.
#حضرت_معصومه
#وفات_حضرت_معصومه
ذکر / ثلاث سنتی ـ وصال
بين ره ماندهام
در خيالت رضا
ميروم از جهان
بيوصالت رضا
بین بستر نشسته دل غمینم
قسمت من نشد رویت ببینم
يا رضا ـ یا رضا ـ جانم رضا جان(۴)
من که چون عمه ام
خواهری مضطرم
دخترِ فاطمه
دخترِ حیدرم
مثل زینب غمِ دلبر ندیدم؟
در برم روی نیزه سر ندیدم؟
يا رضا ـ یا رضا ـ جانم رضا جان(۴)
نامِ من فاطمه
نسلِ پیغمبرم
در غم و غصه ها
وارثِ مادرم
من نشان ها ز مادر دارم امشب
قامتی خم به بستر دارم امشب
يا رضا ـ یا رضا ـ جانم رضا جان(۴)
شاعر: #حسن_ثابت_جو
@emame3vom
👇
.
ورزش صبحگاهی
،زن بيرون ميوهفروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه مىخريدند .
شاگرد ميوهفروش ، تُند تُند پاكتهاى ميوه را داخل ماشين مشترىها مىگذاشت و انعام مىگرفت .
زن با خودش فكر مىكرد چه مىشد او هم مىتوانست ميوه بخرد و ببرد خانه... رفت نزديكتر... چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوههاى خراب و گنديده داخلش بود .
با خودش گفت : «چه خوبه سالمترهاشو ببرم خونه . »
مىتوانست قسمتهاى خراب ميوهها را جدا كند و بقيه را به بچههايش بدهد... هم اسراف نمىشد و هم بچههايش شاد مىشدند .
برق خوشحالى در چشمانش دويد...
ديگر سردش نبود!
زن رفت جلو ، نشست پاى جعبه ميوه . تا دستش را برد داخل جعبه ، شاگرد ميوهفروش گفت : « دست نزن ننه ! بلند شو و برو دنبال كارت ! »
زن زود بلند شد ، خجالت كشيد .
چند تا از مشترىها نگاهش كردند . صورتش را قرص گرفت... دوباره سردش شد...
راهش را كشيد و رفت.
چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد : «مادرجان ، مادرجان ! »
زن ايستاد ، برگشت و به آن زن نگاه كرد . زن لبخندى زد و به او گفت :
« اينارو براى شما گرفتم . »
سه تا پلاستيك دستش بود ، پُر از ميوه ؛ موز ، پرتقال و انار .
زن گفت : دستت درد نكنه ، اما من مستحق نيستم .
زن گفت :
« اما من مستحقم مادر . من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به همنوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسانها و احترام گذاشتن به همه آنها بىهيچ توقعى . اگه اينارو نگيرى ، دلمو شكستى . جون بچههات بگير . »
زن منتظر جواب زن نماند ، ميوهها را داد دست زن و سريع دور شد... زن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه مىكرد .
قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود ، غلتيد روى صورتش . دوباره گرمش شده بود... با صدايى لرزان گفت : « پيرشى !... خير ببينى...»
هيچ ورزشى براى قلب ، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست
#مطالعه روح را جلا میدهد
انسان #کتاب خوان عمری به بلندای همه ی تاریخ خواهد داشت.
.
.
#حاج_محمود_کریمی 🎤
شرحه شرحه میخوانم، شرح دوریت یارا
پای دل به گل مانده، چشم من شده دریا
ای غریب دور از من، عشق آشنای دل
مینشینم امشب هم، پای های های دل
یا صاحب الزمان(عج)
آنقدر خودم بودم، غافل از عطای تو
فرمود:ما لحظه ای از شما غافل نمیشویم.آقا جان من به یومن وجود تو زنده ام، من برای تو زنده ام، اقا جان، تو هم یه بار ضرر كن من رو بخر، آقا جان، بالاخره یه جایی به دردت میخورم، آقاجان، امشب كار من رو درست كن، اینقدر گرفتار خودم بودم، یادم رفت تو همه كارمی، آقاجان، متی ترنی و نرك، كی میشه ما تو رو ببینیم، تو هم مارو ببینی ای آقاجان، امشب روضه ی امام حسن بخونیم، بگو فاطمه جان امشب در خونه آقا زاده بزرگه ات اومدیم.
آنقدر خودم بودم، غافل از عطای تو
تا که بردم از یادم، روی دلربای تو
روی سینه دیدم من، نور رد پایت را
کاش بشنوم امشب، گرمی صدایت را
العجل که دریابی، ناله های حیدررا
تا بگیری از نامرد، انتقام مادر را
دارم میبرمت تو روضه
انتقام آتش را، انتقام آن در را
انتقام گیسو را، انتقام معجر را
یا صاحب الزمان، به ظهورت شتاب كن، آقاجان، یا صاحب الزمان...یا صاحب الزمان
انتقام آتش را، انتقام آن در را
انتقام گیسو را، انتقام معجر را
انتقام آن دم که، بحر غم تلاطم کرد
مادری که درکوچه، راه خانه راگم کرد
کودکی که با مادر، بین کوچه تنها بود
روی چادر مادر، خاک کوچه پیدا بود
کودکی که ماتم در، خواب هر شبش می دید
نیمه شب ز خواب خود، می پرید و می لرزید
از خواب می پرید، می لرزید بدنش، چی شده؟حسن جان این بچه ها هم مثل تو مادر ازدست دادن تو باید اینهارو آروم كنی، گفت:اینها كه ندیدند تو كوچه چی شد، مادرم رو زمین افتاد...
خواب کوچه و دشمن، خواب آن درو دیوار
خواب شعله و آتش، خواب سینه و مسمار
كشتی گرفتن حسین و حسن سید جوانان اهل بهشت، اقوال مختلف داره، یكیش اینه: بی بی از مدبخ وارد حجره شد، دید پیغمبر اكرم جان عالم فداش، كنار حجره نشسته ، دو تا اقا زاده، دست گردن هم انداختن دارن زور آزمایی میكنند، هر دو تلاش میكنند پشت دیگری رو به زمین برسونند، بی بی نگاه كرد دید رسول خدا زیر لب صدا میزنه، هی جانم حسن، حسن، حسن پشت حسین رو به زمین بچسبون، بابا بزرگ دو بچه است، فاطمه شروع به گریه كرد، بابا جان، همه جای دنیا بچه ی كوچكتر رو تشویق میكنند، چرا نمیگی جانم حسین ؟حسینم كوچیكتره، فرمود:نگاه كردم به ساق عرش، زمین و آسمانها و دریاها، ملائك، ساكنان زمین و آسمان، علی، همه میگن:هی جانم حسین، دیدم حسنم كسی رو نداره.ای غریب آقام ای غریب آقام، سوا كرده های فاطمه امشب گریه میكنند، ای غریب آقام، كاشكی یكی از این چراغ ها امشب بقیع روشن بود، هی غریب آقام، فاطمه فرمود : وصال، هی میگی حسین، مگه حسن پسر من نیست؟ .هی غریب مادر حسن، كریم اون كسی نیست كه گره ی تو رو وا كنه، كریم اون كسی نیست كه بیچاره بره در خونه اش، كریم اون كسی است كه دنبال بیچاره ها میگرده، من و شما رو امام مجتبی علیه السلام سوا كرده آورده، این دو ماه برا امام حسین گریه كردیم، ابی عبدالله اجازه داده، فرموده:این روزایی كه برا من گریه كردی، حالا بهت اجازه میدم برا حسنم گریه كنی، مگه هر چشمی میتونه برا حسن گریه كنه، امشب بریم كربلا و بقع، هی بریم مدینه، هی بیاییم كربلا امشب، ابی عبدالله هفتاد و دونفر یار، دورش رو گرفته اند، كسی از گل نازك تر تا اینها بودند نتونست بگه، ابی عبدالله همسری داشت مثل رباب، تا زنده بود، زیر سایه نرفت، گفت:آقام تو آفتاب جان داد، یه جوری صورتش تو آفتاب سوخته بود، بعضی ها با كنیز اشتباه میگرفتند، رباب فقط همین بود، خانم شهربانو بماند، خانم اُم لیلا بماند، اما امام مجتبی به همسر ملعونه اش فرمود كار خودت رو كردی، فرمود:آقا غلط كردم، فرمود:بلند شو برو، الان اگه حسینم بیاد میكشه تورو. آی قربون دل مهربونت برم، دور بر حسین یه طرف جوانهای بنی هاشم، یه طرف یاران ابی عبدالله به سر كردگی حبیب ایستاده اند، چنان استوار محرم اسرار حسین، این شهدا، كه شب عاشورا بهشون اسرار فرمود.اما امام مجتبی طرف میومد، چشم تو چشم امام مجتبی، میدوخت، شروع میكرد ناسزا میگفت، بی ادبی میكرد، عرب بادیه نشین اومد، گفت: ابامحمد تویی؟آری منم. از اسب پایین پرید، گریبان امام حسن رو گرفت، به قصد خفه كردن، چسباند به دیوار، فشار میداد، چشم تو چشم امام حسن شروع كرد ناسزا گفتن، نفسش كه برید، ایقدر گفت، خسته شد، همینطوری نگاش كرد، همچین كه خسته شد، امام حسن مجتبی فرمود:غریبی؟ خونه نداری؟ بریم خونه ی من، غذا نخوردی؟ سفره ی من پهنه، پول نداری؟ پول بهت بدم سفر بری. اینها دیگه كی اند؟ ببین تبلیغات چكار میكنه، شنیده حالا اومده امام حسن رو دیده، اگه گرسنه ای بریم؟لباس اگه نداری من بهت میدم؟خوش اومدی، دستاش از گریبان امام حسن جدا شد، رو زمین افتاد، صورت گذاشت رو پا امام حسن، حالا میخواد امام حسن بلندش كنه
.
#محتاج_شفاعتم
یا رب ، تو مرا به کرده ی زشت مگیر
از معصیتم بگذر و طاعت بپذیر
چون مِهر تو و نبی و اولاد نبی
نزد تو شفاعتم کند ، دستم گیر
#فیض_کاشانی
.
، بلند نمیشه، گفت:آقا من نوكرتم، نمی دونی، چه حرفایی پشت سرت میزنند. آی امام حسن اونم از قبر بی شمع و چراغت، یا اباعبدالله یه داداش داری كنار علقمه حرمش رو ببین غوغاست، اما داداش بزرگترت حرمش خاكیه، یه چراغ و شمعی هم سر قبرش نیست، ای وای، حالا اومدیم مدینه، حالا مدینه رو دارم میگم، بازم میخوام مقایسه كنم، از زبان خود امام حسن، دورش نشستند ابی عبدالله داره مثل ابربهار زار میزنه، آقا قمر بنی هاشم سر به دیوار گذاشته، دستش گردن بچه هاشه، زینب كه آمد، فرمود طشت رو بردارند، حسین گریه میكرد، فرمود: حسین براچی گریه میكنی؟ من دارم راحت میشم، من دیگه چشمم به قاتلای مادرم نمیافته، شروع كرد، زار زدن و داد زدن، لب ها خونی شده، یه نگاه به حسین كرد، دیدن لباش داره تكون میخوره، خوب گوش كردن دیدن داره میگه :لا یوم كیومك یا اباعبدالله، حسین جان برا من گریه نكن، من الان تو كنارم هستی، داداشام هستند، خواهرام هستند، بچه هام هستند، اما یه روزی میآد بدن تو روی زمین، همه كس و كارت رو كشتند، خیمه هاتو آتیش زدن، پیراهنت رو هركی یه طرف میكشه، ای حسین..... حالا اومدیم كربلا دوباره میخوام برگردونمت مدینه، اومدن بدن ابی عبدالله رو دفن كنند، تیرها و شمشیرها رو امام سجاد از بدن بیرون كشید، بدن رو میان بوریا گذاشت، اما امام حسن تابوتش رو زمین بود، یه مرتبه چهل نفر تیر به چله ی كمان گذاشتند، جلو چشم عباس تیر باران كردند، وقتی میخواستند بدن رو بلند كنند، تابوت با بدن بلند شد، اومدیم مدینه، حالا دوباره میخوام ببرمت كربلا، بدن رو تو قبر گذاشت، فرمود داداش غارت زده اونی نیست كه مالش رو بردند، غارت زده منم كه مثل تو داداشی رو از دست دادم، اما اینجا نگفت: كمرم شكست، كنار علقمه كنار بدن عباسش رو زمین افتاد، صدا زد آه، الان انكسر ظهری، الان كمرم شكست، حالا كربلا موندگار میشی، صدا زد عباس بلند شو نگاه كن دارن به خیمه ها حمله میكنند، ای حسین..........
https://eitaa.com/emame3vom/33524
👇
.
#امام_زمان #_عج
گلی دارم که گلزاری ندارد
گلم را هیچ بازاری ندارد
گل من عطر وبویش دلنشین است
گلم نسل امیرالمومنین است
گلم باشد کمال مهربانی
که دارد عطر پاک وجاودانی
گلم از باغ قرآن مجید است
به هرجا نا امیدان را امیداست
گلم با بلبل دل همنشین است
همیشه همدم مستضعفین است
گلم از باغ زیبای بهشت است
گلم زهرانسب حیدرسرشت است
گل من عشق هرپیر وجوان است
گل زیبای من صاحب زمان است
اگر پیدا کنم ماوای او را
ببوسم خاک زیر پای او را
خداوندا رسان صاحب زمان را
امید بی پناهان جهان را
اگر ماتحت فرمان دل هستیم
ببخشا بندگان غافل هستیم
بدل مهری که حق دراوست داریم
همه صاحب زمان رادوست داریم
دگر امضا نما حکم ظهورش
که تاروشن شود دنیازنورش
هلا ای طالب خون شهیدان
ببین عالم شده سردرگریبان
به خونهایی که ناحق برزمین ریخت
به اشکی که زچشم نازنین ریخت
بیا گریه کنِ زینب کجایی؟
رسیده جانمان بر لب کجایی؟
بیا ای معدن احساس برگرد
تو را به حضرت عباس برگرد
نمی دانم چه باشد سرنوشتم
که اهل نار یا اهل بهشتم
ندارم آرزو ای مه جبینم
که قبل از مُردَنم رویت ببینم
چرا آقای با این مهربانی
به پشت پرده غیبت بمانی؟
حبیبی یا حبیبی یا حبیبی
برای ما بخوان اَمَّن يُجيبی
برای تو دعا کردیم بیایی
تو هم بنما برای ما دعایی
تو راجان حسین وجان زهرا
بیا سید علی تنهاست آقا
بیا سرداردلها هم که رفته است
برات آسمانش راگرفته است
بیا عالَم گرفتار بلا شد
بدرد لا علاجی مبتلا شد
مُجيبا اين تويى يار غريبان
گره بُگشا تو از کار طبیبان
دوا کن درد بیماران ما را
مدد بنما پرستاران ما را
همه جسمیم مهدی،جان توهستی
همه دردیم ما، درمان توهستی
بیا آقا دگر خود را نشان ده
به جسم مُرده (مداح)جان ده
علی اکبراسفندیار(مداح)
.👇
.
#امام_حسن
#مدح_امام_حسن
ایل و تبار تو همه از سفرهدارها
ایل و تبار ما همه از ریزهخوارها
ایل و تبارت از همه خلق برتر است
قربان خانوادهات ایل و تبارها
درحال گردش است به امر تو کائنات
در حلقه تواند ولایتمدارها
اخلاص با ولای تو سنجیده میشود
میزان عشق توست ملاک عیارها
روزی که میکشید خدا نقش خلق را
طرح شمایل تو شد از شاهکارها
باید نشست منتظر دیدن رخت
باید نیاز کرد به ناز نگار ها
مشتاق خاکبوسی پای تو چشم ماست
پایان بده به غصه چشمانتظارها
ای سبزپوش فاطمه با خاک پای تو
سر سبز میشود همهی شورهزارها
اموال خویش را همگی وقف کردهای
یک بار نه، دو بار نه و بلکه بارها
از اینکه تو پیاده سوی مکه میروی
مبهوت میشوند تمام سوار ها
با دست پر به خانه خود بازگشتهاند
هروقت رو زدند به تو وامدارها
وقت نبرد کار همه زار میشود
جولان دهی اگر که تو در کارزارها
تا که دم حسین و حسن همدم علی است
دیگر چه حاجتی به دم ذوالفقارها
از شهرهای دور به شهر تو آمدند
پیچیده شهرت کرمت در دیارها
در خانه کریم گدا معتبر شود
داریم از گدایی تو اعتبارها
ما نیز همنشین تو یک روز میشویم
بر دامنت اگر بنشیند غبارها
چشم حسودهای تو را کور میکنیم
از این جهت به کار میآیند خارها
بر وعده جزامی و تو غبطه میخوریم
روزی ما نمیشود از این قرارها
از باده های ساقی کوثر به ما بده
فکری بکن به حال خراب خمارها
ای رنج دیده! رنگ سفید محاسنت
دارد حکایت از ستم روزگارها
دست معاویه به تو هرگز نمیرسید
از تو جدا نمیشد اگر دست یارها
در شأن اهل بیت قبور بقیع نیست
باید ضریح ساخت برای مزارها
🔸شاعر: #آرش_براری
_____________________
🔹
4_5854975516137752764.mp3
3.63M
📝 #توی_هفت_آسمون_یا_حسینــه_ولی
🖊 #شور | #حاج_محمود_کریمی
🖊 #شب_ششم_محرم
🖊 #هیأت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توی هفت آسمون یا حسینه ولی
آقامون میگه یا حسن ابن علی
با تو کامل میشه دهه اولم
یا حسن یا حسین ضربان دلم
نوای من تا پای جون حسین حسینه
حسن حسن برام همون حسین حسینه
تو خودِ محشری تو شفیع دلم
زائرت اشکمه تو بقیع دلم
ما نفس می کشیم همه با این هدف
که مدینه یه روز بشه مثل نجف
حیات من حیات دین حسین حسینه
حسن حسن دلیل این حسین حسینه
بقیع تو مثه حرم شاه میشه
شبیه کربلا حرم الله میشه
چقدر صحن برا حرمت لازمه
متولیش خوده پسرت قاسمه
عرض ادب به فاطمه حسینه حسینه
حسین حسین خوده دم حسین حسینه
شور #شب_ششم_محرم_۱۳۹۵
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جادارهتوسجدهبگن - سیبسرخی .mp3
8M
🎼 جــادارهـ توسجـــدهبگـــن
همـهعـــالمـــین الحمداللهالذیخـــلقالحـــســـــین...
🎙 #حــاجحسیــــنسیبسرخی
🎧 زمیـــنهاحساسیوروضـــــهای
.
💥سبک: #شور
🎤مداح: #جواد_مقدم
🏴 #امام_حسن (ع)
اسم حسن یه عمره برکت زندگیم
نوبتی هم که باشه نوبت بندگیم
این حرفم از قدیم مصیبتت عظیم
میگم همه بدونن آقای ما کریم
آقای ما کریم کرمش فوق باور
آقای ما کریم بلا گردون مادر
آقای ما کریم گریه هامون رو میخره
آقای ما کریم اربعین مارو میبره
آقای ما کریم ...
یه عمر تو مسیرش مث گدا نشستم
دخیل حاجتم رو جای دیگه نبستم
مث داداش حسینش رفیق بچگیمه
اینو همه میدونن آقای ما کریم ...
آقای ما کریم آسمونا تو مشتش
آقای ما کریم دعای زهرا پشتش
آقای ما کریم نوکریمون از لطفشه
آقای ما کریم کمه هر چی گفتش
آقای ما کریم ...
👇
.
📝 #جا_داره_تو_سجده_بگن
🖊 #شور
🖊 #مراسم_هفتگی_۲۴_خرداد_ماه
🖊 #حسینیه_فاطمة_الزهرا (سلام الله علیها)
جا داره تو سجده بگن همه عالمین
همه عالمین
الحمدالله الذی خلق الحسین
خلق الحسین
میدون مشک و یادمه جلوی حرم
جلوی حرم
سینه براتو میزنم پیش مادرم
پیش مادرم
جا داره تو سجده بگن همه عالمین
همه عالمین
الحمدالله الذی خلق الحسین
خلق الحسین
توی گودی افتادی زمین شه عالمین
شه عالمین
و شمر جالس علی صدر الحسین
صدر الحسین
سلامنا علی شهید بلا کفن
و شمر جالس علی نفست گرفت
نفست گرفت
زیر فشار چکمه ها نفست گرفت
نفست گرفت
واااای حسین حسین واااای وای وای وای
جلو چشای بچه ها بی حیا نزن
بی حیا نزن
عزیز بردار من و بی حیا نزن
بی حیا نزن
🔗 @emame3vom
عجب آرامشی میده اومدن توی روضه
تا یه هفته میمونه باز تو تنم بوی روضه
پیرهن سیاتو دوست دارم
خیلی روضه هاتو دوست دارم
حـــسیـن منو روضه آدم کرد
حـسـین سر باید پیشت خم کرد
حـسـین اسم تو آرومم کرد
اباعبدالله حسین اباعبدالله حسین
ذکر
حسین حسین حسین حسین ...
https://eitaa.com/emame3vom/33535
👇
[WWW.FOTROS.IR]Nohe-Monajat-ImamZaman[15].mp3
23.3M
مناجات ( شرحه شرحه میخونم )
نوحه های امام زمان (عج)
بـا نـوای : حاج محمود کریمی
هیئت رایة العباس (ع)
.
.
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👏 #سرود
#سبک_سرود
ولادت امام حسن
ضربانم حسنه ، تاب و توانم حسنه
همهجا جار میزنم ، آرام جانم حسنه
جانم حسنه ، جانم حسنه
ماه شبهامه حسن
دین و دنیامه حسن
هرکس رو دوست ندارم
اون که میخوامه حسن
وقتی من نوکرشم
تنها آقامه حسن
تویی خورشید حسن جانم
تویی مهتاب حسن جانم
میگه عالم حسین جانم
میگه ارباب حسن جانم
"آقام آقام حسن جانم"
گل دنیا حسنه ، حضرت دریا حسنه
نمک زندگیِ ، حیدر و زهرا حسنه
آقا حسنه ، آقا حسنه
شاهنشاه کرمه
سایهش روی سرمه
دل نمیدم به کسی
وقتی که دلبرمه
جاش توی دلهامونه
اگرچه بیحرمه
گل احساس حسن جانم
ثمر یاس حسن جانم
همه عالم میگه عباس
میگه عباس حسن جانم
"آقام آقام حسن جانم"
قمر شب حسنه ، زمزمهی لب حسنه
داداش بزرگترِ ، حسین و زینب حسنه
مذهب حسنه ، مذهب حسنه
شیرینتر از عسله
سلطان هرچی یَله
حرفش نشد نداره
چون که مرد عمله
عباس شاگرد اونه
چون که شیر جمله
دین و مذهب حسن جانم
نوای لب حسن جانم
همه عالم میگه زینب
میگه زینب حسن جانم
"آقام آقام حسن جانم"
#میلاد_امام_حسن
👇
.
#شور
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
متن شعر شهادت حضرت زهرا(س)شور زمینه
سلام مادر / اومدم دوباره زیر پرچم عزات
سلام مادر / اومدم تا باشم توی جمع نوکرات
سلام مادر / سلام مادر
اومدم - با دل خون و چشمای ترم
اومدم - با دعاهای خیر مادرم
اومدم - که تو ببینی پای حیدرم
مادره منی * سایه ی روی سر منی
هم پناه اول من و * هم پناه آخر منی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
یا زهرا / اسم تو میشه آرامش دل خستم
یا زهرا / ذکر تو شده تسکین قلب شکستم
یا زهرا / یازهرا
سایتون - همیشه باشه مادر رو سرم
خاک پا-تو میکشم به چشمای ترم
همیشه - مدیون لطفت هستم مادرم
قلب منه جات * بال ملک فرش زیر پات
سینه زنی افتخارمه * ممنونتم واسه ی دعات
مادر منی ...
.
شاعر: #داود_قاضی
https://eitaa.com/emame3vom/33543
#فاطمیه
👇
.
📋 توی هفت آسمون ، یا حسینه ولی
✔️ #شور / حاج محمود کریمی
✔️ #شب_ششم_محرم
✔️ #هیأت_رایة_العباس "ع"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توی هفت آسمون یا حسینه ولی
آقامون میگه یا حسن ابن علی
با تو کامل میشه دهه اولم
یا حسن یا حسین ضربان دلم
نوای من تا پای جون حسین حسینه
حسن حسن برام همون حسین حسینه
تو خودِ محشری تو شفیع دلم
زائرت اشکمه تو بقیع دلم
ما نفس می کشیم همه با این هدف
که مدینه یه روز بشه مثل نجف
حیات من حیات دین حسین حسینه
حسن حسن دلیل این حسین حسینه
بقیع تو مثه حرم شاه میشه
شبیه کربلا حرم الله میشه
چقدر صحن برا حرمت لازمه
متولیش خوده پسرت قاسمه
ارض ادب به فاطمه حسینه حسینه
حسین حسین خوده دم حسین حسینه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇👇👇
.
#حضرت_زهرا
سیلی زدند و صورت مادر سیاه شد
کوچه برای مادر من قتلگاه شد
با ضرب تازیانه ی دشمن به مادرم
دنیا به پیش دیده ی مولا تباه شد
وای ازغروب وکوچه ی غمبار و کوچ ماه
وای از دل حسن که پر از سوز و آه شد
مادر پناه خانه ی مان بود و پر کشید
دیگر علی ز جور و جفا بی پناه شد
از آن دمی که مادرم از بین مان برفت
مونس برای درد علی قعر چاه شد
امیر حسین عظیمی
#فاطمیه
.
.
#حضرت_زهرا
سیلی زدند و صورت مادر سیاه شد
کوچه برای مادر من قتلگاه شد
با ضرب تازیانه ی دشمن به مادرم
دنیا به پیش دیده ی مولا تباه شد
وای ازغروب وکوچه ی غمبار و کوچ ماه
وای از دل حسن که پر از سوز و آه شد
مادر پناه خانه ی مان بود و پر کشید
دیگر علی ز جور و جفا بی پناه شد
از آن دمی که مادرم از بین مان برفت
مونس برای درد علی قعر چاه شد
امیر حسین عظیمی
#فاطمیه
@navaye_asheghaan
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🔆تسبیح مخصوص روز دوشنبه :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ سُبْحانَ الْحَنَّانِ الْمَنَّانِ الْجَوَادِ، سُبْحانَ الْكَريمِ الأكْرَمِ، سُبْحانَ الْبَصيرِ العَلِيمِ،سُبْحانَ الْسَمِيعُ الْواسِعِ، سُبْحانَ اللَّهِ عَلي اِقْبالِ النَّهارِ واِقْبالِ اللَّيْلِ، سُبْحانَ اللَّهِ عَلي اِدْبارِ النَّهارِ اِدْبارِاللَّيْلِ، لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ فِي آناءَ اللَّيْلِ آناءَالنَّهارِ، وَلَهُ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَالْعَظَمةُ وَالْكِبرِيآءُ مَعَ كُلِّ نَفَسٍ وَكُلِّ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَكُلِّ لَمْحَةٍ سَبَقت في عِلْمِهِ، سُبْحانَكَ عَدَدَ ذلِكَ، سُبْحانَكَ زِنَةِ ذلِكَوَمَا أحْصَي كِتابُكَ، سُبْحانَكَ زِنَةَ عَرْشِكَ، سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ سُبْحانَ رَبِّنَا ذِي الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ، سُبْحانَ رَبِّنَا تَسْبِيحاً كَمَا يَنْبَغِيِ لِكَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّجَلالِهِ، سُبْحانَ رَبِّنَا تَسْبِيحاً مُقَدَّساً مُزَكَيًّ كَذلِكَ تَعَالي رَبُّنَا، سُبْحانَ الْحَيِالْحَلِيمِ، سُبْحانَ الَّذِي كَتَبَ عَلَي نَفْسِهِ الْرَّحْمَةَ، سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ ادَمَ وَأَخرَجَنَامِنْ صُلْبِهِ، سُبْحانَ الَّذِي يُحْيِي الْأَمْواتَ وَيُمِيتُ الْأَحْياءَ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَلِيمٌلَايَعْجَلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ رَقِيبٌ لَايَغْفَلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ جَوَادٌ لَايَبْخَلُ، سُبْحانَمَنْ هُوَ عَلِيمٌ لَايَجْهَلُ، سُبْحانَ مَنْ جَلَّ ثَنَآؤُهُ وَلَهُ الْمِدْحِةُ الْبَالِغَةُ فِي جَمِيعِ مَايُثْنَي عَلَيْهِ مِنَ الْمَجْدِ، سُبْحانَ اللَّهِ الحَكِيمِ وَ صَلَّي اللَّهُ عَلَي سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَالِهِوَسَلَّمَ.
🌷تسبیح_مخصوص_روز_دوشنبه
🔰در گرفتاری ها این دعا را بخوانید
🍁 از حضرت زینالعابدین (علیه السلام) روایت شده که میفرمایند :
🌸 پدرم در روز عاشورا مرا به سینه خویش چسبانید و در حالی که از زخمهایشان خون، فوران میکرد،
💐 فرمود: ای فرزند! دعایی را که فاطمه (علیها السلام) آن را به من آموخت فراگیر، او از رسول الله (صلی الله علیه و آله) و آن حضرت نیز از جبرییل آن را فرا گرفته بود تا در حوائج، مهمّات، اندوه و حوادث تلخی که بر او وارد میشود و پیشآمدهای عظیمی که رخ میدهد آنرا بخواند.
☘️ سپس فرمود: بخوان:
🌺 بحَقِّ یس وَ الْقُرآنِ الْکَرِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرآنِ الْعَظِیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوائِجِ السّائِلِینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِی الضَّمِیرَ یا مُنَفِّسَ عَنِ الُمَکُرُوبِینَ یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُوْمِینَ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا به جای«و افعل بی کذا و کذا» حاجات خود را ذکر کنی.
📔 دعوات، قطبالدین راوندی، ص۵۴