eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
519 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دارید میرید به شهر عشق با دلی زار و مبتلا برا زیارت بهشت به سرزمین کربلا خدا نگهدار آی عاشقای بی ریا خدا نگهدار برای ما کنید دعا خدا نگه دار اجر شما با شهدا خدا نگهدار مُسافرای کربلا... وقتی رسیدید به حرم آی زائرای کربلا یه دونه یا حسین بگید به جای ما جامونده ها این یا حُسینا اُمیدِ روز محشره این یا حُسینا روضهٔ چشمای تره این یا حُسینا زمزمهٔ یه مادره خدا نگهدار مُسافرای کربلا... میرید به اونجا که شده سری جدا از پیکری توو خاکِ سرخ قتلگاه ناله میزد یه مادری آه و واویلا گِریَم به سوز و اشک و آه آه و واویلا بچه یَتیما بی پناه آه و واویلا شمر و سَنان و قتلگاه خدا نگهدار مُسافرای کربلا... شاعر: امیر عباسی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
1721143.mp3
3.65M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اولین شب چله عاشورا ؛ به یاد شهید ابراهیم رئیسی🌿 . سعی کنیم هر شب یا روز به یاد یک شهید زیارت عاشورا بخوانیم و ثواب آن را تقدیم‌شون کنیم انشاالله که حاجت روا بشید :)🙏 یادمون نره که چله ترک گناه هم از امشب شروع کنیم و حداقل یک گناه رو بذاریم کنار . چله ترک گناهم اینجوریه که .. امشب با خودت عهد می بندی که حداقل یه گناهُ تا چهل روز دیگه انجام ندی و بذاریش کنار✅ حتی شده یه گناهُ امشب بذار کنار !! بیاید ماهم از امشب حداقل یه گناهُ بذاریم کنار ؛ باشه ؟ :))))))) بیایید دلمونو مثل بچه ها پاک کنیم🌸 تا رزق گریه محرمُ بهمون بدن !! ✓امشب به خودت بگو من دیگه به نامحرم نگاه نمی کنم 😔 ولی امام حسین شما رزق گریه بهم بده.. 😭 ✓به خودت بگو چشامُ از گناه دور نگه میدارم تا بتونم محرم برات اشک بریزیم ✓با دهنم گناه نمیکنم تا بتونم امام حسین‌مو صدا کنم . تستش کن ؛ بخدا ضرر نمیکنی ؛ از امشب چله رو بگیر می فهمی بعد چهل روز من چی میگم (: نثار حضرت زهرا و مادر امام زمان حضرت نرجس خاتون صلوات 🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنَا رُقَيَّةَ(س)، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ》🔶🔸 ✅اسرای کربلا را بعد مجلس یزید، در خرابه ای نزدیک کاخ یزید، سکنی دادند. حضرت رقیه(س) همواره می پرسید : 📋《عَمَّتِی! اَینَ اَبِی؟》 ♦️عمه جان! پدرم کجاست؟ همراهان در جواب، به او می گفتند : 📋《اِنَّ اَبَاکَ فِی سَفَرِِ!》 ♦️پدرت به سفر رفته است. چون هراس از این داشتند، که رقیه(س) از شهادت پدر مطلع شود. تا اینکه در یکی از شبها، با خیال پدر، سر روی خاک غمناک خرابه نهاد، و خوابش برد. و در عالم خواب پدر را دید و سپس با وحشت از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریه کردن شدید! در حالی که با ناله می گفت : 📋《اِئتُونِي بِأَبِي وَ نُورِ عَینِي!》 ♦️پدرم و نور چشمم را نزد من بیاوردید.(۱) و شروع کرد به فریاد زدن که؛ 📋《وَاأَبَتَاهُ! وَاقُرَّةَ عَينَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》 ♦️ای پدر! ای نور دیده ام! ای حسینم! و چنان صيحه كشيد كه خرابه نشينان هم پريشان شدند. 📋《وَکُلَّمَا أَرَادَ أَهلُ البَیتِ إِسکَاتَهَا، اَزدَادَت حُزنَاً وَ بُکَاءً وَ لِبُکَائِهَا اَخَذَ أهلُ البَیتِ فِی البُکَاءِ الشَّدِیدِ》 ♦️و هرگاه اهل بیت خواستند او را آرام كنند ممكن نشد و آن مظلومه، آرام نگرفت و گریه او زیادتر شد و به گریه رقیه(ع) اهل بیت نیز به گریه شدید افتادند. در حالی که ؛ 📋《فَضَجُّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدُوا الْأَحْزانَ وَ حَثُّوا عَلي رُؤُسِهمُ التُّرابَ، وَ لَطمُوا الْخُدودَ وَ شَقُّوا الْجُيوبَ، وَ قَامَ الصِّياحُ》 ♦️گریه کننان ضجّه می زدند و حزن و اندوه را از نو گرفتند و خاک بر سر و موهایشان می ریختند و به صورت های خود لطمه می زدند و گریبان چاک می کردند و صدای ناله و شیون بالا رفت. 📋《فَسَمَعَ یَزِیدُ أَصوَاتَ بُکَائِهِم》 ♦️یزید از گریه رقیه(س) و اسرای خرابه با خبر شد. 📋《فَقَالَ : مَا الخَبَرُ؟》 ♦️گفت : چه خبر شده است؟(۲) 📋《فَفَحَصَوُا عَن‏ِ الوَاقِعَةِ وَ قَصُوهَا عَلیَه‏ِ!》 ♦️پس تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند(۳) که؛ 📋《إِنَّ بِنتَ الحُسَینِ الصَغِیرَةَ المَوجُودَة مَعَ السَبَایَا فِی الخَرِبَةِ رَأت أَبَاهَا فِی نَومِهَا فَاستَیقَظَت وَ هِیَ تَطلُبُهُ وَ تَبکِی وَ تَصِیحُ!》 ♦️این صدای دختر کوچک حسین(ع) است که به همراه اسراء در خرابه است. و خواب پدرش را دیده و اکنون بیدار شده و گریه کنان بهانه ی پدر را می گیرد. وقتی یزید این حرف را شنید، دستور داد : 📋《اِرفَعُوا إِلَیهَا رَأسَ أَبِیهَا وَحَطَّوهُ بَينَ يَدَيهَا تَتَسَلَّى!》 ♦️سر پدرش را براى او ببرید، تا با آن آرام بگیرد!(۴) در برخی نقل ها آمده است که آن لعین گفت : 📋《وَاَطرَحُوا رَأسَ الحُسَينِ(ع) بِحِجرِهَا》 ♦️سر حسين(ع) را به دامنش بياندازيد.(۵) پس؛ 📋《فَجَاؤُا بِالرَّأسِ الشَّرِیفِ وَ هُوَ مُغَطَّی بِمَندِیلِِ دَیبَقِیِِ فَوُضِعَ بَینَ یَدَیهَا وَ کَشَفَ الغِطَاءُ عَنهُ》 ♦️سر مطهر را به خرابه آوردند، در حالی كه آن را روی طبقی گذاشته و سر پوشی هم به روى آن کشیده بودند و با این وضع، آن را در مقابل دیدگان رقیه(س) گذاشتند.(۶) در این هنگام رقیه(س) پرسید : 📋《مَا هَذَا؟ أَنَا لَم اَطلُب طَعَامَاً إِنِّی أُرِیدُ أَبِی!》 ♦️این چیست؟ من طعام نخواستم، من پدرم را می خواهم. به او گفتند : 📋《هُنَا أَبُوکَ!》 ♦️پدرت در این طبَق هست! 📋《فَرَفَعَت المِندِیلَ فَرَاَت رَأسَاً فَفَزَعَت فَقَالَت : هَذَا رَأسُ مَن؟!》 ♦️پس در این هنگام رقیه(س) سرپوش از روی طبَق کشید و فریاد کنان گفت : این سر کیست؟ آنان گفتند : 📋《هَذَا رَأسُ أَبیِکَ! فَرَفَعَت الرَّأسَ وَ ضَمَّتهُ إِِلَى صَدرِهَا》 ♦️این سر پدرت است. پس رقیه(س) سر را بلند کرد و به سینه چسباند. 📋《فَتَقَبَّلُهُ و تَبْكِي وَ تَضرِبُ عَلَي رَأسِها وَ وَجْهِهَا حَتَّي امْتَلأَ فَمُهَا بِالدَّمِ》 ♦️پس مکرر صورت پدر را مي بوسيد و بر سر و صورت خود می زد، تا اينكه دهانش پر از خون شد.(۷) طریحی نقل می کند که رقیه(ع) در این هنگام گریه کنان خطاب به سر پدر می گفت : 📋《يَا أبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟ يَا أبَتاهُ! مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ؟ يَا أَبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذي أَيتَمَنِي عَلَي صِغَرِ سِنِّي؟ يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاً! يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي وَسَدتُ الثَّرَى وَلَا أَرَى شَيبَكَ مُخَضِّبَاً بِالدِّمَاءِ!》 ♦️پدر جان! چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ پدر! چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ پدر جان! اي كاش پيش از اين نابينا  مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم. پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم.(۸) @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌ ادامه👇
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 آن مظلومه آرام نمي گرفت و همچنان نوحه مي كرد، تا اینکه ؛ 📋《فَغُشيَ عَليهْا وَ انْقَطعَ نَفَسُهَا》 ♦️غش كرد و نفس او قطع شد. در این هنگام، ويرانه از ناله ی اسيران يك پارچه گريه شد و مخدّرات بر سر می زدند و به سينه می كوبيدند. در این هنگام امام سجاد(ع) خطاب به زینب کبری(س) فرمود : 📋《عَمَّتِی! اِرفَعِی الیَتِیمَةَ مِن رَأسِ وَالِدِی فَإِنَّهَا فَارَقَت الحَیَاةَ》 ♦️عمه جان! یتیم پدرم را از روی سر بریده ی پدرم بلند کن، که [هر لحظه ممکن است] روح از بدنش درآید. 📋《فَرَفَعَتهَا السَیِّدةُ زَینَبُ(س) فَوَجَدَتهَا قَد فَارَقَتِ الحَیَاةَ فَغَسَّلَتهَا وَ کَفَّنَتهَا وَ دَفَنَت فِی دِمَشقَ》 ♦️پس زینب کبری(س) رقیه را گرفت، در حالی او جان داده بود. پس زینب او را غسل داد و کفن کرد، رقیه(س) در دمشق (خرابه شام) دفن شد.(۹) در نقلی دیگر آمده است که ؛ 《فَبَکَت بُکَاءً شَدِیدَاً، حَتَّى غُشِیَ عَلَیهَا، فَلَمَّا حَرَّکُوهَا فِإِذَا هِیَ قَد فَارَقَت رُوحُهُا الدُنیَا》 ♦️رقیه(س) آنقدر گریست که بیهوش افتاد و او را حرکت دادند، ولی او از دنیا رفته بود.(۱۰) طبری در کامل بهایی نقل می کند : 📋《فَفَزَعَت‏ الصَبیَّةُ وَ صاحَت‏ فَمَرَضَت‏ و تُوَفَّیَت‏ فِی‏ أیامِها بِالشَامِ》 ♦️آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در خرابه شام در گذشت.(۱۱) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : به خواب دیده ام امشب قرار می آید  خزان عمر مرا هم بهار می آید  شنیده ام به تلافیِ بوسه ی گودال  برای دلخوشی ام بیقرار می آید  بیا بساط پذیرایی ام همه جور است  همیشه شَه به سراغ ندار می آید  اگرچه یک یک انگشت ها ز کار افتاد  برای شانه زدن که به کار می آید  چنان ز ترس زمین خورده ام که در گوشم  هنوز نعره ی آن نیزه دار می آید  چه حرف ها که در اینجا به دخترت نزدند  صدای بی کسی از این دیار می آید  سرت به نیزه که چرخید؛ قلب من هم ریخت  دوباره دور تو چندین سوار می آید  👤محسنی فر  📚منابع : ۱)الايقاد شاه عبدالعظیمی، ص۱۷۹ ۲)مع‌ الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۸ ۳)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ ۴)مع‌ الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۹ ۵)شعشعة الحسينيه یزدی، ج۲، ص۱۷۱ ۶)نفس المهموم شیخ عباس قمی، ص۴۱۵ ۷)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴ ۸)المنتخب طریحی، صص۱۳۶_۱۳۷ ۹)تسلیه المجالس حائری، ج۲، ص۹۳ ۱۰)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴ ۱۱)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
12-Mirdamad-Shab 10 Moharam1398-001.mp3
24.2M
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ نمیشه باورم که وقت رفتنه... حاج مهدی میرداماد 🎤 با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ای دختر فضل و مادر غم زینب وی اسوه صبر و گل ماتم زینب از بعد حسین پرچم عاشورا را بر دوش کشیدی تو به عالم زینب 🔹امروز بیائید بریم گوشه خرابه شام ، بریم یتیم نوازی کنیم ، انشاءالله هیچ وقت دختر بی بابا در زندگیت بزرگ نکنی ، امروز حاجت دارها دست به دامن سه ساله امام حسینبزنید.. ▪️ بمیرم برای زینب که هر وقت بچه های امام حسین را می زدند زینب می آمد خودش را سپر می کرد ، صدا زد عمه جان : مگر ما بلبلان لانه نداریم به جز ویرانه کاشانه نداریم همه رفتند سوی خانه خویش مگر ای عمه ما خانه نداریم ▪️رحمت خدا بر آن چشمی که برای حسین و بچه های حسین گریه کند ، انشاءالله کنار حرمش گریه کنی.. 😭 صدا زد عمه جان : دوست دارم که شب هجر پدر سر گردد دیده از دیدن او باز منور گردد من دعا می کنم ای عمه تو آمین بر گو کز سفر باب من خسته جگر بر گردد ▪️عمه دلم برا بابا پر می زند ، عمه دلم تنگ شده می خواهم بابایم را ببینم ، از کربلا تا شام هر وقت این دختر بهانه بابا می گرفت عوض اینکه نوازش کنند با تازیانه آرام می کردند... 😭 آمد چو یار آشنا آرام شو آرام شو دیگر شدی از غم رها آرام شو آرام شو گفتی پدر جانم چه شد، گفتم که درمانم چه شد این است پدر این است دوا آرام شو آرام شو... ناله بزن بگو یا حسین... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
29.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 خادم ملت یعنی آخرش مثل حسین تنها/ تنت بمونه شب توی صحرا...😭 حاج محمدرضا بذری🎤 با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ 🥀شهید بی سر شهید پرویز اسکندری... 🔹مادرش میگه هر وقت از منطقه میومد ، دور و بَرِ من می چرخید؛ هی التماسم می کرد،می گفت: مادر دعا کن من مثل امام حسین شهید بشم. گفت: آخرین باری که رفت برای کربلای پنج دیگه برنگشت.. آخرین بار زنگ زدن گفتن: پسرتونو آوردن معراج؛ بیاید شهید دارید.. 😭   میگه:رفتیم بافامیل ، همسایه ها.. تاواردمعراج شدم، محارمم اومدن دورموگرفتن ، مردای محرم دورموگرفتن...😭 ▪️الهی بمیرم برات زینب که مرد محرمی جز زین العابدین نمونده بود اونم نیاز به پرستاری تو داشت...😭 بی بی جانم...بی بی جانم... میگه :محارمم اومدن دورموگرفتن؛ دیدم رو یه سکو یه تابوت گذاشتن؛ روش گل ریختن...😭 یه وقت پدر شهید رو "همسرم رو" دیدم. زیربغلاشوگرفتن دارن میبرن...😭 ▪️گفتم:برید کنار میخوام برم پسرمُ ببینم گفتن:اگه میشه نرو... میشه نری؟ گفتم:بریدکنار قیامت ازتون نمیگذرم؛ میخوام پسرموببینم...هی گریه کردن دور و بر من گفتن:تو رو خدا نرو...😭 میگه:همه رو کنار زدم رفتم بالای سکو.. ▪️دیدم روی تابوت بازه؛ یه وقت دیدم خدایا بدنش هست، سرش نیست...😭 یادم افتاد به من می گفت :مادر! برام دعا کن من مثل امام حسین شهید بشم ...😭 ▪️پاهام سست شد؛همونجانشستم.. یه لحظه یاد حضرت زینب افتادم..😭 میگه : با خودم گفتم، زینب سلام الله علیها،عصر عاشورا اومد کنار این بدن، چطور به این تنِ بی سر بوسه زد ؟!. 😭 گفتم: من می بوسم بدنشُ...😭 میگه: سر رو بردم داخل تابوت ...انگار مُردم ...انگار از دنیا رفتم... بوسه زدم به این گردنی که سر روی او نبود...😭 من بمیرم برا دل خانم زینب... 😭 آااای حسین... 😭  @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ خاک حجره مثل خاک کربلا سوزان نبود لااقل تا لحظه ی آخر تنت عریان نبود مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای! آقا چرا عبا به سرخود کشیده ای !؟ با درد کهنه ای به نظرراه می روی !؟ مانند مادرت چقدر راه می روی ! خون ِجگربه سینه به اجبار می دهی راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟ در کوچه های طوس زمین می خوری چرا ؟ با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده خاک لباس های خودت را تکان بده ▪️نمی دونم با این بیت دل شما كجا میره، نمی دونم شما الان ذهنتون كجا میره، یكی مدینه میره، یكی گودال میره، یكی میره پهلو عمه جانش زینب، یكی میره مجلس ِ شام، نمی دونم حقش رو ادا می كنی یانه؟.. مقداری از عبای شما پاره شد، ولی... نیزه نزد کسی به تو از کینه علی اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت چشمی به سمت مقنعه خواهرت نرفت ای حسین...😭 ▪️مردم نیشابور خیلی با احترام آقا رو تشییع می كنند.. ▪️آقا بمیرم برات امام رضا، آقا جان شما رو كفن كردن، رو تابوت شما گل ریختن، با احترام بردن.. ▪️لایوم كیومك یا اباعبدالله، آقا نبودی جدت حسین رو غروب عاشورا، اسباشون رو نعل تازه زدن، بر بدن حسین تاختند، نبودی ببینی غروب عاشورا جلوی زن و بچه اش، لباساش رو كندن، آقا نبودی ببینی شمر نامرد نشسته بود رو سینه ی حسین، خانم زینب بالای گودال ایستاده... 😭 ▪️وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،حسین...   ای تشنه لب حسین جان ای بی كفن حسین جان... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
ManVaShoma.mp3
4.71M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ امشب به نام امام رضاست من و شما هر موقع گرفتار میشیم عقده دل داریم کربلا که نمیتونیم بریم مدینه که دوره اما میگم به بلیط مشهد بگیریم بریم کنار حرم امام رضا امشب به امام رضا بگو آقا درسته میگن تو غریبی امام آقا منم غربیم منم کسیو ندارم امشب بگو امام رضا جوون دارم خجالتشو میکشم امشب بگو امام رضا مریض تو خونه دارم امشب بگو امام رضا از دوا و دکتر خسته شدم امشب بگو امام رضا مشکلات زندگی دارم امشب بگو امام رضا جوانم آبرو دارم آرزو دارم اما همه جا حرف دلمو نمیزنم به جان مادرت فاطمه... به زندگی م نگاه کن.. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 تا روی خاک پا کشیدی برادر ▪️ان شاءالله هیچوقت برادرت جلوت جون نده ها.. تا روی خاک پا کشیدی برادر تنهایی منو دیدی برادر با این خجالتی که تو چشاتِ داری خجالتم میدی برادر ▪️دیدن هی پاهاشُ جمع میکنه هی خودشو جمع میکنه.. 😭 دارم تمنا میکنم ، اباالفضل چشامُ دریا میکنم ، اباالفضل خودم میرم از زیر پایِ لشکر دستاتُ پیدا میکنم اباالفضل ▪️چرا دستاتُ پیدا میکنم؟! آخه این دستا قیامت سبب شفاعت امت مادرمه مادرم با این دستا کار داره ..😭 رسید بالاسرش ، شاید درست نباشه این لفظ شاید به دور از شان امام باشه اما ببخشید دیگه واژه ای نبود این داغ انقدر سنگینِ نوشتن ابی عبدالله گریه زیاد کرد کربلا ..😭 ▪️کنار بدن قاسم جوری گریه کرد از حال رفت بالاسر علی اکبر بلند گریه میکرد وَ رَفَعَ الْحُسَينُ،صَوْتَهُ بِالْبُكاء اما بالاسر عباس دیگه گریه نمیکرد داد میزد .. صرخ الحسین ..😭 چی میگفت؟! رسیده مادرم تو رو خدا پاشو بریم حرم بخاطر رباب بخاطر اشکای دخترم ▪️این دوتا رو من کاری ندارم ، این دوتا خیلی اذیت نمیکنه گرچه روضه ست ، اما بعدیش جا داره آدم داد بزنه بعدیشو غیرتی گوش میده.. رسیده مادرم تورو خدا پاشو بریم حرم بخاطر رباب بخاطر اشکای دخترم پاشو یه کاری کن ببین محاصره ست حرم.. 😭 ▪️ببین همه دور حسین حلقه زدن .. ببین دارن به خیمه ها نگاه بد میکنن ..😭 پاشو بریم حرم، عمویِ خیمه نذار بریزه آبرویِ خیمه بعد زمین خوردنِ تو یه لشکر نگاهشون رفته به سوی خیمه بالاسرت خیلی خرابه حالم دارن میخندن عزیزم به نالم داری منو تنها میذاری اما دلت میاد اسیر بشه سه سالم! ببین قیامتِ ، حرم مهیای اسارتِ تنها چیکار کنم ، حرمله اینجا فکر غارتِ دارن میرن حرم ، ببین قیامتِ ▪️یه ساله یه عده منتظرِ امشبن .. یه عده منتظرن شب تاسوعا برسه .. بذار راحت بگم حتی یه عده فردا شب خیلی حال گریه ندارن ، میره تا ظهر عاشورا فردا شب سنگینیِ شب دعا و شب مناجاتُ شب قرآنُ شب احیاس .. اما امشب شب گریه ست ..😭 سقایِ دشت کربلا اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل 🔹حیفم اومد شب تاسوعا شب ساعتُ زمانُ خستگی نیست.. حرم اباالفضل میری نگاه به ساعت میکنی مگه !! اصلا زمانُ نمیفهمی .. رسید کنار شریعه ، دست برد زیر آب (خیلی این چند بیت بهت میچسبه تورو خدا دل بده) حیفه شب تاسوعا از دستت بره .. دریا کشید نعره ، صدا زد مرا بنوش عباس به آب رو نزد آب رو زد به عباس .. آب التماس میکرد یه ذره لباتُ تر کن.. 😭 دریا کشید نعره صدا زد مرا بنوش غیرت نهیب زد که به دریا بگو خموش وقتی که آب را به رویِ آب ریختی آمد چو موج در جگرِ بحر خون به جوش ▪️عبارت میگه و رمل الماء علی الماء .. سوال دارم چرا نمیگه آبُ ریخت رو آب؟! و رمل الماء علی الماء یعنی آبُ آوورد بالا محکم زد رو آب.. 😭 به قول یه اهل دلی می گفت انگار میخواست به آب یه سیلی بزن.. وقتی که آب را به رویِ آب ریختی آمد چو موج در جگرِ بحر خون به جوش گفتی به آب ، آب چه بی غیرتی برو بی آبرو ، به ریختن آبرو مکوش آوردمت به نزدِ دهان تا بگویمت بشنو که العطش رسداز خیمه ها به گوش تو موج میزنیُ علی اصغر از عطش گاهی به هوش می آید گاهی رود زِهوش در آب پا نهادمُ بر خود زدم نهیب گفتم بسوز از عطشُ آب را منوش باالله بود زِ رشته‌ی عمرم عزیزتر این بند مشک را که گرفتم به روی دوش آااای حسین.... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌