eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
444 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
enc_16710536211240293073247.mp3
5.64M
🏴🥀اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ وَ كُنْتِ لِمَا امْتَحَنَكِ بِهِ صَابِرَهً...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
( سلام الله علیها ) حجه الاسلام والمسلمین : همینکه خبر دار شد ، علی رو بُردند مسجد ، با چه زحمتی از بینِ در و دیوار بلند شد ، نگفت « فِضّه » سینه ام رو شکستند ، نگفت پهلومو شکستند ، بلند شد آمد مسجد ، تا امام زمانشو نجات بده ، « وَ هِیَ آخِذَةٌ بِیَدِ الْحَسَن وَ الْحُسین » ... دو سندِ مظلومیتشم آورد ، دید یک شمشیر بالای سرِ علی گرفتند ، هی میگن بیعت کن ، و اِلا گردنتو میزنیم ، ... بی بی فرمود « خَلُّوا عَنْ اِبْنِ عَمِّی» پسر عمومو رها کنید ، ... اهمیتی ندادند ، آمد پشت پرده ، دست بُرد به مَعْجَر ، ... سلمان میگه دیدم مسجد شروع کرد به لرزیدن ، ستونها کَنده شد ... امیرالمومنین منو فرستاد ، سلمان برو بگو زهرا مبادا کُنه ، و اِلا یک جُنبنده روی زمین باقی نمی مانه ، ... سلمان که پیغام آورد ، بی بی فرمود : سلمان ، علیمو دارند میکُشند ، مگه میشه ساکت باشم ؟ ... ترسیدند علی رو رها کردند ، ... چی میخوام بگم ؟ میخوام بگم بی بی جان ، اینجا یک شمشیر برهنه بالای سرِ علی ، نتونستی ببینی ، اما کربلا ... ( منبع : بحارالانوار، ج 43، ص47 ؛ روضه کافی ، ج 8، ص238 با اندکی تفاوت ) @navaye_asheghaan
با حسرت و غم می‌گذرد هر روزم دلتنگم و چشم بر حرم می‌دوزم هر هفته شب جمعه « شبیهِ آتش » از داغِ فراقِ کربلا میسوزم @navaye_asheghaan
9. به عشق تو گرفتارم.mp3
3.46M
( علیه السلام ) به چشم تو بدهکارم به عشق تو گرفتارم نمی خوام از ، خدا چیزی تا وقتی که ، تو رو دارم بزار بگم با ، زبونِ ساده همین حسین حسین هم از سرم زیاده خدا اجازشو به هر کسی نداده ( تکراربند اول ) یا ابا عبدالله ... @navaye_asheghaan
8. به عشق تو گرفتارم.mp3
5.77M
علیه السلام به چشم تو بدهکارم به عشق تو گرفتارم نمی خوام از ، خدا چیزی تا وقتی که ، تو رو دارم بزار بگم با ، زبونِ ساده همین حسین حسین هم از سرم زیاده خدا اجازشو به هر کسی نداده پُرِ دردم ، دوا میشم منم حاجت روا میشم دلم قُرصه ، با دست تو توی محشر ، سوا میشم خودت سِرشتی آب و گِل من مگه خودت کاری کنی برا دل من با دستای خودِ تو حل شِه مشکلِ من بزار بگم با ، زبونِ ساده همین حسین حسین هم از سرم زیاده زهرا اجازشو به هر کسی نداده من اون ذرّه م که ناچیزم تویی عشقِ ، دل انگیزم دلم گرمه ، به اشکی که توو دریایِ تو می ریزم دلم شده باز ، مسافر تو یه روز میشم توو کربلا مجاور تو آواره ی عالَم میشم به خاطر تو ... بزار بگم با ، زبونِ ساده همین حسین حسین هم از سرم زیاده زهرا اجازشو به هر کسی نداده ... @navaye_asheghaan
من و شور و نوا شب‌های جمعه وَ قلبی مبتلا ، شب‌های جمعه ... قيامت می‌شود در صحن قلبم به ياد کربلا ، شب‌های جمعه @navaye_asheghaan
شب جمعه حَرَمَت بوی مُحرّم دارد بانویی ، کُنج حرم مجلس ماتم دارد شب جمعه شده و باز دلم رفت حرم دل آشفته ى من ، صحن تو را كم دارد مادرت روضه گرفته است برایت آقا زیر لب زمزمه ی “ وای حسینم ” دارد بیرق روضه عیان است زِ روی گُنبد مجلس روضه همانجاست که پرچم دارد گریه ى مادرتان عرش خدا را لرزاند روضه ی « آه بُنَیَّ » چقدر غم دارد ... حجره های حرمت پُر شده از ذکر حسین هر که آید به حرم نام تو را دَم دارد در هوای لب خشکت به لبِ آب فرات چشم هر زائرتان چشمه ى زمزم دارد عطر سیب حرمت از سرِ شب تا به سحر برده غم از دل هرکس که به دل غم دارد فُطرس امشب چقدَر بر تو سلام آورده فُطرس انگار خبر از همه عالم دارد ... @navaye_asheghaan
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما تشنه‌ی عشقیم و شنیدیم که گفتند : رفعِ عطشِ عشق فقط نامِ « حسین » است ... @navaye_asheghaan
شب جمعه قبل از شهادت حسین جان حسین جان حسین جان حسین بیا این شب جمعهٔ آخری حسین عزیزم بشین روبروم همینکه موهات ونگا می کنم گره می خوره ناله هام توو گلوم سرِ شب شمردم کفن هامون و بمیرم الهی یه دونه کمه هزار تا لباسم برا یوسفی که در بین گرگا بمونه کمه دعا می کنم که شبیه خودم تویِ جای تنگی گرفتار نشی نبیم که در گودی ِ قتلگاه داری پاتو روی زمین می کِشی یه روز آخه دور تو خالی میشه می مونی چه تنها تو و خواهرت همه دسته دسته ته قتلگاه باشمشیر و نیزه می ریزن سرت بزرگ قبیله می گیره وضو یه نیزه می شه بینشون دست به دست لگد میزنه پهلوت و می‌شکنه یکی مثل اونکه پر من شکست شب جمعه ها قول میدم که بیام کنار تو ای یوسف بی سرم خونای گلو رو تمیز می‌کنم باچشمی ترو گوشه معجرم صدا می زنه پیش چشمام حسین با نعلای تازه بهم ریختنت به قدر کف دستی سالم نموند زیر شمشیر و نیزه ها از تنت @navaye_asheghaan
بسم الله الرحمن اارحیم (ع) جمعه سره گودال غریبانه بهم میریزد زیرخنجرتن شاهانه بهم میریزد قامت زینب ازاین واقعه گردیده کمان دشمنی خیمه ی دردانه بهم میریزد بین گودال سرت بودکه خنجرمیخورد عشق زینب بی تو این لانه بهـم میریزد به پریشانی زینب همگی خندیدند مو که یک شب نخورد شانه بهم میریزد درکنارجسدت تابه سحرسوخته ام گرخورد شعله به "پروانـه" بهم میریزد اشک های دیدگانم همه هِـق هِـق شده بود دخترت گوشه ی ویرانه بهم میریزد -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @navaye_asheghaan