eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.6هزار دنبال‌کننده
37 عکس
38 ویدیو
175 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹یا حسین🔹 کربلا گفتم، دلم لرزید، گفتم: یا حسین اشک روی گونه‌ام غلتید، گفتم: یا حسین باد سرگرم نوازش بود با گلبرگ‌ها باغبان هر شاخه گل را چید، گفتم: یا حسین ابر‌های آسمان گلرنگ شد وقت غروب رفت در دریای خون خورشید، گفتم: یا حسین رد شدم از صحن سقاخانۀ «شهر بهشت» هر کبوتر آب می‌نوشید، گفتم: یا حسین داشتم در دست خود تسبیح سرخی از عقیق دانه‌هایش هر طرف پاشید، گفتم: یا حسین نام «ثارالله» را بردند هفتاد و دوبار خاطرات جبهه شد تجدید، گفتم: یا حسین حاجیان «روز دهم» گفتند در کوی منا عید قربان است، ما را عید، گفتم: یا حسین در طواف کعبۀ شش‌گوشه، از من بیدلی، معنی لبیک را پرسید، گفتم: یا حسین قاری قرآن تلاوت کرد از اصحاب کهف برگ قرآن را که می‌بوسید، گفتم: یا حسین چشم در چشم برادر، دست در دست پدر دختری معصوم می‌خندید، گفتم: یا حسین شیرخواری نازنین با لای‌لایِ مادرش در دل گهواره می‌خوابید، گفتم: یا حسین از شقایق رسم عشق و عاشقی آموختم هر کسی داغ برادر دید، گفتم: یا حسین 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
ی جاماندی از پیاده روی؟! این حرم که هست شکر خدا زیارتِ شاهِ کرم که هست جامانده‌ای، پیاده به "باب الرضا" بیا زیبایی بهشت خدا در حرم که هست در "صحن انقلاب" اگر منقلب شدی سرچشمه‌ی زلال صفا، اشک غم که هست دلتنگ کربلا شدی ای رهرو حسین در هر رواق، زمزمه‌ی روضه هم که هست ترکیب بند عشق بخوان ای شکسته دل اینجا کتیبه‌ی سخن محتشم که هست انوار کربلاست در این قطعه از بهشت عطر حضور فاطمه در هر قدم که هست بنویس: ای حسین! مرا هم قبول کن مژگانِ تر، به جای مداد و قلم که هست در محضر غریبِ خراسان حبیب باش سایه نشین آیه‌ی اَمَّن یُجیب باش ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
گل و خنجر 💠💠 🥀🌹🥀🌹 بوم نقاشی به دستم بود و طرح پَر کشیدم با قلم‌موی خیالم نقش در دفتر کشیدم  دیدم اما این قلم‌مو رنگی از جوهر ندارد منّت از مژگان و ناز از دیدگان تر کشیدم کم کم از دشت شقایق صحنه‌ای ترسیم کردم با گلاب اشک خود باغ گلی پرپر کشیدم یک جهان شیدایی و یک آسمان عشق و محبت یک بهشت آزادگی را ساده با جوهر کشیدم.. یک بیابان العطش بین دو دریای خروشان آه سردی از نهاد ساقی کوثر کشیدم سوره‌ای سرشار از هشتاد و چار آیات عزت صورتی قرآنی از هفتاد و دو یاور کشیدم نغمۀ «الموت احلی من عسل» را نقش بر لب انعکاسی از یقین، تصویری از باور کشیدم.. در کنار علقمه پهلوی نخلستان عاشق مشک آب و تک‌سواری تشنه در دفتر کشیدم دست‌های ساقی لب‌تشنه را آنجا ندیدم جام آبی با نماد دست آب‌آور کشیدم یک چمن گل، یک نیستان ناله را وقتی که دیدم  روی موج دجله نقش ساقی و ساغر کشیدم بانگ «هل من ناصری» پیچیده در هفت آسمان‌ها شهسوار عشق را تنها و بی‌یاور کشیدم سینه‌ام آتش گرفت از آه و جانم بر لب آمد روی دست باغبان تا غنچه‌ای پرپر کشیدم صحنۀ تودیع اهل‌بیت وحی آمد به یادم ساق پای اسب را در دست یک دختر کشیدم آتش لب‌های تشنه، برق تیغ و برق دشنه جلوه‌های دلفریبی از گل و خنجر کشیدم.. عصر عاشورا میان موجی از گل‌های پرپر زیر تیغ خارها تصویر نیلوفر کشیدم در میان خیمه‌های سوخته در رقص آتش با کبوترهای سرگردان به هر سو سر کشیدم چهرۀ خورشید را از مشرق سرنیزه تابان ماه را در بستری از خاک و خون، بی‌سر کشیدم در شبی مهتاب و ابری با سرانگشتان لرزان برق چشم ساربان و نقش انگشتر کشیدم در تنوری غرق در نور خدایی در دل شب قرص ماهی را نهان در خاک و خاکستر کشیدم پابه‌پای کاروان در سایه‌سار دیر راهب آه سرد از دل کشیدم، جلوۀ دلبر کشیدم خطبۀ زینب قیامت کرد در حال اسارت شام را چون رستخیز و کوفه را محشر کشیدم پیش چشم زینب آزاده در کاخ ستمگر خیزران و قاری قرآن و طشت زر کشیدم تا شفق هم‌رنگ شد با سینه‌سرخان مهاجر بوم نقاشی به دستم بود و طرح پر کشیدم ✍🏻 🏷 | ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
💠💠 لطف خداى تا نشود یاور کسی دیدار کربلا نشود باور کسی پاى پیاده کس نرود سوی قتلگاه عشق حسین تا نشود رهبر کسی امروز خاطرات اسیران کربلا کى می‌رود ز خاطر غم‌پرور کسی امروز یاد می‌کند از اهل‌بیتِ نور در راه اگر ورق بخورد دفتر کسی :: در این سفر به تشنه‌لبان آب می‌دهند خنجر فرو نیامده بر حنجر کسی اینجا کبوتران همه را ناز می‌کنند سنگ ستم نخورده به بال و پر کسی در پیش چشم هم‌سفران شکسته‌دل بر نیزه نیست ماه بلنداختر کسی در طول این مسیر مقدس، نمی‌زنند با تازیانه بر سر و بر پیکر کسی گل هدیه می‌دهند به هر زائری ولی سیلی نمی‌زنند به نیلوفر کسی با پای غرق آبله و چشم اشک‌بار دنبال کاروان ندود دختر کسی در کاروان خانه‌به‌دوشانِ اربعین کنج خرابه‌ای نشود بستر کسی وقت عبور قافله، از روى پشت بام خاکستری نریخته روى سر کسی امروز می‌روند ولی وقت بازگشت صد داغ نیست بر جگر خواهر کسی یادش به‌خیر قافلهٔ کربلا که بود هشتاد و چار گل همه نیلوفر و کبود ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹حرم را سیاه‌پوش کنید🔹 مدینه ماه تو آمادۀ سفر شده است نشان کوچ، در آیینه جلوه‌گر شده است بدونِ پلک زدن، چون همیشۀ تاریخ به گِردِ شمس نبوت، علی قمر شده است دُرُست، دوخته چون برق چشم در چشمش اگرچه از همه کس، دل‌شکسته‌تر شده است وداع جان و جهان می‌کند «رسول کریم» همان‌که عشق از او صاحبِ نظر شده است به یُمن تابشِ این آفتابِ عالم‌گیر شبِ جهالتِ قومِ عرب سحر شده است خدا گواست که از پرتو هدایت اوست اگر عدالت و توحید مستقر شده است اَلا رسول مکرم! که در بسیطِ زمین به کیمیایِ نگاه تو خاک، زر شده است قسم به عصمتِ یاسین، قسم به عترتِ یاس جهانِ ما به پیامِ تو تشنه‌تر شده است به شوقِ جلوه‌ای از آن جمال نورانی‌ست اگر که دیدۀ دل‌ها، خدانگر شده است ز فیضِ تربیتِ آن دم مسیحایی دعای زنده‌دلان، صاحبِ اثر شده است دوباره پنجره‌ای تا مدینه بگشاییم مدینه‌ای که یتیم از چنین پدر شده است در آن فضایِ نفس‌گیر، گرم راز و نیاز امینِ وحی خدا، با پیامبر شده است.. صدا، صدای رسولِ خداست می‌گوید صدایِ پیکِ اجل شد، صدای در شده است برای سیر در آفاقِ عالمِ ملکوت تمامِ هستی‌اش آمادۀ سفر شده است شتاب کن سوی مسجد، اذان بگوی بلال! بگو که فاطمه از غصه خون‌جگر شده است مدینه را و حرم را سیاه‌پوش کنید! صدای گریۀ زهراست، خوب گوش کنید! 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
علیه‌السلام 🔹صبرِ خدایی🔹 دل بی‌شکیب از غم فصل جدایی است جان، بی‌قرار لحظهٔ وصل خدایی است این شامِ هجر نیست، که باشد شب وصال این روزِ مرگ نیست، که روز رهایی است این زهر نیست، شربتِ شیرین آرزوست این کوزه نیست، چشمهٔ حاجت‌روایی است هرگز ننالم از غمِ بیگانه، ای دریغ رنجی که من کشیده‌ام از آشنایی است شد روزگارِ من، سپری سال‌های سال با همسری، که شیوهٔ او بی‌وفایی است من در وطن غریبم و تنها، کسی نگفت این شاهد شهید مدینه، کجایی است یارانِ من، ز باغ وفا گل نچیده‌اند! آیینِ مهرورزیِ آنان، ریایی است در تنگنای سینهٔ من، این دل صبور آیینهٔ مجسّمِ صبرِ خدایی است دارم هزار عقده به دل، باز طبعِ من مثل نسیم، عاشق مشکل‌گشایی است :: فرمود با برادر خود: غنچهٔ مرا با خود بِبَر، که بوی خوش آشنایی است تو باغبانِ گلشنِ عشق و شهادتی این ارغوانِ عاشقِ من، کربلایی است فردا که تیر، بوسه به تابوت من زند بال و پرِ بلندِ عروجِ نهایی است دانی که در بقیع چرا چلچراغ نیست؟ خورشید، بی‌نیاز ز هر روشنایی است... 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
هر چند ستاره غرق اشک و آه است خورشید، دلش گرفته‌تر از ماه است گلدستهٔ آفاق، پس از رحلت او سرشارِ «محمداً رسول الله» است ✍ آنکه با غمزه‌‌های گفتارش درس‌آموزِ صد مدرّس بود در نفس‌های آخرِ عمرش قلم و کاغذی طلب بنمود چون که می‌خواست بعد از او مردم نشوند از مسیر حق، گمراه خواست در آخرین وصیت خویش بنویسد: "علی ولی‌الله" ناگهان از میان جمعیت محضر حضرت رسول‌الله یک نفر _آن‌که دانی و دانم_ گفت "إنَّ الرَجُل لَیَهْجُر"... آه او که آیات را نمی‌فهمید گفت قرآن برای ما کافی‌ست او نفهمید که حدیث رسول جز کلام خدای سبحان نیست آن رسولی که گفت: ای مردم! یک امانت زِ من کنار شماست اجر پیغمبریِ من، تنها احترامِ به دخترم زهراست چند روزی گذشت... مردی که بر نبی بست تهمتِ هذیان او که قرآن برای او بس بود حمله‌ور شد به کوثر قرآن کوچه آماده، هیزم آماده یک نفس مانده بود تا آتش داد زد: ای اهالیِ خانه! یا که بیعت کنید یا آتش... همه گفتند: فاطمه آنجاست گفت: فضه، حسن، علی، یا او، هرکسی پشت درب این خانه‌ست طُعمه‌ی آتش است حتی او همه گفتند: محسنش پس چه؟ گفت: فرقی نمی‌کند اصلاً باید این خانه را بسوزانم مرد باشد میانِ آن یا زن چند لحظه سکوت کرد و سپس چند گامی سوی عقب برگشت همه گفتند: منصرف شده است همه گفتند که بخیر گذشت ناگهان باز سمت خانه دوید لگدی زد به در...خدا!... مادر فاطمه بی‌سپر...خدا!... محسن در شده شعله‌ور...خدا!...مادر ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
💠💠🌹🥀🌹🥀🌹🥀 [﷽][﷽][﷽][﷽][﷽] از کینه و بغضِ این و آن کشته شده‌ست با طرحِ دسیسه‌ای نهان، کشته شده‌ست چشمش به حسین بود و زهرا و حسن پیغمبر ما دل‌نگران کشته شده‌ست ✍ هر چند ستاره غرق اشک و آه است خورشید، دلش گرفته‌تر از ماه است گلدستهٔ آفاق، پس از رحلت او سرشارِ «محمداً رسول الله» است ✍ درون سینه‌ام غوغاست بابا عزا در صحن دل برپاست بابا دلم می‌خواست همراهت بمیرم ولی دیدم علی تنهاست بابا ✍ از منزلتت فقط خدا آگاه است راهی‌که به‌تو ختم‌نشد، بی‌راهه‌ست در زاویه‌ی عرش خدا با خط نور مکتوب: «مُحَمَّداً رَسول‌الله» است با این که "پیمبری" برازنده‌ی توست از این‌همه شرم، شرم شرمنده‌ی توست ما گرد و غبار خاک پایت هستیم وقتی که یکی مثل علی بنده‌ی توست تا لحظه‌ی آخرت از ایمان گفتی از عترت اهل‌بیت و قرآن گفتی می‌خواستی از فضل علی بنویسی لعنت‌ به‌کسی که‌گفت؛ هذیان گفتی شرمنده نمی‌شوند فردا از تو؟ چون از همه دم زدند، الّا از تو این قوم ستم‌کار مگر نشنیدند «لااَسئَلُکُم عَلَیهِ اَجرا» از تو؟ کامل شده چون رسالت پیغمبر واجب شده پس اجابت پیغمبر اما همه‌ی مصائب اهل‌البیت آغاز شد از شهادت پیغمبر... سرچشمه‌ی فیض ازلی را کشتند آن‌روز که مفهوم «ولی» را کشتند بعد از تو و با داغ تو، روزی صدبار این قوم جفاکار علی را کشتند در شعله گرفتار؛ صدا زد: اَبتا با آه شرربار صدا زد: اَبَتا برخیز رسول حق که ریحانه‌ی تو بین در و دیوار صدا زد: ابتا رفتی و کشیدیم از این داغ چه‌ها خشکید پس از تو باغ‌ها، باغچه‌ها گشتند تمام عترتت خانه‌نشین قرآن تو مانده گوشه‌ی طاقچه‌ها در خیبر و در بدر و در احزاب و حنین شد ورد زبان تو حدیث ثقلین در غربت خانه جان سپرده‌ست، حسن در گوشه‌ی قتلگاه افتاده، حسین روزی شب تیره را سحر می‌آید عمر غم روزگار سر می‌آید رفتی و جهان همیشه کم داشت تورا این‌بار محمدی دگر می‌آید ✍ ؛ ؛ در سوگ نبی، جهان سیه می‌پوشد در سینه، دل از داغ حسن می‌جوشد از ماتم هشتمین امام معصوم هر شیعه ز درد، جام غم می‌نوشد ✍مرحوم خورشید به سوگ مصطفی می‌گِریَد مهتاب به داغ مجتبی می‌گِریَد در مشهدِ دل، کرب‌و‌بلایی برپاست شیعه به شهادتِ رضا می‌گِریَد ✍ در سوگ نبی جهان پُر از ماتم شد زین داغ گران، قامت هستی خم شد دیوار و در مدینه فریادزنان می‌گفت دل فاطمه پُر از غم شد ✍ چگونه نوحه کنیم این عزای سنگین را شهید گشت و نفهمید امتش این را ✍ فتاده ناله‌ای در بندبندم ز هجران تو بابا دردمندم شب و روزم شده با گریه همراه دگر تا آخر عمرم نخندم پس از تو مانده‌ام با اشک دیده ز بار هجر تو پشتم خمیده برای تسلیت‌گفتن به زهرا به جای دسته‌گل هیزم رسیده نشسته بود تنها گریه می‌کرد غریبانه خدایا گریه می‌کرد کنار بستر پاک پیمبر چه مظلومانه زهرا گریه می‌کرد ز هجران تو اشک من روان شد زبان درد من، آه و فغان شد تو رفتی و پس از تو ای پدرجان علی تنهاترین مرد جهان شد الا ای قبله‌گاه آرزویم نشسته بغض داغت در گلویم اگرچه چشم خود را بسته‌ای باز تبسّم می‌کنی بابا به رویم پری بشکسته چون پروانه دارم چو شمعم گریه‌ی مستانه دارم برای گریه از هجران رویت میان بیت‌الاحزان خانه دارم ✍ رفتی و پناه عالمِیْنت می‌سوخت قلب حسن و جان حسینت می‌سوخت قرآن و تمام عترتت خورد زمین در شعله حدیث ثقلینت می‌سوخت! ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
علیه‌السلام 🔹روضةٌ مِن ریاضِ الجنان🔹 گرچه درمانده و خسته‌ام من دل به مِهر رضا بسته‌ام من ای رضای خدا در رضایت با وِلای تو پیوسته‌ام من ای غریبی که دردآشنایی دلنواز و انیس النّفوسی بخت بیدار مایی که اینک خفته در توس و شمس الشموسی ای مسیحا دمِ هاشمی خو ای که موسی الرضا المرتضایی قبلۀ هفتم آفرینش کعبۀ عشق و عرفان، رضایی آن که فرموده آتش نسوزد سایۀ بال پروانه‌ات را داده بر عمره و حج، فضیلت یک طواف حرم‌خانه‌ات را این حریم مقدس، خدا را معرفت‌پرور روح و جان است قول پیغمبر است اینکه فرمود: «روضةٌ مِن ریاضِ الجنان» است مشهد پاک تو تا قیامت مهبط وحی روح الامین است خاتم الانبیا مصطفی را پارۀ جان در این سرزمین است در حریمت که باغ بهشت است در ترنّم بُوَد مُرغ آمین هم «سلامٌ علی آل طاها» هم «سلامٌ علی آل یاسین» ای که سرشار جود و عطایت دامن و دست درماندگان است «صحن» تو صحن آزادی و عشق «بست» تو بست درماندگان است قدسیان صف کشیدند و گفتند: در حریم رضا بار عام است خوان احسان تو هر شب و روز سفرۀ «یُطعِمونَ الطَّعام» است این صفا را ز فیض حضورت تو، به صبح نشابور دادی با حدیث درخشان توحید چلچراغی پر از نور دادی جان فدای تو و رأفت تو جان به قربان لطف صریحت تا پذیرا شوی توبه‌ام را اشک‌هایم دخیل ضریحت جبرئیل از سرِ صدق نیّت می‌دهد بوسه بر تربت تو از مدینه جدا ماندی و کرد آسمان گریه بر غربت تو ای مسافر! که هنگام هجرت بر سر راه تو گریه کردند اختران فلک شب همه شب در «قدمگاه» تو گریه کردند ای جگرخون و معصوم و مظلوم روی معصومه‌ات را ندیدی یک گل از گلشن آرزوها از جمال جوادت نچیدی 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
| 💠 (علیه‌السلام) «أَلتَّوَدُّدُ إِلَى النّاسِ نِصْفُ العَقلِ» دوستی با مردم، نیمی از خردمندی است. 📗 تحف العقول، ص۴۴۳ 🔹خردمندی🔹 خوشا از باغ اُلفت، لاله چیدن و در دل‌ها، محبت آفریدن توان از دوستی با مردم، ای دوست! به نیمی از خردمندی رسیدن 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
ای آنکه خلیل، آینه‌دار تو شد موسی کلیم محو انوار تو شد عیسی نفسی، ولی خدا می‌داند هر کس که شفا گرفت بیمار تو شد هرچند که در بساط شب آهی نیست سو سوی ستاره جلوه‌ی ماهی نیست توفیق اگر رفیق راهت باشد تا عرش خدا از این حرم راهی نیست چشم تو نوازشگر و مهر افروز است در عمق نگاه تو غمی جان‌سوز است یک روز به دست تو نگاهش را دوخت زیبایی چشم آهو از آن روز است جانْ هستی خود را به تو تقدیم کند جبرئیل به درگاه تو تعظیم کند دل عقربه‌ی امید خود را باید با ساعت سردر تو تنظیم کند ✍ بر غمزده شاید نظری شد امشب شاید که مبارک سحری شد امشب شاید که بخاطر امام هشتم از یوسف زهرا خبری شد امشب ✍ در روضه‌ی او نور خدا تابیدست این نور، تجلّیِ همان خورشیدست من از "انا من شروطها" فهمیدم اینجا حرم ولایت و توحیدست ✍ من ذرّه‌ام و تو آفتابم آقـا در آتش شرم خود کبابم آقا با جوششی از سلام خود آمده‌ام لب تشنه‌ی یک جرعه جوابم آقا ✍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام قَالَ: مَنْ زَارَهُ وَ بَاتَ عِنْدَهُ لَيْلَةً كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ انگار به خانه‌ی خدا آمده است گویا که به مروه و صفا آمده است مشغول زیارت خدا در عرش است هرکس به زیارت رضا آمده است ✍ اشکیم در این حرم سرازیر شدیم زیر علمت سینه زنان پیر شدیم ما را به غذای حضرتی حاجت نیست عمری‌ست سر سفره‌ی تو سیر شدیم ✍ از تربت تو عسل، شفا می‌گیرد با نام تو اوفتاده، پا می‌گیرد خورشید، تب‌آلوده می‌آید هرصبح از توس، برات کربلا می‌گیرد... ✍ دل بسته‌ی این در است، بازش نکنید از درگه دوست بی نیازش نکنید دستی که رسیده بر ضریح مولا دیگر به سوی کسی درازش نکنید ✍ آن‌قَدَر حرف زیاد است، خودم خسته شدم خوب شد حوصله‌ی پنجره از فولاد است ✍ در طوس دلم هیچ زمان خسته نبود درهای بهشت، لحظه‌ای بسته نبود مشهد به کدام جلوه دل خوش می‌کرد؟ گر حُرمت این گنبد و گلدسته نبود ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
علیهاالسلام 🔹دست نوازش🔹 از اسب فرود آی و ببین دختر خود را بنشان روی دامن، گلِ نیلوفر خود را تنها مرو ای همسفر، از خیمه به صحرا همراه ببر، باغ گل پرپر خود را تا قلب سکینه، کمی آرام بگیرد بگذار روی شانهٔ گل‌ها، سر خود را... با رفتن خود، ای گل داودی زهرا پاییز مکن، باغ بهارآور خود را بگذار که تا روی تو را سیر ببینم آرام کنم، خاطر غم‌پرور خود را یوسف به تماشای تو آمد، که بپوشی پیراهن دل‌بافتهٔ مادر خود را در هیچ دلی، ذرّه‌ای اندوه نماند بگشاید اگر لطف تو بال و پر خود را گر بر سر آنی، که به مهمانی خنجر در باغ شهادت، بِبَری حنجر خود را چون موج بکش، بر سَرِ این ساحل غمگین یکبار دگر، دست نوازشگر خود را... 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2