eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
365 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 دعای برکت روز: امام صادق(ع): وقتى صبح دمید بگو: الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباح ِاللّهُمَّ صَبِّح آل مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ . اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلى أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرض ِ رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع خَلقِک بحار الأنوارج87/ص356
. عمری که بی تو رفت یقینا حرام شد بی تو دلم اسیر خیالات خام شد آقا بیا که بی تو به پایان رسید عمر آقا بیا که فرصت ما هم تمام شد بیچاره آن کسی که به دور از شما مدام با هرکسی به غیر شما همکلام شد بدبخت آن کسی که گرفتار نفس شد خوشبخت آن کسی که فدای امام شد رحمت بر آن که بهر تو از نام و نان گذشت نفرین بر آن که شیفته ی نان و نام شد ایام فاطمیه شده، روضه خوان بخوان آری بخوان که طاقت اشکم تمام شد از آن دمی که مادر ما پشت در رسید از لحظه ای که خانه پر از ازدحام شد مزد رسالت نبوی خوب شد ادا بر دختر نبی چقدَر احترام شد این آتشی که هستِ علی را از او گرفت تا کربلا رسید و وبال خیام شد عجل الله تعالی فرجه الشریف یادواره ............................................................
. با نگاهی به سخنان سردار دلها ، شهید پیرامون الطاف سلام الله علیها در سال‌های دفاع مقدس . --------- اَلسلام ای مادر سادات ای بانوی نور اَلسلام ای کوثر قرآن و ای روح صبور اَلسلام ای فاطمه ، ای دختر بَدرُالدُجی اَلسلام ای فاطمه ، ای جان نثار مرتضی ای حمایت از ولایت کرده در اوج شرف می رسد از تربت پنهانت اکنون لا تَخَف ما تأسی بر تو داریم ای فروغ بی کران با ولایت بوده و هستیم تا ایثار جان مهرتان یا فاطمه چون گل به قلب ما شکفت لطف تان را دید بسیار و، سلیمانی که گفت: روزهای سخت جنگ آنجا که راه ما نبود غیر زهرا هیچ کس پشت و پناه ما نبود بر لب اروند وقتی دشمنان با تیرها می زدند آسیمه سر بر جسم و جان شیرها روبرو وقتی که دشمن می گرفت از ما نَفَس هر سلاح کارگر ، زهرای اطهر بود و بس کربلای پنج وقتی در غروب اضطرار داشتیم از هر طرف اندیشه های بیقرار داشتیم آنجا غروب مضطر اما بی نشان روی دژ سر ، دیده سوی آب های بوبیان وقتی از هر سو خطر یا که بلا شد سوی ما عاجزانه می زدیم ای عشق زهرا را صدا گفت این زیبا کلام خویش را با زمزمه دیده ام در هور مهر مادری از فاطمه من که در میدان مین الطاف زهرا دیده ام پای تا سر خاک پای فاطمه گردیده ام نور زهرا بر دل رزمندگان افتاده بود قدرت مادر به ما نیرو دو چندان داده بود ما به یاد حاج قاسم نام زهرا می بریم دیده ی خود را به سمت موج دریا می بریم فاطمه آن طایر خونین دل بی بال و پر فاطمه آن بانوی بشکسته پهلو پشت در فاطمه آن مادر افتاده طفلش با لگد فاطمه آن زن که مانده بین اعدا بی مدد ** محمود تاری «یاسر» ٢٢ آذر ١۴٠١ .................... آن مرد مخلص و چنین می گوید : هر وقت در سختی های جنگ فشارها بر ما حادث می شد هیچ کاری از ما بر نمی آمد ، پناهگاهی جز زهرا ( سلام الله علیها ) نداشتیم . وقتی که عراقی ها لب اروند ایستاده بودند و بچه های ما را با تیر می زدند آن زمان هم سلاح کارگر ما زهرا ( سلام الله علیها ) بود . در کربلای پنج وقتی در آن غروبی که اضطرار داشتیم ، مضطر بودیم ، نگاهی به آب های بوبیان می کردیم سرمان را بر دژ گذاشته ، عاجزانه او را ( حضرت زهرا س ) صدا کردیم . قدرت او را ، محبت مادری او را در هور دیدم - در غرب کانال ماهی دیدم - در وسط میدان مین دیدم . خطاب به مادر شهیدان ؛ وقتی شما مادرها نبودید و بچه هاتون در خون دست و پا می زدند ..... ، گریه ی مادران شهداء و ..... . یادواره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 سلامی از ذره به خورشید ... سلامی از فرش به عرش ... سلامی از قفس به پرواز ... سلامی از التهاب به آرامش ... سلامی از طوفان به ساحل ... سلامی از درد به طبیب ... سلامی از رنج به نجات ... ✋سلامی از منتظران بر منجی عالم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ🤲 💚
. سلام‌الله‌علیها ✍ از ظلم مردمان دیاری که داشتم از دست رفت دار و نداری که داشتم نُه سال با تو بودم و یک عمر با نبی یادش به خیر ایل و تباری که داشتم نُه سال با تو آب در این دل تکان نخورد رفتی و رفت با تو قراری که داشتم جای علی شکست قد تو حلال کن افتاد روی دوش تو باری که داشتم پامال گرگ‌های خزانی شهر شد در پشت درب خانه بهاری که داشتم دیدم تو را زدند ولی آن میان مرا شرمندۀ تو کرد حصاری که داشتم من فکر می‌کنم که همان بازوی کبود از من گرفت فاطمه! یاری که داشتم امروز تازه در پی تشیع آمدند آتش زدند بر دل زاری که داشتم یک روز پا به کرب و بلا باز می‌کند از هیزم مدینه شراری که داشتم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» ...........................................................
کانال نوای عاشقان: مدینه (مصیبت های حضرت زهرا س سبک : دشتی (ای دل .....) دلم بهر مدینه غم گرفته هوای تربت زهرا گرفته همان کوچه که زهرا خورده سیلی که روی فاطمه گردیده نیلی همان جایی که بستند دست حیدر شکستند بازوی زهرای اطهر همان خانه که جای جبرئیل بود چه گویم قتلگاه مادرم بود نشد وارد بدون اذن ،جبرئیل همان آتش زدند بر بال جبرئیل به پشت در زهرا کرد ناله نسوزانید اورا در آشیانه مگر نشنیده اید ای شوم کافر وصیت های بابایم پیمبر نزن ای بی مروت چکمه بر در که هست این یادگاری از پیمبر 😭😭😭😭😭😭
. سلام الله علیها شهر لبریز از طراوت شد تا که عطر تو بر مشام رسید و خدا گفت چشمتان روشن مادر یازده امام رسید کوچه پس کوچه های شهر شده غرق نوری که تا خدا جاریست از قنوت نماز شکر نبی نهری از نور ربنا جاریست نهر نوری که دائما جاریست آمد و پیش پای سیب چکید و همین شد که نور طاهره ای از سر شاخه های سیب چکید دست پیغمبر از حوالی خود تا همان باغ سیب پل زده است تا لبش سرمه روی چشم کشد سمت دستش دوباره زل زده است *** سمت دستش دوباره زل میزد دسترنج علی که گندم بود ثمر آسیاب او دائم رزق یک شهر رزق مردم بود برکت نان گرم این خانه به یتیم و اسیر روزی داد خود قرآن نوشته است این را که به مردی فقیر روزی داد نان گرم تنور این خانه بین اصحاب خاص باور ریخت از کنار لب همین دستاس باز سلمان و باز اباذر ریخت مرتضی با وجود فاطمه اش خانه اش بود فاطمه آباد با همان دست با محبت او "یطعمون الطعام" معنی داد یطعمون الطعام را گفتی باز هم آمده ست در یادم تشنگی و گرسنگی حالا آه یاد خرابه افتادم نان و خرما که پرت می کردند در نگاه رقیه غم می دید یطعمون الطعام را ای کاش مرد شامی درست می فهمید السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام یادواره ............................................................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با غم بی پایانت.mp3
5.53M
🍂🍁🍂 با غم بی پایانت، علی تنها شد با نگاه طفلانت، علی تنها شد تو را، چنین خونین بال و پر شکسته دل، خون جگر سپردم دست پدر تو رفتی و در و دیوار، پس از تو روضه خوان توست که رد خون کنار در، نشان توست خدا، نگهدار تو، شدم عزادار تو، شدم پریشان ماتمت مدد، مدد یا زهرا مدد، مدد یا زهرا مدد بیرق عشقت بالا، اباعبدالله کلُ یَومٍ عاشورا، اباعبدالله حسین، سلام ای بالا نشین سلام ای خونین جبین بخر ما را اربعین من الغریب تو اوجِ، تمام روضه های تو خدا چه روضه ای خوانده، برای تو حسین، ذبیح العطشان حسین، قتیل العریان حسین ‏ 🍂🍁🍂
Mahmoud Karimi - Cheshme Omed.mp3
4.15M
صدا زد علی که بیرون برن بمونن کنارم بنی فاطمه … فقط این میون ، کسی که باید با این ها بمونه علمدارمه ابالفضل من علمدار من ، توان سپاه حسین و حسن … بیا مه جبین کنارم بشین ، بده جان بابا یه قولی به من بذار دستات و تو دست حسین … همه هستی توست هست حسین … تو تنهایاش تو اون تشنگیش ، امیدش به دست تو بسته حسین … ابالفضل من علمدار من ، امیدم به دست تو پهلوون … یادت باشه کار به هر جا رسید ، تا اخر کنار حسینم بمون ابالفضل من علمدار من ، نذاری به عشقت جسارت کنن … نذاری یه وقت تا تو زنده ای ، همین کوفیا خیمه غارت کنن ابالفضل من علمدار من ، یادت باشه آب ابروی تو … یادت باشه که خوده فاطمه تو اون لحظه ها روبروی تو حسینم بدون تو اون خاک و خون ، تو آتیش به قلب خدا میزنی … !! یه روزی میاد غریب غریب ، توی خاک و خون دست و پا میزنی بگو دخترات محیا بشن ، که کعبه نی از دشمنا میخورن … !! تو اون ازدحام میاد خواهرت ، سرت رو جلوش از قفا میبرن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
س 4 🌴بند_ اول 🌴بر چهره ی زیبای محمد صلوات 🌴بر گنبد خضرای محمد صلوات 🌴سرتابه قدم آینه او زهراست 🌴تقدیه به زهرای محمد صلوات (دعای‌_فرج) [[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]] 🌾یا زهرا.3 🌾بی تو کبوتر دلم 🌾به سینه پر نمیزند 🌾کسی به خانهٔ علی 🌾حلقه به در نمیزند 🌾فاطمه جان حسین تو 🌾بی تو غذا نمیخورد 🌾حسن ز دوریِ رُخت 🌾خنده دگر نمیزند 🌾کلثوم از فراق تو 🌾آه ز سینه میکشد 🌾حرف دگر به غیرتو 🌾پیش پدر نمیزند 🌾ای گُلِ نازنین من 🌾همسر بی قرین من 🌾زینب تو بدون تو 🌾شانه به سر نمیزند    🌾تو عالم 5نفرن جزو بکایین عالمند    ( گریه کنای عالم 5نفرن..) 1⃣ اولین از اینها آدم ابوالبشره.. وقتی بخاطر ترک اولایی هبوط کرد گریه زیاد کرد.. خیلیا نوشتن 300 سال گریه کرد آدم.. 2⃣دومین از گریه کنای عالم.. حضرت یعقوب پیغمبره.. در فراق یوسف گریه زیاد کرد.. قرآن میگه «وابیضّت عیناه» چشماشو یعقوب از دست داد.. 🌴بند_دوم 3⃣سومین از گریه کنای عالم.. خود یوسفِ.. در چاه، در زندان، گریه زیاد میکرد. 4⃣چهارمین از گریه کنای عالم.. قربونش برم، قربون قبر بی شمع و چراغش برم.. امام سجاد علیه السلامه، 30 یا 35 سال بعد از واقعه کربلا.. آقام آب میدید گریه میکرد..آتش میدید گریه میکرد...گوسفند میدید دارن سر میبرند مینشست گریه میکرد..( میگفتن آقا چی شد..) میفرمود به ساعتی 18تن از عزیزانمو از دست دادم.. بچه کوچیک بغل مادر میدید گریه میکرد.. (آقا چی شد) میفرمود یاد علی اصغر افتادم یاد خانم رباب افتادم...چه کشید خانم رباب کربلا.. امان امان.. 🌾اما من امروز با پنجمین از گریه کنای عالم کار دارم.. من یه اشاره کنم خودت بگو کیه؟ از گریه کنای عالم یه مادر 18ساله است.. آخه مگه میشه آدم تو 18سالگی سر آمد گریه باشه.. 🌾یازهرا..یازهرا.. 🥀 آخ بمیرم الان بری مدینه غربت زهرا رو حس میکنی 🌴امام صادق ع فرمود: رحمت خدا بر اون شیعه ای که برای مادر ما بلند بلند گریه کنه)) 🌾یا زهرا3 🌾یه لحظه دلتو ببرم مدینه، برا غربت امیرالمومنین ع ناله بزن.. بخدا علی غریبه.. بخدا علی مظلومه.. بعد فاطمه دیگه مَحرم نداشت.. (خیلی سخته آدم درد داشته باشه اما همدم مَحرم نداشته باشه) بمیرم برا غربت امیرالمومنین ع.. سر در چاه میکرد، درد دل میکرد، ناله میزد.. 🌾الا ای چاه یارم را گرفتند 🌾گُلم، عشقم، بهارم را گرفتند 🌾میان کوچه ها با ضرب سیلی 🌾همه دار و ندارم را گرفتند 🥀امان امان.. یه لحظه رو یاد کنمُ ببینمت مدینه.. 🌾ابن عباس میگه.. میگه بعدِ شهادت حضرت زهرا س.. علی هر شب می اومد کنار مزار زهرا س. گفت تو یکی از شبا با علی اومدم. امیرالمومنین کنار قبر زهرا س گریه کرد،، ناله کرد.. (دشتی) 🌴بند _سوم 🥀بخواب آرام ای ماه یگانه 🥀نخواهی خورد دیگر تازیانه 🥀بخواب آرام ای پهلو شکسته 🥀علی را بین سرِقبرت نشسته 🥀بخواب آرام ای نور دو عینم 🥀که من شبها پرستار حسینم   🥀ابن عباس میگه اینقدر امیرالمومتین ع   کنار قبر زهرا ناله کرد از حال رفت. خوابش برد. 🌾(اگه حاجت داری بسم الله..اگه مریض داری بسم الله..اگه جوون داری بسم الله..) 🥀گفت یه مرتبه دیدم، علی سراسیمه بلند شد.. گفت ابن عباس پاشو بریم خونه.. ((گفتم آقا جان شما همیشه تا نیمه های دل شب کنار قبر زهرا می نشستید..)) (اگه درد نگفتنی داری بسم الله) 🥀میگه جریان رو از علی سوال کردم.. 🥀گفت ابن عباس، همین که کنار قبر زهرا خوابم برد، خانمم فاطمه رو به خواب دیدم..که نگرانه.. صدا زد، علی جان.. علی جااان..  تو کنار قبر من خوابیدی، آخ حسینم از خواب بیدار شده، بهانهٔ مادر گرفته، زینبم رو بیچاره کرده.. علی پاشو برو خونه، حسینم داره گریه میکنه. 🥀ابن عباس میگه، میگه دیدم امیرالمومنین دوان دوان به سمت منزل حرکت کرد.. منم دنبال امیرامومنین.. میگه اومدم خونهٔ علی..چه. صحنه ای دیدم..دلم آتش گرفت.. میگه دیدم امیرالمومنین، حسنین رو نشونده رو زانوها. (آی دختر دارا) میگه یه مرتبه دیدم زینب سه چهارساله آمد.. با دستای کوچیکش اشک چشم بابا رو پاک میکنه 🌴بند_چهارم آخ بیا مادر که خونه سرد سرده وای دل جمله یتیمان پُر زِ درده بمیرم برا دل امیرالمومنین.. چه کشید امیرالمومنین.. ناله میکرد..گریه میکرد.. گوشهٔ خانه نشستم چه کنم همسرم رفته زِ دستم چه کنم بودی چراغ خانه ام یا زهرا 2 تاریکُ شد کاشانه ام یا زهرا 2 ای نوگُلِ پژمرده ام یا زهرا 2 نزد تو من شرمنده ام یا زهرا 2 گوید حسین کو مادرم یا زهرا 2 کو مادر غم پرورم یا زهرا2         حسین ونعم الامیر 🎧🎤 👇👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Alimi-Fatemieh11394[07].mp3
6.78M
مست میخانه منم زهرا ای همسر من یار غم پرور من گریه شده کار منو این دختر من عزیز مصطفی،امید مرتضی غریب و بی پناه شدی ای بانو میون کوچه ها برای تو بمیره حیدر افتاده ای به زیر پا گریه شده کار منو این دختر من.... ...... بشکسته بال وپرت غرق خون چشم ترت بادست شکسته بگیراشک پسرت نرو قرار من،بمون کنار من بخاطر خدا دعا کن امشب به حال زار من مدینه بعد تو شود ای بانو دگر مزار من بادست شکسته بگیراشک پسرت ............. میسوزه پیکر تو بی تابه دختر تو آخر می میرم به کنارِ بستر تو کجا میخوای بری،منو نمیبری یباره دیگه چشم خود واکن لحظه های آخری نگوکه دل بریده ای از حیدر نگو مسافری آخر می میرم به کنارِ بستر تو ............... خون کردی قلب منو کوتاه کردی سخن و وقتی زدی حرف حسین بی کفن و تموم روضه ها،دوباره شدبپا قرارمون بمونه یادت زهرا رو خاک کربلا میون قتلگاه کنار سرهای روی نیزه ها وقتی زدی حرف حسین بی کفن و
4_5803217561038359922.mp3
3.15M
پاشو مادر چنـد قــدم بیشــتر تا خـونه نمونده پاشو مادر گریه هات جون منو به لب رسـونده پاشو مادر چـادر خــاکی ت دل منو سـوزونده پاشو مادر کــه غــــرور حسـنت شــــده لگدمال پاشو مادر چجـــوری طاقت بیــارم بری از حال پاشو مادر کوچــه واسـه ی تو شد شبیه گودال می باره مثل ابر _چشمای خیس من طاقــت بیار یه کم_ به خاطـر حسن 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مادر مرو مرو (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ توی کوچه حالتو دیدم هــــزار بار جــون سپردم توی کوچه کاش می شدجای تومن کتک می خوردم توی کوچه چجـــــوری از غم گوشــــوارت نمردم من بمیرم بعد کوچه دست می گیری روی دیوار من بمیرم زینبت خـــیره میشه به خــون مسمار من بمیرم نمی تـونی راه بـــری با چشــــمای تار فکـــر نبودنت_ قلـبم رو می شکــــنه تصویر چــادرت_ هــر لحظــه با منه 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مادر مرو مرو (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:احسان نرگسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. من خاکی‌ام بانو! تو اما آسمانی «ای خاستگاه جلوه‌های لَن تَرَانی» من در غل و زنجیر نفس خود اسیرم بر من نگاهی کن، نگاه مهربانی سِرّ خفی لیله‌القدری تو بانو من غافل از مهر تو ای سِرّ نهانی ای هل‌اتی وکوثر و تطهیر و طاها تو واژه واژه آیه‌های بی‌کرانی در رشته‌های چادرت نور هدایت وقتی که می‌داد آن یهودی را نشانی تو با عباداتت که رفته تا خود عرش هم‌پایه بلکه بهتر از پیغمبرانی من از غبار چادرت حاجت گرفتم «ای حضرت حوریه ای روح معانی» بر رشته‌های چادرت بستم دخیلی پس مطمئنم سائل خود را نرانی ای روضه‌ات مشگل‌گشای کل هستی نیلوفر سرخ و کبود و قد کمانی یاس سپید حضرت حیدر تو بودی اما شد از غربت وجودت ارغوانی ارکان هستی داشت می‌پاشید از هم وقت هجوم ضرب دستی ناگهانی در کوچه‌ای باریک چشمان حسن دید یک ضربه از دیوار و یک ضربه ز ثانی از ضرب دستش گوشوار افتاد بر خاک جان حسن شد مملو از دل ناگَرانی حالا حسن مانده وَ عقده در گلویش «ای خاستگاه جلوه های لَن تَرَانی» ✍ ............................................................
صل الله علیکِ ایتها الصدیقه الشهیده می‌خواهم از بالا و بالاتر بخوانم می‌خواهم از جانان پیغمبر بخوانم می‌خواهم از تطهیر و از کوثر بخوانم می‌خواهم از صدیقه اطهر بخوانم ـــــــ می‌خواهم از بانوی افلاکی بگویم ـــــــ از وصله های چادر خاکی بگویم آن چادر خاکی همیشه پرچم ماست آری دلیل قلب زار و دَرهم ماست گریه برایش واجبات اعظم ماست این واجب اعظم قرار محکم ماست ـــــــ وقت قرار بی قراران فاطمیه‌ست ـــــــ ای چشم من باران بباران فاطمیه‌ست شکر خدا دست خدا زهرائی‌ام کرد دست خدای مرتضی زهرائی‌ام کرد لطف امام مجتبی زهرائی‌ام کرد یا رأس روی نیزه ها زهرائی‌ام کرد ـــــــ زهرائیم کردند تا آواره باشم ـــــــ تا روضه‌گرد چادری پاخورده باشم دارم میان روضه‌ها من سرپناهی احساس کردم بارها لطف نگاهی روضه بخوان ای روضه خوان هر جور خواهی از ضرب و شتم داغدارِ بی‌گناهی ـــــــ یک سو چهل نامرد و یک سو مادر من ـــــــ اصلاً به قصد کشت آنجا بود دشمن وقتی که دود و شعله‌ها پیچید آنجا یا خنده دجاله‌ها پیچید آنجا یا ازدحام سفله‌ها پیچید آنجا بعدش صدای ناله‌ها پیچید آنجا ـــــــ در گیر و دار دود و آتش رفت بالا ـــــــ صوت حزین و خسته و مظلوم زهرا کوچه شلوغ و درب خانه شعله‌ور بود منصوره بین شعله‌ها و در خطر بود اما دو دستش حائلی در پشت در بود هم فکر مولا بود و هم فکر پسر بود ـــــــ کم کم در آتش میخ آن در سرخ می‌شد ـــــــ در آن حرارت چشم مادر سرخ می‌شد یک ضرب پا آن صحنه را زیر و زبر کرد ضرب لگد آمد وَ بر آن در اثر کرد در باز شد زهرا خودش را جمع‌تر کرد در با شتاب آمد، چه کاری میخ در کرد؟ ـــــــ در آن کشاکش میخ سرخ بی‌مروّت ـــــــ آمد به سمت حضرت بانوی عصمت زهرای مرضیه در اوج بی معینی در بین دود و ناله با حال حزینی آمد ز سوی او ندایی این چُنینی کشتند محسن را بیا فضه خُذینی ـــــــ روضه زنانه می‌شود اینجای مقتل ـــــــ غم بی کرانه می‌شود اینجای مقتل بستند دستان یل خیبر گشا را با ریسمانی گردن شیر خدا را بردند از خانه ولی کبریا را بردند بی عمامه شاه اولیا را ـــــــ زهرا دوباره دیده‌اش را باز تا کرد ـــــــ قصد کمربند امیر لافتا کرد از یک طرف هم مرتضی را می‌کشیدند بر یاری‌اش جز فاطمه یاری ندیدند ثانی و قنفذ تا در این صحنه رسیدند وقتی دفاع حضرت صدیقه دیدند ـــــــ با یک اشاره تیغ قنفذ رفت بالا ـــــــ هی ضربه زد تا از نفس افتاد زهرا شمشیر بالارفت و قلب تو کجا رفت؟ قطعاً دلت تنگ غروب کربلا رفت تا بین جذر و مد تیغ و نیزه‌ها رفت وای از دمی که چکمه‌پوش بی‌حیا رفت ـــــــ رفت و به روی سینه جا خوش کرد آنجا ـــــــ سر را برید و قتلگه را کرد دریا دشت بلا شد لاله‌گون؛ ای وای زینب زخم تنش از حد فزون؛ ای وای زینب شد قتلگه دریای خون؛ ای وای زینب شمر آمد از مقتل برون؛ ای وای زینب ____ زینب تماشا می‌کند این صحنه‌ها را ____ دور و برش شادی کنان رقاصه‌ها را ✍ ............................................................