فقط کسانی که مذهبی هستند و تجربه زندگی در کشورهایی را دارند که مردان و زنان نامحرم به هم دست میدهند ارزش این تصویر را درک میکنند...☺️
از الطاف خفیه همهگیری ویروس کرونا این شده که هنگام سلام دست بر سینه میگذارند و ادای احترام میکنند... هیچ بیادبی هم محسوب نمیشود... چون همه به ضرورت حفاظت از خود با فرض اینکه ممکن است خودشان یا فرد مقابل آلوده باشد پی بردهاند، و به یکدیگر حق میدهند که خودمراقبتی کنند...
یکی از اساتید فرانسوی آقا وقتی دوستم به او هنگام سلام دست نداده بود ولی دست بر سینه ادای احترام کرده بود، (داستان بر میگردد به پیش از ظهور کرونا) خیلی عصبانی شده بود و با خطاب و عتاب به او گفته بود، این بیاحترامی محسوب میشود و اگر این رویه را پیش بگیری نمیتوانی در کار و تحصیل موفق شوی...
و البته از آنجا که همه فرانسویها با این استاد هم عقیده نبودند☺️ ایشان در بهترین شرکت فرانسوی - بدون دست دادن با کسی - پذیرش شد و دوره کارآموزی خود را هم به اتمام رساند و به کشور عزیزمان ایران بازگشت.
#هلند
#فرانسه
@ninfrance
شمرده، شمرده و بلند بخوانید...
ای مسلمانان! با یهودیها و مسیحیها طرح دوستی نریزید! چون وقتِ رودررویی با شما، آن ها هوای همدیگر را دارند، هر کدامتان دوست صمیمی آنها شود، جزء همانها محسوب می شود و خدا دست چنین مردم بدکاری را نمی گیرد! ۵۱
میبینی کسانی که «بیماری سیاسی» دارند در دوستی با اهل کتاب سر از پا نمی شناسند و در توجیه این کارشان میگویند میترسیم اتفاق ناگواری برایمان بیفتد و به کمکشان نیاز پیدا کنیم. ولی شاید خدا از طرف خودش پیروزی یا گشایشی نصیب مسلمانان کند تا در نتیجه آن بیمار دلها از توهّمهایی که در دل داشتند پشیمان شوند. ۵۲
آن وقت است که مسلمانان به آنها میگویند: این اهل کتاب همانهایند که سفت و سخت به خدا قسم میخوردند که همیشه با شمایند؟!، «با این کارشان کارهای خوبی هم که احیاناً از آنها سر زده است هدر رفت و سرمایه عمرشان را باختند»...۵۳
مسلمانان! اگر عدهای از شما با تمایل به دشمن در دین خودشان ثابت قدم نباشند، خدا مردمی را به صحنه خواهد آورد که آنان را دوست دارد و آنها هم او را دوست دارند، در برخورد با مسلمانان نرم و فروتناند و در برابر دشمن بی دین، سرسخت و قاطع اند. در راه خدا می جنگند و از سرکوفتِ هیچ سرزنش کنندهای، نمی ترسند! این لطف خداست که به هر ملتی شایسته بداند می دهد. زیرا خدا روزی گستر داناست. ۵۴
مسلمانان! با کسانی از اهل کتاب که دینتان را مسخره میکنند و به آن متلک می پرانند و نیز با بیدینها طرح دوستی نریزید! اگر واقعاً مسلمانید، در حضور خدا مراقب ارتباطات تان با آنها باشید... ۵۷
💫سوره مبارکه مائده
#مائده_آسمانی_امروز
#دیپلماسی
#میدان
✨مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه و هلند
@ninfrance
تا حالا در چند فیلم فرانسوی که با موضوعی داستانی، زمان قدیم را به تصویر میکشد و روایت می کند، توجهم جلب شدهاست که مدارس، دخترانه و پسرانه دارد. یعنی تفکیک جنسیتی صورت میگرفته...
نمیدانم از چه زمانی این اختلاط بخشنامه شده، (شاید از آن روز که تصور شد جنس و روحیه زن و مرد با هم مشابه است. درحالی که نیست)، اما خروجی امروزش، مقالات جامعهشناسان در خصوص اشتباه بودن این اختلاط بوده است.
با چه دلایلی؟
از کم شدن اعتماد به نفس دختران، در مقابل قلدری و تمسخر پسران، یا در رقابتهای ورزشی و برخی دروس، تا شکلگیری روابط ناگزیر و حوادث ناراحت کننده که قربانی و شخصیت آسیب دیده، قریب به اتفاق شامل حال دختران بوده است.
در خاطرم هست در مقاله نوشته بود که ما باید بپذیریم جنس دختر و پسر، تواناییها و استعدادها، علایق و سلیقه های این دو با هم دو دنیای متفاوت است و رقابت بینشان عادلانه و عاقلانه نیست.
نکتهای که ۱۴۰۰ سال پیش اندیشه اسلامی متذکر آن بوده است که حقوق و تکالیف زن و مرد مساوی است اما مشابه نمیباشد.
(مقاله قبلاً در کانال ارسال شده است.)
مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از #فرانسه و هلند
@ninfrance
تا انتهای افق
تا حالا در چند فیلم فرانسوی که با موضوعی داستانی، زمان قدیم را به تصویر میکشد و روایت می کند، توجهم
بازگشت به مدارس تک جنسیتی
( یعنی قبلا مدارس فرانسه تفکیک جنسیتی داشته)
#بازنشر
در حال بررسی مقالات به روز اساتید فرانسوی با موضوع آموزش بودم که در مجله ی آموزش و پرورش فرانسه مقاله ای را دیدم با عنوان:
Le retour de la non-mixité à l’école. État des recherches, maintien des tabous et « doing gender
که مدرسه بدون اختلاط را مورد بررسی قرار داده است.
در چکیده مقاله آمده است: با توجه به تداوم نابرابری جنسیتی در مدارس؛ چشم انداز، بازگشت به مدارس غیر مخلوط است که در برخی کشورها در حال اجرا است. ریشه این بحث، ایجاد مشکلات در اختلاط جنسیتی در مدارس و تفاوت های بین مغز زن و مرد و تفاوت های روانشناختی است.
آن چه در این مقاله برای من جالب بود استفاده از کلمه بازگشت است. Le retour
یعنی ظاهرا در گذشته در مدارس اروپایی هم این تفکیک وجود داشته است. اما با عقل بشری تشخیص داده اند که این ناعدالتی است و برابری یعنی زن و مرد به شکل مساوی و مشابه از هر امکانی بهره مند شوند و باید از هر دو جنس یک انتظار را داشت اما با گذشت سالیان سال دارند به این نتیجه می رسند که آسیب این کار بیش از فواید آن شده است و بهتر است تجدید نظر شود...
در کتاب "نظام حقوق زن در اسلام" نوشته علامه مرتضی مطهری آمده است که زن و مرد جسمی و روحی، تفاوت در خلق شدن دارند و به همین خاطر عدالت واقعی آن است که هر کدام مطابق با شاکله وجودشان از این دنیا بهره ببرند (حقوق) و متناسب با استعدادهایشان از آن ها انتظار فعالیت و رشد و تکامل داشت (تکالیف).
لذا اسلام با مساوات به معنای اینکه زن و مرد فارغ از جنسیت دارای حق و تکلیف مساوی هستند موافق است اما با تشابه موافق نیست. چون زن و مرد یک شکل نیستند که از آنها مثل هم انتظار داشته باشیم مثل هم به آنها تکلیف کنیم و مثل هم به آنان حقوق ارائه دهیم...
بشر تصمیم گرفت معرفت شناسی وحیانی را کنار بگذارد و با عقل خود به نتیجه برسد؛ عقل مستقل... خب معلوم نیست چقدر انسان بالقوه دیگر باید قربانی شوند تا بلاخره به جواب درست برسند.
🌸مشاهدات و تجارب یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
لینک مقاله فوق الذکر:
https://journals.openedition.org/rfp/4983
روز #معلم یا روز معلمِ #شهید؟
قسمت اول
دانش آموز که بودم روز معلم را خیلی دوست داشتم. تزئين کلاس، جشن و شیرینی. معلم ها مهربان تر می شدند. ما توجهمان به معلم ها بیشتر می شد. امتحان ها لغو می شد. جشن و شادی در کلاس برپا می شد. خلاصه که روزهای شادی بخشی بود. و البته فقط فعالیتی در سطح شاد شدن...
این گذشت تا اینکه کم کم فهمیدم روز معلم شان نزولی دارد. روز ترور ناجوانمردانه یک معلم بزرگ کشور ما و به شهادت رسیدنش نام گذاری شده به نام روز معلم... اول به گرامیداشت این معلم بزرگ و به دنبالش به گرامی داشت همه کسانی که مثل او در حال تربیت حقیقی انسان ها هستند.
کم کم متوجه شدم که این روز فقط گرامیداشت روز معلم شده است. نه آن معلم بزرگ و نه هیچ معلم بزرگی که در تاریخ خوب است که از او یاد شود و به ما دانش آموزان معرفی شود. (البته این مطلق نیست و حتما مدارسی هستند که غیر این عمل می کنند.)
این گذشت تا خودم معلم شدم...
حتی فرایند تقدیر بچه ها از معلم ها هم تغییر کرده بود.
برنامه مدرسه این شده بود که در روز معلم یک رستوران رزرو کنند. معلمین را به رستوران ببرند... یا در خود مدرسه غذایی سرو شود و بعد یک شاخه گلی، یک تبریکی و مبلغی پول به عنوان هدیه به حقوق معلم ها اضافه شود.
در مدارسی که تدریس می کردم روال این بود...
خیلی ناراحت و اذیت می شدم.
قلبا دوست نداشتم در این مراسم ها شرکت کنم.
حتی یادم آمد یکبار پیشنهاد دادم که در این روز مهم صحبت کنم و از فلسفه نام گذاری این روز بگویم و از آن معلم بزرگ بگویم و از شاخص های معلم بودن...
اما نشد
و تا امروز نشده است...
امثال من که با این معلم بزرگ آشنا شدیم و تغییر و تحول بنیادین در افکار و رفتار خود را شاهد بودیم قصد کردیم که به نوبه خود آثار این معلم بزرگ را تا جایی که در توان داریم به بچه های مدرسه که روزگاری در سن آنها بودیم و جای خالی اش را حس می کردیم برسانیم. در مدارس می رفتیم و از ایشان می گفتیم و کتب حیات بخش ایشان را تدریس می کردیم. بازخورد خوب بچه ها. بحث هایی که می شد. تفکری که بچه ها به آن وا داشته می شدند... همه و همه برایمان بسیار شیرین و ارزشمند بود.
و البته بخش غم انگیز داستان ناشناخته بودن این معلم بزرگ بین بچه ها بود.
باور نمی کردیم که این شخصیت بزرگ را کسی باشد که به این سن رسیده باشد و نشناسد.
غالب بچه ها اصلا نمی دانستند کیست و الان کجاست؟
نمی دانستند ترور شده و نمی دانستند این همه آثار خوب دارد!
و البته همین بچه ها اهل مطالعه بودند! و اطلاعات زیادی از برخی نویسندگان خارجی داشتند و کتبشان به وفور در مدرسه یافت می شد... نام کتاب را نمی برم اما در دوره من غالب بچه ها به تقلید و تاسی از هم به صورت نمونه این کتاب را خوانده بودند و جالب اینکه غالبا بعد آن حال بدی را تجربه کرده بودند...
یادم هست یکی از بچه های اول دبیرستان به من می گفت من بعد خواندن این کتاب احساس می کردم شاید یک سوسک هستم!
و باز هم این مطلب به ذهن هجوم می آورد که:
آنچه در مدرسه شاید هرگز نیاموزیم...
آنچه موثر در شکل گیری صحیح و سالم و متعالی شخصیت ما می تواند باشد.
آنچه کمک می کند ما بعد از عبور از دوران تعلیم و تربیت در مدرسه، بهتر اندیشیدن و بهتر زندگی کردن را حقیقتا آموخته باشیم.
#علامه_شهید_مرتضی_مطهری
🌸مشاهدات و تجارب یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
بر شما باد به نظم!
برای دیدن خانه برای اجاره کردن، باید از طریق سایت و ایمیل وقت می گرفتیم.
سه خانه را هماهنگ کردیم که یک روز وقت بگذاریم و هر سه را با هم ببینیم. راس ساعت سر قرارها رسیدیم. خانه اول را دیدیم، خانه دوم را دیدیم، برای خانه سوم به دلیل اینکه یک خیابان بسته بود راهمان دور شد و نزدیک ۱۵ دقیقه دیر سر قرار رسیدیم.
به محض رسیدن دیدیم کسی که منتظر بوده خانه را به ما نشان بدهد، جلوی چشم ما - که از ماشین پیاده شده بودیم و با شتاب به سمتش می رفتیم - نگاهی به ساعتش کرد به معنی اینکه زمانش گذشت سری تکان داد و بی حرف سوار دوچرخه اش شد و در مقابل چشمان حیرت زده ما رفت!
باز گفتیم شاید متوجه ما نشده و با شرکت تماس گرفتیم اما جواب ندادند...
از این برخورد که چشم در چشم ما زمان را به رخ ما کشید و عبور کرد خیلی حالم گرفته شد.
چون خارج از برنامه برایمان پیش آمده بود و حتی فرصت توضیح به ما نداد...
بعد با خودم گفتم شاید جای دیگر قرار داشته و نمی توانسته بیش از این منتظر ما بماند.
بعد گفتم خب می توانست حالا که ما را دیده بایستد توضیح بدهد و بگوید درک می کند اما چاره ای ندارد و بعد برود.
بعد گفتم شاید میخواسته به ما متذکر شود که سر وقت باید می آمدید و این جریمه را باید بپذیرید و هیچ توجیهی مورد پذیرش نیست...
هرچند ما تن نمی دهیم اینطور ربات گونه با انسان ها برخورد کنیم و باید انعطافی در برنامه ها باشد.
اما اگر این بخش را در نظر نگیریم واقعیت این است که در این دست کشورها اصطلاحا فرهنگ سازی شده ارزش زمان و نظم در برنامه
این نظم و دقت در زمان، تا این حد، در هلند وجود دارد و به نظرم از فرانسه هم جدی تر است. شخصا چند موردش را تجربه کرده ام. به معنی واقعی راس ساعت...
مثلا چند وقت پیش که وقت دکتر داشتم. وقتی وارد بیمارستان شدم، حتی منشی نبود. و چراغ های سالن نیمه خاموش بود. شک کردم که همین جاست و آیا همه چیز برقرار است؟ که دیدم مقابل شیشه منشی نوشته همه چیز هماهنگ است در سالن انتظار بنشینید. راس ساعت چراغ روشن شد پزشک مربوط خودش در را باز کرد نام مرا صدا زد و من به اتاقش رفتم. کمی قبل از من یک مراجعه کننده دیگر فقط آمد و وقتی بیرون آمد یک مراجعه کننده دیگر هم اضافه شده بود. یعنی راس ساعت هرکس برای وقت خود رجوع می کرد...
آنچه در بسیاری از موفقیت های کاری در این کشورها دیده می شود، همین حساسیت شدید به رعایت نظم در مدیریت زمان است. به شدت به وقت خود وسواس دارند و حتی وقتی از یکی از دوستان هلندی پرسیدیم که شما چرا اعصاب ندارید و وقتی یک ماشین متوقف می شود سریع بوق می زنید و معترض می شوید! می گفت: ما وقتمان مهم است و دوست نداریم بی جهت هدر شود!
نظم همان است که امام اول ما، علی ابن ابی طالب، در اولین وصیتش به اطرافیانش، با آن حال بعد از ضربت😭 فرمود:
«أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُم
همه شما و فرزندان و کسانم و هرکس را که نوشته ام به او می رسد به تقوی خدا و نظم داشتن در کارتان سفارش می کنم.»
در کتاب «گریز از ایمان، گریز از عمل» علامه شهید مرتضی مطهری میخواندم که: غرب از آن زمان از لحاظ انسانی به سمت فروپاشی رفت که «ایمان» را کنار گذاشت و جوامع اسلامی هم از آن زمان به انحطاط کشیده شدند که «عمل» به دستورات و فرامین دینی و ایمانی خود را کنار گذاشتند...
به شکل کلی، آن ها در ایمان لنگ می زنند، ما در عمل!
و جهان باید به سمت داشتن هر دو این دو مورد توامان برود.
ایمان و عمل صالح... و دنیای پس از ظهور، چنین دنیایی خواهد بود...
🌸مشاهدات و تجارب یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 از #هلند و فرانسه
@ninfrance
وضعیت مدارس هلند در دنیای کرونا زده
آموزش و پرورش هلند اعلام کرده که طی بررسی های انجام شده، مضرات در خانه ماندن بچه ها و از درس و فضای فعالیت دورماندن بسیار بیش از به مدرسه آمدن و احتمال گرفتن کروناست.
مثال هم زده که برخی درس را کلا رها کرده اند یا چند مورد خودکشی گزارش شده...
در نهایت با این تصمیم مدارس را باز کرده اند.
دیروز با دختر خانم دوستم که کلاس ششم است صحبت می کردم و می گفت: همه به مدرسه می روند و نه بچه ها و نه معلم ها هیچکدام ماسک نمی زنند! هیچ فاصله اجتماعی همه رعایت نمیشه...
فقط مدرسه گفته اگر احساس کردید کرونا گرفتید مدرسه نیایید. تا ۵ روز! اگر آزمایش دادید و مثبت بود. اگر منفی بود و فقط سرماخوردگی بود که نیاز نیست این پنج روز احتمالی رو هم بمونید و بلند شید بیاید مدرسه...
قوانین بازگشایی مدارس با جزئیات در پیوند زیر قابل ملاحظه است.
https://www.rijksoverheid.nl/onderwerpen/coronavirus-covid-19/onderwijs-en-kinderopvang/basisonderwijs-en-speciaal-onderwijs
🌸مشاهدات و تجارب یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 از #هلند و فرانسه
@ninfrance
حیوانات مظلومِ بیگناهِ زبان بسته را نخورید!
همکار فرانسوی میگفت: بعد از مدت طولانیِ توجه انسان به خودش و خواستههایش که نتیجهاش ظلم به حیوانات و طبیعت شده، و جهان در حال نابودی است - به زعم خودشان-، حالا فرهنگ به سمت توجه به طبیعت و حیوانات رفته و همین باعث شده که خوردن گوشت حیوانات تقبیح بشه و خوردن گیاهان تشویق.
و این یعنی تصور نشود که باز برایشان حقوق حیوانات یا طبیعت محترم شده، نه! باز انسانِ نگران از آینده و نجات خودش او را به سمت اصلاح و رعایت کشانده.
در غالب انیمیشن ها هم با جان بخشی به حیوانات و نمایش مظلومیت و رنج آنان، از کودکی بچه ها را آماده میکنند برای توجه بیشتر به حیوانات و مراقبت و حفاظت از آن ها
اما حتی یک انیمیشن در طول تاریخ سینمای جهانِ اینها نمیبینید که زبان کودکان فلسطینی، عراقی و افغانستانی شود و بگوید بای ذنب قتلت؟ به کدامین گناه اینها دارند به اسلحه شکارچیان درنده کشته و خورده میشوند...
اهمیت حمایت از داشتن دین خدا اینجاست.
امام فرمود: دین ندارید لاقل آزاده باشید. و دیدیم که حتی آزاده هم نبودند وقتی تیر سه شعبه به گلوی یک کودک شش ماهه زدند یا وقتی گوشواره از گوش دخترکهای مصیبت دیده کشیدند و از حرص از دست دادن حتی یک انگشتر، انگشت و انگشتر را با هم ربودند... چون دین است که انسان را آزاده می کند... آزاد از هر نوع خوی غیر انسانی...
دین است که نمی گذارد قساوت قلب تا آنجا قدرت تفکر انسان را فلج کند که برای یک ملیت شمع روشن کند برای یک ملیت نه...
برای یک ملیت متاثر شود برای یک ملیت نه...
برای حیوانات متاثر شود برای انسان ها نه...
به روایات موثق دینی قلب انسان میتواند بمیرد. در سینه باشد. بتپد و خون را پمپاژ کند. اما دیگر روحی که به آن دمیده شده بر آن حاکم نباشد که بتواند درست ببیند و بشنود و درک کند و اقدام کند.
و البته که این شامل همه نمیشود و دستی از غیب دارد بر سر عقل و قلب بشریت کشیده میشود و کم کم همه در اوج تسخیر و مسخ ذهنها و قلب ها در حال بیدار شدن و هوشیار شدند...
#افغانستان
#فلسطین
#عراق
#همه_جا
🌅مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از هلند و فرانسه
@ninfrance
وقتی مغزها را مشغول میکنند تا پر شوند و جایی نباشد برای توجه به موضوعات حیاتی بشریت...
بر تصویر بالا، سمت چپ، که چشم اشکآلود یک حیوان است، نوشته: لطفا مرا نکش!
#تکنوپولی
تصاویر بالا در رسانههای جهان
تصاویر پایین دنیای واقعی ما...
#افغانستان
#فلسطین
#عراق
#سوریه
#همه_جا
@ninfrance
💫عید بندگی مبارک
تا که چشمم باز شد دیدم که یارم رفته است
میهمانی شد به پایان و نگارم رفته است
با گل این باغ تازه انس پیدا کرده ام
گرم گل بودم که دیدم گل گزارم رفته است
بذر قرآن را به دل گرچه به دستم کاشتند
وقت محصولش که شد دیدم بهارم رفته است
در سحر تیر دعا سیل اجابت می نمود
با که گویم درد خود وقت شکارم رفته است
سفره ی پر رزق مهمانی رحمت جمع شد
درد در سینه نشسته سفره دارم رفته است
دلبر من هر سحر بر دیدنم مشتاق بود
آن که بوده هر سحر چشم انتظارم رفته است...
🌙مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از هلند و فرانسه
@ninfrance
بدتر از کرونا
قسمت اول
دیدن فیلم «بحران» خیلی قابل تأمل است.
موضوع فیلم: داروهایی توسط شرکتهای بزرگ وارد بازار میشود و به دست جوانان میرسد که اعتیادآور و مصرف زیاد آن باعث مرگ میشود. یک استاد دانشگاه و تیمش با تحقیقاتعلمی، از خطرناک بودن این داروهای اصطلاحا مسکن باخبر میشوند و نتایج را ارائه میدهند. اما چون این داروها به شکل انبوه تولید شده و ضرر مالی فراوان برای سازندگانش دارد، از انتشار اسنادی با خطر مرگ ممانعت میکنند. حتی دانشگاه هم برای قطع نشدن بودجهاش این نتایج را پنهان میکند و سماجت استاد را که می بینند، با رأی هیأت علمی دانشگاه! اخراجش می کنند. حتی سازمان دارو را هم میخرند و کاری برای جلوگیری از ورود این دارو به بازار نمیتوانند بکنند.
از چند زاویه این فیلم مرا به فکر فرو برد:
۱. بی اعتبار بودن تأییدات علمی دانشگاهها، وقتی پای منافع اقتصادی در میان باشد.
۲. بیاهمیت بودن جان جوانان خودشان چه برسد به جوانان سرزمین های دیگر
۳. وجود حق خواهان اما غریب بودنشان در جوامع غربی.
۴. استفاده از رسانه در راستای اهدافشان حتی اگر دروغ مسلم یا بیآبرو کردن آدمها باشد.
۵. با این نشانه، درک علت قابل اعتماد نبودن واکسنهای خارجی حتی اگر مهر تایید دانشگاههای تحقیقاتی و سازمان غذا و داروی کشورهای مختلف و سازمان ملل روی آن باشد...
https://www.imdb.com/title/tt9731682/?ref_=fn_al_tt_1
💡مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از هلند و فرانسه
@ninfrance