eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
434 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ « ماه و خورشید » می رود ماه رجـــب خورشید شعبان می رسد می رسد خورشید شعبان و درخشان می رسد از شکـــــوفا گشــــتن گلهــــای رنگارنگ عشق بوی عطــــر عاشــــقی در هر خیابان می رسد مـاه شعبــان در خــــودش دارد طلـوع آفتاب کــــز طلوع آفتابــــش صـــبح تابان می رسد هـــر طلوع بامـدادش با نویــــدی تواَم است از افق هایـــش مـــدام آیات رحمان می رسد چون گلستـان است این ماه دل انگیز و ببین لاله ی ســـرخی برای این گلســـتان می رسد خیز ای لب تشنـــــه ی دیــــدار تندیس ادب آن زلال عشــق بر لب های عطشان می رسد چشـم بد دور از حــــریم روشن عطر و نماز بنگـــرید ای عاشـقان مولای عرفان می رسد این تماشـایی ترین باغ از تبار مصطفی ست کــــز درونــش ســـرو زیبای بهاران می رسد بی سر وسامان نخواهد ماند دیگر بعد ازین هر دل آشـــفته ای اکنون به سامان می رسد در هــمیـــــن مــــاه لبالب از تجـــــلای امید یوسف کنــــعانی ما ســــوی کنعان می رسد ماه شعبان خود گواهی می کند این ایده را اولین بار است خورشید گل افشان می رسد شمعــــدانی ها کنــــــار نـــرده های اطلسی خُرم و سرسبز «یاسر»سمت ایوان می رسد شعر:حاج محمود تاری «یاسر»
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ شعر رجب و شعبان ‌؛ ماه شـــعبان و منــــم دلداده ی کــــرب و بلا کربلایی کز نسیـــم اش بوی جانان می رسد یا حســـــین ای جــان و جانان تمام عاشقان هرشب جمعه به کویت نغمه ی جان می رسد مــــا همـــــه یار تو و دلداده ی کـــــوی شما لطف تو بر خـــیل یارانت ز احسان می رسد ما محـــــبان توایــــیم و میهــــمانان تواییم ازحریمت بی عدد احسان به مهمان می رسد هرچه می خـــواهم نگــــریم در مه میلاد تو باز چشــــمانم به دیـــدار تو گریان می رسد یاد خشکــــیده لبانـــت روز گلگون عطـــش دل به سوی قتلگاهت غــرق توفان می رسد از کنار مرقـــد شش گوشـــه ات ای سر جدا نالـه ی مـا جـــانب سقــــای طفلان می رسد پیش چشمانم دو گنبد می درخشد مثل ماه زین دو گنبد نور عشق و نور ایمان می رسد اصل مصراع : ماه شعبان و مـنم در کربلای غــرق عشق التماس دعا شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
┄┅✵﷽✵┅┄ باز این جمعه رسید و خبــر از یار نشد وقــت دیــدارِ رُخِ مـــاهِ شــبِ تار نشد آخرین جمعهٔ ماه رمضــان هم طی شد چشـــم آلـودهٔ مــن ، لایــق دیدار نشد دائمــاً دَم زدم از خــال لـب یار ، ولی این دل مـدعی از فاصـــله بیمــار نشد غفلتم باعث این غیبت طـولانی اوست حیف ! این بندهٔ غفــلت زده بیدار نشد یوسفی راکه ز خودخواهی ما زندانیست کسـی از سلـسلـهٔ مــا که خــریدار نشد ظاهـراً بـر لب من ذکر دعای فرج است سستیِ حـالِ دعــا چــاره این کـار نشد کاش می شد که فقط شیفتهٔ او بودم هرکه شد عاشق او ،در پیِ اغیار نشد "کیمــیا"یی که نظــر بر کــرم او دارد نا امیـد از کـرم و مرحمت یار نشد شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) @navaye_asheghaan
پورعباسی: ‍ ‍ ‍ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ : دامن کشان رفتی،،، ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دامن کشان طـــی شد( دو مـاه عـــزایت)۳ من گــــریه ها کـــردم(توی روضه هایت)۳ در روضه هایت جان گرفتم من بر درد خــود درمان گرفتم  من حسین جانم حسین جانم خدا رو شکر که نام تو (شــده  اَز بر ِ مــا)۲ که سایه داره  پرچمت (به روی ســــرِ مـا)۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از کـــربلا  گفتــــم ،(دلـم  شــد  هــوایی)۳ از روضه هــــای تو (چه سخته جــدایی)۳ شکوه  خیمه ی  ماتم  خداحافظ نوا و اشک و آه و دَم خدا حافظ خداحافظ خدا حافظ می دونی از فراق تو (که دارم می میرم)۲ یه کاری کن بیام حرم( تا آروم بگــــیـرم)۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ پـــر زد دلـــم بــازم ( به سمت خراسان)۳ دســـتم به دامــانت ( غـــریب غــریبان)۳ دوباره خسته ی راه آمدم رحمی به  دنبالِ سـر  پناه  آمدم  رحمی رضاجانم رضاجانم برای کـــربلای ما ، یه (لطـــفی  به ما کن)۲ تو رو به جان مادرت،( برامـــون دعا کن)۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ماه صـــفــــــر  بازم ( رســیده  به  آخــر)۳ ز داغ عــــزیزانــش، (عــــزاداره  مــــادر)۳ مدینه غصه دار حضرت زهراست دوباره بعد پیغـــمبر علی تنهاست (علی جانم علی جانم)۲ گـرفته آتیـــش ستـــــم ( به آیات  کـوثر)۲ دوباره گشته غرق خون( گل یاس حیدر)۲
دل من به غزه رفته ست و نمانده جان؛ خدایا و «سیعلم الذین ظلموا...» بخوان خدایا نه توان دیدنم هست و نه طاقت شنیدن تو بگو چه می‌شود آخر داستان، خدایا «وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ ظَلَمُوا الْعَذابَ»...آری تو بگو چیست در انتظار ظالمان؛ خدایا « فَأَخَذْناهُ...» فروبگیرشان به آه طفلی- که یتیم شد در انفجار ناگهان، خدایا نه کلاس درس مانده‌ست و نه مشق ناتمامی همه سر به سر قبولیم در امتحان، خدایا نه طلوع صبح فردا ،نه سرود صبحگاهی نه مناره‌ای که برخیزد از آن اذان، خدایا تو امان خائفینی، فقط از تو خوف دارم تویی آرامش این گریه‌ی بی‌امان، خدایا پی کوچ دسته‌جمعی‌اند جمع سینه‌سُرخان که به پیشوازشان سرخ شد آسمان، خدایا به تو دلگرمم و دلخوش، به تو و کلام قرآن... «و سیعلم‌الذین ظلموا...» بخوان خدایا - ارجاعات: ۱- سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبونَ (۲۴۳سوره مبارکه شعرا) و آنان که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه کیفرگاهی باز می گردند. ۲-وَإِذَا رَءَا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ ٱلۡعَذَابَ فَلَا يُخَفَّفُ عَنۡهُمۡ وَلَا هُمۡ يُنظَرُونَ(۸۵،سوره مبارکه نحل) هنگامى که ستمگران عذاب را ببینند، آنگاه نه به آنها تخفیف داده می‌شود و نه [به هیچ وجه] مهلت داده مى‌شوند. ۳-فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ ۖ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (۴۰، سوره مبارکه قصص) ما هم از آن ظالم و لشکر و اتباعش سخت مؤاخذه کردیم و همه را به دریا افکندیم، پس بنگر تا عاقبت کار ستمکاران به کجا کشید؟! ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan
نوحه رحلت پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» ........... شهر مدینه گشته سیه پوش بیت ولایت گردیده خاموش رفته از دنیا سید بطحا در عزا باشد حیدر و زهرا آه و واویلا ......... از چشم زهرا خونابه ریزد دیگر نبی از بستر نخیزد باغ دین شد بی باغبان امشب اشک غم ریزد آسمان امشب آه و واویلا ......... گردد از امشب آغاز غربت بر مرتضی و بر آل عصمت در سقیفه از فتنه ی اعدا قتل زهرا را میکنند امضا آه و واویلا ......... بعد از نبی با قلب شکسته اجر علی شد دستان بسته با تنی خسته با رخی نیلی یاس او گردد طعمه ی سیلی آه و واویلا ......... شاعر ؛ امیررضا فرجوند @navaye_asheghaan
215.3K
ıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıı ⇆ㅤ◁ ❚❚ ▷ㅤ↻ بر رخ من دیده وا کن، دختر خود را صدا کن ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌ @navaye_asheghaan
110.4K
واکن چشماتو گل حیدر که تو هستی حاصل حیدر دمی بگشا لب تکلم کن غمت باشه قاتل حیدر مگردان رو از من تنها ببین احوال مرا زهرا پاشو بانوای همه هستم که تنها ماندم بر اعدا تویی تنها یاور حیدر همه هست وباور حیدر غریبم من بی کس و تنها تو ماندی تنها بر حیدر شعر و اجرا :طاهر کاشانی @navaye_asheghaan
ایام فاطمیه ؛ ایام حزن واندوه ال محمد ص بر جمیع عاشقان ولایت تسلیت باد زبانحال حضرت زهرا س درد پهلو طاقتم از کف ربود هیچ کس از درد من آگه نبود سوختم در شعله های بی کسی با دل بشکسته و روی کبود با هجوم ظالمان بر خانه ام میخ در ؛ در سینه ام ماوی نمود زان تهاجم سینه ام مجروح شد بود فریادم بلند اما چه سود غنچه نشکفته ام پر پر شد و این مصیبت بر غم ودردم فزود درد پهلو انچنان شدت گرفت از قیام افتادم انجا در سجود ناله ام میرفت تا عرش برین از سویدای دل وعمق وجود بین دیوار ودر وان شعله ها اشک می امد زچشمانم چو رود بسته شد بر من دگر راه نفس در گلویم بغض سنگین بودو دود با چنین بی حرمتی در بیت حق شد شکسته عهد پیغمبر چه زود سوختم پروانه سان گرد علی بذل جان شرط است در بزم شهود با غزل شرح مصیبت مشکل است ای شقایق مثنوی باید سرود شعر:استاد حمید رضازاده " شقایق" کرمان @navaye_asheghaan
..........آتش در ملکوت........‌‌‌‌‌...... امت از داغ نبی سخت پریشان بودند آسمانها ز غمش سر به گریبان بودند حیدر و فاطمه بیش از همه نالان بودند وای بر اهل سقیفه... ، پی بحران بودند همه پیمان شکن و مظهر تلبیس و ریا عَلم توطئه بر پاست خدا رحم کند تیر فتنه ، پی دل‌هاست خدا رحم کند موسم غربت مولاست خدا رحم کند فاطمه بی‌کس و تنهاست خدا رحم کند از سقیفه شرر افتاده به جان زهرا سامری باز به سر فتنه‌ی اکبر دارد در دلش نیّت آزار پیمبر دارد آی مردم.....بخدا عقده ز حیدر دارد زنگی مست به کف شعله و خنجر دارد تا به آتش کشد از کینه ، سرای مولا میرود سمت سرایی که امید همه است مثل یک زلزله در هر قدمش واهمه است آی ابلیس مرو....‌. این حرم فاطمه است عرش را صاحب این خانه خودش قائمه است نسل قابیل ندارد ز علی شرم و حیا خانه ای که ز ازل بوده سر آغاز کَرم بی اجازه مَلک اینجا ننهاده است قدم اهرمن بهر هجوم آمده با ظلم و ستم هیزم آورده که آتش بزند درب حرم زوزه اش می شکند حرمتِ بنت طاها مردم انگار که در خلسه مرگند و سکوت سامری شعبده می کرد و خلایق مبهوت غافل از فاطمه بودند و حریم ملکوت کور بودند و ندیدند جلال و جبروت که بوَد منحصر دختر شاه بطحا شعله‌ور گشت دَر و خانه ی زهرا می‌سوخت پیش چشمان علی شاخه‌ی طوبا می‌سوخت همزمان با گل یاسش دل مولا می‌سوخت کوثر افتاد ز پا، سوره ی طاها می‌سوخت این شراریست که سوزد ز غمش ارض و سما لگد اهرمن و میخ در و سینه ی یاس آمده مثل خزان در کف خود دارد داس دل آیینه شکست از لگد آن خنّاس شد فدایی ولایت گلِ عشق و احساس در ره عشقِ علی ، فاطمه افتاد زپا بین دیوار و در افتاد و صدا زد بابا بین این قوم ببین دختر خود را تنها من بمیرم که غریب است در اینجا مولا قلم افتاد ز دستان " شقایق" اینجا.......😭 کی توان کرد بیان این مِحن جان‌فرسا شعر:استاد:حمید رضازاده " شقایق" کرمان @navaye_asheghaan