eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
434 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• اونقدر گل آورده بودن... روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سیدمجیدبنی فاطمه•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ فردا روزی زنان نوقانی اومدند گفتند: ما چیزی نمیخوایم...گفتند منظورتون چیه؟گفتند:مهریه هامون رو بخشیدیم...چرا ؟! گفتند:فقط اجازه بدید ما بریم تشییع جنازه ی امام رضا...زنان نوقانی آمدند تشییع جنازه ی امام رضا....گفتند امام رضا خواهر بالاسرش نیست...‌.امام رضا غریبِ...هر کدوم اونقدر گل آوردن برا امام رضا....بارک الله به امام رضا....بارک الله به زنان ایرانی...زنان نوقانی....اونقدر گل آورده بودن که وقتی امام جواد آمدند این گل ها رو کنار میزدن،بدن امام رضا رو از میان گل ها بردارن....آروم بدن آقا رو تو قبر گذاشت....خیالت راحت جوادالائمه....قشنگ صورت آقا رو روی خاک قرار داد....آروم صورت بابا رو پوشوند....بابای مظلومم....این آقا راحت باباشو تو قبر گذاشت... اما یه آقایی تو کربلا گفت: بنی اسد بیاید بدن ها رو جمع کنید....اومدن گفتن: یا زین العابدی! یه بدنی قابل شناسایی نیست...اینقدر پاره پاره هست....اومد جلو فرمود: این بدن بابام حسینِ....قبری رو کَند زین العابدین....همچین که بدن بابا رو درون بوریا قرار داد، ، آروم درون قبر گذاشت...همه جای عالم صورت بابا رو روی خاک میگذارن اما این آقا رگای بریده ی بابا رو روی خاک گذاشت....حسین.... ↫ ﴿ بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ.
. و توسل بسیار جانسوز ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اباصلت! زمین خوردن آقات رو دیدی؟کجا بودی کربلا؟! خواهرش بالا تَل ایستاده بود...هی می دید هر کی میره برنمیگرده...چند لحظه طول میکشه...هی میاد بیرون یکی دیگه میره... فکر میکردن کار حسین تمام شده...دوباره می دیدن آقا یه نفس می کشه،یه مرتبه یکی دیگه می رفت...نیزه شو بر می داشت.... آقا! یا امام رضا! شنیدم هی داد میزدی میگفتی:جگرم....کربلا این آقا همچین که گفت جگرم...نامرد این نیزه رو برداشت...گفت:ها جگرت میسوزه؟! چنان نیزه رو بلند کرد...تو دهان حسین..... چقدر روبه رو طولش دادن یه جوری هر کدوم طولش دادن کُشتنِ تو جلو چشمای من سه ساعتِ تموم طولش دادن سَرِ فُرصت سرت رو بریدن به چه قیمت سرت رو بریدن بمیرم داداشِ غریبم تویِ غربت سرت رو بریدن یکی داره پیرهن رو میدزده پیرهن که نه! کفن...می دزده یکی داره با یه کهنه خنجر سرُ از روی بدن می دزده ای حسین من...غریب مادر *همچین که عبا به سر کشیده بود تو این مسیر می رفت...احتمالا موقع غذا بوده...چون روایت میگه سفره پهن بوده....خادما...کنیزا...سر سفره....تا آقا رو دیدن...آقا میشه با ما هم سفره بشید؟روایت میگه آقا با همون حال اومد سرِ سفره نشست...."آقا میشه امروز با ما هم،هم سفره بشید؟!"چندتا لقمه خورد...دیگه نتونست...رفت داخل حجره... گفت:اباصلت درهای حجره رو ببند...فرشا رو جمع کن...میخوام مثل جد غریبم،حسین جون بدم...* از خراسان روضه خیلی دور شد یابن الشبیب زهر وقتی داخل انگور شد یابن الشبیب اشک در چشمان آقا حلقه زد آن جا که گفت حال و روز جدّ ما ناجور شد یابن الشبیب در هجوم تیر ها و نیزه ها گم شد تنش در میان سنگ ها محصور شد یابن الشبیب *ناله بزن بگو:حسین....* 👇
. سینه زنی شور زیبا _ ویژۀ وداع با ماه صفر _کربلایی حسین ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ الهی جونم فدات ، حلالم کن حسین کم گریه کردم برات ، حلالم کن حسین مثه یه خواب شیرین بودی شبایِ محرم که سر شد چه زود عمرمون میگذره وقتِ وداع با ماهِ صفر شد ... اگه نبودم سال بعد ، تو روضه ها ، یادم کنید اگه نبودم اربعین ، تو کربلا ، یادم کنید _ فدایِ شال عزات ، حلالم کن حسین نشد بمیرم برات ، حلالم کن حسین حالا یه سال منو دلشوره یه سال حسرت و غصه خوردن عجب حکایتِ شیرینی تو هیات برایِ تو مردن اگه نبودم سال بعد ، تو رو خدا ، یادم کنید اگه رسیدی کربلا ، پایینِ پا ، یادم کنید ____ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ۷
. زیبا _ ویژۀ وداع با ماه محرم و صفر _ کربلایی محمدحسین حدادیان•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ حلالم کن،به خاطر این نوکری حلالم کن،بگو که ازم میگذری حلالم کن،ارباب،حلالم کن.... حلالم کن،حلالم کن... خجالت ازت می کشم حلالم کن،حلالم کن... نشد که من آدم بشم حلالم کن،حلالم کن... دروغِ میگم عاشقتم ولی به تو وابسته شدم میخوام که دیگه عوض شم من خدا میدونه خسته شدم حسین....وااای.... @emame3vom حلالم کن،حلالم کن... به حرمت کرب و بلا حلالم کن،حلالم کن... نشد که بمیرم برات حلالم کن،ارباب،حلالم کن.... حلالم کن،حلالم کن... میدونی که می خوامت تو رو حلالم کن،حلالم کن... نگی نمیخوامت برو... حلالم کن،ارباب،حلالم کن.... دوباره قبولم میکنی به روم نمیاری که بدم خدا رو هزار مرتبه شکر که سینه زدن رو بلدم حسین...وااای... حلالم کن،حلالم کن... به سینه زنی های من حلالم کن،حلالم کن... به حضرت زهرای من حلالم کن،ارباب،حلالم کن.... حلالم کن،حلالم کن... اگه کمه اخلاصِ من حلالم کن،حلالم کن... به حضرت عباسِ من حلالم کن،ارباب،حلالم کن.... جوونیمو نذرت میکنم قسم به علی اکبرِ تو یقینمه که ارباب من یادت نمیره نوکرتُ حسین...وااای... 👇
. . ویژۀ وداع با ماه محرم و صفر _ کربلایی حسین سیب سرخی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ حالا گمون کنم باید زحمتُ آقا کم کنیم سیاهیارو جمع کنیم حلالمون کن آقا .. از همین حالا برا محرم دلتنگم میباره اشکم دلتنگم دیگه دمادم دلتنگم حلالم کن ارباب .. حلالم کن ارباب .. دو ماه نوکراتُ پذیرایی کردی ما بد بودیم اما تو آقایی کردی چه روز و شب هایی گذشت تو جمعِ نوکرایِ تو میونِ روضه هایِ تو چقدر برات سینه زدم خودت منو صدا زدی که اومدم تو این دو ماه با کوله باری از گناه تو خوبی کن که من بدم از همین حالا برایِ هیئت دلتنگم برا رقیه ت دلتنگم برا روضه ت دلتنگم حلالم کن ارباب .. حلالم کن ارباب .. حالا گمون کنم باید زحمتُ آقا کم کنیم سیاهیارو جمع کنیم حلالمون کن آقاجون .. ان شالله بعد از این دو ماه مادرت از ما راضیِ وقتِ خداحافظیِ حلالمون کن آقاجون .. سینه زنی هامو بزار کنار برا شبِ اول قبر من سوزِ ناله هامو بزار کنار برا شبِ اول قبر من پیرهن سیاهمُ بزار کنار برا شبِ اول قبر من سینه ی کبودمُ بزار کنار برا شبِ اول قبر من عشقِ تو و جودتُ بزار کنار برا شبِ اول قبر من نوکر تو بودمُ بزار کنار برا شبِ اول قبر من تو لحظه هایِ آخرم بیا به من سری بزنم به سینه ی کبودِ من تو مهر نوکری بزن ما حلقه به گوشانِ این خیمه و درگاهیم ما مزدِ عزاداری از فاطمه می خواهیم دو ماه از غم تو چنین غرقِ دردیم با لطفِ تو آقا عزاداری کردیم دلم گرفته به خدا ، به من یه مهلتی بده دوباره فرصتی بده اشک بریزم برا غمت تو رو جونِ امام رضا نوکرتُ خجل نکن دستای منو ول نکن تا باز بیاد محرمت از همین حالا دم غروبا دلتنگم برا تو آقا دلتنگم تموم شبها دلتنگم رنج و غم و دردمُ بزار کنار برا شبِ اول قبر من اشک و آهِ سردمُ بزار کنار برا شبِ اول قبر من هرچی گریه کردمُ بزار کنار برا شبِ اول قبر من تو لحظه هایِ احتضار برس به داد نوکرت روی سرم دستی بکش قسم به چشمایِ ترت تا جان به بدن داریم ما پیروِ این راهیم ما مزدِ عزاداری از فاطمه می خواهیم چشایِ پر آبُ بزار کنار برا شبِ اول قبرِ من این حال خرابُ بزار کنار برا شبِ اول قبرِ من گریه به اربابُ بزار کنار برا شبِ اول قبرِ من این نفسِ خسته مو بزار کنار برا شبِ اول قبرِ من این دلِ شکسته مو بزار کنار برا شبِ اول قبرِ من پایِ تو نشسته مو بزار کنار برا شبِ اول قبرِ من ندارم هیچ کسی رو من خدا میدونه غیرِ تو تمامیِ امیدمه فقط دعایِ خیرِ تو تا ذکرِ حسین باشد آماده و همراهیم ما مزد عزاداری از فاطمه میخواهیم ــــــــــــــــــ ○👇
: زیبا ویژۀ حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری اجرا شده ، ماهِ صفر سال ۱۳۹۷ •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• بیا جوادم برس دادم به خاکِ غربت زِ پا فتادم شد دم آخرم کجایی .. مانده زمین سرم کجایی .. ای علی اکبرم کجایی ، واویلا .. به حجره ای که بسته است دل پدر شکسته است ز دوری تو خسته ام ، واویلا .. (واغربتا ، واغربتا ..) ۳ واویلا .. عبا رویِ سر ، خمیده قدم شده لبم خشک ، شبیه جدم آمده رویِ سینه دستم .. رو سویِ کربلا نشستم .. یادِ سر بریده هستم ، واویلا .. به همره شهادتین گرفته ام به شور و شین دم حسین حسین حسین ، واویلا .. قدم قدم تا به حجره بابا نشستم از پا به یادِ زهرا هر قدمی زمین که خوردم .. پهلویِ خویش می فشردم .. تا برسم به حجره مُردم ، واویلا .. همیشه لعنت خدا بر آنکه مادرِ مرا لگد زده به کوچه ها ، وا اماه ... (واغربتا ، واغربتا ..) ۳ واویلا .. بیا جوادم برس دادم به خاکِ غربت زِ پا فتادم شد دم آخرم کجایی .. مانده زمین سرم کجایی .. ای علی اکبرم کجایی ، واویلا .. به حجره ای که بسته است دلِ پدر شکسته است ز دوریِ تو خسته ام ، واویلا .. (واغربتا ، واغربتا ..) ۳ واویلا .. ________ ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
|⇦•دست در دست حسن بود .. و روضۀ کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دست در دست حسن بود که بیرون آمد مهر با ماه از اشراقِ مدینه سر زد سویِ مسجد به شکوه و عظمت گشت روان گوییا حیدر کرار رود در میدان گام مردانۀ او لرزه به عالم انداخت گرد و خاک ره او خیبر دیگر می ساخت کوچه ها گرم تماشای خداوند جلال عرش در زیر قدمهاش رسیده به کمال خطبه آغاز شد و با سخنش شد محشر ذوالفقار اخته انگار علی در خیبر محضر هیبت او کوه احد زانو زد آسمان سجده به خاک قدم بانو زد بانگ زد دست از این خواب گران بردارید هر چه دارید همه از من و حیدر دارید سر این سفره اگر روزی خود را بستید همگی ریزخور حیدر و زهرا هستید گردش چرخ فلک نیز به دستانِ علی است در رگُ ریشه زهرا به خدا جانِ علی است اگر از بند به بند تن من جان برود نگذارم که علی بی کس تنها بشود به رخ سرخ و پریشانی این گیسویم تا زمانی که نفس هست علی میگویم حرمت نان نمک حق علی بود علی غرض از باغ فدک حق علی بود علی آنچنان تیغِ کلامش نفس از دشمن برد عاقبت پرچم حیدر به سر مسجد خورد تا شنیدند حقیقت به رهش افتادند با خجالت فدکِ فاطمه را پس دادند حسنش بود که تکبیر مکرر می گفت ون یکاد از نفس حضرت مادر می گفت آفرین بر تو و بر خطبه تو مادر من همه دیدند چطور آمده قرآن به سخن دست در دست حسن بود که بیرون آمد بعد چندی همه دیدند که لبخندی زد گرچه زن بود ولی نیست چو او مردِ غیور کوچه ها از قدمش پر شد از احساس غرور ناگهان سایۀ یک پست به دیوار افتاد بند بند فلک از دست ستم شد فریاد تیره شد کوچه و در شهر سکوتی پیچید دست شب رنگ سیاهی به رخ دهر کشید کوچۀ تنگ و دلی سنگ خدا رحم کند حضرتِ حوریه و جنگ خدا رحم کند می وزید از دل کوچه خبری سرخ کبود دیده ای تنگ حرامی به فدک دوخته بود دورُ بر را نظری کرد نباشد خبری یا مبادا که از این ره گذرد رهگذری هرچه مادر به عقب رفت عدو پیش آمد عاقبت تکیه به ناچار به دیواری زد ناگهان سایه دستی روی خورشید افتاد پسرش سینه سپر کرد مقابل استاد جگر شیر حسن داشت ولیکن افسرد دستی از رویِ سرش رد شد و بر مادر خورد شاعر : موسی علیمرادی *دستا رو رویِ سر بگیرید هر حاجتی که دارید .. اسم رمزِ اسمیِ که اهلبیت با این اسم حاجت میگرفتند ، مریض که می شدند آل الله دستاشون رو مقابل صورتشون می گرفتند و سه بار می گفتند یازهرا .. هرجا صدا منو میشنوی سه مرتبه بلند بگو یا زهرا .....*
. |⇦•اي به برج عفاف بَدرِ تمام... و توسل ویژه اربعین حسینی اجرا شده شب اربعین ۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی ●━━━━━━─────── اي به برج عفاف بَدرِ تمام اي علي پيش پات کرده قيام زينب اي نقش عشق را نقاش زينب اي رسم مِهر را رسّام اي محبت کنيز دربارت اي صفا پیش پات عبد و غلام اي کتاب قيام را مُطلع اي به عشق حسين حُسن ختام هم‌نوای حسن، به وقت قعود هم قطار حسین وقت قیام اي که طاها تو راست جدّ بزرگ اي که حيدر تو راست باب گرام اي که زهراست مهربان مامت کس نشد چون تو اينچنين اکرام؟ اي به روي تمام نامردان هم چو زهرا کشيده تيغِ کلام * از همه بلاد سفیر اومده میخواد قدرت نمایی کنه یزید، میخواد خاندان آل الله رو یزید کوچیک کنه، اما بی بی زینب دسته بسته، جلوی همه صدا زد: " إنّي لأستصغرُ قَدْرَك " یزید! تو رو کوچیک میبینم، عددي نيستي، كي هستي؟...* خطبه هايت طنين صوت علي است يا ز مادر گرفته اي الهام؟ زينبي، حيدري، تو زهرائي حزن، آنسان ترا محاصره کرد اي که از قامت هلالي تو راست گرديده قامت اسلام *امام سجاد فرمود: عمه جان! به دوراهی رسیدیم، یه طرف میره سمت مدینه، یه طرف کربلا.... سر این دوراهی همه ‌حداقل یه بار تو زندگیشون می مونن ،کربلا برم؟نرم؟ خوش به حال اونایی که دوراهی شون رو اول رفتن کربلا ،بعد رفتن مدینه ...* داداش یادم نرفته دور تو‌ جنجال کردند جمعیتی را وارد گودال کردند آن ده سواری که تو را پامال کردند وقت غنیمت صحبت از خلخال کردند دیرآمد‌م‌کاری ازدستم برنیامد سرنیزه شمر از دهانت در نیامد دیرآمدم دیدم سرت دست‌کسی رفت عمامه پیغمبرت دست کسی رفت هم گوشوار دخترت دست کسی رفت هم نازنین انگشترت دست کسی رفت دیر آمدم اول تورا نشناختم من خود را کنار پیکرت انداختم‌من ــــــــــــــــــ
دل فاطمه غوغاست چشای علی دریاست سر حسین و حسن رویِ دامن طاهاست صدا میاد از دو لب های پیغمبر خدا برسه به داد دل حیدر یا علی، من برم در خونت آتیش می گیره یا علی، من برم یکی پس این در می میره دو عالم زیر دینِ امیر ثقلینِ وصیت آخرش برای حسنینِ آمادۀ روزگار خزون باشید مراقبِ حال مادرتون باشید یا علی، بعد من فاطمه از عالم سیر میشه یا علی، بعد من دو سه روزه زهرا پیر میشه صدا میاد از دو لب های پیغمبر خدا برسه به داد دل حیدر یا علی، من برم در خونت آتیش می گیره یا علی، من برم یکی پس این در می میره بیا فاطمه جونم برات روضه بخونم دم سفره از غمِ حسینم پریشونم حسین چقدر از غم تو زدم ناله قرار من و تو بین یه گوداله یا حسین، همه رسولا میشن مدیونت یا حسین، زنده می کنی منو با خونت صدا میاد از دو لب های پیغمبر خدا برسه به داد دل حیدر صدا میاد از دو لب های پیغمبر خدا برسه به داد دل حیدر یا علی، من برم در خونت آتیش می گیره یا علی، من برم یکی پس این در می میره @navaye_asheghaan
صد جا شمرده ام تو به دادم.. و توسل ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═ بی اعتنا به گنبد و گلدسته و ضریح این بار آمدم که ببینم تو را فقط .. *یا امام رضا .. دلاتون هوایی حرم امام رضاست میدونم .. اما یه کاری کن امام رضا بیاد تو جلسه ...* صد جا شمرده ام تو به دادم رسیده ای *هرجا زمین خوردم اول گفتم یا امام رضا .. آخه شما هم تو کوچه تا بیای خونه هی زمین خوردی آقا ..* صد جا شمرده ام تو به دادم رسیده ای دورست از تو اینکه بیایی سه جا فقط *به خدا هرجا گره به کارمون میخوره میاد .. یا امام رضا .. جانِ جوادت امشب یه نظری به ما کن امام رضا .. قربونِ حرم با صفات ..* در بینِ کوچه هایِ خراسان دلش گرفت از اینکه آمده است به ایران دلش گرفت هرچند شد عزیزِ خراسان طبیعی است یوسف اگر به خاطرِ کنعان دلش گرفت آن چند دانه حبه ی انگور را که خورد از هرچه میهمانی و مهمان دلش گرفت *گفت میرم مجلسِ مامون بر میگردم اباصلت ، اگه دیدی عبا رو سر گرفتم بدون زهرم دادن .. اباصلت نشسته دل نگران ، داره لحظات رو میشماره خدایا آقام کی میاد چه جوری میاد .. یه وقت دید آقا آمد ، عبا رو سرشِ .. هی چند قدم راه میره رو زمین میشینه .. هی میگه جگرم .. قربونِ این ناله ها و اشک ها .. جگرم میسوزه .. بال و پرم میسوزه .. وارد حجره شد ، میگه هی می نشست پا میشد ، بعضی نقل ها میگه ۵۰ بار نشست هی بلند شد .. هی میگه جگرم .. یه وقتایی هم هی صدا میزنه پسرم .. از بس شبیه مادرش افتاد بر زمین در انتهایِ کوچه سرش را گرفته بود چشم انتظارِ دیدنِ روی جواد بود خیلی بهانه ی پسرش را گرفته بود .. بر روی خاک بود که پیچید بر خودش *صدا زد اباصلت فرشایِ حجره رو جمع کن .. میخوام مثل جدِ غریبم بال بال بزنم .. اباصلت میگه گلیمُ جمع کردم دیدم آقا پیراهنشُ بالا زده سینه مبارکشُ رو خاک گذاشته مثل مار گزیده به خودش میپیچه .. هی زیرِ لب میگه غریب حسین .. لحظاتِ آخر ، انقده جوادشُ صدا زد ، اباصلت میگه یه وقت دیدم درای حجره باز شد .. یه آقازاده نورانی وارد شد فرمود من جواد ابن الرضا هستم .. جلو آمده سر مبارکِ حضرتُ رو زانوهاش گذاشت .. یه پدر آرزوش همینه لحظات آخر سرشُ رو پای پسر بزاره .. بابا وقتی سر رو زانو پسر میزاره آروم میشه .. چشم به چشم پسر باشه راحت جان میده .. اینجا جوادالائمه سرت رو به زانوش گذاشت .. دست تو گیسوانت کرد گفت بابا آروم باش .. بابا خودم بدنتُ تشییع میکنم .. خودم کفنت میکنم .. با دستِ خودم تو خاک میگذارمت .. (بگم صدا ناله ت بلند شه؟!..) امام رضا حجره وسیع بود راحت جون دادی اما جد غریبت تو گودال گیر افتاد .. همه ریختن تو گودال .. امام رضا یه سنگ به پیشانیت نخورد .. امام رضا با اسب از رو بدنت رد نشدن .. امام رضا جوادتُ سیلی نزدن ‌‌.. تا نفس داری و زنده ای گریه کن .. یکی دو شب دیگه آواره میشی میگی کجا روضه برم .. یا امام رضا بدنت رو با احترام تشییع کردن .. خدا خیر بده نوعروسانِ خراسانُ .. پیش مادرش رو سفیدمون کردن یه جا دیگه ام سراغ دارم خوب مهمان نوازی کردن علما بزرگان و سادات از شهر بیرون اومدن گفتن این دختر موسی ابن جعفر .. این همونیِ که باباش از سندی ابن شاهک خیلی سیلی خورده .. آی امام رضا ایرانیا غوغا کردن .. زن ها اومدن گفتن مهریه هامون حلالتون فقط اجازه بدید بریم تشییع جنازه ی عزیز فاطمه .. آخه این آقا اینجا مادر نداره ، این آقا خواهر و دختر نداره .. جمعیت انبوهی آمد .. انقده گل ریختن رو این بدن .. اما کربلایی ها .. زینب اومد دید یه نقطه پر از سنگه .. سنگا رو کنار زد ( آی بمیرم ..) دید یه بدنِ پاره پاره .. یه بدنِ بی سر .. یه بدنی که پر جای سم اسبِ ... نشست رو خاکا .. داداش جان با بدنت چه کردن .. این کلامه معصوم علیه السلامِ میگه به اندازه نگین انگشتر جا سالم رو بدن نبوده ..ببین زینب چی کشیده .. یه وقت دیدن خم شد ، لب ها رو رگ های گلوی بریده گذاشت .. هرچی نفس داری بگو حسین ...
. |⇦•وابسته ام به نان و نوایت... شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی ●━━━━━━─────── "لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‌ وَ نِعْمَ النَّصیرُ" وابسته ام به نان و نوایت هنوز هم میمیرم عاشقانه برایت هنوز هم سلطان تویی و شاعر درباریت منم هستم در آرزوی عبایت هنوز هم دعبل که نیستم ولی افتاده ام ببین از عجز و التماس به پایت هنوز هم بر گوشِ آهوانک به صیاد مبتلا میپیچد انعکاس صدایت هنوز هم هفت آسمان مجاور بابُ الجواد تو خورشید محو آینه هایت هنوز هم نقاره خانه، پنجره فولاد، خادمان شاهانه است صحن و سرایت هنوز هم شکر خدا که میشود از عشق منقلب در صحن انقلاب گدایت هنوز هم محتاجم و کنارِ ضریحت نشسته ام در انتظار خیر دعایت هنوز هم با سردی و گلایه و با دلخوری که نه با رأفت است لطف و عطایت هنوز هم از راه دور عرض سلام و دو قطره اشک پر میکشد دلم به هوایت هنوز هم از تبِ زهر نفسگیر، تنت می لرزد همچنان مار گزیده بدنت می لرزد *وقتی حضرت رفت و با اون هیبت برگشت.به اباصلت گفت: اباصلت! اگه دیدی عبا رو سرم هست بدون کارِ من تمامه..میگه دیدم آقام داره میاد عبا به سر کشیده. حال آقام خرابه.. قربون حالت برم آقا.. میگه سفره ای پهن کرد غلامها همه سر سفره نشستن حضرت دید هیچکدوم لب به غذا نمیزنن ،فرمود: چرا اینها غذا نمیخورن؟ عرضه داشت آقا جان میدونن حال شما خرابه گفتن لب به غذا نمیزنیم.حضرت با اون حالش برای اینکه غلامان غذا بخورن لقمه درست کرد تو دهانش گذاشت اما لقمه پایین نرفته دیدن حضرت با پشت افتاد زمین مثل مار گزیده داره به خودش میپیچه..* چه کنم ناله ز دل وقت تردد نکشی چه کنم تا که عبا را به سر خود نکشی رنگ در چهره نداری و رخت زرد شده مهربان! دست رئوفت چقدر سرد شده شمس نورانی افلاک زمین افتادی باز هم پا شدی از خاک زمین افتادی آقا جان! بر زمین پیکر خود را مکش اینقدر بس است تا به حجره پر خود را مکش اینقدر بس است به در حجره رسیدی به غمت چیره شدی یاد مادر، به در حُجرهٔ خود خیره شدی *گفت: اباصلت فرشهای حجره را جمع کن بذار رو خاکها جون بدم.* خاطرت باز سوی کرب و بلا جمع شده فرشهای کف این حجره چرا جمع شده یاد کربلا بودی اما... خواهرت نیست کنارت به عیادت برسد اندکی صبر کن آقا جوادت برسد بین این حجره کسی سنگ به سویت نزند پنجهٔ شمر لعین شانه به مویت نزند حرمله نیست، سنان نیست، خیالت راحت خواهرت دل نگران نیست، خیالت راحت اگه اون لحظه میدید سرت رو دامن جوادت داری پا رو زمین میکشی...اما زینب نگاه کرد سر علی اکبر رو زانوی حسینه دید یه عده دارن کف میزنن..یه عده دارن هلهله میکنن.. میدونی چرا زینب بهم ریخت؟ از تحیُّر حسین...هرجای بدن که نگاه میکرد.. یه وقت صدا زد ..جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅