#مناجات_با_امام_زمان_عج
حرفی از بد شدن مردم عالم نزدی
گره بر کار من -این سائل اعظم- نزدی
گرچه سلطان سخایی و همه ریزه خورت
چوب منّت، سرِ دارایی حاتم نزدی
ای بنازم کرمت را که خریدی همه را
طعنه بر اینهمه فقر بنی آدم نزدی
سفره انداختی و من بهمش ریخته ام
دیگ عصیان مرا پیش خدا، هم نزدی!
به خودم بود نمی آمدم اینجا دم صبح
دعوتم کردی از آلودگی ام دم نزدی
به همه رو زدم و سر به سرایت نزدم
تا بمانم به درت، رو به گدا کم نزدی
حرمتت را که شکستم تو دعایم کردی
جای این خَبْط و خطا، سیلی محکم نزدی
پَر من زخم شد اما بغلت خوب شدم
خوب شد زخم مرا دیدی و مرهم نزدی
عمر من سر شد و با این همه حسرت آخر
سر به ویرانه ی این نوکر پُر غم نزدی
نجفم دیر شده، من گله دارم به علی
جرم من چیست ؟ مگر خط به گناهم نزدی
درد دارم به خدا، زود دوا را برسان
باز به داد دلم کرب و بلا را برسان
#مناجات_امام_زمان_عج
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
اللهم عجل لولیک الفرج 🙏
@navaye_asheghaan
از وقتی شدم شیدای حرم
شده مونسم رؤیای حرم
یه زیارت آرزومه نمیخوام
آرزو به دل از دنیا برم
قدم به قدم به یاد حرم گریه میکنم ارباب
کنار علم به یاد حرم گریه میکنم ارباب
تو خیمه ی غم به یاد حرم گریه میکنم ارباب
یااباعبدالله یااباعبدالله
بند دوم
ما که زِ ازل دل ریش توئیم
خاکستری از آتیش توئیم
همسر تو ایرونی بود آقا
پس ما همه قوم و خویش توئیم
تا روز ابد تویی امیرم ای برادر زینب
الهی برات بی سر بمیرم ای برادر زینب
آخه سرتو به نیزه زدن در برابر زینب
ای برادر زینب
یااباعبدالله یااباعبدالله
علیرضاشوندی
@navaye_asheghaan
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_جعفرصادق_علیهالسلام
کاش خاموش کُنَد اشک ، مُصلایش را
کاش گیرند کمی زیرِ بغلهایش را
به زمین خورده و خاکی است رَدایش رویش
کاش میشُد بِتِکانَند سَر و پایَش را
ک
به زمین خورد ، زمین خورد ، زمین خورد مُدام
ولی از دست ندادند تماشایش را
درِ آتش زده کَم بود بیاُفتد ای کاش
بِبَرد از دَمِ در دخترِ نوپایَش را
او خودش خواسته تا روضهی مادر گیرد
جُراتِ خویش نبینید مُدارایش را
او علی هست به کوچه نکشیدش اینبار
زنده کردید دوباره غمِ غمهایش را
قنفذ از راه از آن لحظه كه آمد میزد
میزند تا شکند بازویِ زهرایش را
دست بگذاشت به زانو نفَسش تند شده
عمهی کوچک خود دید و نَفَسهایش را
خیزران بود و سَر و طشتِ طلا و مشروب
کاش میشُد که نبیند لبِ بابایش را
(حسن لطفی۹۴)
#یاشبیر
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_جعفرصادق_علیهالسلام
#اولجلسهای
تشنهی زمزمهام کاش به زمزم برسم
میوهی کالَم و ای کاش که من هم برسم
فاطمه چشم به راه هست سیاهی بزنم
ای اجل صبر نما تا به مُحَرم برسم
پس از آن جانِ مرا هم ببری حرفی نیست
نه ، فقط باش که یکبار حرم هم برسم
دست من نیست گریبان بدرم یا ندرم
هر زمان که به سرِ سورهی مریم برسم*
آه ای راهِ نجف کرببلا دستم گیر
اربعین باز بر آن سیلِ دمادم برسم
هر قدم میشمرم تکتکِ تیرَکها را
تا که بر موکبِ عباس معظم برسم
اربعین وقتِ قرار است بگو یا عباس
کاش بر سایهی آن صاحبِ پرچم برسم
این شهیدانِ حرم همسفر ما بودند
قسمتم نیست چرا پیش رفیقم برسم
کَمکم ای ناله بیا موقع مقتل خوانی است
وای کم مانده به گودالِ مقرم برسم
ای بقیع کاش شبی سجده کنم بر خاکت
کاش ای کاش به این خاک پُر از غم برسم
*کهیعص
(حسن لطفی ۹۶)
#یاشبیر
1. صادق آل رسول.mp3
7.83M
#نوحه_امام_صادق
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
صادق آل زهرا
فرزند مرتضایم
کُنج غربت انیسِ
سوز زهرِ جفایم
ز فرط پیری ، کمرم خمیده
ز پا نشستم ، نفسم بُریده
دگر زمانِ ، اَجلم رسیده
آه ، وا غربتا وا غربتا
عمری برمن گذشت و
یک روزِ خوش ندیدم
با این زانویِ لرزان
پشتِ مَرکب دویدم
سِرشک غربت
همه دم فشاندم
ز کوچه خود را
به زمین کِشاندم
به یاد آن شب
ز رقیه خواندم
آه ، وا غربتا وا غربتا
( تکرار بند اول )
تار و پود مرا
با چنگال غم دریدند
حتی سجاده را از
زیر پایم کشیدند
در آن شب تلخ
که پُر از بلا بود
حریم من در
دلِ شعله ها بود
دلم به یاد غم کربلا بود
آه ، وا غربتا وا غربتا
( تکرار بند اول )
2. مدینه شهر.mp3
6.9M
#نوحه_امام_صادق
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
مدینه شهر پیمبر ،
خداحافظ خداحافظ
مزار خاکیِ مادر
خداحافظ خداحافظ
مدینه غربت من
بی حساب است
همیشه ناله ی من
بی جواب است
هنوزم که هنوزه مثل حیدر
به روی دست من
جای طناب است
تمام خانه ام
یکجا که میسوخت
به حال منزلِ
دنیا که میسوخت
به خود گفتم
چه حالی داشت حیدر ؟
در آتش ، چادر زهرا
که میسوخت ...
مدینه شهر پیمبر ،
خداحافظ خداحافظ
مزار خاکیِ مادر
خداحافظ خداحافظ
#شعر_دوم
حیاتی جاودانه بودم عمری
برای گریه بر جد غریبم
به دنبال بهانه بودم عمری
به دنیای زبون
خیری ندیدم
شکستند حُرمتِ
موی سپیدم
شبانه مثل زهرای سه ساله
پیاده پشتِ مَرکب میدویدم
#شعر_سوم
آن طائرِ بهشتی
دلها در آشیانه
چون شمع دردلِ شب
می سوخت عاشقانه
سوزش شرارِ سینه
ذکرش ترانه ی دل
آهش به اوجِ افلاک
اشکش به رخ بهانه
کی دیده زاهدی را
وقت عبادت شب
با دست بسته ، دشمن
بیرون برَد ز خانه
او با کهولت سن
با قامت خمیده
این با قساوت قلب
در دسته تازیانه
آن زاده ی پیمبر
ارثیه اش ز حیدر
این بود کز سرایش
آتش کِشد زبانه
هر چند خانه اش سوخت
از دود و شعله افروخت
دیگر نخورد یارش
سیلی درآستانش ...
#شاعر_استاد_سازگار
2_144161368160895267.mp3
4.03M
💜#مناجات_امام_زمان_ع💜•
دوای هر دردی دنیامو زیر و رو کردی
گرفتی دستامو آقا تو واقعا مردی
تو واقعا خوبی تو قلب من تو محبوبی
دل سیاهم شد با عشق تو طلاکوبی
خدا برام نگهت داره که واقعا عزیزی
حقیقتا به تو دلبستم حقیقتا عزیزی
اسمت اشکمو جاری میکنه
آدم واسه تو هر کاری میکنه
من هر دفعه آبروریزی میکنم
آقامه که آبروداری میکنه
آبروی دو عالم ...
غمت خوش آهنگه
خیلی دلم برات تنگه
خودت یه کاری کن
حالا که قلب من سنگه
به آسمون خیره ام
من با غم تو درگیرم
دلم توی ابراست
ذکر حسین که میگیرم
سیاهیات عوضم کرده حقیقتا عجیبه
نمیرم از در این خونه قسم به این کتیبه
اسمت مرهم دردامه حسین
دائم به همه میگم آقامه حسین
هر جایی باشم برات سینه میزنم
هر جایی مثل نفس همراهمه حسین
آبروی دو عالم ...
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
یا حضرت معصومه ، یا حضرت معصومه
اومدی پاییزمون بهار بشه
دل های ما همه نو نوار بشه
اومدی تا با تو و برادرت
سفره ی موسوی برقرار بشه
یا حضرت معصومه ، یا حضرت معصومه
تو صفات تو خدارو میبینم
عمه ی کرب و بلارو میبینم
وقتی که به گنبدت خیره میشم
انگاری امام رضارو میبینم
یا حضرت معصومه ، یا حضرت معصومه
میشه که حضرت زهرا به تو گفت
پدرت همش فِداها به تو گفت
بعضی حرفهامو به هیچکی نمیگم
باید این حرفهارو تنها به تو گفت
یا حضرت معصومه ، یا حضرت معصومه
همه خوبها همه حیرون توأند
مریم و آسیه دربون توأند
افتخار میرزا قمی ها اینه
توی قبرستون شیخون توأند
یا حضرت معصومه ، یا حضرت معصومه