|⇦•مگر میان شما...
#روضه وتوسل به حضرت زینب سلام الله علیه ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال۱۴۰۱به نفس حاج مهدی سماواتی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
منصور دوانقی خلیفه ی ملعون عباسی میگه: هرباری که دست به قبضه ی شمشیر بردم دیدم رسول خدا بین من و امام صادق حائل شده غضبناک داره نظاره میکنه و هربار غصبناکتر، جرات نکردم شمشیر بزنم...
یارسول الله! یه شمشیر برهنه رو بالا سر امام صادق نتونستید ببینید، چه حالی پیدا کردید کربلا؟....لحظه ای که دور حسینت رو گرفتن...
"فرقةٌ بالسيوفِ وفرقةٌ بالرِّماحِ وفرقةٌ بِالحجارةِ وفرقةٌ بالخَشَبِ والعصا...."
عمه ی سادات میدید ناله میزد "وامحمدا واعلیا واحسینا...وَیْلَکُمْ یا قَوم، أما فِیکُمْ مُسْلِمٌ...."
«مگر میان شما یک نفر مسلمان نیست
خدا پرست مگر اندرین بیابان نیست»
دیگه انگار از دشمن چَشم یاری داشت
صدا زد...یابن سَعد! اَیُقتَلُ اَبُوعبداللّه وَ انتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟ یابن سعد آیا حسین رو میکُشند تو نظاره میکنی؟
صَلَی اللّهُ عَلَیک َیا اباعَبداللّه، صَلَّى اللَّهُ عَلَیک وعلی الْبَاكِينَ عَلَیک یا ذَبیحَ الْعَطشان
@navaye_asheghaan
14010305eheyat-samavati-marsie.mp3
1.81M
|⇦•مگر میان شما...
#روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس حاج مهدی سماواتی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نشستتوتاکسے
دیدرانندهنوارقرآنگذاشته
گفت: آقاکسےمرده؟!
رانندهبایہلبخندگفت
بلہ؛دلِمنوشما
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
🏴سبک نوحه زمینه شهادت رئیس مذهب تشیع شیخ الائمه حضرت امام جعفرصادق علیه السلام
#شهادت_امام_صادق_ع
🏴بند اول
سیدنا صادق مظلوم
شام عزاته یابن زهرا
دلم عزادارته امشب
برات به سینه میزنم من
یاصادق ای رئیس مذهب
زدن در خونتو آتیش
طناب به دستای تو بستن
حُرمت سنتو نداشتن
دلت رو بدجوری شکستن
پای برهنه بُردنت
از روی خاکا بی عصا
شنیدی طعنه ها تو از
اِبن ربیع بی حیا
زمین میخوردی و همش
مادر و میزدی صدا
جسم نحیفت شده بود
زخمیه تازیانه ها
سیدنا صادق مظلوم
🏴بند دوم
به قلب غمدیدتون آقا
دوباره شد تداعی غم ها
رد شدی از اون کوچه ای که
سیلی زدن به روی زهرا
یکی به تو زخم زبون زد
یکی به گریه هات میخندید
یکی سرت داد میکشید و
دردتو هیچ کسی نفهمید
نداشتن احترامتو
بهت میگفتن حرف بد
تا که میگفتی مادرم
میخوردی از اونا لگد
تاب و توون نداشتی و
میبُردنت کشون کشون
میخوندی زیر لب همش
روضه ی مادری جوون
سیدنا صادق مظلوم
🏴بند سوم
آوردنت تو کاخ منصور
بالاخره با کلی تحقیر
بی حیا تا دید تورو آقا
سه بار کشید روی تو شمشیر
هر دفعه اون نامرد ملعون
پیشه رو پیغمبرو میدید
میدید داره میکنه نفرین
از هیبتش به خود میلرزید
کاشکی میومدی آقا
عاشورا توی کربلا
خنجرو میگرفتی از
شمر پلید بی حیا
کاشکی بودی و نمیشد
سر از تن حسین جدا
بودی اگه تو نمیشد
تنش پامال مرکبا
سیدنا حسین مظلوم
#امیر_حسین_سلطانی
@navaye_asheghaan
#مناجات_با_امام_زمان_عج
حرفی از بد شدن مردم عالم نزدی
گره بر کار من -این سائل اعظم- نزدی
گرچه سلطان سخایی و همه ریزه خورت
چوب منّت، سرِ دارایی حاتم نزدی
ای بنازم کرمت را که خریدی همه را
طعنه بر اینهمه فقر بنی آدم نزدی
سفره انداختی و من بهمش ریخته ام
دیگ عصیان مرا پیش خدا، هم نزدی!
به خودم بود نمی آمدم اینجا دم صبح
دعوتم کردی از آلودگی ام دم نزدی
به همه رو زدم و سر به سرایت نزدم
تا بمانم به درت، رو به گدا کم نزدی
حرمتت را که شکستم تو دعایم کردی
جای این خَبْط و خطا، سیلی محکم نزدی
پَر من زخم شد اما بغلت خوب شدم
خوب شد زخم مرا دیدی و مرهم نزدی
عمر من سر شد و با این همه حسرت آخر
سر به ویرانه ی این نوکر پُر غم نزدی
نجفم دیر شده، من گله دارم به علی
جرم من چیست ؟ مگر خط به گناهم نزدی
درد دارم به خدا، زود دوا را برسان
باز به داد دلم کرب و بلا را برسان
#مناجات_امام_زمان_عج
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
اللهم عجل لولیک الفرج 🙏
@navaye_asheghaan
از وقتی شدم شیدای حرم
شده مونسم رؤیای حرم
یه زیارت آرزومه نمیخوام
آرزو به دل از دنیا برم
قدم به قدم به یاد حرم گریه میکنم ارباب
کنار علم به یاد حرم گریه میکنم ارباب
تو خیمه ی غم به یاد حرم گریه میکنم ارباب
یااباعبدالله یااباعبدالله
بند دوم
ما که زِ ازل دل ریش توئیم
خاکستری از آتیش توئیم
همسر تو ایرونی بود آقا
پس ما همه قوم و خویش توئیم
تا روز ابد تویی امیرم ای برادر زینب
الهی برات بی سر بمیرم ای برادر زینب
آخه سرتو به نیزه زدن در برابر زینب
ای برادر زینب
یااباعبدالله یااباعبدالله
علیرضاشوندی
@navaye_asheghaan
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_جعفرصادق_علیهالسلام
کاش خاموش کُنَد اشک ، مُصلایش را
کاش گیرند کمی زیرِ بغلهایش را
به زمین خورده و خاکی است رَدایش رویش
کاش میشُد بِتِکانَند سَر و پایَش را
ک
به زمین خورد ، زمین خورد ، زمین خورد مُدام
ولی از دست ندادند تماشایش را
درِ آتش زده کَم بود بیاُفتد ای کاش
بِبَرد از دَمِ در دخترِ نوپایَش را
او خودش خواسته تا روضهی مادر گیرد
جُراتِ خویش نبینید مُدارایش را
او علی هست به کوچه نکشیدش اینبار
زنده کردید دوباره غمِ غمهایش را
قنفذ از راه از آن لحظه كه آمد میزد
میزند تا شکند بازویِ زهرایش را
دست بگذاشت به زانو نفَسش تند شده
عمهی کوچک خود دید و نَفَسهایش را
خیزران بود و سَر و طشتِ طلا و مشروب
کاش میشُد که نبیند لبِ بابایش را
(حسن لطفی۹۴)
#یاشبیر
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_جعفرصادق_علیهالسلام
#اولجلسهای
تشنهی زمزمهام کاش به زمزم برسم
میوهی کالَم و ای کاش که من هم برسم
فاطمه چشم به راه هست سیاهی بزنم
ای اجل صبر نما تا به مُحَرم برسم
پس از آن جانِ مرا هم ببری حرفی نیست
نه ، فقط باش که یکبار حرم هم برسم
دست من نیست گریبان بدرم یا ندرم
هر زمان که به سرِ سورهی مریم برسم*
آه ای راهِ نجف کرببلا دستم گیر
اربعین باز بر آن سیلِ دمادم برسم
هر قدم میشمرم تکتکِ تیرَکها را
تا که بر موکبِ عباس معظم برسم
اربعین وقتِ قرار است بگو یا عباس
کاش بر سایهی آن صاحبِ پرچم برسم
این شهیدانِ حرم همسفر ما بودند
قسمتم نیست چرا پیش رفیقم برسم
کَمکم ای ناله بیا موقع مقتل خوانی است
وای کم مانده به گودالِ مقرم برسم
ای بقیع کاش شبی سجده کنم بر خاکت
کاش ای کاش به این خاک پُر از غم برسم
*کهیعص
(حسن لطفی ۹۶)
#یاشبیر
1. صادق آل رسول.mp3
7.83M
#نوحه_امام_صادق
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
صادق آل زهرا
فرزند مرتضایم
کُنج غربت انیسِ
سوز زهرِ جفایم
ز فرط پیری ، کمرم خمیده
ز پا نشستم ، نفسم بُریده
دگر زمانِ ، اَجلم رسیده
آه ، وا غربتا وا غربتا
عمری برمن گذشت و
یک روزِ خوش ندیدم
با این زانویِ لرزان
پشتِ مَرکب دویدم
سِرشک غربت
همه دم فشاندم
ز کوچه خود را
به زمین کِشاندم
به یاد آن شب
ز رقیه خواندم
آه ، وا غربتا وا غربتا
( تکرار بند اول )
تار و پود مرا
با چنگال غم دریدند
حتی سجاده را از
زیر پایم کشیدند
در آن شب تلخ
که پُر از بلا بود
حریم من در
دلِ شعله ها بود
دلم به یاد غم کربلا بود
آه ، وا غربتا وا غربتا
( تکرار بند اول )
2. مدینه شهر.mp3
6.9M
#نوحه_امام_صادق
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
مدینه شهر پیمبر ،
خداحافظ خداحافظ
مزار خاکیِ مادر
خداحافظ خداحافظ
مدینه غربت من
بی حساب است
همیشه ناله ی من
بی جواب است
هنوزم که هنوزه مثل حیدر
به روی دست من
جای طناب است
تمام خانه ام
یکجا که میسوخت
به حال منزلِ
دنیا که میسوخت
به خود گفتم
چه حالی داشت حیدر ؟
در آتش ، چادر زهرا
که میسوخت ...
مدینه شهر پیمبر ،
خداحافظ خداحافظ
مزار خاکیِ مادر
خداحافظ خداحافظ
#شعر_دوم
حیاتی جاودانه بودم عمری
برای گریه بر جد غریبم
به دنبال بهانه بودم عمری
به دنیای زبون
خیری ندیدم
شکستند حُرمتِ
موی سپیدم
شبانه مثل زهرای سه ساله
پیاده پشتِ مَرکب میدویدم
#شعر_سوم
آن طائرِ بهشتی
دلها در آشیانه
چون شمع دردلِ شب
می سوخت عاشقانه
سوزش شرارِ سینه
ذکرش ترانه ی دل
آهش به اوجِ افلاک
اشکش به رخ بهانه
کی دیده زاهدی را
وقت عبادت شب
با دست بسته ، دشمن
بیرون برَد ز خانه
او با کهولت سن
با قامت خمیده
این با قساوت قلب
در دسته تازیانه
آن زاده ی پیمبر
ارثیه اش ز حیدر
این بود کز سرایش
آتش کِشد زبانه
هر چند خانه اش سوخت
از دود و شعله افروخت
دیگر نخورد یارش
سیلی درآستانش ...
#شاعر_استاد_سازگار