.
در کنار بسترت مینالم ای یار
#روضه | #حاج_محمود_کریمی
#شب_شهادت_حضرت_زهرا_۱۳۹۹
#فاطمیه "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در کنار بسترت مینالم ای یار
مُردم از نالههات، وقتی که گفتی خدانگهدار
میمیرم از این درد و غم، تو زندگی، یه بار ازم
من رو خجالت دادی و، چیزی ازم نخواستی
نشو رفیق نیمه راه، جون علی تو جون بخواه
جونم و هدیه کردم و روم و زمین گذاشتی
باغبون با رفتنت میسوزه این باغ
من یل خیبرم، امّا نمیشم حریف این داغ
از روزی که کنج حیاط، تابوتت و ساختم برات
کنار اون گهوارهای، که مال محسنت بود
زینب ازم ناراحته، دل خودم قیامته
ای مهربون ای باوفا، چه وقت رفتنت بود
"کفنها رو دادی به زینب ولی
داری دخترت رو کفن میکنی
حسینم بدون کفن مونده و
من و خوش به این پیرهن میکنی
همش زیر لب گفتی از تشنگی
همش رفتی از حال و گفتی حسین
بمیرم برات این شب آخری
همش گفتی گودال و گفتی حسین..."¹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📝 #نشستم_کنارت_با_دل_شوره
🖊 #روضه | #حاج_محمود_کریمی
🖊 #شهادت_حضرت_زهرا_چیذر_۱۳۹۸
🖊 #هیئت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نشستم کنارت با دلشورههام
با همدیگه از هر دری حرف زدیم
بغل کردمت این شب آخر و
بازم مادری دختری حرف زدیم...
تا پلکت میفته دلم میشکنه
روی آرزوهام خط می کشی
چرا چند شبه تا میام پیش تو
همش حرف مرگ و وسط می کشی
بسه ناله هات و نریز تو خودت
برای من از بی قراریت بگو
بجا صحبت از صبح بی مادری
برام از شب خواستگاریت بگو
تا از خاطرات عروسیت میگی
من و مَحو غم پروریت میکنی
میگی نیستی پیشم ولی فضه هست
همش یاد بی مادریت میکنی
برام از لباس عروسیت بگو
چرا داری حرف کفن رو بگی؟!!
بگو دخترت رو به کی میسپری؟!
چرا حرف تنها شدن میزنی
با دست شکستت به زحمت نیفت
نمیخواد موی من رو شونه کنی
نفسهات یکی در میون در میاد
نمیخواد دیگه کار خونه کنی...
غم دست خستت تو دل خونه کرد
فدای سفیدی موهات بشم
بجات فضه موی من و شونه کرد
شبا وقت دلتنگیات
لباسای حسینت رو بو میکنی
تو میبوسی روی حسین و من و
سفارش به زیر گلو میکنی...
کفنها رو دادی به زینب ولی
داری دخترت رو کفن میکنی
حسینم بدون کفن مونده و
من و خوش به این پیرهن میکنی...
¹[کاشکی این پیرهن زودتر آماده شود
بَهر فردای حسینم کفن آماده شود...]¹
همش زیر لب گفتی از تشنگی
همش رفتی از حال و گفتی حسین
بمیرم برات این شب آخری
همش گفتی گودال و گفتی حسین
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
👇
.
در کنار بسترت مینالم ای یار
#روضه | #حاج_محمود_کریمی
#شب_شهادت_حضرت_زهرا_۱۳۹۹
#فاطمیه "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در کنار بسترت مینالم ای یار
مُردم از نالههات، وقتی که گفتی خدانگهدار
میمیرم از این درد و غم، تو زندگی، یه بار ازم
من رو خجالت دادی و، چیزی ازم نخواستی
نشو رفیق نیمه راه، جون علی تو جون بخواه
جونم و هدیه کردم و روم و زمین گذاشتی
باغبون با رفتنت میسوزه این باغ
من یل خیبرم، امّا نمیشم حریف این داغ
از روزی که کنج حیاط، تابوتت و ساختم برات
کنار اون گهوارهای، که مال محسنت بود
زینب ازم ناراحته، دل خودم قیامته
ای مهربون ای باوفا، چه وقت رفتنت بود
"کفنها رو دادی به زینب ولی
داری دخترت رو کفن میکنی
حسینم بدون کفن مونده و
من و خوش به این پیرهن میکنی
همش زیر لب گفتی از تشنگی
همش رفتی از حال و گفتی حسین
بمیرم برات این شب آخری
همش گفتی گودال و گفتی حسین..."¹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📝 #نشستم_کنارت_با_دل_شوره
🖊 #روضه | #حاج_محمود_کریمی
🖊 #شهادت_حضرت_زهرا_چیذر_۱۳۹۸
🖊 #هیئت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نشستم کنارت با دلشورههام
با همدیگه از هر دری حرف زدیم
بغل کردمت این شب آخر و
بازم مادری دختری حرف زدیم...
تا پلکت میفته دلم میشکنه
روی آرزوهام خط می کشی
چرا چند شبه تا میام پیش تو
همش حرف مرگ و وسط می کشی
بسه ناله هات و نریز تو خودت
برای من از بی قراریت بگو
بجا صحبت از صبح بی مادری
برام از شب خواستگاریت بگو
تا از خاطرات عروسیت میگی
من و مَحو غم پروریت میکنی
میگی نیستی پیشم ولی فضه هست
همش یاد بی مادریت میکنی
برام از لباس عروسیت بگو
چرا داری حرف کفن رو بگی؟!!
بگو دخترت رو به کی میسپری؟!
چرا حرف تنها شدن میزنی
با دست شکستت به زحمت نیفت
نمیخواد موی من رو شونه کنی
نفسهات یکی در میون در میاد
نمیخواد دیگه کار خونه کنی...
غم دست خستت تو دل خونه کرد
فدای سفیدی موهات بشم
بجات فضه موی من و شونه کرد
شبا وقت دلتنگیات
لباسای حسینت رو بو میکنی
تو میبوسی روی حسین و من و
سفارش به زیر گلو میکنی...
کفنها رو دادی به زینب ولی
داری دخترت رو کفن میکنی
حسینم بدون کفن مونده و
من و خوش به این پیرهن میکنی...
¹[کاشکی این پیرهن زودتر آماده شود
بَهر فردای حسینم کفن آماده شود...]¹
همش زیر لب گفتی از تشنگی
همش رفتی از حال و گفتی حسین
بمیرم برات این شب آخری
همش گفتی گودال و گفتی حسین
شاعر: #محمدجواد_پرچمی