eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.6هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
612 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر به شکوه لب خویش وا کند زهرا مدینه را به خدا کربلا کند زهرا مدینه، شب همه شب، وسعت فضای تو را ز موج نالۀ خود، غم‌فزا کند زهرا مدینه، بر سرِ این باغ گل چه آمده است؟ که سر به زانوی غم، «ربّنا» کند زهرا مدینه، با چه امیدی پس از پیمبرِ عشق دل شکستۀ خود را رضا کند زهرا؟ به سوی کلبۀ احزان اگر روان نشود علاج عقدۀ دل را کجا کند زهرا به احترام حریم ولایت علوی‌ست که سینه را سپر صد بلا کند زهرا همین که می‌کند آهنگ خطبه در مسجد قیامت از سخنانش به پا کند زهرا مدینه، خاطر همسایه کی خبر دارد؟ که در نماز شب، او را دعا کند زهرا @emame3vom مدینه، باز مکن بال مرغ آمین را اگر که خواهش مرگ از خدا کند زهرا مدینه، با چه زبانی به یاس کوچک خود حکایت دل دردآشنا کند زهرا؟ دعا کنید که یک لحظه هم اگر شده است ز روی لطف نگاهی به ما کند زهرا «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 یاس یاسین .
. کسی که بر قد خم گشته‌اش نگاه کند میان آن قد و ماه نو اشتباه کند اگر چه نالۀ آهسته دارد این بیمار به ناله روز پرستار خود سیاه کند فتاده فاطمه در بستر است و آه کشد علی به گریه به بیمار خود نگاه کند چه ماجرای غریبی که عده‌ای سفّاک زنند فاطمه را و علی نگاه کند پناه بُرد به دیوار از جفای عدو کسی که عالم از او خواهش پناه کند «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» @emame3vom .
. امیر دید چو بدرود و حال بانو را ز پا نشست و بغل کرد هر دو زانو را درخت بغض و عداوت به او، به‌ بار نشست گرفت خصم ز مولای عشق، بانو را عدو چو دید که یک تیر در کمان علی‌ست کمین گرفت و کمان کرد قامت او را به غیر درد به پهلوی او کسی ننشست شکسته بود، که کشتی گرفت پهلو را بگفت روی تو در خانه آفتابم بود چه روی داده نشانم نمی‌دهی رو را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» @emame3vom .
سلام‌الله‌علیها بگو که حک شده زخمی‌ترین نشانه به شانه که این‌چنین زده گلبرگ خون،‌ جوانه به شانه چگونه بار علی را میان کوچه کشیدی؟ بگو به ما چه گذشته‌ درآن میانه به شانه؟ اگرچه مملو دردی،‌ به کودکان بده فرصت که باز سر بگذارند عاشقانه به شانه دل از نوازش زینب محال بود ببرّی نمی‌رسید اگر زخم تازیانه به شانه چقدر خوب‌بود که پیش حسن اجازه ندادی کمی دوا بگذارد کنیز خانه به شانه گرفته شانۀ سر عطر دست بی‌رمقت را عقیله بوسه زند با همین بهانه به شانه علی شکسته‌تر از هر زمان بریده‌دل از این که با تو راه رود مثل قبل، شانه به شانه تمام خواهش یک عمر عاشقی فقط این‌ست علی نهد سر تابوت را شبانه به شانه «اللهُمَّ‌العَنِ الجِبتَ والطّاغوت و النَّعثل» «اللهُمَّ عَجِّل لَوَلیِّکَ الفَرَج» 📚 تسبیح کلمات .
. سلام‌الله‌علیها بانوی مهر روزنه‌ای پیش رو نداشت جز شرح درد زمزمه‌ای در گلو نداشت می‌سوخت در فراق و ز دل آه می‌کشید جز آرزوی مرگ دگر آرزو نداشت از بس که دیده بود ز اهل ریا ستم با هیچ‌کس بجز دل خود گفت‌وگو نداشت بار غمی که بر دل مولا نشسته بود یارای یک نگاه بر احوال او نداشت آن خانه‌ای که مهبط وحی خدای بود جبریل جز به شوق بر آن خانه رو نداشت آتش زدند خانه و شد تیره آسمان کس انتظار شوم‌تری از عدو نداشت شد غنچه‌ای ز شاخه جدا در بهار عمر آن‌سان که هیچ غنچه چنین رنگ و بو نداشت مانده‌ست نقش فتنه به دیوار یادگار کس طاقت شنیدن آن، موبه‌مو نداشت بانوی بانوان جهان بود و می‌گریست جز آب دیده بهر عطش در سبو نداشت «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» @emame3vom 📚 ارغوانی‌ها
. چه کربلاست که آدم به هوش می‌آید هنوز نالهٔ زینب به گوش می‌آید چه کربلاست کز آن بوی سیب می‌آید صدای نالهٔ مردی غریب می‌آید چه کربلاست کز او بوی مشک می‌آید هنوز ناله زلب‌های خشک می‌آید چه کربلاست که بوی گلاب می‌آید صدای گریهٔ طفل رباب می‌آید چه کربلاست که بوی عبیر می‌آید صدای کودک ناخورده شیر می‌آید چه کربلاست که بانگ صفیر می‌آید هنوز نالهٔ طفل صغیر می‌آید چه کربلاست از آن نالهٔ رباب آید صدای نالهٔ لالایی علی بخواب آید جواب طفلک ششماه داده شد با تیر عدو به تیر جفا داده بود او را شیر چرا نگفته کسی آب مهر مادر اوست برای چیست که عطشان علی‌ّ اصغر اوست چه کربلاست که سقّای آن شده بی دست عدو ز کینه سرش با عمود کین بشکست چه کربلاست که آبش به قیمت جان است به گوش جان همه‌جا ناله‌های طفلان است مگر به کرببلا آب قیمت جان است چرا نگفته کسی این حسین مهمان است چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد به کام تشنهٔ‌شان یک دو جرعه آب نداد چه کربلاست علی اکبر ارباً اربا شد شهید کینه به پیش دو چشم بابا شد چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند فلک به ناله ملک در خروش می‌آید https://eitaa.com/emame3vom/29369 .
. . چوب ستم بر این سر اَنوَرمزن یزید تیر اَلم به جان پیمبر مزن یزید این سر که نیست از زدنش بر تو واهمه بودی مدام زینت آغوش فاطمه باشد هنوز لعل لب او چو کَهربا از بس کشید تشنگی این سر به کربلا تنها همین نه از تو به این سر عتاب شد از هر سری به این سر بی کس عذاب شد از ضرب سنگ کینۀ این قوم پور کین این سر بسی ز نیزه فتاده ست بر زمین این سر که آفتاب از او کرده کسب نور خولی نهاده است به خاکستر تنور این سر که داده بوسه بر او سید اَنام آویختند بر درِ دروازه‌های شام این سر که دیده این همه جور مُعاندین او را رواست چوب زدن؟ در کدام دین؟! بنما ز کردگار، تو آزرمی ای یزید! از روی جدّ او بنما شرمی ای یزید! زینب چو دید کِشت امیدش ثمر نکرد آهش به آن ستمگرِ دل‌سخت اثر نکرد آخر به طعنه گفت بزن خوب می‌زنی ظالم به بوسه‌گاه نبی چوب می‌زنی «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 دیوان جودی ................... فلک!با عترت خیر البشر،لختی مدارا کن مدارا کن به‌ آل ‌الله و شرم از روی زهراکن ره‌ شام است‌در پیش‌وهزاران محنت‌اندر پی به‌‌اهل‌البیت‌رحمی،ای‌فلک‌در کوه‌وصحراکن شب تاریک و مرکب ناقۀ عریان، به آرامی بران اشتر؛ نگویم مهد زرّینْشان، مهیّا کن شب اَرطفلی ز پشت‌ناقه بر روی‌زمین افتد به‌‌آرامی‌بگیرش‌دست‌وبیرون‌خارش از پا کن فلک! آن شب که خر‌‌گاه ولایت را زدی آتش دوکودک‌ازمیان‌گم‌شد،بگرد،ای چرخ! پیدا کن شود مهرومهت‌گم،ای‌فلک‌ازمشرق و مغرب بجوی این ماه‌رویان و دل زینب، تسلّا کن به‌صحرا‌ ام‌ّ‌کلثوم است‌وزینب‌هردو در گَردش توهم‌بااین‌دوخاتون،جست‌و‌جودرخاروخاراکن گمانم زیر خاری هر دو جان دادند با خواری به زیر خار، گل‌های نبوّت را تماشا کن «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 دیوان صبوری .
. فدایی ولایت یعنی زهرا س سلام‌الله‌علیها جرعه جرعه غم چشید و ذرّه ذرّه آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد گریه‌ها می‌کرد تا اُمّت شود بیدار، حیف از صدای‌گریه‌اش اُمّت فقط بی‌خواب شد پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد... بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد حضرت صدیقه از گستاخی مسمار نه از طناب دور دستان علی بی‌تاب شد ما نمی‌دانیم، «نَعلُ السیف» می‌داند چرا «مرتضایم را نبر» «فضّه مرا دریاب» شد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» https://eitaa.com/emame3vom/35098 .
. ✍ نوحوعلی‌الحسین که این کارفاطمه است این اشک دیده‌ها همگی یار فاطمه است نوحوعلی الحسین که جدم غریب بود گودال قتلگاه پُر از بوی سیب بود نوحوعلی‌الحسین که لب‌تشنه جان سپُرد بیش از هزار و نهصدوپنجاه ضربه خورد نوحو علی‌الحسین درخاک وخون نشست هرکه رسید در بدنش نیزه را شکست نوحوعلی الحسین که مویش کشیده شد جان داشت جدِ من که گلویش بریده شد نوحو علی الحسین که در بین ازدحام با ضربهٔ دوازدهم کار شد تمام نوحو علی الحسین که ذبحش حرام بود چشمان او هنوز به سوی خیام بود نوحوعلی الحسین که می‌دید خواهرش تاراج می‌شود همه هستش برابرش نوحوعلی الحسین که باصورتی کبود چشم ِ سرِ بریدهٔ او باز مانده بود نوحوعلی الحسین که با ضجر کُشتَنَش چیزی نمانده بود ز رگهای گردنش «اللّهُمَّ عَجِّل لوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .