ای یادگار عترت و قرآن بیا بیا
جانها به لب رسیده ز هجران بیا بیا
گردیده سخت گلۀ بی صاحبت اسیر
در چنگ گرگهای بیابان بیا بیا
بشنـو صدای نالۀ مولا درونِ چاه
تا چند چشم فاطمه گریان بیا بیا
تا کی سر حسین به بـالای نیزهها؟
تا کی به خاک آن تن عریان بیا بیا
تا کی کبود قامت زینب ز کعب نی؟
تا کی غریب عترت و قرآن بیا بیا
تا چند دستهای عمویت به روی خاک
تا چند عمههات پریشان بیا بیا
سقای سر بریدۀ صحرای کربلا
گوید هماره با لب عطشان بیا بیا
گر بیتو صبح عید برآید به چشم ماست
دلگیر تو ز شام غریبان بیا بیا
روز فراق باغ و گلستان بـرای ما
باشد سیهتر از شب زندان بیا بیا
اشعار «میثم»ات شده فریاد انتظار
تا عمر او نیافته پایان بیا بیا
================
سیدی بازآ که پیغمبر صدایت میزند
مادرت صدیقۀ اطهر صدایت میزند
بازوی مجروح زهرا چشم گریان حسن
دستهای بستۀ حیدر صدایت میزند
چارده قرن است کز قلب مزاری گم شده
پهلوی بشکستۀ مادر صدایت میزند
زخم یاسین، قلب طاها، سینۀ مجروح نور
آیههای سورۀ کوثر صدایت میزند
جد مظلومت علی سر برده در آغوش چاه
با دل خونین و چشم تر صدایت میزند
تیر باران پیکر مجروح عمّویت حسن
از کنار قبر پیغمبر صدایت میزند
قامت خم گشتۀ جدت کنار علقمه
بازوی عباس نامآور صدایت میزند
قبر ثارالله را بنگر که از پایین پا
جسم صد چاک علیاکبر صدایت میزند
بر فراز دست خونینِ حسین بن علی
حلق خونین علیاصغر صدایت میزند
با صدای زخمی خود «میثم» دل سوخته
تا که دارد روح در پیکر صدایت میزند
@navaye_asheghaan
الا که راز خدايي ، خدا کند که بيايي
#مدح امام زمان (عج)
الا که راز خدايي ، خدا کند که بيايي
تو نور غيب نمايي ، خدا کند که بيايي
شب فراق تو جانا ، خدا کند که سر آيد
سر آيد و تو برآيي ، خدا کند که بيايي
دمي که بي تو بر آيد خدا کند که نباشد
الا که هستي مايي ، خدا کند که بيايي
به هر دعا که توانم ، تو را هميشه بخوانم
الا که روح دعايي ، خدا کند که بيايي
دل مدينه شکسته ، حرم به راه نشسته
تو مروه اي تو صفايي ، خدا کند که بيايي
هنوز جسم شهيدان ، فتاده است به ميدان
تو وارث شهدايي ، خدا کند که بيايي
اسير بند جفا را ، دچار رنج و بلا را
بدست توست رهايي ، خدا کند که بيايي
قسم به عصمت زهرا ، بيا زغيبت کبري
دگر بس است جدايي ، خدا کند که بيايي
@navaye_asheghaan
18. از زهر خصم.mp3
1.91M
#نوحه_امام_کاظم
( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
از زهر خصم کافرم
می سوزه از پا تا سرم
داد از جدایی ، رضا کجایی
در ذکر یا رب یا ربم ،
خَلّصنی یا رب بر لبم
ذکر صلاتم ، بده نجاتم
#ملودی_دوم
از کینه ی، این دشمن یهودی
مونده برام ،جراحت و کبودی
ذکرلبم ، ناله های یا زهرا
مَرهَم ِ دل ناله های یا زهرا
واغربتا ، واغربتا واویلا...
#بند_دوم
در بین زنجیر جفا
دلخون ِ ظلم ِ اشقیا
مضطر شدم من
پرپر شدم من
ماندم اسیر درد و غم
دشمن کند بر من ستم
چه بی کرانه ، با تازیانه
#ملودی_دوم
بی حرمتی ،
گر شد به محضر من
امّا نشد ، از تن جدا سر من
از غربت کرببلا واویلا...
واغربتا واغربتا واویلا...
@navaye_asheghaan
20. جان پیمبر ص.mp3
2.04M
#نوحه_امام_کاظم
( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
جان پیمبر، موسیَ بنِ جعفر
حجت داور ، موسیَ بنِ جعفر
سَید و سَروَر ، موسیَ بنِ جعفر
روشنای عالَم ، از نور تو،
موسای جان ، مقیم طور تو
بر دل مُعالج ، بابُ الحوائج
آبروی ما عشق و شور تو
می نمایم من
همیشه یاد تو،
هشت سائل ، بابُ المراد تو
ای نامَت بر لب، با دیدگان تر
( سیدی مولا
یا موسیَ بنِ جعفر ... ) تکرار
#بند_دوم
ای بر رخسارت ، نور وجه الله
ما را کن یاور ، بر انصارُ الله
تو را به حقّ ِ، اباعبدالله
ما را کن یَبنَ زهرا دعایی
تا شویم در راهِ دین فدایی
در راه ِ اسلام ،
غریب و گمنام،
چون شهیدان شویم کربلایی
خصم تکفیر و کفر و یهودیم
ریشه کنان ِ آل سعودیم
اهل نبردیم با ذکر یا حیدر
( سیدی مولا
یا موسیَ بنِ جعفر ... ) تکرار
@navaye_asheghaan
17. عزای حضرت کاظم ع.mp3
932.3K
#نوحه_امام_کاظم
( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
عزای ، حضرت کاظم
شعله برروح و روان عاشقان زد
زندانبان ، درون زندان
ستم و جنایتش گذشته از حد
#ملودی_دوم
آه ، فاطمه شد حزینه
پرپر از ظلم و کینه
شده یاس امامت
آه ، ناله های شبانه
طعنه و تازیانه
شده اجر رسالت
( آه و و اویلا ... ) تکرار
#بند_دوم
ما سینه زنان عشق
حرم اللهِ غریب کاظمینیم
سالک ، در صراط نورِ
آن ولیّ و مقتدای عالمینیم
اِاای... شرف آسمانها
برتری از بیانها
اعظم از بی کرانها
اِاای ... هفتمین حجت الله
یوسف عصمت الله
معنی غیرت الله
( آه و و اویلا ... ) تکرار
#بند_سوم
زندگی ، بدون عشق
تو به یک لحظه روا نباشد آقا
من هستم ، بنده ی عاصی
تویی فرزند علی ، عزیز زهرا
ما ... همه بی دست و پاییم
سائلان شمائیم
غرق شور و نواییم
ما ... در به در های خاکِ
عرشی نینواییم ، زائر کربلاییم
( مظلوم حسین جان ... ) تکرار
@navaye_asheghaan
19. کی میشه.mp3
2.21M
#نوحه_امام_کاظم
( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
کی میشه برا گدایی
ماهارو بخری آقا ؟
کی میشه که نوکراتو
کاظمین ببری آقا ؟
#ملودی_دوم
قبله ی حاجت همه ای
تو نور چشم فاطمه ای
با دست خالی اومدم بر درِ تو
دل ما بر تو رو میزنه
شفای چشمِ جان منه
خاک سرِ کوی لطف مادر تو
#ملودی_سوم
تا روز ابد
سائل حریم کاظمینم آقا
مثل شهدا
غُصه دار غربت حسینم آقا
(مولا یا حسین
ای عزیز فاطمه
حسین یا حسین ... ) تکرار
#بند_دوم
نوکر خوبی نبودم
خودمم میدونم آقا
ولی من هر چی که باشم
پای تو می مونم آقا
دم غروب میگیره دلم
نگو حرم که میره دلم
همه ی خوبا رفتن من موندم آه
به جون ِ هر چی مَرده قسم
اگه به کربلا برسم
برا تو می میرم تنها با یه نگاه
می بینی آقا ، شده گریه
کارِ نوکرت شب و روز
می بینی چقدَر
حرم ندیده مونده هنوز ؟
(مولا یا حسین
ای عزیز فاطمه
حسین یا حسین ... ) تکرار
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج #صلوات
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸
بـرمهدی و برقلب صبورش صلوات
برلحظه به لحظهٔ حضورش صلوات
یــارب تــو عنـایتی بفـرمـا کـــه دگــر
امسال شود سال ظهورش صلوات
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸
برمهدی وبرحُسن خصالش صلوات
بـرشمس جمال بی مثالش صلوات
ای شیـعه هـرآنـچه کــه ارادت داری
بفـرست بلـند بــه کمـالـش صـلوات
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸
ذکـر مـهدی دارد حُسن و بـرکات
در دو عالم هست اسباب نجات
بهــر تعـجیـل ظهــورش بفــرسـت
دم بــدم بــر گـل رویـش صلوات
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸
میرسدروزی جهان غرق بهاران می شود
دردافتاده به جانهانیزدرمان می شود
میرسدآن روزمهدی تک گل پروردگار
عالم ازعطرظهور اوگلستان می شود
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸
باشدرخ صاحب الزمان خوش جَلَوات
از لعل لبش هـر آنـچه ریـزد حسـنات
هرکس که به سینه داردعشق مهدی
بـا جـان و دلـش بلند فرسـتد صلوات
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸
خواهی که شود عمرتو پُر ازحسنات
شیـریـن بشـودبـرایـت هنـگام ممـات
بـــا نیــت قـــربــة الـــی الله بفـــرســت
هــرلحظه بــه پیشـگاه مهدی صلوات
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح
@navaye_asheghaan
.
#مناجات
#امام_زمان
الحَقّ وَالاِنـصاف در حَقّـش جفا کردیم
باعِـلـمِ بر تنهـاییاش او را رها کردیم
گاهی، نمیدانم چه شد که یادش افتادیم
گاهی برای مصلحت او را صدا کردیم
احساس میکردیم خیلی معـرفت داریم
آنجا که گـهگـاهی برای او دعـا کردیم
با گریههایی آن هم اَغلب از سرِ احساس
تکلیف خود را فکر میکردیم ادا کردیم
با غـفلت از یاد امـامِ عَـصرِمان؛ مردم
خود را به این شدّت گرفتار بلا کردیم
این کمفـروشی نیست آیا؟ در فـراق او
به نُدبههای خشک و خالی؛ اکتفا کردیم
حال مناجات سحر را خواب بُرد از ما
حتّی نمـاز صبح را عـمـداً قضا کردیم
عجّل فرج گـفـتن فقـط بازارگرمی بود
اِخـلاص را بُردیم و قـربان ریا کردیم
قـلب رئـوفـش را هـزاران بار آزُردیـم
با آن گُناهانی که اغلب در خـفا کردیم
جـایی برای یـوسـف زهـرا نـمـیمـانَـد
وقتی درِ دل را به رویِ غیر وا کردیم
خانه نـشـیـنی عـلی دنـبـالـهدار است آه
مـا یـادگـارش را دچـار اِنـزوا کـردیـم
از شرم پیـش مـادر سـادات بـایـد مُرد
وقتی که با فرزند او اینگونه تا کردیم
امـروز راه اتّـصـال مـاست بـا مـهـدی
اشکیکه نذرِ حضرت خیرالنّسا کردیم
از شرکت او درمجـالس مطمئن بودیم
محض حضورش خانه را دارُالعزا کردیم
بخـشید ما را باز هم در روضۀ زهـرا
تا زخـم را با گُـونـۀ خود آشـنـا کـردیم
#محمد_قاسمی✍
@navaye_asheghaan
امام_کاظم_شهادت
حضرت_موسی_بن_جعفر
طایر توحید فتاد از نفس
مشت پری مانده از او در قفس
▪️وای وای گرفته زهرا عزا
▪️آه آه سرت سلامت رضا
زندانی فاطمه آزاد شد
قتلگهش زندان بغداد شد
▪️وای وای گرفته زهرا عزا
▪️آه آه سرت سلامت رضا
وای من و وای من و وای من
سلسله بر گردن مولای من؟
▪️وای وای گرفته زهرا عزا
▪️آه آه سرت سلامت رضا
یوسف فاطمه پس از سالها
کشته شده بینِ سیهچالها
▪️وای وای گرفته زهرا عزا
▪️آه آه سرت سلامت رضا
چیده شد از شاخه، گلِ امامت
حضرت معصومه سرت سلامت
▪️وای وای گرفته زهرا عزا
▪️آه آه سرت سلامت رضا
زخم وی از حلقۀ زنجیرهاست
زخم حسین از دم شمشیرهاست
▪️وای وای گرفته زهرا عزا
▪️آه آه سرت سلامت رضا
کشته شده دو یوسفِ بیگناه
یکی به زندان و یکی قعرِ چاه
▪️وای وای گرفته زهرا عزا
▪️آه آه سرت سلامت رضا
پیکر او در غل و زنجیرها
پیکر جدش هدف تیرها
▪️وای وای گرفته زهرا عزا
▪️آه آه سرت سلامت رضا
@navaye_asheghaan
❣﷽❣
◾️#سینه_زنی_امام_کاظم_ع
◾️#سبک گهواره خالی قنداقه خونین
ریزد ستاره از هر دو عینم
با پای دل من ، در کاظمینم
امشب به یاد باب المرادم
زیارت نور ، آید به یادم
◾️باب الحوائج- موسی ابن جعفر
آنجا که دارد زیبا دو گنبد
باشد مزار ، دو ماه احمد
دل برده از من ، صحن و رواقش
کبوتر دل ، در کنج طاقش
◾️باب الحوائج- موسی ابن جعفر
ای دل بیا تا ، با هم بگرییم
یاری کن ای اشک ، از غم بگرییم
اشکم ز دیده، باشد روانه
تیر غمش بر ، قلبم نشانه
◾️باب الحوائج- موسی ابن جعفر
امامهفتم، مسموم کین شد
خزان بهار ، گلزار دین شد
داغش شرر زد بر جسم و جانم
از کف ربوده ، تاب و توانم
◾️باب الحوائج- موسی ابن جعفر
از غصه پر خون، قلب رضا شد
مهدیِّ زهرا ، صاحب عزا شد
ای داد از این غم، فریاد ازاین غم
نجوا فشاند ، از دیده شبنم
◾️باب الحوائج- موسی ابن جعفر
(غلامرضا ابوالقاسمی نجوا)
@navaye_asheghaan
نوحه؛ مدیون لطف تو ایران ما.mp3
3.93M
#امام_کاظم علیهالسلام
#نوحه
🔹مدیون لطف تو ایران ما🔹
آسمان تشنۀ نجوایت
کنج زندان شده دنیایت
اشک چشمت شده تسکینت
گشته سجادهات مأوایت
چشمت روشنی بر عالم بخشید
فِی قَعر سُجون، نورت میتابید
از محنت سوخت، جسم و جانت
افطار تو شد اشک چشمانت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توبه بر لب نگهبان برگشت
کافر آمد مسلمان برگشت
از شکوهت زن رقاصه
از حضور تو گریان برگشت
عطر تو نماند در زندان محصور
کی گم میشود در تاریکی نور
زنجیر غم، دستت را بست
بال پرواز تو اما باز است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بر سرم سایۀ دستانت
در دلم چشمۀ احسانت
باب حاجات عالم! باشد،
جان من نذر فرزندانت
شد میعاد این دلهای مشتاق
مشهد، کاظمین، قم، شاهِچراغ
بر دست تو، چشمان ما
مدیون لطف تو ایران ما
شاعر: #حسین_عباسپور
نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
@navaye_asheghaan
#امام_کاظم
#احسان_نرگسی
این عشق آخر می کند کار خودش را
این دیده ی تر می کند کار خودش را
با دست خالی بر نمی گردیم،یعنی
موسی بن جعفر می کند کار خودش را
اشکی که جاری می شود در بین روضه
فردای محشر می کند کار خودش را
مستی دو چندان می شود در پای ایوان
الحق که ساغر می کند کار خودش را
جان می سپارم آخرش در کاظمینت
اینبار نوکر می کند کار خودش را
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج
#غزل
چارهء هجران یوسف جز غم یعقوب نیست
حال دور افتادگان از یار، اصلاً خوب نیست
چوب ظلم خویش را داریم یکجا میخوریم
صبر ما که بیشتر از طاقت ایوب نیست
ما بدهکاری خود را گردنت انداختیم
ما طلبکاریم از تو... دوری ات مطلوب نیست
روز ما سر می شود در غفلت کبرای قرن
نیستی و کوچه های شهر، بی آشوب نیست
"در میان خانه، صاحبخانه را گم کرده ام"
صبح تا شب بر لب من اسمی از محبوب نیست
ساحل آلوده را دریا مطهر میکند
غرق عصیانم ولی چشمان من مرطوب نیست
من به کار تو نمی آیم، نمی دانم چرا!
باغبانم باش چونکه میوه ام مرغوب نیست
منتظر بودم بیایی باز تنبیهم کنی
باز گفتی نامه ات پاره شده مکتوب نیست
آبروی رفتهء من را بخر در کربلا
نوکرت بد هم که باشد پیش تو مغضوب نیست
جذبهء شاه نجف را دیدم از ایوان طلا
جز علی در ذات الله الصمد مجذوب نیست
#رضا_دین_پرور
@navaye_asheghaan
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#در_سوگِ_باب_الحوائج_حضرت_موسی_ابن_جعفر_ع
امام هفتـــمین در کُنجِ زِندان
بگفتا با خــــدایِ حَیِ سُبحان
الهی من غریبم ، مـن غریبم
در این زندان تویی تنها حَبیبم
شدم خسته از این رنجِ فراوان
چه سازم بر غم و اندوهِ دوران
به آه و ناله یِ شب زنده داران
به اشکِ چـشمِ خونینِ یتیمان
به آب و خاک و دریا و درختان
به قلبِ مــادران ، آهِ فقـیران
به آن مـــادر که حَمـلِ بار دارد
به آن طــفلی که بـا تو کار دارد
درختـانی که بـینِ آب و خـاکَند
رها بخشی به غــیرِ تو ندارند
به لالان و کَران و شــب نشینان
غریبان ، بی کَســان و بینوایان
اِلاها ، قـــادرا ، پــرورد گـــارا
نجاتــم ده ، خــدایا ، کِردگارا
دعایِ حضرتش شد اِستــجابَت
رها شد از غـم و رنج و مُصیبت
شهیـــدِ راهِ قــرآنِ مُبـــین شد
قریــنِ غــم ، امامِ هشتمین ، شد
ولی چــون آمـدند آنجا ، غـلامان
که آقــا را بَــرند از کُنـجِ زندان
عجب دیدند زنجیـــرِ جفــا را
که بسته گَردن وهم دست وپا را
به هر ترتیب جسمِ شاهِ دین را
ولیِ حـق ، امــامِ هفتـــمین را
امــام هشتــمین آمد ، کَفـن کَرد
نمازِ آخـــرین ، بَــر آن بَدن کَرد
به دستِ خویش درقَبرش،نهان کرد
زِ اشکِ چشم ، آن را گُلسِتان کرد
ولی جسمِ حسین ،آن شاهِ خوبان
به دشتِ کربلا خونین و عُریان
زِ جور و کینه،بی غسل وکَفن بود
بدون سَر ،به صحرا ، آن بدن بود
"طریقـت" از غمِ سُلـطانِ خوبان
به روز و شب بُوَد ، زار و پـریشان
شعر:حاج مرشدعلی طریقت
@navaye_asheghaan
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#امام_زمان_عج
#در_رثای_امام_موسی_بن_جعفر_ع
«صلے الله علیڪ یا موسے بن جعفر علیه السلام»
اے شعله ے هجرانت آتش زده هـرجان را
خاموش کن ازوصلت این شعله هجران را
من طایرِ ایــن باغم از هـجـــرِ تو بے تابم
وا کن ز پــر و بالــم زنجیره ے هجران را
از داغِ فراقِ تو گلگـــون چکـد اشــکِ من
خونین جگر آوردم در کــوے تو مهمان را
مــاهِ رخِ زیــبا را از پــــرده بــرون آور
تا یڪ نظـر اندازم آن چهــره ے تابان را
مے دانے ومے بینے از هجـــرتو با حسرت
بر شانه ے خود دارم گیسوے پریشان را
درخانه ے وصل خودبنشان منِ غمگین را
یعنے سروسامان ده این بے سروسامان را
تنــها ز حضــور تو آبــاد شــود گلـــشن
بازآ و گلستان کن این خـانه ے ویران را
تنها تو در این عالــم دلجــوے غـریبـانی
در کــنج قفــس بـشـنو آواے غـریـبان را
بے جرم وگنه جدّت درگوشه ے زندان است
از بهــرِ ملاقــاتش بگــشا دَرِ زنــدان را
مے خواست عدوسازدخاموش صداے حق
برده سـت اگــر زنــدان آئیــنه ے قرآن را
ظلمت بخدا هرگز درتاب وتوانش نیست
تا آن که کند پنهـان خورشیدِ درخشان را
با زهــرِ جــفا دشمن آتــش زده بر جانش
کشــتند جفـــاکاران آن مظــهرِ احسان را
در زیــر غُـل و زنجــیر افــتاد اگـــر از پا
بخشیـده هـزاران گل گلخانه ے ایمان را
"یاســـر" اگر از داغـش دارے دلِ توفانی
قبل از سفـــرِ دریـا دریاب تو توفـــان را
شعر:محمود تارے"یاسر
@navaye_asheghaan
#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
کنج زندانم و مبهوت تماشای توام
اینک این جا به مناجات و تمنای توام
در سیه چالم و ذکر تو شده آوایم
به سکوت آمده ام طالب غوغای توام
روزگارم به مناجات و دعا طی شده است
حال افتاده ز پا بر سر سودای توام
آخرین ذکر دعای منِ تنها این است
جان بگیر از تن من؛ عاشق و شیدای توام
شده ام منتظر لحظه ی زیبای وصال
تا که دیدار کنم روی تو ای اوج کمال
یادگار حرم حضرت صادق هستم
جلوه ی نور خدا بهر خلایق هستم
یک تنه غربت و میراث علی را دارم
وارث خون دل یاس و شقایق هستم
ذره ای قدر مرا گر چه عدویم نشناخت
به خداوند قسم مظهر خالق هستم
یوسف رفته به زندان و غریبم، مادر!
خود بیا که به تماشای تو عاشق هستم
دیدن چهره ی یار است همه خواهش من
ذکر یا فاطمه شد مایه ی آرامش من
در سیه چال بلا تن که به تاب و تب بود
ذکر "یا فاطمه" ام نقش میان لب بود
هر چه از سیلی و از زخم زبان، سهمم کرد
آن نگهبان ستم پیشه که لا مذهب بود
تازیانه که انیس بدنم می شد باز
آینه دار صبوری دلم زینب بود
دم به دم یاد از آن جد غریبم کردم
او که هر جای تنش جای سُمِ مَرکب بود
واژه ای سرخ میان غزلی کُشت مرا
داغ و اندوه حسین بن علی کُشت مرا
سال ها این غل و زنجیر کشیدم به خدا
از یهودی صفتی، طعنه شنیدم به خدا
من که خود نور به خورشید و قمر می دادم
سال ها تابش خورشید ندیدم به خدا
گوشه ی تنگ سیه چال و شب و تاریکی
یاد زهراست همه نور امیدم به خدا
داغ اجداد من از پنجه ی یک سیلی بود
من که خود کشته ی آن دست پلیدم به خدا
مادر! از زندگی ام چون تو دگر سیر شدم
من به شرح غم و اندوه تو تفسیر شدم
#محمد_مبشری
@navaye_asheghaan
#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
زندان صبر بود و هوای رضای او
شوقش کشیده بود به خلوت سرای او
زندان نبود،چاه پر ازکینه بود و بس
زنده به گور کردن آیئنه بود و بس
زندان نبود یک قفس زیر خاک بود
هر کس نفس نداشت در آنجا هلاک بود
زندان نبود ، کرب و بلای دوباره بود
یک قتلگاه مخفی پر استعاره بود
زندان نبود یوسف در بین چاه بود
زندان نبود گودی یک قتلگاه بود
زنجیر بود و آینه بود و نگاه بود
تصویر هر چه بود،کبود و سیاه بود
زنجیر را به گردن آیینه بسته اند
صحن و سرای آینه را هم شکسته اند
دیگر کسی به نور کنایه نمی زند
شلاق روی صورت آیه نمی زند
می خواستند ظلم به آل علی کنند
می خواستند روز و شبش را یکی کنند
هر کس که می رسید در آنجا ادب نداشت
جز ناسزا کلام خوشی روی لب نداشت
حتی نماز و روزه در آنجا بهانه بود
افطار روزه دار خدا تازیانه بود
زندان نبود روضه گودال یار بود
هر شب برای عمه خود بی قرار بود
حرف از اسارت و غل و زنجیر یار بود
زینب میان جمعیت نیزه دار بود
در شهر شام غیرت و شرم و حیا نبود
زندان برای دختر زهرا روا نبود
#رحمان_نوازنی
@navaye_asheghaan
#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
با این گمان که جنگ با فانوس کردند
خفاشها خورشید را محبوس کردند
دیدند فسقِ محض را مؤمن نموده
با او فقط زنجیر را مأنوس کردند
با آتشی که در دلش روشن نمودند
سلول او را لانه ققنوس کردند
هم بی وضو بر آیههایش دست بردند
هم پیش رویش صحبت از ناموس کردند
در باز شد ؛ یک تخته در..... چار نوکر
یک شهر را از دیدنش مأیوس کردند
@navaye_asheghaan
#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
دردی به جان نشسته دگر پا نمی شود
جز با دوای زهر مداوا نمی شود
یک جای پرت مانده ام و بغض کرده ام
در این سیاه چال دلم وانمی شود
کافیست داغ دوری معصومه و رضا
دیگر غمی به سینه من جا نمی شود
معصومه کاش بود کمی درد دل کنم
کس مثل دختر همدم بابا نمی شود
می خواستم دوباره ببوسم رضام را
هنگام رفتنم شده گویا نمی شود
اصلاَ نخواستم کسی آید به دیدنم!!
سیلی که مونس دل تنها نمی شود
از بس زدند خورد شده استخوان من
این پا برای من که دگر پا نمی شود
زنجیرها رسانده به زانو سر مرا
کاغذ هم اینچنین که منم تا نمی شود
گاهی هوای تازه و آزاد می روم
بی تازیانه و لگد اما نمی شود
ضجر من از جسارت سِندی شاهک است
بی ناسزا شکنجه اش اجرا نمی شود
گفتم سر مرا ببر اما تو را خدا
اسمی نبر ز مادرم،آیا نمی شود
تشییع من اگرچه روی تخته در است
تشییع هیچکس روی نی ها نمی شود
#علی_صالحی
@navaye_asheghaan
4_5997855286935683935.mp3
529.9K
#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
سینه ها از غم لبالب
فاطمه گریونه امشب
میرسه از کنج زندان
ناله خلصنی یارب
رو تن نیمه جونش
جای زخم زنجیره
بی کس و تنها ای وای
تو غریبی میمیره
تسلیت یا معصومه
لحظه های آخرش بود
جای پا روی پرش بود
زیر ضرب تازیانه
یاد زهرا مادرش بود
چشم تارش دریا بود
تو غریبی تنها بود
وقتیکه سیلی میخورد
رو لبش یا زهرا بود
تسلیت یا معصومه
روی خاک افتاده بودو
میرسید عِطر حبیبش
تشنه بود و گریه میکرد
از غم جد غریبش
یاد عاشورا بودو
روضه میخوند از گودال
راس جدش رو نیزه
پیکرش میشد پامال
@navaye_asheghaan
🌷 یا صاحب الزمان! 🌷
ای کاش که من عاشق و حیران تو باشم
یک وقت سحر زائر چشمان تو باشم
ای کاش که از منتظران تو شوم تا
از رسم وفا بر سر پیمان تو باشم
ای کاش مرا از غم هجر تو خبر بود
تا نیمه شبی همدم و گریان تو باشم
آقا به دلم یک نگهی کن که دمادم
سرگشته و دلواپس هجران تو باشم
ای زاده ی زهرا مددی کن به جوانی
با هر نفسم در صف یاران تو باشم
دل می کَنم از اهل جهان یکسره آقا
تا اینکه هوادار پریشان تو باشم
وقتی که قرار است اسارت رود این دل
ای کاش که در گوشه ی زندان توباشم
در لحظه مرگم به خدا حاجتم این است
لبیک به لب دست به دامان تو باشم
@navaye_asheghaan
دعای توسل .m4a
26.06M
دعای توسل
کربلایی هادی صالحی و
حاج حسن حامدی نژاد از اراک
.
#شهادت_امام_کاظم
مرثیه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
شکر خدا نعش تو را بی سر ندیدند
زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند
شکر خدا که شیعیان بودند آن روز
مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند
شکر خدا آن روز دخترها نبودند
پای تو را آن لحظه ی آخر ندیدند
دوری تو از خانواده بد نبوده_
_وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند
ساقت شکسته بود اما سینه ات را
در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند
آقا خدا را شکر مردم حنجرت را
درگیر با کندی یک خنجر ندیدند
هر چند روی تخته ی در بود جسمت
اما در آن زخمی ز میخ در ندیدند
هم دخترت رنگ اسارت را ندیده
هم خواهرانت غارت معجر ندیدند
هم پیکرت عریان نمانده روی خاک و
هم غارت انگشت و انگشتر ندیدند
جانم فدای آن غریبی که به جسمش
جایی برای بوسه ی خواهر ندیدند
#وحید_محمدی✍
۲۵ بهمن ۱۴٠۱
#امام_کاظم
@navaye_asheghaan