتد، این نذر جلوی آن را می‌گیرد. ساعت ۱۱ بود که چند تن از دوستانم به دیدنم آمدند. حزن و اندوه در چهره‌هایشان نمایان بود. 🌷رفتم داخل آشپزخانه که وسایل پذیرایی را بیاورم که یکی از دوستانم به فریده [دخترم] گفت:«تلویزیون را خاموش کن». دستانم لرزید با ناراحتی پرسیدم:«برایم خبر آوردی؟» دخترانم شروع به جیغ زدن کردن و من مات و مبهوت فقط نگاه می‌کردم. همسر برادرم نیز دقایقی بعد آمد. مدام می‌گفت: «گریه کن» گفتم:«گریه‌ام نمی‌آید». با رفتن احمد کوهی از غم و غصّه بر شانه‌ام نشست. منبع: ویژه نامه پرواز عرفه   راوی:همسر شهید