eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
519 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 گفت: به من دستور داده شده تا گردن شما را بزنم، شما مگر كیستید؟ گفتند: ما از خاندان پیامبریم و از ترس جان از زندان ابن زیاد گریخته و این پیرزن ما را میهمان كرد و اینك دامادش مى‏خواهد ما را بكشد. غلام سیاه دست و پاى آنها را بوسید و گفت: جانم به قربان شما اى عترت پیامبر سپس شمشیر را به دور انداخت و خود را به فرات افكند و گریخت، و در پاسخ اعتراض صاحب خود گفت: من به فرمان توأم تا تحت فرمان خدا باشى، و چون نافرمانى خدا كنى من از تو اطاعت نمى كنم. 🔹داماد پیرزن بعد از این جریان پسرش را خواست و گفت: من اسباب آسایش تو را از حلال و حرام فراهم مى‏كنم و دنیاى تو را آباد خواهم كرد، فوراً این دو كودك را گردن بزن و سرهاى آنها را بیاور تا نزد عبیدالله بن زیاد برده جایزه بگیرم. فرزندش شمشیر بر گرفت و كودكان را جلو انداخت و به طرف فرات روانه گشت، یكى از آنها گفت: اى جوان! من از عذاب دوزخ براى تو بیمناكم. گفت: شما كیستید؟ گفتند: ما از عترت پیامبر محمد رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم هستیم، پدرت مى‏خواهد ما را بكشد. 🔸آن پسر هم پس از آگاهى، آنان را بوسید و همانند غلام سیاه شمشیرش را به دور انداخت و خود را به فرات افكند، پدرش فریاد زد: تو هم نافرمانى كردى؟ گفت: فرمان خدا بر فرمان تو مقدم است. 🔸آن مرد گفت: جز خودم كسى آنها را نكشد؛ شمشیر بر گرفت و آن دو كودك را به كنار فرات برده تیغ بر كشید و چون چشم كودكان به شمشیر برهنه او افتاد گریسته و گفتند: اى مرد! ما را در بازار بفروش و مخواه كه روز قیامت پیامبر خدا دشمن تو باشد. گفت: سر شما را براى ابن زیاد مى‏برم و جایزه مى‏گیرم. گفتند: خویشى ما با رسول خدا را نادیده مى‏گیرى؟ گفت: شما با رسول خدا پیوندى ندارید گفتند: اى مرد! ما را نزد عبیدالله ببر تا خودش درباره ما حكم كند. گفت: من باید با ریختن خون شما خود را به او نزدیك كنم. گفتند: اى مرد! به كودكى ما رحم كن! گفت: خدا در دلم رحمى نیافریده است. گفتند: پس بگذار ما چند ركعت نماز بخوانیم. گفت: به حال شما سودى ندارد، بخوانید. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌ ادامه... 👇
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ▪️آنها چهار ركعت نماز خوانده و چشم به آسمان گشودند و فریاد بر آورند كه: یا حى یا حكیم یا احكم الحاكمین میان ما و او به حق حكم كن.(۳) ▪️سپس آن مرد برخاست و اول گردن برادر بزرگتر را زد و سرش را در پارچه‏اى گذارد؛ پس برادر كوچك، خود را در خون برادر بزرگتر غلطاند و گفت: مى‏خواهم رسول خدا را ملاقات كنم در حالى كه آغشته به خون برادرم باشم. آن مرد گفت: عیب ندارد، تو را هم به او مى‏رسانم! او را هم كشت و سرش را در همان پارچه گذاشت و بدن هر دو را به آب فرات انداخت و سر آن دو را نزد ابن زیاد برد. ابن زیاد بر تخت نشسته و عصاى خیزرانى به دست داشت، سرها را جلوى ابن زیاد گذاشت، ابن زیاد همین كه چشمش به آنها افتاد، سه بار برخاست و نشست و گفت: واى بر تو! كجا آنها را پیدا كردى؟! گفت: پیرزنى از خویشان من آنها را میهمان كرده بود. گفت: از میهمان بدینگونه پذیرایى كردى؟ سپس از او پرسید: به هنگام كشته شدن با تو چه گفتند؟ و آن مرد تمامى جریان را براى ابن زیاد بازگو كرد. ابن زیاد پرسید: چرا آنها را زنده نیاوردى تا به تو چهار هزار درهم جایزه دهم؟ گفت: دلم راه نداد جز آن كه با خون آنها خود را به تو نزدیك كنم. ابن زیاد گفت: آخرین حرف آنان چه بود؟ گفت: دست ها را به طرف آسمان برداشتند و گفتند: یا حى یا حكیم یا احكم الحاكمین! میان ما و این مرد به حق حكم كن. 🔸ابن زیاد گفت: خدا در میان تو و آن دو كودك به حق حكم كرد. پس رو به حاضران در مجلس كرده گفت: كیست كه كار این نابكار را بسازد؟ مردى شامى از جاى برخاست و گفت: من! عبیدالله گفت: او را به همان جایى كه این دو كودك را كشته ببر و گردن بزن، ولى خون او را مگذار كه با خون آنها در هم آمیزد، و سر او را نزد من بیاور. آن مرد شامى فرمان برد و طبق دستور ابن زیاد آن مرد را در كنار فرات به سزاى عمل ننگینش رسانید و سرش را براى ابن زیاد برد. نوشته‏اند كه: سر او را بر نیزه كرده و در كوچه‏ها مى‏گرداندند و كودكان با پرتاب سنگ و تیر آن را نشانه مى‏رفتند و مى‏گفتند: این است كشنده عترت رسول خدا. ۱-همانطور كه از این نقل ظاهر است این كودك به همراه امام حسین بوده‏اند، ولى قزوینى از روضة الشهدا نقل نموده كه این دو كودك همراه پدرشان مسلم بن عقیل به كوفه آمدند و عبیدالله بن زیاد آنها را اسیر و زندانى نمود.(ریاض الاحزان) ۲- نام آن دو كودك محمد و ابراهیم بود كه محمد از ابراهیم بزرگتر بوده است. (ریاض الاحزان) ۳- از منتخب نقل شده است كه: آن مرد چون خواست كودكان را به قتل برساند همسر او پیش آمد و گفت: از این دو كودك یتیم درگذر و از خدا طلب كن آنچه را از عبیدالله آرزو دارى، خداوند در عوض آن جایزه كه عبیدالله به تو دهد چندین برابر روزى تو گرداند، ولى مؤثر نیفتاد.(ریاض الاحزان) @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 السلام علیک یا وارث آدم صفوة الله یا اباعبدالله الحسین وقتی خدا به خلقت تو افتخار کرد ما را برای نوکریت اختیار کرد کشتی هیچ‌ کس به دل ما محل نداد اما حسین آمد و ما را سوار کرد می‌ پیغمبر فرمودن: «إنَّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة امام حسین  چراغ هدایت و کشتی نجات هست. تا داغ تو جگر بخراشد به سینه‌ها برق نگاه تو دل ما را شکار کرد گر روضه‌ات نبود که ما دین نداشتیم ‌دین را برای ما غم تو استوار کرد جانم فدای آن که تمامی عمر خویش بر درگه تو خدمت بی‌انتظار کرد دنیا و آخرت همه مدیون زینبیم ما را صدای ناله او بی‌قرار کرد گیرم که گریه‌ها شده مرهم به زخم تو باید به داغ ساقی لشکر چه کار کرد؟ ▪️وقتی همه زن و بچه ها امید وار بودن سید الشهدا و آقا اباالفضل با هم برگردن اما یه مرتبه دیدن ابی عبدالله دست به کمر داره از علقمه بر میگرده.. 😭 یه دختری صدا زد: بابا از عمو عباسم چه خبر...؟ تا خانم زینب سیدالشهدا رو تو این حال شش دید دست رو سر گذاشت ناله زد: واضیعتا بعدک یا العباس... یعنی وااای بر ما بعد تو با عباس...😭 یه مرتبه دیدن ابی عبدالله دست به کمر تا خیمه عباس رفت عمود خیمه رو پایین کشید کنایه از اینکه.. ▪️ای زینب ای سکینه بچه ها دیگه این خیمه صاحب نداره.. 😭 آااخ بمیرم یه مرتبه دیدن خانم رباب با قنداقه علی اصغرش رو زمین افتاد... 😭 مگو آب مگو آب عمو نیست عمو نیست تو را چاره علی جان به جز تیر عدو نیست یا حسین... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
Mansoori-RozeAbbas.mp3
2.01M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 مرحوم منصوری 🎤 با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
4_5938147802637926833.mp3
6.06M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 مثل لبیکی که میگن تو منا دور تو میگردن این سینه زنا نفسی بفداک یا سیدنا... ❤️ جونم و میدم اقا پای نخ پرچمت به فدای تو و غمت من و کی میبری حرمت میدونی من نوکرتم  میدونم اقای منی میدونی مجنون تو ام  میدونم لیلای منی ▪️ثار الله و ابن ثاره عشق تو قلبم رو برده زیر دین زندگی میکنم با اسم حسین رویای منِ بین الحرمین باده ناب کوثر اون چایی هیئتِ به خدا خودِ جنت وقتی فاطمه تو روضت ِ میدونم تو صاحبمی میدونم نالایقتم میدونم تو عشق منی میدونی من عاشقتم ▪️ثار الله و ابن ثاره تو شور شیرین شبهای منی تو دین و دنیا و عقبای منی امروز من و فردای منی کم نمیزاری اقا هیچ موقعی واسه من تویی رزق خاص من تویی سوره اخلاص من میدونی من عبد تو ام میدونم توحید منی میون تاریکی قبر تو تنها امید منی ▪️ثار الله و ابن ثاره حاج امیر کرمانشاهی🎤 با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
4_5922692354233339097.mp3
5.79M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🌴نذار دیر شه ... 🌴نذار گناها سمت من سرازیر شه.. 😭 حاج مهدی رسولی🎤 👌بسیار دلنشین پیشنهاد دانلود و نشر ✅ به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸بر اساس مقتل عرض می کنم سخت ترین روز برای قافله ابی عبدالله می دونید کی هست؟ روز اول ماه صفر،زمانی که اهل بیت رو وارد شهر شام می کنند. روضه ی امام سجاد زهر نیست،جیگر پاره پاره شدن نیست؛روضه امام سجاد اینیه که عرض می کنم. ▪️مقتل الحسین ملاعبدالرزاق مقرم روز اول ماه صفر،اینی که عرض می کنم اونجا آمده.فرمود: شمر بیا ما رو از یه دروازه ای وارد کن که خلوت باشه.. اون بی حیا هم آمد شلوغ ترین دروازه که دروازه ی ساعات بود رو انتخاب کرد و اهلبیت رو از این دروازه وارد کرد. من از دروازه ی ساعات تا کاخ اَمَوی،پیاده رفتم،ساعت گذاشتم بیست دقیقه راهه،بگو نیم ساعت راهه،قطعا بیشتر نیست ▪️ولی صبح علی الطلوع اهل بیت رو از این دروازه وارد کردند،در اینکه کی رسیدند به کاخ اموی سه قول وجود داره: اول: نزدیک ظهر رسیدند،ببین چند ساعته،اونایی که سوریه رفتند،شام رفتند می دونند،از دروازه ساعات می خوای بری کاخ اموی باید از وسط بازار رد بشی. از وسط بازار اهل بیت رو عبور دادند،قول دوم اینه که بعد از نماز ظهر رسیدند قول سوم تو اسرارالشهاده امام سجاد فرمودند دم غروب ما رسیدیم به کاخ اموی... 😭 ببینید تو این مسیر چی گذشته؟ حالا حضرت به نعمان بن منذر مدائنی می فرماید: نعمان! هفت بلا تو شام به سر ما آوردند،هفت بلا.. 😭 ترجمه اسرار الشهاده را می خونم: ۱. ستمگران ما را با شمشیرهای برهنه و نیزه ها احاطه کرده بودند و پیوسته با این ها به ما حمله می کردند،گاهی به بچه ها می زدند،گاهی به زن ها می زدند. تصور کنید این بلاها سر خودتون و اهل وعیالتون آمده،ببینید چه حالی انسان پیدا میکنه!.. 😭 ۲.سرهای مقدس شهدا را بین زنان و فرزندان حسین قرار دادند و گاهی سرها از بالای نیزه ها به زمین می افتاد و لگد مال می شد.. 😭 ۳.زن های شامی از بالای بام ها آتش به سر ما می ریختند،آتش به عمامه ام افتاد چون دست هایم بسته بود نتوانستم آتش را خاموش کنم عمامه ام سوخت،آتش به سرم رسید و سر و موهایم را سوزاند.. 😭 ۴.از صبح تا غروب ما را در کوچه و بازار می گرداندند و می گفتند: ای مردم بکشید این ها را که در اسلام حرمتی ندارند.. 😭 ۵.ما را در مکانی قرار دادند که سقف نداشت،روزها از گرما،شب ها از سرما آرامش نداشتیم،از گرسنگی و تشنگی پیوسته ناله ی اطفال بلند بود و در وحشت و اضطراب بودند.. 😭 یا صاحب الزمان ببخش،امام سجاد می فرمایند: ۶.ما را به بازار برده فروشان بردند،خواستند که ما را… زبان قادر به گفتن نیست.. 😭 ۷.حضرت می فرمایند ما را با یک ریسمان به همدیگر بسته بودند،از مقابل خانه های یهود و نصاری عبور می دادند و می گفتند که این ها کسانی هستند که پدران شما را در خندق و احد و حنین کشتند،بکشید این ها را..😭 تو نفس المهموم داره همه این ها رو به بازو به هم بسته بودند،یه قول دیگه هم هست همه رو به گردن به هم بسته بودند.. 😭 ▪️امام سجاد علیه السلام می فرمایند: همه رو به هم بستن،اگه کسی زمین می خوره همه با هم به زمین می افتند،نمیان بلند کنند،اینقدر با کعب نی و تازیانه می زنند.. 😭 ▪️امام سجاد می فرمایند: یه سر ریسمان به بازوی منه،یه سر ریسمانم به بازوی عمه جانم زینبه.. 😭 من یک سوال می کنم:کدوم بی حیایی این جرأت رو به خودش داده این ریسمان رو به بازوی عمه جان ما ببنده…؟ که جرأت کرده دست ت را ببندد؟ که جرأت کرده بر اشک ت بخندد؟ آاای حسین... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود❌
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ✴️زیارت عاشورا را آگاهانه‌تر بخوانیم 💢در زیارت عاشورا حدود ۱۸ دعا داریم و متناسب با آن، ۱۸ مقام از خدا می‌خواهیم؛ 🔅بعضی از این مقام‌ها به‌ قدری بالاست که اگر زیارت عاشورا وجود نداشت، نمی‌توانستیم باور کنیم که کسی جرأت درخواست آن‌ها را از خدا داشته باشد. 1⃣مقام خونخواهی امام‌حسین علیه‌السلام «أن یرزقنی طلب ثارك» 🔸اینکه کسی بخواهد خونخواهی امام‌حسین علیه‌السلام را روزی او بکند، مقام بسیار بالایی است، زیرا خونخواهِ اصلی ابی‌عبدالله، امام زمان (عج) است. 2⃣مقام وجاهت عندالله و آبرومندی نزد خدا «اللهم اجعلني عندك وجیها» 3⃣مقام معِیَّت و همراهی با امام معصوم علیه‌السلام «أن یجعلني معکم في‌الدنیا و الآخرة مع امام منصور» 🔸این درخواست بسیار ویژه است، زیرا تمام انبیاء و اولیاء آرزویشان هم جواری با بهترین مخلوقات عالم یعنی معصومین علیهم‌السلام بوده است. 4⃣مقام حیات طیبه «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد» 5⃣مقام شهادت «و مماتي ممات محمد و آل محمد» 6⃣مقام محمود «أن یُبِلِّغني المقام المحمود» 🔸در قرآن کریم آیه‌ای داریم که خداوند به رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله میگوید: نماز شب بخوان تا به مقام محمود برسی! مقام محمود از نگاه بیشتر مفسران، یعنی مقام شفاعت کبری خود شفاعت شدن، یک مقامی است که به هر کسی نمی‌ رسد ⬅️لا یملکون الشفاعة؛ شفاعت به هر کسی نمی‌رسد. 💠حالا یک مقامی هست که از شفاعت‌شدن بالاتر است و آن هم مقام شفاعت‌کردن است و ما در این فراز، این مقام را از خدا می‌خواهیم. 7⃣مقام مشارکت در مصیبت ولیّ معصوم «أن یعطیني بمصابي بكم أفضل ما یعطي مصاباً بمصيبته ... الحمدلله علی عظیم مصیبتي» 🔸حکایت زیارت عاشوراء، حکایت یکی‌شدن با اهل‌بیت علیهم‌السلام است، قرار است از این طریق، به شجره طوبای ولایت متصل شویم. 8⃣مقام برائت «و بالبرائة من أعدائکم» 9⃣مقام لعن «اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد» 🔸این مقام، آن‌قدر مهم است که در زیارت عاشورا بر سلام اولویت دارد❗️ اول صدتا لعن می‌دهیم و بعد صد سلام. چهره اصلی برائت و لعن، بعد از ظهور دیده می‌شود، چون ما مردم اصلاً تا قبل از ظهور اطلاع نداریم کسانی که باعث و بانی ماجرای کربلا بوده‌اند، ما را از چه نعمات زیاد و برکات بزرگی محروم کرده‌اند. @noaheh_khajehpoor التماس دعا اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بحق مولاتنا الزینب الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم📿 نشـــــــر=صــــدقه جاری✅ هشتک کانال حذف نشود ❌
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 طی نامه‌ ای درتاريخ دوم جمادی الثانی 1418 هجری قمری دو كرامت به دفتر انتشارات مكتب الحسين( سلام الله عليها ) ارسال نموده و مرقوم داشته ‌اند: روزی وارد حرم حضرت رقيه سلام الله عليها شدم،‌ ديدم جمعی مقابل ضريح مقدس مشغول زيارت خواندن و عزاداری می باشند و مداحی با اخلاص به نام حاج نيكويی مشغول روضه خوانی است از او شنيدم كه می ‌گفت: 🔸خانه‌های اطراف حرم را برای توسعه حرم مطهر خريداری می ‌نمودند. يكي از مالكين كه يهودی يا نصرانی بود، به هيچ وجه حاضر نبود خانه خود را برای توسعه حرم بفروشد. 🔹خريداران حاضر شدند كه حتی به دو برابر و نيم قيمت خانه را از او بخرند ،‌ولی وی حاضر به فروش نشد . بعد از مدتی زن صاحب خانه حامله شده و نزديك وضع حمل وی می ‌شود. او را نزد پزشك معالج می برند،‌بعد از معاينه می ‌گويد: بچه و مادر ،‌هر دو در معرض خطر می باشند و خانم بايد زير نظر ما باشد، قبول كردند،‌تا درد زايمان شروع شد. 🔸صاحب خانه می ‌گويد : همسرم رابه بيمارستان بردم و خودم برگشتم و آمدم درب حرم حضرت رقيه( سلام الله عليها ) و به ايشان متوسل شدم و گفتم، اگر همسر و فرزندم را نجات دادی و شفای آنان را از خدا خواستی و گرفتی خانه‌ ام را به تو تقديم می ‌كنم. ▪️مدتی مشغول توسل بودم،‌بعد به بيمارستان رفتم و ديدم همسرم روی تخت تشسته و بچه دربغلش سالم است . همسرم گفت : كجا رفتی ؟ گفتم رفتم جايی كاری داشتم. گفت : نه،‌ رفتی متوسل به دختر امام حسين (سلام الله عليها ) شدی ! گفتم از كجا می دانی؟ ▪️زن جواب داد: من،‌ درهمان حال زايمان كه از شدت درد گاهی بيهوش می ‌شدم،‌ ديدم دختر بچه‌ ای وارد اطاق بيمارستان شد و به من گفت : ناراحت مباش، ما سلامتي تو و بچه‌ ات را از خدا خواستيم، فرزند شما هم پسر است، ‌سلام مرا به شوهرت برسان و بگو نامش را حسين بگذارد! گفتم: شما كی هستيد؟ گفت : من رقيه دختر امام حسين( سلام الله عليها ) هستم. ▪️بعد از روضه خوانی از مداح مذكور سوال كردم اين داستان را از كه نقل می ‌كنی ؟ در جواب گفت: ازخادم حرم حضرت رقيه ( سلام الله عليها ) نقل می كنم، كه خود از اهل تسنن می ‌باشد و افتخار خدمتگزاری درحرم نازدانه امام حسين ( سلام الله عليها ) را دارد و پدرش نيز از خادمين حرم حضرت رقيه سلام الله عليها بوده است. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 میان چاه ظلمت دلم عذاب می شوم مریضم و دخیل نور آفتاب می شوم خودم دلیل این همه جدایی و مصیبتم خودم برای دیدن شما حجاب می شوم همیشه از گناه بی شمار خویش غافلم ولی فریب خورده ی کمی ثواب می شوم توکلم بدون یاد تو ضعیف می شود تو را ز یاد می برم پر اضطراب می شوم برای تحبس الدعا شده کمی دعا کنید اگر مرا دعا کنید، مستجاب می شوم به گنبد علی قسم اگر به من نجف دهی تُرابِ پای زائران بوتراب می شوم کنار دیگران به خود چقدر فخر می کنم برای روضه آمدن که انتخاب می شوم چهل شبانه روز خرج حاجتم نمی کنم دو بیت روضه خوانِ اصغر و رباب می شوم¹ بس است سینه ی مرا چقدر چنگ می زنی؟! بس است اصغرم که از خجالت آب می شوم عزیز تشنه ام کمی به مادرت نگاه کن ببین چگونه از غریبی ات کباب می شوم ▪️امام (ع) قنداقه علی اصغر را در دست گرفت و به سوی دشمن رفت؛ در مقابل لشکر یزید ایستاد و فرمود: «ای مردم! اگر به من رحم نمی کنید بر این طفل ترحم نمایید…».. 😭 🔸اما گویی که بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده بود و تمامی رذالت دنیا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود؛ زیرا به جای آن که فرزند رسول خدا (ص) را به مُشتی آب میهمان کنن.. تیراندازی از بنی اسد (که گفته شده است «حرمله بن کاهل» بود) تیری در کمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت. ▪️ناگاه دستان و سینه امام (ع) به خون رنگین شد… سر کوچک و گردن ظریف طفل شیرخواره را از بدن جدا شده بود.. 😭 آتش عشق تو در من شعله ور بود ای پدر پیش تیر عشق تو، قلبم سپر بود ای پدر شد گلویم روی دستت ذبح، می دانی چرا؟ پیش تیر عشق تو، قلبم سپر بود ای پدر ▪️امام علیه السلام دستان خود را از خون علی اصغر پر کرد و به آسمان پاشید و گفت: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله»؛ «تحمل این مصیبت بر من آسان است چرا که خدای آن را می بیند»…😭 امام روی به آسمان کرد و اینگونه نیایش نمود: «خدایا! سوی تو شکایت می کنم از آنچه با من و برادران و فرزندان و خویشانم می کنند»… اصغر که به چهره ز عطش رنگ نداشت یارای سخن با من دلتنگ نداشت یا رب! تو گواه باش، شش ماهه من شد کشته ظلم و با کسی جنگ نداشت آنگاه از سپاه دشمن دور شد؛ با شمشیرش قبر کوچکی کند؛ بدن علی اصغر را به خون او آغشته نمود؛ بر او نماز گزارد و جنازه کوچک را دفن کرد…😭 به روایت منابع تاریخی، شهادت علی اصغر (ع) از سخت ترین و جانگدازترین مصیبت ها در نزد ائمه بوده است. «عقبه بن بشیر اسدی» می گوید امام باقر (ع) به من فرمود: «ما از شما بنی اسد خونی طلب داریم!» و سپس داستان ذبح شدن علی اصغر را بر من خواند.. 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 این روزا زائرای کربلا فراوانند، میرن کربلا و با دل خون برمیگردند.. اما دلها بسوزه برا خانمی که همه ی این جاهایی رو که شما رفتید و فقط روضه اش رو شنیدید...همه رو عمه ی سادات به چشم دیده و خون دل خورده ...😭 🔸راوی میگه دیدند یک خانمی دوان دوان به سمت گودی قتلگاه، هی صدا میزنه: وای عزیز مادرم حسین... از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین ▪️اومد بالای تل زینبیه یه نگاه کرد، دید.. والشمر جالس علی صدره... شمر روی سینه برادر...😭 خدا چکار کنه زینب دستاشُ رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه... وامحمدا... واعلیا...😭 ▪️یه وقت عمه سادات رو کرد به عمرسعد و لشکر و فرمود:" أما فیکم مسلم " مگه شما مسلمون نیستید؟ ... این حسین نوه ی پیغمبره .... همه گریه کردن حتی عمر سعد ملعون هم گریه کرد ولی رو برگردوند و پاسخی نداد ، تا شمر کار خودشو کرد.. تسلای دل بی بی زینب صدا بزن یا حسین...😭 حسین آرام جانم حسین روح و روانم @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸حسین جان!قربونِ زائرات زائرهای کوچیک و کم سن و سال قربون زائرایی که الان تو آغوش پدر و مادراشون خوابشون برده دارن میان.. قربون زائرایِ سیرابت قربون زائرایِ شیرخواره ات که هر موقع گشنه میشن،مادرشون هست،یه گوشه کنارِ جاده مادر می شینه،چادر رویِ سرِ بچه اش میکشه،بچه اش رو شیر میده.. بچه که آروم میشه.. دوباره بلند میشه،بسم الله طرف کربلا حرکت میکنه... حسین.... ▪️مثل اربعین که بی بی حضرت زینب سلام الله علیها رسیدن کربلا،تا سه روز هی ناله زد،هی حسین حسین گفت.. تا این زن و بچه ها می اومدن آروم بشن،می رفتن علقمه دوباره گریه و زاری شروع می شد...😭 ای برادرِ من، چشمِ تو روشن... ▪️عباس! یادته می خواستم برم قبر جدم رو زیارت کنم،می دویدی عباس از جلو،همه مشعل ها و شمع ها رو خاموش می کردی،مبادا سایه ی من رو هم کسی ببینه...😭 ای برادرِ من، چشمِ تو روشن روم نمیشه بگم رفت معجرِ من حسین....😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌