❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹السَّلامُ عَلَيْكِ یا بِنْتَ اَميرِ الْمُؤْمِنين..🔹
بند اول👇
دیده هام بارونی و قدّم کمونه
حال و روز زینبت مثل خزونه
لحظه های آخرو عمرم تمومه
غُصه های قلبمو کیّه بدونه
کجایی ای برادرم قرار قلب بیقرار
تو حسرت دیدارتم یه سال و نیمِ آزگار
به یاد تو میسوزم و
سویی نمونده تو چشام
دیگه دارم یواش یواش
به سوی تو دادش میام
"امون ای دل امون ای دل" ۴
بند دوم👇
روزای من از غمت مثل شب تار
رفتی و روی سرم شد غُصه آوار
تو نبودی تا ببینی چی کشیدم
زینبت شد راهیًّ تو کوچه بازار
بعدِ یه سال و نیم هنوز نرفته از خاطره هام
که دستامو بسته بودن میون بازارای شام
چقد عذاب کشیدی تو
وقتی که می دیدی رباب
جونی نمونده بود واسه ش
آوردنش بزم شراب
"امون ای دل امون ای دل" ۴
بند سوم👇
از فراق تو شدم زار و زمین گیر
رفتی و بعد توام از زندگی سیر
پیش چشمام مونده که دیدم توی شام
یادگارت رو حسین در بین زنجیر
تا که بیای به دیدنم لحظه شماری میکنم
نگام به در مونده برات گریه و زاری میکنم
صدای ناله های تو
هنوز میون گوشمه
پیروهنِ خونی تو
ببین که تو آغوشمه
"امون ای دل امون ای دل" ۴
جواد راستگوی
#سبک_مداحی_وفات_حضرت_زینب
#زمینه
🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به
حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً
✨
✨🍃🌺
✨⭐️🍂
❣️✨✨✨✨
╚════ ೋღ❤️ღೋ ════╝
مطالب کاربردی مداحی در تلگرام و ...
👇👇👇
@navaye_asheghaan
خاطرههاتو بغل میکنم آروم شه آغوشم
از روز عاشورا لباس مشکی میپوشم
بالاخره به آرزوم رسیدم
یه سال و نیمه درد و غم کشیدم
ولی یه دلخوشی دارم تُو دنیا
همه میگن یه مادر شهیدم
مث غم من داداش، کسی ندیده
آخه جلو چشامه همش سر بریده
.........................................
لحظهی آخری که دیدمت بیسر نگام کردی
با خوندن قرآن روی نیزه دعام کردی
اگه بیای میبینی اشک و آهم
بیا منو ببر که چشم به راهم
یه دل سیر برات روضه میخونم
هنوزم انگاری تُو قتلگاهم
هزارتا نامرد حسین، دور و برم بود
دیدی آتیش خیمه، داداش رو معجرم بود
..........................................
رو نیزه دیدی غصههای قافله بود و
رو نیزه دیدی طعنههای حرمله بود و
سرِ بریده روبروی ما بود
تُو خاطرم سرِ رو نیزهها بود
بدن بیسرت یادم نمیره
رو خاکا بود و زیر دست و پا بود
چه روز سختی برام، دشمن رقم زد
ولی زینب به هرجا بود از عشق تو دم زد
4_5918243485374219135.mp3
12.33M
زمینه وفات حضرت زینب
"خاطرههاتو بغل میکنم"
با اجرای #مصطفی_مروانی
شعر و سبک از #حمید_رمی
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#غزل روضه یِ مجلس شام - #حضرت_زینب سلام الله علیها
مجلس گرفته بود که تحقیرمان کند
کوبید چوب رویِ لبَت پیرمان کند
مِنبرنشینِ مَست به آلِ تو طعنه زد
شاید یهودی آمده تفسیرمان کند
دائم به حرمله صِله بخشید پیشِ ما
تا خون به قلبِ مادرِ بی شیرمان کند
شمر آمد و رقیّه به من گفت عمّه جان
او آمده دوباره به زنجیرمان کند؟!
با طعنه دشمن تو به ما گفت از ظَفَر
تا از حسین و کرب و بلا سیرمان کند
زینب پس از علی مددی ماٰرَأَیتْ گفت
اینجا خدا اشاره به تکبیرمان کند
حرف از کنیزِ خانه یِ آلِ یهود شد
تا ندبه ذکرِ رأسِ علمگیرمان کند
#غزل
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#الشام_الشام_الشام
#حسین_ایمانی
.
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#چهارپاره - شهادت #حضرت_زینب سلام الله علیها
سر ُو کارم اگرچه با اشک است
روزگارم کنارتان خوب است
بهتر از این نمی شود ارباب
زندگی در جوارتان خوب است
زندگی با شما چه شیرین است
هر کجا بیرق است صحنِ خداست
خودتان گفته اید هر جا که...
روضه ای خوانده ایم کرب و بلاست
حرفِ دلتنگیِ حرم آمد
آمدم تا که سیر گریه کنم
گوشه یِ صحنتان نشستم با...
ذکرِ نِعمَ الامیر گریه کنم
روضه یِ امشبِ حرم سخت است
اوّلِ روضه کنجِ گودال است
دست و پا می زدی و خواهر دید
بی سبب تب نکرده... بدحال است
تو نفس می زدی نفسهایش...
شد بریده... بریده... واویلا
لگد آمد زبانِ شاعر لال
شمر... مَقتل رسیده واویلا
آخرین لحظه هایِ عمرِ تو
ابتدایِ عزایِ زینب بود
پیشِ چشمش غروب زیرِ سم...
تنِ صد چاک نامرتّب بود
این یکی از تنَت عبا کَنده
آن یکی برده است پیراهن
ساربانی بریده انگشتت
بینِ نامحرمان... خدایا... من !!!
همه یِ عمر بوده رویِ سرم
عَلَمِ غیرتِ علمدارم
با خودم فکر می کنم... آری
معجری بر رویِ سرم دارم !!!
پابرهنه کشیده اند مرا
پایِ سر بینِ کوچه و بازار
باورت می شود که سیلی زد
به گُلت پیرمردِ مَردم دار
هر کسی ضربه ای به تو زده بود
طعنه ای هم به خواهرت می زد
هر نگهبان که می رسید از راه
لگدی هم به دخترت می زد
همه یِ روضه یک طرف امّا
وای از بزمِ شام و هلهله ها
پیشِ چشمِ ربابه می دادند
صِله ها را به شمر و حرمله ها
دیدنِ لرزِ کودکان سخت است
لبِ قاری و خیزران... سخت است
روضه یِ عمّه جان و نامحرم
العجل... صاحب الزّمان سخت است
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
عزا گرفت آسمون ، واي واي واااي
گريونه صاحب زمون ، واي واي واااي
اين شبا آقام
توي صحنِ خلوتش
گريونه پايِ
روضه ي اسارتش
روضه اي كه
آتيش زد به قلب آقا
روضه اي كه
دختر ديده سر بابا
روضه اي كه
زينب بوده و نامردا
تو شام و كوفه...
واويلا ، واويلا
يه سال و نيمه دلم ، ميسوزه
هنوز جلو چشمامه ، سرنيزه...
از يه سال و نيم
هرچي كه بگم كمه
آهِ دخترت
هنوزم تو گوشمه
تو بغلم
پيرهنِ خوني تو ميگيرم
پيرهني كه
پاي گودال كرده پيرم
عمريه كه
گريونه كهنه حصيرم
دارم ميميرم...
واويلا ، واويلا
پير شدم
تو اين يه ساله و نيمه
زمين گير شدم
تو اين يه سال و نيمه
هنوزم ميسوزه بازوم
هنوزم ميسوزه پهلوم
خبر داري كه هنوزم
ازون روزا نيليه روم
هنوز رو ، سرمن ، جاي سنگه حسينم
براي ، رقيه ات ، دلم تنگه حسينم ...
حسين جان حسين جان
حسين جانم حسين جان...
دلخوشيم
همين يه پيروهن بود
همين پيرهني
كه واسه تو كفن بود
رو تل دل غوغا گرفت و ...
تا رو سينت جا گرفت و ...
جلوي چشماي مادر
سرت رو بالا گرفت و ...
خودم مي ، شنيدم ، بُنيَّ قتلوك
خودم مي ، شنيدم ، بُنيَّ ذبحوك
حسين جان حسين جان
حسين جانم حسين جان...
اين شبا
همش كارمه گريه
توي گوشمه
هنوز آهِ رقيه
شبا كنج ويرونه گريون
با لكنت ميگفت هِي باباجون
آخه دخترا رو ميديد كه
نشستن كنارِ باباشون
چقدر نون و خرما ، ميريختن تو خرابه
چقدر هِي ، لالايي ، شبا ميخوند رُبابه
حسين جان حسين جان
حسين جانم حسين جان...
زینب داره میره سفر ، با چشمایی پر ستاره
تو دستای کبودشه ، یه پیرهن پاره پاره
خدایا شد موسم پایان جدایی
میاد از سمت بهشت عطر آشنایی
میان با چشمای خونبار از آسمونا
به استقبالـش شهیـدای کربلایی
----------------------
بنفشه پوشه پیکرش ، از غم یاس و لاله ها
آتیش گرفـته دلش از ، خاطـره های کربلا
غم قحط آب و بی تابی های اصغر
تن ارباً اربا و غـرق خون اکبر
دو دست از تن جدای ساقی لشکر
به روی نیزه سر خونـین برادر
شاعر : یوسف رحیمی
@navaye_asheghaan