eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
519 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
با رفتنت ای اکبرم.mp3
2.03M
شماره 671 کانال نوحوا علی الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ با رفتنت ای اکبرم، “نور حرم رفت ۲” بال و پرم بودی ولی، “بال و پرم رفت ۲” ای قوت قلب حرم ای نور چشم مادرم پاشو بریم ای اکبر من پاشو غریبی‌مو ببین پاشو دیگه از رو زمین پاشو بریم پیغمبر من این دفعه گرگا یوسف دریدن باید بسازم با دل بریدن ▪️وَلَدی وَلَدی وَلَدی وَلَدی با ناله‌هات توی حرم، “تاب‌وتب افتاد ۲” بابای پیرت بی‌هوا، “از مرکب افتاد ۲” سخته چقد داغ جوون از زانوهام رفته تَوون صورت رو صورتت میذارم داغت شکست پشت منو جسم کَمت کشته منو داره میره صبر و قرارم دشمن با خنده میزد کنایه قرآنت آخر شد آیه آیه ▪️وَلَدی وَلَدی وَلَدی وَلَدی از سفره‌ی کرامتت، “پر شده صحرا ۲” پاشو ببین بالاسرت، “اومده زهرا ۲” میشه مگه یادم بره سنگینی خود و زره آورده بود جونت را بر لب دور از نگاه خیمه‌ها می‌پیچمت توی عبا ای وای اگه زینب ببینه میبینی از پا افتاده بابا مثل تو قلبم شد اِرباً اِربا ▪️وَلَدی وَلَدی وَلَدی وَلَدی *شاعر: محمدحسین مکارم https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
شور_رفتی تو لشکر.mp3
1.58M
شماره 672 کانال نوحوا علی الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ رفتی توی لشکر. گیر افتادی تنها با تیر و سر نیزه. شدی ارباً اربا تو رفتی و واست کوچه وا کردن زمین خوردی و شادی به پا کردن علی جانم علی جانم مثل زهرا زدنت. تو رو بی هوا خنده کردن پسرم. به اشک بابا پاش و ببین پشتم. شکست از غم تو چشمات و وا کن تا بشم مرهم تو لبای خشکت رو وا کن از هم تا یه بار دیگه واسه من بگی بابا علی جانم علی جانم پاش و از روی زمین. که مردم علی پاش و تا روی زمین. نخوردم علی جسم تو رو دیدم روی خاکِ صحرا پهلوت شکسته شد. شدی مثل زهرا چه جوری جسمت رو بردارم بابا تو هر جای صحرا پخشی واویلا علی جانم علی جانم جسمت و جمع می‌کنم. ولی رو عبا من که مُردم پسرم. با من راه بیا https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
زمزمه_رفتی تو لشکر.mp3
2.03M
شماره 673 کانال نوحوا علی الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ رفتی توی لشکر. گیر افتادی تنها با تیر و سر نیزه. شدی ارباً اربا تو رفتی و واست کوچه وا کردن زمین خوردی و شادی به پا کردن علی جانم علی جانم مثل زهرا زدنت. تو رو بی هوا خنده کردن پسرم. به اشک بابا پاش و ببین پشتم. شکست از غم تو چشمات و وا کن تا بشم مرهم تو لبای خشکت رو وا کن از هم تا یه بار دیگه واسه من بگی بابا علی جانم علی جانم پاش و از روی زمین. که مردم علی پاش و تا روی زمین. نخوردم علی جسم تو رو دیدم روی خاکِ صحرا پهلوت شکسته شد. شدی مثل زهرا چه جوری جسمت رو بردارم بابا تو هر جای صحرا پخشی واویلا علی جانم علی جانم جسمت و جمع می‌کنم. ولی رو عبا من که مُردم پسرم. با من راه بیا https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
سلام بر مداحان عزیز همـــراه 🌸 اگر هر کدوم از عزیزان، یک نفر 1⃣ ✅ فقط یک نفر را به کانال دعوت کنید که برا محرم امسال از مطالب کانال استفاده کنه میدونید چقدر ثواب برده اید 😊 پس یا علی بگو و لینک رو برا علاقمندان و دیگر مداحان بفرست 📲 https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
-علی_الحسین   ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ نوزن نیزه می مشکه من وسی آب ببورم د نارم می دو تا دسته من چتو تاب باورم من ابوالفضل علمدار حسینم کوفیان من ابوالفضل وفادار حسینم کوفیان دست باوردم بخورم آب خجالت بکشم می برار تشنه بسوجه من چتو آب بچشم دست می شین آب بخورد یاد تی طفلان دکفتم می چوم ارسو فو وو ای بار دیگر بوسوختم   پسر شیر خدایم زاده ی ام البنینم قهرمان کربلایم گوش به فرمان حسینم اگر می جان هزار تا تکه تکه بکونید نتانید حسین عشق می دیل جا واکونید هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اللهمَّ صلِّ علی صاحبِ الدَّعوَهِ النَّبَویَّهِ، والصّولَهِ الحَیدَریّهِ، والعِصمَهِ الفاطِمیَّهِ، صَلابَهِ الحسَنیَّهِ، والشُّجاعَهِ الحُسَینیَّهِ به بزم ماتم جدت بیا، ابا صالــــــح شده محرم جدت بیا، ابا صالــــح شُعار صبح ظهور تو، یا لثارات است به زیر پرچم جدت بیا،اباصالح 🔹خوش به حال اونایی که از زهرا گرفتن، بعضیا یه جوری ساکتن انگار بارشونم بستن، خوب اگه گرفتی کجا اومدی، برو دنبال زندگیت، اگه میبینی ما اومدیم هنو نگرفتیم، بعضیا انگار نه انگار شب ام البنینه، بعضیا یه جوری نشستن انگار پیشواز محرمه، تموم شد، هر وقت اینو دست من دیدی یا سرت بستی، بدون، یه روز دیگه اربابت بیشتر نیست، یه روز به اسیری زینب نیست آه،شعار صبح ظهور تو یا لثارات است به زیر پرچم جدت، بیا یا ابا صالح آقا هنووز خون گلوی حسین میجوشد به حرمت دم جدت بیا اباصالح 🔹بعضی وقتی مداح وظیفشه، گوشی رو بده دست مستمع، ببین، از دو روز دیگه دم اذان می بینمت، از دو روز دیگه غمای عالم میاد تو دلت، ما تازه داشتیم با این سیاهیا عادت می کردیم، به چشمت اومدم یا نه، خریدی یا نه، خسته شدم اقا، گلومون میسوزه صدات میکنیم، آه اشکم تموم بشه خون برات گریه میکنم، آه، بی هوا زدنت، مجبورم میکنی تو غزل این حرفا رو بزنم، روشن بشه روضه، چشمامون بباره ،آقا، برا ما نوشتی یه حرم یا نه؟، شب تاسوعا بزار روضمو بخونم، نگران زیارت نباشم، اول که یه، ایول لا بهتون بگم، پریشب که من اون داستانی که از اون پیرزنی که کاغذشو براتون خوندم، چقدر مطلع روضه برا من پیش اومد تو این دو روز، دم همتون گرم، توهمه ی پیاماها، حرفا، پیگیری ها، دوسه تاش به همم ریخت، یکی زده بود به ارباب راست میگم، من یه سال پولمو هی خورد خورد جمع کردم یه تومن شده، برا هیچ چی خرجش نکردم، اربعین برم حرم، به خدا من جوونم، اگه میشه این پیرزنه رو راهی کن بره، یکی دیگه زده بود، هیت الرضا قرعه کشی، اسمم دراومد، پولشم بهم دادن برم، گذاشتم بعد عاشورا برم، حاجی به پیره زنه بگو من نمیرم، پولمو میدم بگو اون بره حرم، اونایی که نداشتین کمک کنید، همین که تو دلت رد شد ای کاش داشتم میدادم، برات نوشتن یه زوار فرستادی کربلا، شب تاسوعایی میخام دلت نرم، بریم علقمه، با دل نرم نری علقمه گریه نکنی میمیری، میخام چشمات بباره، اون وقتی که روضه جاها باریک رفت دیگه نگی حیدر خمسه روضه مکشوف خوند، شب تاسوعاست، همین الان یه روضه بگم، خودم روشن بشم تو کربلا دوتا اتفاق افتاد، که اصلا به هم نمیخورد، یکی سه شعبه با علی اصغر، تیـــــر برا گلو نیس، سه شعبه، لذا سر همین به پوست اویزان، (این یدونه)، تو علقمه هم یه اتفاق نادر افتاد، معمولا با نیزه، به بدن زخم میزنن ب چشمت خورد یک نیزه، و با صورت زمین خوردی، (اینو باز کنم؟) ب چشمت خورد، فاصله کم شد و… من از اونایی که نظامی اند یه سوال بپرسم 🔹میگن حتی خلافکار،حتی نمیدونم، قاچاقچی، کسیکه دنبالشن، خطاکاره، باید بزنن، حکم تیرم دارن، میگن ازفاصله نزدیک حق نداری بزنی، (درسته یا نه آقا؟)، اگریه جانی و اعدامی روازفاصله نزدیک با تیربزنی، اول اینو میگیرن، میگن چرا از نزدیک تیرش زدی؟ کربلا، مطمئن شدن دستاش افتاده، مطمئن شدن، ازش کاری برنمیاد، قشنگ سرصبر، سرحوصله، مزاحمی نداشت، زانو شو زد زمین آقا تو فاصله یکی دومتری، با نیزه خودشو نگه داشت، آخ، تیرشو گذاشت، ببین زیرلب چی می گفت:قربتاً الی الله برای رضای خدا،نشونه گرفت، از دو متری چشُ درآورد، آه…حسیـــــــن.. آنکه ازجمع امامان، دو برادردارد دلبری ازهمه ی ما، دو برابردارد طرفی ام البنین و، طرفی فاطمه است کیست دربین عشیره، که دو مادر دارد لشکری زَهره ندارد که نگاهش بکند خواسته وقتی که کنارش، علی اکبردارد (میخوام کیف کنین، وگرنه ازاول تا ته با روضه میشه رفت، میخوام امشب قمرمنیربنی هاشم روبهتربشناسی) چقدربرروی پیشانی او می آید دستمالی که به سر، ازسرحیدردارد(جانم به این آقا) عملش را بزند کرب وبلاچیزی نیست کعبه تا کوه احد نیزترک بردارد این آقا یه ماهه، توحرمش عرض کردم،من افتخارمیکنم نوکر اون آقایی ام، که بدبخت بیچاره ها میان سرش داد میزنن، من افتخارمیکنم، دم از آقایی میزنم که ندارا براش شاخ و شونه میکشن، افتخار میکنم نوکر یه آقایی ام، که هرچی بهم ریخته است، میاد توحرمش، داد میزنه سرش و میره، می گیره و میره..دیدی؟ طرف دنیا پست و مقام داره، میاد تو حرم آقا، کُت شو در میاره، لا تا پاشنه کفش شونو میکشن، یعنی آقا جلوتو کسی عرض اندام نداره و این مقامُ ازکجا آورده؟ هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
👇👇 مثل امشب یافردا، عمه سادات اومد نزدیک قمربنی هاشم، آقا دست به سینه وایستاده بود، دستشو گرفت، خانم نشست، گفت بشین گفت اصلا، بشین عباس، گفت مادرم بفهمه واویلا..مادرم اجازه نداده جایی، شما بشینین منم بشینم، خانم داد زد: بشین دقم دادی ، بشین بیچاره ام کردی، داغ یه خواهر موند به دلم بگی، بشین میخوام برات حرف بزنم، مؤدب نشست، باز محترم، گفت جانم خانم، به من خانم نگو، دلم پره عباس، ببینی به چه روزی افتادیم، عباس دلم شورمیزنه، سرشو انداخته بود پایین، خانم، عباست نمرده ، خانم غصه نخوری، خودم نوکرتم خانم، شروع کرد حرف زدن گفت:عباس، عزیزم، دورت بگردم، خبرداری توحرم چی پیچیده؟ چی خانم؟ گفت، عباس راسته برات امان نامه آوردن؟، بچه ها توخیمه لرز افتاده تو جونشون، رقیه داره می میره، عباس میخوای بری؟ آه، یکی عباسُ بگیره… گفت خانم، نزن این حرفا رو، من مادرم ام البنینه، من غلامی رو یاد گرفتم، خانم، حالا که حرف شد بگم، چهار بار علقمه رفتم آب نخوردم، چون دیدم حسین آب نخورده، کجا میرم خانم؟ این ادب،ادب قمربنی هاشمه، که همه عالم هر جا، به هر دینی به ادب این آقا مینازن، یه افتخارما اینه تو مملکتمون دیدیم، می خوایم به هرکی فخر بفروشیم، میگیم ارمنی هامون میان میگیرن میرن، اما من میخوام اینجا یه حرفی بگم، ارمنیه نیاد بگیره من و تو بمونیم…. بچه ها، بیاید الان، با آقا، یه قول و قرار، یه شب جمعه، کجا؟ بین الحرمین، یه سری رو به عباس، یه سری رو به حسیــــن، اونجا با هم بخونیم: حسیــــن، دلم برات پر میزنه حسیـــــن، گدات داره در میزنه حسیـــــن، نذاری پرپر بزنه آقا وقت صفین بزن چند قدم، درمیدان چشم برتیر شما، مالک اشتر دارد آقا، هرامامی که تو را دید، دو دستت بوسید بوسه بر بازوی تو، لذت دیگردارد مدح تو بود، دلم از تب و تابش افتاد وای، برمعجرزینب، که رکابش افتاد (حالاروضه بخوانم) آخ، علقمه موج شد، عکس قمرش ریخت به هم دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم(با من بیا) تا که از گیسوی او، لخته خون ریخت به مشک گیسوی دخترکی، منتظرش ریخت، به هم… هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ▪️وقتی خبر شهادتشو به پیغمبر دادن ، پیغمبر گریه کرد ، ندا اومد به زودی از دخترت فاطمه صاحب فرزندی میشی به نام حسین " که تو کربلا می کشنش، پیغمبر گریه کرد ... ندا اومد باید به مادرش فاطمه هم خبر بدی ..." اونم فاطمه ای که "حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً" لبی عبدالله رو به سختی داره وضع حمل می کنه ،تا پیغمبر به فاطمه خبر داد ، زهرا هم گریه کرد ، پرسید بابا روزی که می کشنش، شما زنده ای یا نه؟ نه دخترم؛ باباش علی هست یا نه؟ !نه دخترم ؛ منه مادرش در قید حیات هستم یا نه؟نه دخترم ؛ "فَبَكَتْ فَاطِمَةُ بُكَاءً شَدِیداً" گریه ی زهرا بیشتر شد ... یه سوال کرد همونجا، دونه دونمون و اسممون رو نوشت پرسید "یا ابا" آگه ماها نیستیم "یاأبه فَمَن یَبکی عَلیه؟" پس کی بر حسینم گریه میکنه ... 🔹پیغمبر فرمود دخترم غصه نخور امتی میان ، نسلی بعد نسلی برا حسین تو زار میزنند ، گریه می کنند ... تا این بشارت و داد فاطمه گریه اش بند اومد ؛ یعنی تو با گریه ی بر حسین لبخند رضایت زهرا رو برا خودت ثبت می کنی ، پیغمبر فرمود دخترم باید یه قولی به من بدی ، چیه بابا؟ دخترم تو باید قول بدی از زن های گریه کنشون قیامت شفاعت کنی ، منم قول میدم از مردهای گریه کنشون شفاعت کنم ... حالا آماده ای یا نه؟ آماده ای شفاعت بی بی دو عالم رو بخری یا نه؟ تو دیگه مقدمه نمی خوای ، یاد همه شهدا بخیر ... همه شهدا زنده اند ، الان دارن روضه ی ما رو میشنون، حضرت صادق فرمود شهدا محضر ابی عبدالله هستند ، الان از محضر ابی عبدالله دارن به من و تو نظر می کنن ، اصلا بزار راحتت کنم فرمود جد ما از سمت راست عرش هر روز به گریه کنانش نظر می کنه ، "لینظر الی من یبکی" یعنی از اینجا به بعد محل نظر حسینی ... چیه اثر این نظر؟!! فرمود اولین اثرش اینه : خود ابی عبدالله براش استغفار می کنه ... حالا آماده ای یا نه ؟!!* نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت هوا زجور مخالف چو قیر گون گردید عزیز فاطمه از اسب ... سرنگون گردید ▪️دیگه اینجا مرحوم مقبل نمیگه چه جوری ابی عبدالله خورد رو زمین ، اما خود پیغمبر روضه ش اینجوری خوند " "فرمی بسهمن" یه تیری بهش زدن .. "فَخْراً أَنْ فرسحی سریعا ..." حسین .. هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مرحوم شیخ جعفر شوشتری می گوید: در روز عاشورا، چهار جا، چهار عضو بدن ابی عبدالله به خاطر بی آبی از کار افتاده بود، که حتی شاید اگر آب هم می دادند، کار از کار گذشته بود و فایده نداشت. اولین جایی که از عطش از کار افتاد چشمان امام حسین (علیه السّلام) بود، امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: جدّ ما در روز عاشورا، از شدت عطش چشمانش آسمان را دود می دید. دومین عضو، لبهای آقا بود، می دونی چرا؟ حمیدبن مسلم می گه دیدم لب های حسین علیه السلام مانند دو چوپ خشک شده به هم می خورد، دیدم از لبهای حسین داره خون می آید. سومین عضو زبان حضرت بود، همان زمان که علی اکبر را بغل گرفت، زبان در دهان علی گذاشت، علی اکبر دید بابا از خودِ او تشنه تر است. چهارمین عضو جگر حسین بوده، هلال بن نافع می گوید، آمدم نزدیک گودال، جنگ تمام شده، از بالای گودال نگاه کردم، دیدم لبهای حسین تکان می خورد، نزدیک تر رفتم، گفتم شاید حسین نفرین می کنه، دیدم می گوید: «لشگر جگرم از تشنگی می سوزد» از گودال آمدم بیرون، سریع رفتم آب آوردم، دیدم شمر داره بیرون می آید، گفت کجا می روی، گفتم می روم پسر فاطمه را سیراب کنم، گفت زحمت نکش، من سیرابش کردم.. آااای حسین... هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
▪️▪️▪️▪️▪️ چشمان خیس و ابری ات غم دارد آقا گلبرگ رویت، رود شبنم دارد آقا دارد نسیم غصه می آید ز کویت شال عزایت عطر ماتم دارد آقا امروز چه روزی ِ آقا جان؟برای صاحب روضه ی امروز:آجرك الله ما یک دهه تنها عزاداریم اما هر روز تو رنگ محرم دارد آقا فرمود: فَلاََ نْدُبَنَّک َصَباحاً وَ مَسآءً. شب و روز برای تو گریه می كنم. وَ لاََِبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً بعضی ها معنی اینجوری می كنند،میگن اگه اشك چشمم تموم بشه خون گریه می كنم،نه،معنای درستش اینه:نه اینكه اشك چشمم تموم بشه خون گریه می كنم،نه، بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً یعنی به جای اشك خون گریه می كنم. هر كی آرزو داره بگه با من: من آرزو دارم ببینم چشم هایم مثل تو خون با اشک توأم دارد آقا علامه ی بحرالعلوم میگن: تو بین الحرمین شاگرداش دورش حلقه زده بودند،روز تاسوعا،یه دفعه دیدند این مرجع بزرگوار با اون سن بالاش،دیدند عمامه اش رو از سرش برداشت،پاهاش رو از تو نعلینش در آورد،پا برهنه می دوید،هی به سر می زد،چی می گفت: عَلَی العباس واویلا حسین تنهاس واویلا شاگردها بهش گفتند:آقا ،سادات،مرجع بزرگوار،شما سنی ازت گذشته آقاجان،چرا اینجوری سینه می زنید؟شما آروم سینه بزنید،اینجوری سر رو برهنه نكنید،آشفته نشید. گفت:چی می فهمید شما؟! من خودم دیدم که حضرت بقیه الله (عج) با سر و پای برهنه در میان سینه زنان حاضرند و در حالی که به شدت گریه می کنند، بر سر و سینه خود می زنند. با دیدن این صحنه من دیگه نتوانستم طاقت بیاورم، از خود بی خود شدم... حالا كیآ می خوان امروز آقاشون رو دعوت كنند؟آقا جان امروز ما شمارو دعوت می كنیم،اما دیگه نمیگیم یا صاحب الزمان، امروز راهش رو یاد گرفتیم: سقای دشت كربلا اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل ای ساقی ِ لب تشنگان اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل آبی رسان به كودكان اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل 🔹از اباالفضل چند تا لقب تا حالا شنیدی؟ بعضی ها میگن:ساقی العطاشی،یعنی ساقی ی لب تشنگان ِ،بعضی ها بهش میگن:حامل الواء، یعنی علمدار كربلا،بعضی ها بهش میگن: اَبَا الْقِربَه یعنی پدر مشك. القاب مختلفی داره،اما امروز می خوام یكی از القاب آقا رو بگم،اصلاً روضه ی امروز من اینه،كه كمتر شنیدید، مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی رحمة الله علیه می فرمود: یكی از علمای شهر قم،مهمون من شد توی شهر قم."اونایی كه گرفتارند خیلی گوش بدهند" این عالم حاجتی داشت،گرفتاریه سختی داشت، مرتب می رفت جمكران دعا و سنا و توسل برمی گشت،بعد از مدت ها بهش گفتم:چه خبر،حل نشد؟ گفت:نه سید شهاب الدین،هرچی میرم جلو این گره كور تر میشه،دیگه كارد به استخونش رسیده بود،تا اینكه یه شب حالش منقلب شد و رفت جمكران،خودش برای مرحوم نجفی تعریف كرده بود این عالم.میگه:رفتم ، ایستادم نماز و دعا، متوسل شدم دیگه نفهمیدم،گفتم:یاصاحب الزمان ما تو عراق گره به كارمون می خوره میریم سراغ عموت عباس،ما میریم تو حرم عموت یه بار رو می زنیم گره مون باز میشه،آقا عموتون كه به ظاهر معصوم نیست،شما امام زمانی، معصومی،امامی،من این همه شب دارم میام و میرم،نمی خوای گره ی من رو باز كنی،گفتم:آقا من خسته شدم اگه حاجتم رو ندی،میرم پیش عموت گله میكنم.میگه:حالم منقلب شد،توی گریه خوابم برد ▪️تو عالم رؤیا حضرت اومد بالا سرم ،دست كشید روی سرم، گفت:كار درست رو تو میكنی، گفتم:چه طور آقا، من بد كاری كردم؟گفت:نه ،كار درست رو تو میكنی، ما اهلبیت هم كار داریم سراغ عباس می ریم،ما هم كار داریم عباس رو صدا می زنیم،میگه: آقا امام زمان فرمود:می خوای آقا رو صدا بزنی،می خوای عباس رو صدا بزنی،با این لقب صدا بزن،ما اهل بیت، من ِ امام زمان بخوام صداش بزنم، اینجوری صداش می زنم، به آقا میگم،به عموم میگم:  یا اباالغوث أدركنی ▪️ بعد فرموده بود:كربلا زن و بچه ها هم هر وقت كار داشتند می گفتند:یا اباالغوث،یعنی ای فریاد رس ما. امروز امام زمان به من و تو یاد داده، اَغثنی یا اباالغوث یعنی به فریادم برس. همه صداش می زدند یا اباالغوث،حتی خود ابی عبدالله،حتی خود حسین. 🔹شیخ كاظم اُزری داشت شعر می نوشت،رسید به این یه بیت: یوم ابوالفضل استجار به الهدی والشَّمس مِن كَدِرِ العَجاجِ لِثامُها روزی كه آفتاب تیره و تار شد،حسین پناه برد به عباس. یه دفعه قلم از دستش افتاد،گفت:شیخ كاظم چی گفتی؟ حسین امام ِ،عباس كه امام نیست دیگه ننویس،گریه كرد،توبه كرد،شب ارباب در عالم رؤیا اومد به خوابش،گفت: شیخ كاظم درست داشتی می نوشتی،می خوای درست تر بنویسی. چی بنویسم آقا؟بنویس: فقط من ِ حسین نه، روز عاشورا زن و بچه ام هم دنبال عباس می گشتند... هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
❇️ادامه روضه سقا 👇 ▪️حالا روضه بخونم برات: یكی از اونایی كه دنبال عباس می گشت،سكینه بنت الحسین بود،مشك آب ر و داد دست عمو، عمو من به بچه ها قول دادم گفتم: به عموم عباس میگم،كارش نشد نداره،بره سمت شریعه بر می گرده،عباس فریاد رس كربلاست،بعضی مقاتل نوشتند، نُه بار بعضی ها نوشتند شانزده بار زده به قلب لشكر،گره و باز می كرد و بر می گشت. عباس اجازه جنگیدن نداشت،ابی عبدالله بهش اجازه نداد بجنگه،فقط بهش گفت:عباسم می خوای بری برو، فقط برو برا بچه هام آب بیار وقتی اجناس غنیمتی رو آوردند،اما سجاد گفت:هرچی از ما بردید برگردونید،یه مرتبه دیدند یه مرد عربی اومد گفت:من یه چیزی بردم،فقط اول به من بگید صاحبش كیه؟ گفتند:چرا؟گفت:می خوام دستش رو ببوسم،گفتند:مگه تو چی بردی؟ گفت:من علم رو غارت كردم،گفتند: دستان علمدار الان زیر خاك ِ، حالا چرا می خوای دستش رو ببوسی؟گفت:آخه نگاه كردم به این چوبه ی علم دیدم همه ی این چوبه ی علم تیر خورده، فقط جای یه دست سالمه،یعنی اینقدر این آقا باوفا بوده،تا دم آخر علم رو رها نكرده: والله ان قـطـعـتــمــو یـمـیـنـــی انـی اوحــامــی ابـدآ عـن دیـنـی دریا کشید نعره صدا زد مرا بنوش غیرت نهیب زد که به دریا بگو خموش بعضی ها میگند:آب رو آورد بالا تشنه بود یكدفعه می خواست آب بخوره یاد تشنگی حسین افتاد.این اشتباهه وقتی که آب را به روی آب ریخت آمد چو موج در جگر بحر، خون بجوش نگید فَذَكَرَ عَطَشَ الْحُسَین درستش اینه فَذَكَّرَ عَطَشَ الْحُسَین.  تشدید داره فَذَكَرَ. "فَذَكَّرَ" تذكّر داد به آب گفتی به آب، آب چه بی غیرتی برو بی آبرو ،بی ریختن آبرو مکوش تو می خوای جلوی فاطمه آبروی من رو ببری؟تو می خوای جلوی حسین من و خجالت بدی؟ آب رو روی آب ریخت. عباس داره به آب میگه: آوردمت به نزد دهان تا بگویمت بشنو که العطش رسد از خیمه ها بگوش تو موج میزنی، علی اصغر از عطش گاهی به هوش آید، گاهی رود زهوش ▪️مشك رو به دوش انداخت،راهی ِ خیمه ها شد،الله اكبر،قربون این آقا برم،می خوام مقتل بخونم از سه مقتل،هم منتخب طُرِیحی، هم مقتل اَبی مِخنَف،هم مقتل العباس مرحوم مُقرَّم،با سند هیچ چیز از خودم نگم،خودت بفهمی كربلا چه خبر بوده. فَرَجَعَ مِنَ الفُرات. از فرات برگشت،كمین كردند،خیلی طول نكشید دست راستش رو زدند،مشك رو داد به شونه ی چپ، همه ی حواسش به مشك ِ،یه مرتبه دید دست چپ رو هم زدند،شروع كرد رجز خواندن: والله ان قـطـعـتــمــو یـمـیـنـــی انـی اوحــامــی ابـدآ عـن دیـنـی دست راست رو زدند،چپ رو زدند، ▪️فحمل القربة بأسنانه دیدند مشك رو به دندان گرفت،به اسب نهیب زد تا سریع حركت كنه،میخواد مشك رو برسونه،از دور همه دارند عباس رو نشونه می گیرند ▪️مقتل میگه: وَ یَداهُ یَنفَخانِ دَما از دو دستش مثل سیلاب خون می ریخت،اما حواسش به مشك ِ،مشك تو دندوناش ِ،سرعت زیاد😭 یه مرتبه عمر سعد دستور داد: فَحَمَلوا علیه باَجمَعِهم جَمیعا عمر سعد دستور داد:همه با هم حمله كنید،نه یه نفر،نه صد نفر،نه هزار نفر،چهار هزار نفر.حسین...😭 حمله كردند،به قاسم و علی اكبر هم دسته جمعی حمله كردند،اما نه دیگه چهار هزار نفر به یك نفر،همه دورش حلقه زدند. فِرقَةٌ بالسَّهم معنی كنم یانه؟یه عده با تیر، فِرقَةٌ بالحجارة یه عده با سنگ،تیر به مشك خورد،همه امیدش داره رو خاك می ریزه، 😭تیر به سینه خورد،"سادات" تیر به چشم خورد، آدم یه دونه خار تو چشمش بره،دیگه طاقت نمیآره،هر كاری كرد تیر رو در بیاره نشد،دست نداره،زانوهاش رو آورد بالا،سرش رو خم كرد، ▪️فَضَرَبه رَجُلٌ مِنهُم بعَمودٍ مِن حَدید چنان با عمود آهن....حسین.... همچین كه عمود آهن زدند،عباس با صورت رو خاك افتاد،داداشش رو صدا كرد:یا اخا داداش منم رفتم،نمی دونم ابی عبدالله خودش رو چه طور رسوند،اما نوشتند جوری اومد،تا رسید دید دور عباس رو حلقه زدند،من نمیگم،مقتل میگه:تا حسین دید دارند عباس رو می زنند، وَ صَرَخَ الحُسَین صَرخَةً شَدیدا دیدند حسین داره داد میزنه،میگه: وا عباسا.. حسین......... پاشو علمدار حرم، هنوز علمداری پاشو آوردم دستاتُ ،علم رو برداری پاشو می خوام بدونن،که کاشفَ الکُروبی پاشو می خوام تو صحرا ،علمت و بکوبی یا ساقی العطاشا روضه ی من اینه،هر كی تا حالا داد نزده شرمنده ی حضرت زهرا نشه.حسین میخواد یه كاری كنه عباس بلند شه،چیكار كنه؟سادات ببخشند،این شعر فقط مال تاسوعاست تو می دونی که بعد تو ،چی به سرم میاد خودم که هیچ چی به سر اهل حرم میاد خواهرمون به غیر از ،من و تو یار نداره الان داره تو خیمه،گوشواره در میاره یه نفر بعد از عباس دست به كمرش گرفت،اون حسین بود،یه نفرم دو دست رو سرش زد.آی حسین...😭 خدا به باب الحوائج فرج امام زمان ما برسان🙏 هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998