─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#امام_زمان_عج_الله
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«بهار زندگیام!»
کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهـانش نیست
تحمّل غــــــم هجــــر تو، در تـوانش نیست
کــسی کــه ســوخــــته از انتـظار ، میداند
دل از فراق توجسمی بود،که جانش نیست
کسی که روی تو را دیدیک نظر،چون خضر
چگونه آرزوی عمــــر جــــاودانش نیست؟!
کســی که درک کــــند دولت حضـــور تو را
نیاز گوشـــۀ چشمـی به دیگـــرانش نیـست
نه التفات بـه طـوبـی کــند، نه میل بهشــت
که بی حضور تو،حاجت به این وآنش نیست
به خاک پای تو ســوگنــد، ای همیشــه بهار!
گلی که بوی تو دارد، غــمِ خـــزانش نیست
بــهار زندگـــیام در خــــــزان نشـــست بیا
«بهار نیســت به باغی که باغبانش نیست»
کنارِ تربتِ زهـــــرا تو گـــریه کن! که کسی
به جز تو با خبـر از قبــر بینشانش نیست
بیـا و پـــرده ز راز شــــهادتـــــش، بـردار
پســـر که بیخـبر از مادرِ جوانش نیست،،،
شعر:محمدجواد غفورزاده
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
🔸ماه در ابر من، برده ای صبر من
بیقرارم کجایی؟؟
🔸مانده ترسی به دل،در غمت سر شود
عمر من، نیایی
🔹از منه بی خبر،جز شکسته دلم
در نیامد صدایی
🔹تا به کی میکِشد،عاقبت می کُشد
عاشقت را جدایی
♻️دل گناهی ندارد،جز تو راهی ندارد
♻️چون یتیمی که در بین نامردمان، تکیه گاهی ندارد
🔰اشک و مژگان شده آب و جارو مگر، پابه چشمم گذاری
🔰جمعه ها تاسحر خیره ماندم به در، وای از این بیقراری
🔺دل گناهی ندارد، جز تو راهی ندارد
🔺چون یتیمی که در بین نامردمان، تکیه گاهی ندارد
⚪️خواندمت بی امان،دیدمت بی گمان
رفته اما ز یادم
⚪️شاید اصلا شنیدم سلام تورا،پاسخی ندادم
💥در تب عاشقی گویی از من به جز ادعایی نمانده
💥آنقدر خسته از پیش من رفته ای رد پایی نمانده
☑️از من آهی نمانده، جز سیاهی نمانده
☑️مثل آن برکه ام در شب من به جز
عکس ماهی نمانده
✅کودکی کرده ام،مادری کرده ای مادرانه نظر کن
✅آمدی از سفر، من نبودم اگر از مزارم گذر کن
✳️از من آهی نمانده، جز سیاهی نمانده
✳️مثل آن برکه ام، در شب من که جز
عکس ماهی نمانده
#یابن_الحسن... #یابن_الحسن
#حاج_عباس_طهماسب_پور
⚜سه بند زمینه ی جدید شهادت حضرت زهرا س:
#سبک_های_فاطمیه
بند اول:
پاشو ببین دلم خونه زهرا
تاریکه نباشی خونه زهرا
از بعد کوچه حسن توو خوابم
می بینی که پریشونه زهرا
یه کم دیگه دووم بیار عزیزم
چشاتو روی هم نزار عزیزم
روتو نگیر ازم پناه دلم
من و صدا بزن یه بار عزیزم
چه دنیای بی وفایی
عجب روزا و شبایی
چرا مرگت آرزوته
تویی که حاجت روایی
نرو زهرای جوانم
بند دوم:
رمقی نداره دیگه زانوت
بالا که نمیاد از سر بازوت
از اثر میخ و دیواره که
آروم نمیگیره زخم پهلوت
میباره روی گونه اشک چشات
چه غربتیه توی سوز صدات
میون بسترت نفس میزنی
به سختی میگذره روزا و شبات
بهارم رنگ خزونه
میگیره زینب بهونه
نداری خانم خونم
تو از موندن یک نشونه
نرو زهرای جوانم
بند سوم:
بُرده تو رو دیگه زخما از حال
آرزوهای منم شد پامال
حالا که داری میری باشه پس
قرار من و تو توی گودال
اونجایی که نداره سر به تنش
یه بوریا فقط میشه کفنش
یه عده بی حیا تو کرب و بلا
رحمی نمی کنن به پیروهنش
میره انگشتر به غارت
میشن دستا پُر جسارت
جدا میشه از حسین و
میره زینب به اسارت
آه و واویلا حسین جان
شعروسبک:
#علی_علی_بیگی
#شعر حضرت زهرا سلام الله علیها
فاطمه جلوه ی باقی ازل تا ابد است
آی مردم! بخدای احد! او هم احد است
قامت سرو خودش را به علی داد و خمید..
راز زیبایی دریا به همین جزر و مد است
از غذای حسنینش زد و بخشید به ما
مادر ما به خدا مادری اش را بلد است
جامه نو به تن فضه و اسما میکرد
بانویی که به تنش پیرهنی از نمد است
به فدک کار ندارد هدفش نام علیست
نکند فکر کنی در طلب یک سند است
گر علی پیکر یک عبدود انداخت به خاک
پشت در فاطمه درگیر چهل عبدود است
لال باد آنکه ازو شاهد حرفش را خواست
آنچه صادر بشود از لب او مستند است
نبی از خانه او دست به سینه میرفت
تو ببین خانه ی زهرا شرفش تا چه حد است
شانی از تربت ارباب فراتر دارد
خاک آن چادر خاکی که به زیر لگد است
بین دیوار و در خانه چه آمد به سرش..
مدد از فضه گرفت آنکه به عالم مدد است..
🔸شاعر: سید پوریا هاشمی