eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
365 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5945288787062948576.mp3
1.07M
مناجات 1 🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت یا بقیة الله آجرک الله... آقا سرتون به سلامت... شب عاشورای جد غریبتون حسینه... کجا خیمه عزا بر پا کردید پسر فاطمه... کجا برا جد غریبتون دارید اشک میریزید... 🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت 🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت آقا... خیلی برامون سخته... امسال هم محرم ما بدون شما گذشت... امسال هم عاشورای ما بدون شما... صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی... 🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت نميدونم آیا من زنده ام اون عاشورایی که شما می آیید... برای جد غریبتون مجلس میگیرید... روضه میخونید... شیعیان دور شما جمع ميشن... زار زار گریه میکنند... 🔸در ماتم عزای، کرب و بلا نشستی 🔸ای یار کربلایی، گویم سرت سلامت خدا به داد دل مهدی فاطمه برسه... خود حضرت در زیارت ناحیه فرمودند... یا جدا... اگه کربلا نبودم یاریت کنم... اما صبح و شام برات گریه میکنم... لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما اگه اشک چشمم تمام بشه... خون گریه میکنم حسین... 🔸از دیده خون فشانی، در ماتم حسینت 🔸امشب بگو کجایی، گویم سرت سلامت وقتی حبیب بن مظاهر وارد کربلا شد... خانم زینب کبری خوشحال شد... الحمدلله برادرم حسین تنها نیست... ما هم امشب اومدیم بگیم آقا... شما رو تنها نمیگذاریم... اومدیم بگیم یا زهرا... پسرت مهدی رو تنها نمیگذاریم... امشب اومدیم با امام زمان هم ناله شیم... هر کجا نشستی حالا آقات رو صدا بزن... یا صاحب الزمان... @navaye_asheghaan
🔸ای وعده ی خدا ز چه تاخیر کرده ای یابن الحسن... آقا جان... 🔸دیگر برای آمدنت دیر کرده ای آقا چرا نمیای پسر فاطمه ... 🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن ای خورشید پشت ابرها... امام زمان ... 🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن 🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای شاید حرف دل خیلی از این پیر غلامان ابی عبدالله این باشه... امام زمان... یوسف فاطمه... محرم های ما یکی یکی اومدند و رفتند... عمر ما داره تمام میشه اما شما نیامدید آقاجانم ... 🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای 🔸هر خیمه ای که روضه ی عباس خوانده شد آقا بیا ببین امشب مجلس ما روضه آقا ابالفضل العباس خونده میشه... مگه خودتون نفرمودین هرکجا روضه ی عمو جانم اباالفضل باشه من اونجا حضور دارم... میام میشینم توی مجلس آقا اباالفضل العباس.... یه گوشه ای زار زار برا عمو جانم اشک میریزم... امشب اینجا هم عزا خانه ی عباس علمدار آقا... هر کجای عالم هستی... پسر فاطمه ... یک عنایتی هم به مجلس ما... 🔸هرخیمه ای که روضه عباس خوانده شد 🔸گریه برای دست علم گیر کرده ای هرکجا نشستی از همین اول مجلس... آقات رو صدا بزن ... امشب باید با امام زمان هم ناله بشیم... برا آقامون اباالفضل العباس اشک بریزیم... صداش بزن یابن الحسن... @navaye_asheghaan
مناجات 1 🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت یا بقیة الله آجرک الله... آقا سرتون به سلامت... شب عاشورای جد غریبتون حسینه... کجا خیمه عزا بر پا کردید پسر فاطمه... کجا برا جد غریبتون دارید اشک میریزید... 🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت 🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت آقا... خیلی برامون سخته... امسال هم محرم ما بدون شما گذشت... امسال هم عاشورای ما بدون شما... صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی... 🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت نميدونم آیا من زنده ام اون عاشورایی که شما می آیید... برای جد غریبتون مجلس میگیرید... روضه میخونید... شیعیان دور شما جمع ميشن... زار زار گریه میکنند... 🔸در ماتم عزای، کرب و بلا نشستی 🔸ای یار کربلایی، گویم سرت سلامت خدا به داد دل مهدی فاطمه برسه... خود حضرت در زیارت ناحیه فرمودند... یا جدا... اگه کربلا نبودم یاریت کنم... اما صبح و شام برات گریه میکنم... لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما اگه اشک چشمم تمام بشه... خون گریه میکنم حسین... 🔸از دیده خون فشانی، در ماتم حسینت 🔸امشب بگو کجایی، گویم سرت سلامت وقتی حبیب بن مظاهر وارد کربلا شد... خانم زینب کبری خوشحال شد... الحمدلله برادرم حسین تنها نیست... ما هم امشب اومدیم بگیم آقا... شما رو تنها نمیگذاریم... اومدیم بگیم یا زهرا... پسرت مهدی رو تنها نمیگذاریم... امشب اومدیم با امام زمان هم ناله شیم... هر کجا نشستی حالا آقات رو صدا بزن... یا صاحب الزمان... @navaye_asheghaan
سینه زنی جانسوز ویژۀ ایام محرم و صفر و شب هایِ جمعه به نفسِ حاج محمود کریمی.mp3
4.15M
🖤سینه زنی جان سوز ویژهٔ ایام محرم وصفر وشب های جمعه به نفس حاج محمود کریمی 🎙 ▪️▪️▪️▪️ یا حسیــن😭😭😭😭 به سمتِ گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود ، دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ، ناله کشیدم من سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من .. «عزیز خواهر   غریب مادر ...» یک گوشۀ گودال ، مادر رو دیدم من که رفته بود از حال ، دیر رسیدم من صدا زدی من رو ، خودم شنیدم من صدایِ رگ هات بود ، دیر رسیدم من .. به سمتِ گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود ، دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ، ناله کشیدم من سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من .. عمامه تُ بردند ، دیر رسیدم من شمشیرِتُ بردند ، دیر رسیدم من افتانُ و خیزانُ ، نفس بریدم من پیرُهنُ بردن ، دیر رسیدم من با بوسه از رگ ها ، به خون تپیدم من میان خاک و خون ، دیر رسیدم من «عزیز خواهر   غریب مادر ...» به سمتِ گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود ، دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ، ناله کشیدم من سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من .. «عزیز خواهر   غریب مادر .. @navaye_asheghaan
متن روضه 1 🔸الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم 🔸نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم شب دوم محرمه... یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه... مثل فردایی... روز دوم محرم... وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن ابی عبدالله فرمود... نام این سرزمین چیه؟ عرضه داشتند آقا... به این سرزمین قاضریه میگن... آقا فرمود آیا این سرزمین... نام دیگه ای هم داره یا نه؟... بله آقا جان... به این سرزمین نینوا هم میگن... یکی یکی اسم ها رو گفتند... اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده... حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟... آقا... به این سرزمین... کربلا هم میگن... تا نام کربلا رو شنید... صدا زد... اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ (خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا) اینجا همون سرزمینیه که... جدم رسول خدا بهم خبر داده بود... انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست... اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند... وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا (لهوف ص 116) اینجا محل دفن ماست 🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب 🔸میشود لبها کبود از قحط آب مردم... اینجا همونجاییکه... دستهای عباسم رو قطع میکنند... اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند... اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند... 🔸یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ 🔸کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند... چه حالی پیدا کرد... اومد کنار برادر صدا زد حسین جان... نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم... دنیایی از غم به دلم نشسته... برادر جان حسین... اینجا چه سرزمینیه؟... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست آماده ای بگم یا نه... امشب برات کربلات رو از آقا بگیری... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست 🔸این زمین غصه و درد و بلاست 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند آماده باش زینبم... 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند 🔸در همین ده روز پیرت میکنند زینبم... طاقت داری بگم یا نه... 🔸می برن اینجا گلو و حنجرم 🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد... چی میگی برادر... جلوی من حرف از مردن میزنی... مگه نمیدونی... زینب بدون تو میمیره... ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد... اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد... ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... دلداریش میداد... اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد... 🔻گریز یک جای دیگه هم روز عاشورا... وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان... دید خواهر خیلی بی تابی میکنه... هی دور برادر میگرده... میگه حسین... میخواهی بری میدان... زینبت رو تنها بگذاری... تو یادگار مادرمی... من بدون تو میمیرم حسین... خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود... زینب کربلا جان میداد... صدا زد... خواهرم... انقده بی تابی نکن... من میرم میدان... اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام... مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر... خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه... صدای تکبیر برادر رو نشنید... بی تاب شده زینب... هی توی خیمه میشینه رو زمین... بلند ميشه... میگه حسین... چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش... چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید... تا فهمید ذوالجناح برگشته... اما حسین نیومده... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... (حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...) از بالای بلندی یک نگاه کرد... دید دور بدن برادر رو گرفتند... یک نفر با سنگ میزنه... یک نفر با نیزه میزنه... جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند... یک نفر هم خنجر گرفته... داره میره به سمت حسین... من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه... اشاره کرده باشه... ارجعی... زینبم برگرد... نبینی خواهر... 🔸سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر، ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن، آه آتشینم (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) فایل صوتی👇 @navaye_asheghaan
4_5823697833416460696.mp3
7.42M
❁﷽❁ ‌#◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦ ●خشکیه لبات ،زده آتیشم با داغت حسین ، دارم آب میشم ■آب میشم با غم تو عذاب میشم دارم خونه خراب میشم حسین جآنم ☆یادم نمیره که سرت جدا شد از قفا رو خاک داغِ صحرا میزدی تو دست و پا غریبونه مادرمون رو میزدی صدا فدای غربتت بشم غریب کربلا۲ ★غریبونه همش میزدی دست و پا به پهلوهات زدن نیزه حرومیا اعتنایی نکرد به التماس من سرتو بد برید با خنجر از قفا ♢سالار زینب... ●ریختن رو سرت، میون‌گودال یادم نمیره که، شدی پامال ■گریونم رسیده به لبم جونم روز و شب زتو میخونم حسین جانم ☆دیدی چجوری آخرش ازم گرفتنت منو با سلسله‌ تورو رو نیزه بردنت یادم نمیره طعنه ها و اون جسارتا حرومیا رحمی نکردن به پیرهنت ★کشته یه عمر منو خس خس حنجرت یادمه که چیا آوردن به سرت از قتلگاه اومد صدای مادرت له شد زیر سم مرکبا... ✍تایپ:خادم الحسنღ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅ @navaye_asheghaan
4_5854685945147690224.mp3
16.19M
◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦ دیدم کاشکی نمی دیدم همه عزیزاموکه تشنه جون دادن دیدم کاشکی نمی دیدم گرسنه بودن که روخاکا افتادن به کبوترا برسونید یه پرنده بی پَر و بالِ دیدن دوباره‌ی پرواز دیگه آرزوی محالِ ببریدم زیر سقف آسمون تآ یکم آفتاب رو سِر منم ببارهٓ تِشنگیمو به کسی نمیگم امروز حال من خیلی خرابه راضی‌ام از اینکه تونستم سپر بلای تو باشم بعد از این که رفتی عزیزم پیش بچه های تو باشم من به جای همه تازیونه خوردم من به عشقه داداشم دووم آوردم من هنوزم همه‌ی تنم کبوده روزی صد مرتبه مُردم دیدم کاشکی نمی دیدم که شعله به جونه معجرا افتاده دیدم کاشکی نمی دیدم خیمه‌ی نیم سوخته رو سَرا افتاده (گلی گم کرده ام می جویم اورا به هر گل می رسم می بویم اورا گل من یک نشانی در بغل داشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت‌‌) عزیزم حسین... من که دلم خیلی برات تنگ شده عشقم نمی دونم دلت برام تنگ شده یانه .............................................. توجه:متن کامل این شعررا 👆دراین پست ببنید👉 ✍تایپ:زهرا بانوღ ┅┅┅┅┄❅[﷽ @navaye_asheghaan
4_5854685945147690223.mp3
24.93M
❁﷽❁ ‌ 🎧 فایل صوتی👆 🎙بانوای: ◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦ ●چقدر تو بغلت آرامش داره فقط حیف آخرین باره چقدر حرف نگفته رو دلم تلمباره فقط حیف آخرین باره ■عطر نفسات رو روی چادرم نگه میدارم نگران ما نباش النگوهامونو در میارم ■کسی بد نگاه کنه به دخترات مگه اصلا میزارم نگران ما نباش همه خلخال هارو در میارم ★میدونم باید بری هی میخوام بگم برو اما چجوری رها کنم آخه آغوش تورو ♢آخه عشق زینبی حسین عشق زینبی حسین ‌●چقدر تو بغلت آرامش داره فقط حیف آخرین باره چقدر حرف نگفته رو دلم تلمباره فقط حیف آخرین باره ■عطر نفسات رو روی چادرم نگه میدارم نگران ما نباش النگوهامونو در میارم ●چقدر تو بغلت آرامش داره فقط حیف آخرین باره چقدر حرف نگفته رو دلم تلمباره فقط حیف آخرین باره ■عطر نفسات رو روی چادر نگه میدارم نگران ما نباش الکوهامونو در میارم ■کسی بد نگاه کنه به دخترات مگه اصلا میزارم نگران ما نباش هنه خلخال هارو در میارم ★میدونم باید بری هی میخوام بگم برو اما چجوری رها کنم آخه آغوش تورو ✍تایپ:فاطمھ بانوღ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ @navaye_asheghaan
نوحه شب اول محرم می‌نویسم رویِ هر دیوار واویلا حسین می‌نویسم با لبی خونبار واویلا حسین جان علی اکبرت یاحسین،کوفه نیا یاحسین۲ می‌نویسم رویِ هر دیوار واویلا حسین می‌نویسم با لبی خونبار واویلا حسین هرقدم تکرار در تکرار واویلا حسین می‌نویسم زیرِ این آوار واویلا حسین وای از کوفه از این آزار واویلا حسین جان علی اکبرت یاحسین،کوفه نیا یاحسین۲ من که دنیایم تویی،معنایِ دنیایم علیست من که غمهایم تویی آشوبِ شبهایم علیست دردِ امروزم تویی اندوهِ فردایم علیست آمدم در کوفه و گفتم که آقایم علیست بارها گفتم علی اینبار واویلا حسین ازعلی گفتم ولیکن قلبِ طفلانم شکست از علی گفتم ولی یک سنگ دندانم شکست از علی گفتم ولی پهلوم میدانم شکست آنقدر خوردم که این بازویِ بی جانم شکست میزنم با دستِ بسته زار واویلا حسین جان علی اکبرت یاحسین،کوفه نیا یاحسین۲ دستگیرم کرده‌اند از بام میبینم تو را با تَنی پُر خون همین احرام میبینم تو را می‌رسی با دختری آرام میبینم تو را بِینِ کوفه در میانِ شام میبینم تو را آه آه از زینب و انظار واویلا حسین جان علی اکبرت یاحسین،کوفه نیا یاحسین۲ جز غمت اینجا کسی دیشب پناهم داد نه غیر طوعه هیچ کس در خانه راهم داد نه پاسخی بر التماسم بر نگاهم داد نه نه به من،جا بر دو طفل بی گناهم داد نه دخترم را بر حرم بسپار واویلا حسین جان علی اکبرت یاحسین،کوفه نیا یاحسین۲ هرکه اینجا بود حتی اندکی میزد مرا آن یکی می‌بُرد من را این یکی میزد مرا پیرمردی میکشید و کودکی میزد مرا کاشکی جایِ یتیمت کاشکی میزد مرا دخترت هست شب است و خار واویلا حسین جان علی اکبرت یاحسین،کوفه نیا یاحسین۲ یک نفر آمد نوک نیزه به پهلویم کشید یک نفر با چکمه‌اش بدجور بر رویم کشید خنجرش را کافری آمد به اَبرویم کشید حلقه‌ی زنجیر آورد و به بازویم کشید ناله‌ام شد با تَنی خونبار واویلا حسین جان علی اکبرت یاحسین،کوفه نیا یاحسین۲ مَردم اما گریه‌ام تقصیرِ تیرِ حرمله است جانِ تو ذهنم فقط درگیرِ تیر حرمله است بین کوفه صحبتِ تاثیرِ تیر حرمله است گرچه عُمری تیر دیدم ، تیر ، تیر حرمله است دیدم و گفتم ولی دشوار واویلا حسین جان علی اکبرت یاحسین،کوفه نیا یاحسین۲ جان من حتی برای آب اینجا رو مزن یا برای کودکی بی تاب اینجا رو مزن شرمگین از مادری بی خواب اینجا رو مزن پیش این لبخندها ارباب اینجا رو مزن رو مزن ، آبی ولی بردار واویلا حسین جان علی اکبرت یاحسین،کوفه نیا یاحسین۲ آب نه از صبح تا حالا فقط غم خورده‌ام آتش و سنگ و عصا و نیزه درهَم خورده‌ام هرچه خوردم کم نیاوردم ولی کم خورده‌ام با دو دستِ بسته سیلی‌های محکم خورده‌ام وای من از کوچه و بازار واویلا حسین جان علی اکبرت یاحسین،کوفه نیا یاحسین۲ (حسن لطفی @navaye_asheghaan
❃﷽❃ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ چهـــارشنبه هـوای سـرم خراسانیست نگــاه ملتمـسم پر خروش و بارانیست ســلام می دهـــم از دور بر امیــن الله که زیر سایهٔ امنش جهان چراغانیست پر از تلاطم موج است اشک چشمانم دلم به وسعت دریا دوباره توفانیست به پای پنــجره فولاد می رسم با اشک برای شستن قلبی که تار و ظلمانیست برای عــرض نیـــازم دخیـل می بنـدم به آن دریچه که در آن امید پنهانیست مگر به روی سیــاهم نظر کند سلطان که زائـرش به هوای گنـاه ، زندانیست دلم شکــسته ، امام الرئوف ! دریــابم کرم نمـا به دلی که پر از پریشانیست ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌ باز این چه روضه ایست که قلبم کباب شد باز این چه آتشیـست  که جــانم مُذاب شد باز این چه ناله ایست که ازعرش می رسد با هـــر بُنَـــیَّ ، سنــگِ بیابـان هـــم آب شد (باز این چه شورش است که باشعر محتشم) بغضــم میانِ حنجــره در  پیچ  و تاب  شد هر بنــد بنــد شعـر که خواندم ز محتــشم در  بنــد بنــدِ جـــان و دلــــم  انقــلاب شد روز دهـــم ، زمــان ز تپش  ایستاد و بعــد قلب زمیــن ، محاصـره در  اضطـــراب شد آب فرات ، اشک زمین شد به خون نشست تـوفــــان گـرفت ، سیــل بلا در شتـاب شد بر کشتــهٔ فتـاده به هــامون قلــم گریست دفتــر از این خـروشِ قلـم در عــذاب شد هر واژه ، رویِ دفتــــرم از لـــرزش قلــــم از هم گسیــخت حال غـزل هم خراب شد ترکیب بنــد خــون دل و اشـک و زمــزمـه پیــوند خورد وصفحه ای از یک کتاب شد تـوفــان که زد بـه کشتــیِ سلطـان کــربلا دریا عطـش گرفت ز خجلت ، ســراب شد آنجـا که اصـغـــری شد علــــی اکبـری دگر دنیـــای مـــــادرانــه پــر از التـهــــاب شد قنــــداقــه شــد زِرِه به تن کـــودکِ ربـاب وقتـــی که یاورِ پــدرش انتخــــاب شد آه از دَمـــی که نالـه کنـان تیــرِ حــرملـــه مایــل به سمــتِ طفــلِ رضیــعِ ربــاب شد یک قطره خونِ حنجر او بر زمیـن نریخت هفت آسمان زِمُشتی ازآن خون خضاب شد از بس که زیرِ سایهٔ خورشید نوحه خواند شــــرمنـــده از وفای ربــاب ، آفتــاب شد دست قلــم  شکسـت زمانی که صحبت از دستِ عَلَــم کِــشِِ پســـر بــوتــراب شد بس کن قلم که روضه به گودال می رسد دیگـــر نگــو که فاطمـه قلبــش کباب شد وقت طلــوعِ سر به ســرِ نیــزه ، آفتـــاب تا ســـایه پر کشید و رُخَـش در نقاب شد آتــش به خیمــــه هــا و دل دختــر علــی از بیت وحـــیِ حضــرت ریحـانه باب شد جسمــش خَمیـد شوکتش اما فرو نریخت احیــــاگــرِ رســــالتِ ختـــمـی مــآب شد با خطبه های حیدری اَش نقشه های شوم در بینِ شامیـــان همـه ، نقـــشِ بر آب شد در هـم شکســت کـاخ ستــم بـر ســرِ یزید وقتــی که با زبــان علــی در خطـــاب شد وقتــی که جلــوه کرد جمــال و نگـــاه او نقــش جمیــل دشـت بلا را چو قـاب شد صحــرای پر بلا شـده اینــک بهــشت مــا وقتــی که مفتخــر به دو عالیجنــاب شد انگشتــر است کــرب و بلا و بهــا گـرفت وقتـی نگیــنِ این دو حــرم را رکـاب شد گفتنــد قدرِ بالِ مگــس اشکِ بر حسیــن بر گونه گرنشست ، همان دم حساب شد وقتی که فاطمــه ست خریــدار اشکهـــا هر قطــره اشک در غـــم او  دُرّ نـاب شد اشکـم مســـافرش شد و با اذن فاطمــــه در  زیر قُبـّــه رفت و دعــا مستـجاب شد بوی حـرم رسیـد ، که اینگــونه "کیمیـــا" سرمستِ عطر و شِمـّهٔ سیب و گلاب شد ✍شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ عشق یعنی که نصـیبم زجهان کـرب وبلا بهتـرین  زمـزمه بر روی زبان کـرب و بلا عشق یعنی عَلَـمِ سـرخ شــود ســایهٔ سر بشود اَمن ترین جای جهـان ، کـرب و بلا عشق  یعنی نمـک سفـرهٔ تو  نام حسیــن آب ، معنای عطش ، داغ نهان کـرب و بلا عشق یعنی که دلت پر شود از شور حرم بشود زمـزمـهٔ هــر ضـــربان ، کـرب و بلا عشق یعنی که بجوشدغمش ازچشمهٔ جان آه دل ،سوزِ جگر ،اشــک روان کرب و بلا شوریعنی تب شش گوشه گراُفتدبه سرت می شود مایهٔ آرامــش جــان کـرب و بلا راه یعنی برسی تشـنـه ، لبِ مـــرز جنون تبِ یک دشت بگـوید به عیان کرب و بلا راه یعنـی کــه صــراط علـی و  آل علــی تکیه گاهت نجف ونام ونشان کـرب وبلا سوز یعنی هوسِ جرعه ای از شط فـرات بــزند مُهـرِ عطـش ، بر لبمــان کرب و بلا بیقـرار اسـت  دلِ عاشـق بیـن الحــرمین هم  قـرارِ دلِ  زار و نگـران ، کــرب و بلا تـا محـرم  بـرسـد در تب  و تابنــد  همـه روز وشب وِردِ لبِ پیر وجوان کرب وبلا تربت کویِ حسین است که شـد کعبهٔ دل شد مَطافِ دلِ عشـّاقِ جهـان کـرب و بلا "کیمیا"! شعــر تو  شـوری ز  محـرّم دارد که ردیف آمده بی شرح وبیان،کرب وبلا ✍شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan
❃﷽❃ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ محـــــرم اومـــده آقــا خیمــــهٔ غـم به پاشده شکـــرخدا که سفــــرهٔ روضـه های تو و اشده غریب آقام غریب آقام(۴) ممنـــونتم که امســـالم راهم دادی توخیمه هات پیـــرهن سیـــا تنـم کنم گریه کنم با روضه هات غریب آقام غریب آقام(۴) عمـــریه زیـــر عَلــمت سیـــنه زدم بـــرای تو عمر و جوونیمو میدم به عشــــق کـربلای تو غریب آقام غریب آقام (۴) روضـــه هــای کــرب و بلا یکـــی یکــی خونده میشه هیچکدوم از این روضه ها روضـــهٔ گـــودال نمیـــشه غریب آقام غریب آقام (۴) میــادصدای خـواهری از تـوی گـــــودال بلا گرفته روی دست خود پیکــــر پــاره پــاره را میگه حسیـن من تویی؟ فــــدای پیکــرت داداش به جــای مادرم میخوام ببوسم حنجرت ،داداش غریب آقام غریب آقام (۴) نـــالهٔ" یابُنَـــیَّ "باز پیچـــیده توی کربلا دوباره قرآن میخونه سری به روی نیزه ها غریب آقام غریب آقام(۴) درد دارم دوا میخوام مریضم وشفا میخوام بــرای روز اربعیــــن برات کــربلا میـخوام غریب آقام غریب آقام (۴) ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) @navaye_asheghaan
❃﷽❃ سبک: سلام همه زندگیم ،سلام امام حسین من ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ سلام مَه محرم و/سلام ، هلال ماه غم سلام به اشک روضه و/سلام به خیمه و عَلَم السلام علی الحسین /که به پا شده خیمه ی روضه ها توو دلم دوباره به پا /شده ،شوق دیدن کربلا (آقاااااا) امن ترین جای جهانه / زیر پرچم تو حسین! عاشقم به هوای روضه و ماه ماتم تو حسین! (آقااااااا) (حسین حسین حسین حسین دوای دردامی) (حسین حسین حسین حسین همیشه آقامی) سلام، شهید تشنه لب /سلام ، آقای باکَرَم سلام ، دلیل زندگیم /سلام ، ای سایه سرم باز گرفته دلم برای هوای کرب وبلات ،حسین! کاش میشد که به نوکرت بدی اذن صحن وسرات، حسین! (آقاااااا) توغریبی وبی کسی /توشدی همیشه پناه من اربعین ببرم حرم /که شروع شده گریه وآه من (آقااااااا) (حسین حسین حسین حسین دوای دردامی) (حسین حسین حسین حسین همیشه آقامی) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) @navaye_asheghaan
AUD-20210808-WA0115.mp3
7.26M
سبکِ سینه زنی سلام بر محرم👆 @navaye_asheghaan
࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇ 🏴 ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ای اهل عــزا خیمه غــم بر پا شد بر ســر در خانه ها علــم بر پا شد ســالی دگر و محـــرم از راه رسید شبهـای دهه ، نوحه و دم بر پا شد ✍رقیه سعیدی (کیمیا) الســــلام علی الحسین و علیٰ علی بن الحسین و علیٰ اولاد الحسین و علیٰ اصحاب الحسین السلام علی الباکین علی الحسین😭 سلام بر دلسوختگان مکتب و نهضت سرخ حسینی و سوگواران واقعی عزای سرور و سالار شهیدان ، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهدای کربلا. الحمدلله امسال هم تا به امروز توفیق خدمتگزاری اهل بیت علیهم السلام و دوستداران آل الله نصیب ما شده که با سوک سروده های ماه محرم در خدمت شما بزرگواران باشیم. از امروز اشعار محرم به ترتیب نامگذاری دهه محرم بارگذاری خواهد شد. التماس دعای فرج🤲 اللهم عجل لولیک الفرج🤲 @navaye_asheghaan
❃﷽❃ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ هرچه داریم همه از کرم کرب و بلاست دل ما بندهٔ شــاه حـــرم کرب و بلاست روضه خوان غم عظمای محرم هستیم روزیِ ما همـــه زیر علم کرب و بلاست ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ما همـــه دلســــوختهٔ آل عبـــاییم مرثیــه خوانان غـم کرب و بلاییم با علـــم نهضت خونیـــن حسینـی منتــظر منتـــقم خــون خـــداییم ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ عمــریست با حسیـــن آبرو گرفته ایم با روضه های کرب و بلا خو گرفته ایم هر سال رزق دیدن شش گوشه را فقط از بــارگاه ضـــامن آهــــو گــرفته ایم @navaye_asheghaan
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌   ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ دوباره مــاه عــزا ، مــاه ماتـم است آقا شـروع زمــزمـه های محــرّم  است آقا دوباره شور عزای حسین در سرهاست دوباره همهــمه در خلــق عالَم است آقا به اذن فاطمــه رخت عـزا به تن کردیم (عـــزای  اشــــرف اولادِ  آدم  است)آقا ستــون خیمهٔ روضه بپـا شده همــه جا دوباره چـــایی روضــه فراهم است آقا بساط خیمه مهیــا شـد ست شکــر خدا فقط حضـــور شما بیـن ما کم است اقا نیامدید و رسیــد ست کاروان حسیـن دل شکسته زهجرت پر از غم است آقا بیـــا عـزیز دل فاطمــه همیــن جمعــه که گـریه ها ز فراقت دَمادم است آقا خــــدا به دادِ دل داغــدارتــان برســـد که وقت روضهٔ فاش ومجسم است آقا ─‌‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌ باز این چه روضه ایست که قلبم کباب شد باز این چه آتشیـست  که جــانم مُذاب شد باز این چه ناله ایست که ازعرش می رسد با هـــر بُنَـــیَّ ، سنــگِ بیابـان هـــم آب شد (باز این چه شورش است که باشعر محتشم) بغضــم میانِ حنجــره در  پیچ  و تاب  شد هر بنــد بنــد شعـر که خواندم ز محتــشم در  بنــد بنــدِ جـــان و دلــــم  انقــلاب شد روز دهـــم ، زمــان ز تپش  ایستاد و بعــد قلب زمیــن ، محاصـره در  اضطـــراب شد آب فرات ، اشک زمین شد به خون نشست تـوفــــان گـرفت ، سیــل بلا در شتـاب شد بر کشتــهٔ فتـاده به هــامون قلــم گریست دفتــر از این خـروشِ قلـم در عــذاب شد هر واژه ، رویِ دفتــــرم از لـــرزش قلــــم از هم گسیــخت حال غـزل هم خراب شد ترکیب بنــد خــون دل و اشـک و زمــزمـه پیــوند خورد وصفحه ای از یک کتاب شد تـوفــان که زد بـه کشتــیِ سلطـان کــربلا دریا عطـش گرفت ز خجلت ، ســراب شد آنجـا که اصـغـــری شد علــــی اکبـری دگر دنیـــای مـــــادرانــه پــر از التـهــــاب شد قنــــداقــه شــد زِرِه به تن کـــودکِ ربـاب وقتـــی که یاورِ پــدرش انتخــــاب شد آه از دَمـــی که نالـه کنـان تیــرِ حــرملـــه مایــل به سمــتِ طفــلِ رضیــعِ ربــاب شد یک قطره خونِ حنجر او بر زمیـن نریخت هفت آسمان زِمُشتی ازآن خون خضاب شد از بس که زیرِ سایهٔ خورشید نوحه خواند شــــرمنـــده از وفای ربــاب ، آفتــاب شد دست قلــم  شکسـت زمانی که صحبت از دستِ عَلَــم کِــشِِ پســـر بــوتــراب شد بس کن قلم که روضه به گودال می رسد دیگـــر نگــو که فاطمـه قلبــش کباب شد وقت طلــوعِ سر به ســرِ نیــزه ، آفتـــاب تا ســـایه پر کشید و رُخَـش در نقاب شد آتــش به خیمــــه هــا و دل دختــر علــی از بیت وحـــیِ حضــرت ریحـانه باب شد جسمــش خَمیـد شوکتش اما فرو نریخت احیــــاگــرِ رســــالتِ ختـــمـی مــآب شد با خطبه های حیدری اَش نقشه های شوم در بینِ شامیـــان همـه ، نقـــشِ بر آب شد در هـم شکســت کـاخ ستــم بـر ســرِ یزید وقتــی که با زبــان علــی در خطـــاب شد وقتــی که جلــوه کرد جمــال و نگـــاه او نقــش جمیــل دشـت بلا را چو قـاب شد صحــرای پر بلا شـده اینــک بهــشت مــا وقتــی که مفتخــر به دو عالیجنــاب شد انگشتــر است کــرب و بلا و بهــا گـرفت وقتـی نگیــنِ این دو حــرم را رکـاب شد گفتنــد قدرِ بالِ مگــس اشکِ بر حسیــن بر گونه گرنشست ، همان دم حساب شد وقتی که فاطمــه ست خریــدار اشکهـــا هر قطــره اشک در غـــم او  دُرّ نـاب شد اشکـم مســـافرش شد و با اذن فاطمــــه در  زیر قُبـّــه رفت و دعــا مستـجاب شد بوی حـرم رسیـد ، که اینگــونه "کیمیـــا" سرمستِ عطر و شِمـّهٔ سیب و گلاب شد ✍شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan