eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.6هزار دنبال‌کننده
37 عکس
38 ویدیو
175 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹مرز ما عشق است🔹 باز در گوش عالم و آدم بانگ هل من معین طنین انداخت دست تفکیر با اشارۀ کفر شعله در خیمه‌گاه دین انداخت خیمه‌ها باز هم محصاره بود به حریم حرم جسارت شد شعله‌ها تا دم حرم آمد باز هم صحبت از اسارت شد در مسیر حسین جان دادن با شهیدان کربلا عشق است هر کجاییم کربلا برپاست راه ما اوست، مرز ما عشق است روز و شب دور خیمه‌های حسین هر قدم گرم جان‌سپاری بود اشک او پا به پای تسبیحش هر سحر دانه دانه جاری بود حاج قاسم که در دل میدان غرش رعد و خشم طوفان بود وقت رحمت نسیم بود نسیم دست او بر سر یتیمان بود گوشه گوشه شنیده است این صحن خواهش و گریه و دعایش را این حرم می‌دهد شهادت که بارها دیده اشک‌هایش را بارها پا به صحن این مرقد با دلی شعله‌ور گذاشته بود بارها روی شانه‌های ضریح با دلی تنگ سر گذاشته بود مهربان بود مثل باد بهار سرو این خاک بید مجنون بود پاسدار حریم خون خدا جان‌نثار رقیه خاتون بود تن به مردن نداد و بی‌سر شد کشتۀ راه سیدالشهداست دستش افتاد روی خاک ولی حرم اهل‌بیت پابرجاست 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
🌷 به‌مناسبت فرارسیدن ۲۲ اسفندماه سال‌روز بر جانِ عطشناکِ بشر، باران است سرسبزترین مرحله‌ی عرفان است ای کاش در آغوش بگیرد ما را هرچند «شهادت هنرِ مردان است» ✍ 🌷به‌مناسبت فرارسیدن ۲۲ اسفندماه سال‌روز ای دوست پیام التفاتی بفرست بر مرده دلان آب حیاتی بفرست این کشور ما زنده ز خون شهداست بر روح شهیدان صلواتی بفرست ✍ 🌷 به‌مناسبت فرارسیدن ۲۲ اسفندماه سال‌روز کجا گل‌های پرپر می‌فروشند شهادت را مکرر می‌فروشند دلم در حسرت پرواز پوسید کجا بال کبوتر می‌فروشند ✍ 🌷 به‌مناسبت فرارسیدن ۲۲ اسفندماه سال‌روز ؛ ؛ از زخم، شناسنامه دارند هنوز در مسجد خون اقامه دارند هنوز آنان همه از تبار باران بودند رفتند ولی ادامه دارند هنوز :: سرتاسر شهر با تو عطر آگين است لبخند تمام كوچه‌ها غمگين است امروز كه بر دوش تو را می‌برديم تابوت سبک ولی غمت سنگين است :: پاييز پيام كوچ برگی سرخ است خنديدن گل زير تگرگی سرخ است بر لاله چرا كفن بپوشم، وقتی زيبايی زندگی به مرگی سرخ است :: با آنكه شكسته‌ايم، بر می‌خيزيم عهدی‌ست كه بسته‌ايم، بر می‌خيزيم هر بار كه نام عشق را می‌خوانند هر جا كه نشسته‌ايم، بر می‌خيزيم ✍ 🌷 به‌مناسبت فرارسیدن ۲۲ اسفندماه سال‌روز ما گرم نماز با دلی آسوده او خفته به خاکِ جبهه خون‌آلوده ما منتظر امام غایب هستیم او منتظر امام قائم بوده ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
مسکینِ همه شبم ، بک یا الله من فاطمه مذهبم ، بک یا الله قرآن به سرم گرفتم و گُل کرده ده مرتبه بر لبم ، بک یا الله شاعر: هرچند که غافل از تو بودم هردم هرچند که خانۀ تو را گم کردم هر سو رفتم نشانه‌ای بود از تو آغوش گشوده‌ای مگر برگردم شاعر: دلمرده ام از خاک تو دم میخواهم توفیق نَفَس زیر عَلَم میخواهم آقای مرا گرسنه کشتند ، فقط یک گریه سیر در حرم میخواهم شاعر: 🌹به مناسبت لیلة القدر مقدر بنما یا الله اربعین پای پیاده حرم ثارلله سحری راه بیفتیم ز ایوان نجف همگی رو بسوی صحن اباعبدلله شاعر: قرآن شده نازل، بستانید آن را هر قدر توانید، بخوانید آن را بر سر بنهید و "بعلیّ" گویید آمد شب قدر، قدر دانید آن را شاعر: هی غصه به روی غصه انباشته ام هی دانه ی اشک در دلم کاشته ام تقدیر مرا خودت مگر خوب کنی یک سالِ بدون کربلا داشته ام شاعر: خدایا روضه ها را قسمتم کن سحرهای دعا را قسمتم کن شب جمعه، دم افطار ،یا رب غروب کربلا را قسمتم کن شاعر: بیدار شدن فلسفه‌ی لیله‌ی قدر است قرآن به سرت هم نگرفتی نگرفتی... شاعر: گنجینه شخصی: کو شب قدر که قرآن‌به‌سر از تنگ‌دلی هی بگویم بعلیٍ بعلیٍ بعلی... شاعر: هرچند که خسته از گناه آمده ام با حال بد و روی سیاه آمده ام امشب شب قدر است ،یقین می بخشی با ذکر حسین و اشک و آه آمده ام شاعر: آن منتقم خون خدا را برسان معنای اجابت دعا را برسان باید که همه دعا کنند در شب قدر یارب فرج صاحب ما را برسان شاعر: مسکینم و با ربِّ جلی می گویم شرمنده ام از گنه ولی می گویم تا آنکه ببخشی تو گناهانم را ده بار الهی بِعلی می گویم شاعر:‌ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
صحن تو غرق بوی گل یاس می‌شود اینجا حضور فاطمه احساس می‌شود ✍ اى جوهر عقل! عشق را مفهومی هم‌چون شب قدر، قدر نامعلومی قم با تو مدینهٔ ولایت شده است تو، فاطمهٔ‌ چهارده معصومی ✍ لحظه‌ای خالی نمی‌ماند، اگر دقت کنیم روزها خورشید و شب‌ها ماه می‌آید حرم ✍ تویی آیینه‌ی خورشید هشتم تویی بر صورت عالم تبسم به مادر می‌رود دختر، از این‌رو شمیم یاس دارد خطّه‌ی قم ✍ من با دو نیت زائر این بارگاهم گاهی به جای مرقد زهرا می‌آیم ✍ وصف او را نتوان گفت به صد منظومه گفته معصوم به او فاطمه‌ی معصومه ✍ یک روز عجیب محترم خواهم شد محبوب‌ترین خاک عجم خواهم شد معصومه به قم اگر نگاهم بکند من کاشی سَر درِ حرم خواهم شد ✍ باغ حرم تو گلشن رضوان است قم جلوه‌ای از تجلی ایمان است بین حرم تو و امام هشتم بین الحرمین کشور ایران است ✍ آیینه‌ی حُجب و عفتی معصومه مستوره‌ی نور عصمتی معصومه یا فاطِمَه! اِشفَعي لَنا فِی الْجَنَة باب الکرم شفاعتی معصومه ✍ دعاها و زیارت‌ها نشستند همیشه سرو قامت‌ها نشستند تویی آن ماه که پایین پایت خمینی‌ها و بهجت‌ها نشستند ✍ در کشور ما بُوَد به تقدیر اله یا حضرت معصومه! رضا مهر و تو ماه گویند تویی شفیعه‌ی روز جزا یا فاطمة! اشفعی لنا عندالله ✍مرحوم رو کن به سوی قبله‌ی دل‌ها در قم باشد حرم عترت طاها در قم ای عاشق قبر فاطمه! تربت او پنهان به مدینه گشت و پیدا در قم ✍مرحوم محبوبه‌ی محبوب خدا آمده است معصومه‌ی گلشن ولا آمده است با دیدن خواهری بدین قدر و جلال لبخند به لب‌های رضا آمده است ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
علیه‌السلام 🔹سلمان خیمه‌گاه حسین🔹 آزاده است، بندۀ آقای عالم است سلمان خیمه‌گاه حسین است، «اَسلَم» است چشمش به ماه روی حسین است روشن و در راه او دل و قدمش، قرص و محکم است در خیمه‌ها به زخمِ دلِ تنگ کودکان با شعر و قصه‌گویی و لبخند، مرهم است وقت نبرد، چشم جهان ماتِ رزم اوست «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» از فرط زخم عاقبت افتاد از نفس چشم انتظار دوست، در این آخرین دم است ای روضه‌خوان! کنار تنش گریۀ حسین، باران رحمت است، مگو اشک ماتم است صورت به روی صورت خونین او گذاشت آری در این جهان چه کسی مثل اَسلَم است؟ 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
زینب که على با جلوات دگرى‌ست زهراى بتول در حیات دگرى‌ست از عشق حسین و فیض هم‌صحبتی‌اش او نیز سفینةالنّجات دگرى‌ست ✍مرحوم در وقت نیاز، کاش حاضر باشیم قرآن نرود بر نی و ناظر باشیم حتی اگر اهل کوفه هستیم، ای کاش از جنس حبیب بن مظاهر باشیم ✍ دنبال چه‌ای؟ ای دل در دام ِ فریب! از کرب‌وبلا تو را همین نکته نصیب: می‌خواهی اگر جوان بمیری، «حُر» باش! می‌خواهی اگر پیر شوی، باش «حبیب»! ✍ ببین شور دل و غوغای زینب نظر کن بر دل شیدای زینب دو قربانی‌ست سهم خواهر تو رسیده نوبت گل‌های زینب ✍ یارب تو جدا ز دست غیرم فرما مجذوب حسین چون زهیرم فرما در بند گناهم و اسیر نفسم حُرّم کن و عاقبت به خیرم فرما ✍ یه دنیا روضه پشت اون صدا بود یه بغضی تو تموم واژه‌ها بود "عزادارت شه مادر"، حُر نفهمید که نفرین کرد مولا یا دعا بود! ✍ حر باش! کمی با دل خود خلوت کن از ظلمت، سمت روشنی حرکت کن از وعده‌ی سبز اُمویون بگذر با حیدر کربلا بیا بیعت کن ✍ خواهی که به اوجِ ناز، سِیرَت بدهند جا در دل آشنا و غیرت بدهند حُر باش و رهِ توبه بگیر و برگرد... تا نامه‌ی عاقبت به خیرت بدهند ✍ هرکس گره به حبل متین خورد، شد زُهیر هرکس که از «امام» جدا شد، زُبیر شد ✍ بگذار در این معرکه جولان بدهم بگذار قیامتی به میدان بدهم... «بُغضاً لابیک» خصم تو آمده است «حُبّاً لابیک» آمدم جان بدهم ✍ آمد به حرم، اگرچه دیر آمده بود با اشک سوی نعم الامیر آمده بود حر گفت از آداب زیارت با ما با پای پیاده، سر به زیر آمده بود ✍ می‌خواست که او برهنه‌پا برگردد شرمنده، شکسته، بی‌صدا برگردد یک شب ز سپاه کوفیان مهلت خواست تا حر به بهشت کربلا برگردد ✍ میون خاک و خون بعد از قیامش سلامی داد، قربان سلامش گرفت آخر سرِ جون و به دامن فدای روسفیدی غلامش ✍ با جان و دل آورده اگر آورده‌ست خورشید، دو تا قرص قمر آورده‌ست این دختر زهراست که حیدر شده است در معرکه شمشیر دو سر آورده‌ست ✍ گیرم که بمانیم بر آن پیمان هم گیرم برویم تشنه در میدان هم دِینی دارد حسین بر گردن ما دِینی که ادا نمی‌شود با جان هم ✍ دختر شیرخدا تیغ دو دم آورده است یا ابا عبدالله شیرهای مرتضی را از حرم آورده است یا ابا عبدالله ✍ جان اصغر رومگردان از نگاه خواهرت جان زهرا مادرت نوجوانان مرا میدان ببر چون اکبرت جان زهرا مادرت ✍️ ناپاک قطره‌ام که پیِ آب کُر روم شرمنده از گناه به دنبال حُر روم آموختم ز حُر که به دربار اهل‌بیت با دست خالی آیم و با دست پُر روم ✍ می‌خواست که او برهنه‌پا برگردد شرمنده، شکسته، بی‌صدا برگردد یک شب ز سپاهِ کوفیان مهلت خواست تا حر به بهشت کربلا برگردد ✍ وای اگر امروز جنگیدن به من واجب شود کربلا خیبر شود زینب کبری، علی بن ابی طالب شود کربلا خیبر شود ✍ تقدیم به مادر در ریزش برگ‌ها بهارش را داد خورشیدِ همیشه بی‌قرارش را داد سوگند به عشق و تیغ و خون، امّ وهب در راه خدا دار و ندارش را داد ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
اشکی به دعای توبه‌ی آدم داد از لطف به چشم ما غمی نم‌نم داد من با نفس تو زنده هستم یعنی یک روز میان روضه جان خواهم داد ✍️ هر زنده‌دلی در غمت ای ماه! گریست با اشک، وضو گرفت و آن‌گاه گریست تا گفت حسین: "انا قتیل العبرات" عالَم به همین روضه‌ی کوتاه گریست ✍ روح پدرم شاد که می‌گفت به من خوش باد دمی که دیده آید به سخن عمری به زبان بی‌زبانی چون اشک یک چشم حسین گفت، یک چشم حسن ✍ یک روز به هیأت سحر می‌آید با سوز دل و دیده‌ی تر می‌آید یک روز به انتقام هفتاد و دو شمس با سیصد و سیزده قمر می‌آید ✍ حق بود، ولی چه سود! بازار نداشت آن سو که کسی گوش بدهکار نداشت از لقمۀ ناروا شکم‌ها پُر بود این بود که حرف او خریدار نداشت ✍ یکباره میان راه پایش لرزید مبهوت شد، از بغض صدایش لرزید زینب به چه خیره شد که این‌گونه زمین از نالۀ وامحمدایش لرزید؟ ✍ بستند به قتل طفل شش‌ماهه صفی لعنت به چنین جماعت ناخلفی بر حنجر نازکش هجوم آوردند تیر از طرفی و تشنگی از طرفی ✍ یک لشکر و کودکان بی‌پشت و پناه یک خواهر داغ‌دیده، داغی جانکاه جز تــــو احــدی ندیـد این‌گونه بلا لا یَـــــومْ کَیـــومِــکَ ابـــاعبـــدالله ✍ از لشکر کوفه این خبر می‌آید زخم است و دوباره بر جگر می‌آید این‌بار هدف کیست؟ پدر یا که پسر؟ تیر است و به قصد سه نفر می‌آید! ✍ بگذار پدر، کبوترت پر بزند طعنه به رگ غیرت لشکر بزند یک تیر گرفتم از سپاه دشمن یک تیر به پیکر تو کمتر بزند ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
اشکی به دعای توبه‌ی آدم داد از لطف به چشم ما غمی نم‌نم داد من با نفس تو زنده هستم یعنی یک روز میان روضه جان خواهم داد ✍️ هر زنده‌دلی در غمت ای ماه! گریست با اشک، وضو گرفت و آن‌گاه گریست تا گفت حسین: "انا قتیل العبرات" عالَم به همین روضه‌ی کوتاه گریست ✍ روح پدرم شاد که می‌گفت به من خوش باد دمی که دیده آید به سخن عمری به زبان بی‌زبانی چون اشک یک چشم حسین گفت، یک چشم حسن ✍ یک روز به هیأت سحر می‌آید با سوز دل و دیده‌ی تر می‌آید یک روز به انتقام هفتاد و دو شمس با سیصد و سیزده قمر می‌آید ✍ حق بود، ولی چه سود! بازار نداشت آن سو که کسی گوش بدهکار نداشت از لقمۀ ناروا شکم‌ها پُر بود این بود که حرف او خریدار نداشت ✍ یکباره میان راه پایش لرزید مبهوت شد، از بغض صدایش لرزید زینب به چه خیره شد که این‌گونه زمین از نالۀ وامحمدایش لرزید؟ ✍ بستند به قتل طفل شش‌ماهه صفی لعنت به چنین جماعت ناخلفی بر حنجر نازکش هجوم آوردند تیر از طرفی و تشنگی از طرفی ✍ یک لشکر و کودکان بی‌پشت و پناه یک خواهر داغ‌دیده، داغی جانکاه جز تــــو احــدی ندیـد این‌گونه بلا لا یَـــــومْ کَیـــومِــکَ ابـــاعبـــدالله ✍ از لشکر کوفه این خبر می‌آید زخم است و دوباره بر جگر می‌آید این‌بار هدف کیست؟ پدر یا که پسر؟ تیر است و به قصد سه نفر می‌آید! ✍ بگذار پدر، کبوترت پر بزند طعنه به رگ غیرت لشکر بزند یک تیر گرفتم از سپاه دشمن یک تیر به پیکر تو کمتر بزند ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
ای کاش کمی عذاب نازل می‌شد! بر دشمن بوتراب نازل می‌شد! ای کاش برای اصغر شش‌ماهه قدرِ کف دست، آب نازل می‌شد! ✍ (محفل ادبی_مهدوی ) هم قامت «عدل» را خمیدند آن‌روز هم قلب «معاد» را دریدند آن‌روز «توحید» و «نبوت» و «امامت» را نیز با خنجر کُند، سر بریدند آن‌روز ✍ این کیست که بین قتلگاه افتاده چون ماه، میان یک سپاه افتاده تا راه به دشمنان ببندد تنها با درد به سمت خیمه راه افتاده ✍ تقدیم به بر ظلمت شب، نور جلی باید داد دل را به ولایتِ ولیّ باید داد از حال شهیدان حرم فهمیدم سر را به حسین بن علی باید داد ✍ رفتي و صبحِ محشرِ من خواهد آمد بعداز تو غم، دور و بر من خواهد آمد آنكس كه بر پيراهنت رحمی نكرده‌ست حتماً سراغ معجر من خواهد آمد ✍ مظلومِ تمام عالمیْن است حسین جان داده‌ی کینه‌ی حُنیْن است حسین بی سابقه آن ذبیح را می‌کشتند! انگار نه انگار حسین است حسین از مرز میان کفر و ایمان‌ می‌گفت از آدم و دام‌های شیطان می‌گفت در کرببلا حسین را می‌کشتند در گوشه‌ی حجره خواجه عرفان می‌گفت ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
قَدْ عَجِبَتْ‏ مِنْ‏ صَبْرِكَ‏ مَلَائِكَةُ السَّمَاوَات افتادی زخمی و غریب و عطشان بر پیکر تو زدند شمشیر و سنان با شیوه‌ی "قتلِ صَبر‌" کشتند تو را گشتند ملائکه ز صبرت حیران ✍ پ‌ن: (قتل صبر) امام سجاد علیه السلام در خطبه کوفه فرمود: ﴿أنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً﴾ ترجمه: منم فرزند کسی که به قتل صبر کشته شد. مرحوم طریحی در مجمع البحرین ذیل واژه صبر ذکر کرده است که قتل صبر یعنی: ﴿جان داری را زنده نگهدارند و آن قدر به او ضربه بزنند تا بمیرد﴾. فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکَاهِلِ الْأَسَدِیّ( علیه اللعنة)بِسَهْمٍ، فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ… و شاید زبان حال سیدالشهدا (ع) در گودی قتلگاه با شش ماهه‌اش این بود: ای صورت قرص ماهت آیینه‌ی من دشمن چو گرفت در دلش کینه‌ی من یک تیر سه‌شعبه رفت در حنجر تو یک تیر سه‌شعبه رفت در سینه‌ی من… ✍ عقولٌ قاصرٌ عن کُنهِ مَجدِه وَ اَنعَمنا وفَضَّلنا بِحَمدِه چه معراجی از این گودال رفتی! فَسُبحان الّذی أسری بعبدِه ✍ من کشته‌ی عشقم؛ به منایت سوگند! احرامى اشکم؛ به صفایت سوگند!  بیش از همه، اى قبله‌ی حاجات! حسین!  محتاج توأم؛ به خاک پایت سوگند! اى نوکری‌ات مرام دیرینه‌ی من! تابیده ز خاکسترت آیینه‌ی من روى تو و نام تو همیشه است؛ حسین!  در دیده‌ی من، ایده‌ی من، سینه‌ی من ای گشته ز کامت آب، ناکام، حسین! با نام تو آب گشته ادغام، حسین! اى شیعه که آب خنکى می‌نوشى! کن یاد لبش که داده پیغام، حسین من گَرد نشسته روى دامان توأم هرجا که روم حسین! مهمان توأم   کشتند تو را تشنه‌لب، اى خون خدا! من سوخته‌ی آن لب عطشان توأم اى ماه! در آفتاب کشتند تو را با بغض ابوتراب کشتند تو را  سوزد دل خواهرت که لب‌تشنه، حسین!  در بین دو نهر آب کشتند تو را روزى که حسین دست کس می‌گیرد دست دو جهان به یک نفس می‌گیرد گر قدر غلامی‌اش ندانیم، بدان! درّى که به ما سپرده، پس می‌گیرد آن گاه که در بستر خون، خفت حسین لبّیک زد و جواب بشْنفت حسین  بانوى خمیده قامتى را دیدند می‌زد به سر و سینه و می‌گفت: حسین وقتى که گناه، پشت بشکست از حر احسان حسین، نقشِ حر بست از حر  یک جلوه ز آقایى مولا این جاست حر راه از او گرفت و او دست از حر ✍مرحوم یکباره میان راه پایش لرزید مبهوت شد، از بغض صدایش لرزید زینب به چه خیره شد که این‌گونه زمین از نالۀ وامحمدایش لرزید؟ ✍ گیرم که بمانیم بر آن پیمان هم گیرم برویم تشنه در میدان هم دِینی دارد حسین بر گردن ما دِینی که ادا نمی‌شود با جان هم ✍ شاید همین ساعت‌ بود که... بر پا شده ولوله، خدا رحم کند کمتر شده فاصله، خدا رحم کند معصومیت از حرم به میدان آمد زانو زده حرمله... ... ... ... ... ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
علیه‌السلام 🔹امین‌الله🔹 همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند به سویت ای امین‌الله خلق‌الله می‌آیند صف جن و ملک با زائرانت هم‌قدم هستند به عشقت از عوالم، خیل خاطرخواه می‌آیند زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد زمین و آسمان با زائرانت راه می‌آیند ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا به شوق دیدن تو پابه‌پا، همراه می‌آیند گروهی غرق توصیف‌اند و مستِ مدح چشمانت گروهی روضه‌خوان، با سیل اشک و آه می‌آیند به شَهرت می‌رسند و حال و روز شهر بارانی‌ست پر از بغض‌اند و نم‌نم تا دم درگاه می‌آیند مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه می‌آیند قیامت کرده‌ای، انگار تصویری‌ست از محشر که دوشادوشِ هم نزدت گدا و شاه می‌آیند نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم می‌گیرند به لطف گوشه‌چشمت آخرش کوتاه می‌آیند 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند به سویت ای امین‌الله! خلق‌الله می‌آیند صف جن و ملک با زائرانت هم‌قدم هستند به عشقت از عوالم، خیل خاطرخواه می‌آیند زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد زمین و آسمان با زائرانت راه می‌آیند ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا به شوق دیدن تو پابه‌پا، همراه می‌آیند گروهی غرق توصیف‌اند و مستِ مدح چشمانت گروهی روضه‌خوان، با سیل اشک و آه می‌آیند به شَهرت می‌رسند و حال و روز شهر بارانی‌ست پر از بغض‌اند و نم‌نم تا دم درگاه می‌آیند مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه می‌آیند قیامت کرده‌ای، انگار تصویری‌ست از محشر که دوشادوشِ هم نزدت گدا و شاه می‌آیند نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم می‌گیرند به لطف گوشه‌چشمت آخرش کوتاه می‌آیند ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2