eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.3هزار دنبال‌کننده
341 عکس
7 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
آن که با عشق حسینی گشته همدم زینب است آن که بر سِرِّ شهادت بوده مَحرَم زینب است آن که شور افکنده با شور حسینی بر جهان از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است آن که نامش زِینِ اَب خوانده رسول کردگار چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است آن که برخواند حدیث اُمِّ ایمن بر امام من به جرأت گویم آن زن هم حسین هم زینب است آن که کاخ ظلم و استبداد را با یک خطاب کَند و افکند از پی و بُن ریخت بر هم زینب است دامن شیر خدا بین شیرزن می پرورد در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است آن که اندر مجلس گردنکشان قد کرد عَلَم چون حسین بر دشمنان یک دم نشد خم زینب است با برادر درد دل می کرد این سان تا سحر آن که ریزد از فراقت اشک ماتم زینب است وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا خود ببین چون حامی ناموس عالم زینب است ملجأ اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است پرچمت گر سرنگون شد من نگه می دارمش غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است مُنزَوی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است @nohe_sonnat
کوکب دردانه ی عصمت نگینش زینب است آیه ی ایاک نعبد ، نستعینش زینب است رتبه ی ممسوسة فی ذات در تسخیر اوست جلوه ی مستغرق رب، دستچینش زینب است کم ندارد چیزی از مادر بزرگش پس بگو کربلا تا شام ، ام المومنينش زینب است واقعا زن نیست این ، آموزگار مردهاست انقلاب کربلا مرد آفرینش زینب است خیمه های کربلا ام البناتش زینب است کشته های نینوا ام البنینش زینب است فاطمه زينب حسن زينب پیمبر زينب است حيدر كرار لحن آتشينش زينب است مستجير بيرق عباس گرچه شد حسين پرچم صاحب لوا حبل المتينش زينب است آن كه بين ازدحام چشم های خيره سر رو گرفت از دشمنان با آستينش زينب است گرچه در بزم عبيدالله او پايين نشست صبح محشر بانوی بالانشينش زينب است @nohe_sonnati
ای زینب ای که بی‌تو حقیقت زبان نداشت خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت آگاه بود عشق که بی‌تو غریب بود اقرار داشت صبر، که بی‌تو توان نداشت در پهن‌دشت حادثه با وسعت زمان دنیا، سراغ چون تو زنی قهرمان نداشت یک روز بود و این همه داغ، ای امام صبر پیغمبری به سختی تو امتحان نداشت گر پای صبر و همّت تو در میان نبود اسلام جز به گوشه ی عزلت مکان نداشت... روزی به زیر سایه ی پیغمبر خدای روزی به جز سر شهدا سایه‌بان نداشت؟ محمل درست در وسط نیزه‌دارها یک ذرّه رحم در دل خود ساربان نداشت زینب اگر نبود، شجاعت یتیم بود زینب اگر نبود، شهامت روان نداشت زینب اگر نبود، وفا سرشکسته بود زینب اگر نبود، تن عشق جان نداشت زینب اگر کمر به اسارت نبسته بود آزادی این چنین شرف جاودان نداشت «میثم» هماره تا که به لب داشت صحبتی حرفی به‌جز مناقب این خاندان نداشت @nohe_sonnati
تمام عمر برای تو یا اخا المظلوم گریستم به عزای تو یا اخا المظلوم چرا به خواهر مظلومه ات سری نزنی فدای مهر و وفای تو یا اخا المظلوم بیا در این دم آخر کنار بستر من که سر نهم به پای تو یا اخا المظلوم قدم کمانی و موی سرم سپید شده زداغ کرب و بلای تو یا اخا المظلوم هر آن چه سعی نمودم نشد فراموشم نوای وا عطشای تو یا اخا المظلوم شکسته باد دو دستی که پیش دیده ی من برید سر زِ قفای تو یا اخا المظلوم مگر نه این که تو قرآن به نیزه می خواندی شد از چه سنگ جزای تو یا اخا المظلوم @nohe_sonnati
لحظه ی آخر عمرت شد و تنها شده ای بی اباالفضل و علی اکبرِ لیلا شده ای یاد آن عصرِ دهم عصرِ پر از حادثه ها کمرت تا شده و ثانیِ زهرا شده ای نصف روزی و هزاران غم عظمی و بلا جبل الصّبری و مانند معما شده ای به خدا وصف مقام تو توان نیست مرا که خدا خوانده تو را زینب کبری شده ای تو همانی که در آخر به گلو بوسه زدی نائب فاطمه ی ام ابیها شده ای روی تل رفته و با آه و فغان ناله زدی شاهد غارت پیراهن مولا شده ای یاد خشکی لبانش به لبت آب نخورد در وفاداری خود اُسوه ی سقا شده ای کوه صبری که تو را دیده خدا بعد بلا نیمه شب بهر مناجات و دعا پا شده ای من بمیرم که تو رفتی سفر کوفه و شام همسفر با شبث و شمر و سنان ها شده ای وسط حُجره نیامد به دلت جان بدهی همچو آن پیکر افتاده به صحرا شده ای "مهدی" از داغ تو گر جان بدهد باز کم است که تو در آخر عمرت تک و تنها شده ای @nohe_sonnati
زینب که بود ؟ واژه برایش نیامده‌است زینب که هست ؟ وقت ادایش نیامده‌است زینب چه کرد کار فقط کار مرتضاست زینب چه گفت خطبه به پایش نیامده‌است زینب نه بلکه شیر اُحُد بانگ می زند آری صدا شبیهِ صدایش نیامده‌است زینب چه داشت آن چه که زهرا ظهور داد زینب چه خواست آه رسایش نیامده‌است تفسیری از حماسه‌ی شامش نگفته‌اند شرحی برای کرب و بلایش نیامده‌است از خواهش حسین گرفتیم تا ابد دستی به روی دستّ دعایش نیامده‌است عالم تمام حیرت محض است پیشِ او چون او کسی به پیش خدایش نیامده‌است بویِ حسین داشت تمامیِ دست هاش رنگی شبیهِ رنگِ حنایش نیامده‌است زینب شناسی است قیامِ امامِ عصر باید به سوز گفت که جایش نیامده‌است در بِینِ روضه گریه‌ی عباس را ببین باور مکن برای عزایش نیامده‌است پیراهن حسین در آغوش دارد و با گریه گفت حیف عبایش نیامده‌است @nohe_sonnati
سینه های ما پریشان حسین و زینب است درد ما دنبال درمان حسین و زینب است زمزم و کوثر همیشه طالب چشمان ماست  دیده ی ما تا که جوشان حسین و زینب است روح و جان مصطفی جان علی و فاطمه ست جان زهرا و علی جان حسین و زینب است در مسیر کربلا خوش آن که محرم می شود خوش به حال آن که سلمان حسین و زینب است چون زهیر و چون وهب باید که سوی یار رفت ای خوش آن کس که مسلمان حسین و زینب است دست هر کس سوی دامان کسی گر شد دراز دست ما عمری به دامان حسین و زینب است یا من ارجوه لکل خیر ، روزی کن حرم خیر نوکرها به دستان حسین و زینب است گفت مولای رئوف ما که فابک للحسین ای خوش آن چشمی که گریان حسین و زینب است روضه ی سربسته ای که بسته باشد بهتر است روضه ی موی پریشان حسین و زینب است @nohe_sonnati
گرچه از کودکی‌اش داغ مُکرّر دیده قامتش ‌خَم شده‌ چون‌ داغِ‌برادر دیده همه در طایفه‌‌ی‌مادری‌اش‌غَم دیدند او ولی غُصّه و غم چند برابر دیده نیم‌قرن است که‌هر روز عذابش داده جای‌آن ‌پنجه ‌که‌ بَر صورت مادر دیده از دل معرکه او را به مدینه بُرده‌ست آن‌ شکافی‌که‌ روی پهلوی‌ِ اَکبر دیده خاطر آزُرده‌ی ‌آن‌زخم‌ عمیق‌است‌هنوز که شب‌ِ قدر به پیشانی‌ِ‌ حیدر دیده آه ‌از آن‌ساعت ‌ِجانسوز که‌او باخبر از ---تیرباران شدن نعش‌ِحسن‌ گردیده چه‌قدر سخت‌گذشته‌ست‌به‌او وقتیکه تیر را دوخته بر حنجر اصغر دیده مرگِ‌خود را زِ خدا خواسته‌در نافله‌اش بوسه‌ی‌ تیغ ‌و سنان ‌را که‌به‌حَنجر دیده @nohe_sonnati
هنوز رخت سیاه عزا به تن دارد هنوز در دل خود غصه ی کفن دارد هزار خاطره از کوچه ی بنی هاشم هزار خاطره از مادر و حسن دارد شکسته بال و پرش را فراق جانکاهی دو چشم خیس و دو تا دست سینه زن دارد هزار حرف نگفته است در دلش از شام هزار غصه ز دوری اش از وطن دارد هنوز هم که هنوز است پلک او زخمی است هنوز در بر خود پاره پیرهن دارد هنوز هم که هنوز است، چشم او تار است و ردّ سلسله ها را به روی تن دارد هنوز هم که هنوز است روضه می خواند چه روضه های عجیبی از آن بدن دارد همان بدن که میان حصیر پیچیدند هزار بوسه از آن تیر و نیزه ها چیدند @nohe_sonnati
صبر از زبان عجز ثناخوان زینب است عقل بسیط واله و حیران زینب است ایوب صابر است ولیکن درین مقام انصاف ده که ریزه خور خوان زینب است در قتلگاه، جسم برادر به روی دست بگرفت کای خدای من این جان زینب است قربانی تو است بکن از کرم قبول کاری چنین به عهده ی ایمان زینب است در خطبه‌اش که ‌کوفه از ‌آن‌ شد سکوت محض گفتی که ممکنات به فرمان زینب است ابن زیاد شوم به دار الإماره اش رسوا ز منطق شرر افشان زینب است با این که با عیال برادر به شهر شام در دست اهل ظلم، گریبان زینب است برهم زن اساس جفاکاریِ یزید لحن بلیغ و نطق درخشان زینب است افزون بود ز حوصله خلق عالمی درد و غمی که در دل سوزان زینب است دارد «صغیر» امیدی و از روی اعتقاد چشمش به لطف بی حد و پایان زینب است @nohe_sonnati
دوبیتی ای در مقام نُطق و بیان حیدری کلام دخت امام و اخت امام نائب الامام بر ما نمای یک نظر لطف از کرم ای زینب ای سلیل نبی فاطمی مرام ▪️ زینب که به دل داغ فراوان دارد از شدّت غم سینه ی سوزان دارد او هست پیام آور صحرای بلا بیش از همه غم ها غم هجران دارد ▪️ تویی صبوره ی دوران پر بلا زینب پیام آور صحرای نینوا زینب فقط تویی که به ام المصائبی مشهور اسیر و قافله سالار کربلا زینب ▪️ عزیز فاطمه و دخت مرتضی زینب به قلب سوخته ی ما نظر نما زینب نگر که بار گنه خم نموده قامت ما برای عفو خطامان نما دعا زینب ▪️ اسوه ی تقوا و صبر و استقامت زینب است پشتبان دین و قرآن و امامت زینب است با بیان، بنیاد استبداد را در هم شکست حافظ خون برادر با اسارت زینب است ▪️ ویرانگر بنیاد استبداد زینب آن اسوه ی ایمان و استعداد زینب لرزاند کاخ دشمنانش را چو حیدر تا خطبه اندر کوفه کرد ایراد زینب ▪️ ای رهنمای راه عدل و داد زینب وی یکّه تاز عرصه ی ارشاد زینب دستم ز دامانت رها منمای بی بی حق علی تا عرصه ی میعاد زینب ▪️ دخت حیدر زینب غم مبتلا بعد عمری درد و رنج و ماجرا با دلی پر خون از این دار جهان گشت عازم جانب مُلک بقا @nohe_sonnati
زینب از غم اگر خون جگر شد نخل ایمان ازاو بارور شد از گلاب دو چشم تر او لاله و گل پر از برگ و بر شد درد و رنج اسارت اگر دید یا که یک باره بی بال و پر شد از سخنرانی او دل سنگ آب، در دیدهٔ خشک و تر شد روشن از پرتو خطبه هایش چشم آیین خیر البشر شد بس که از دل برآورد فریاد کوفه و شام زیر و زبر شد هرکجا خطبه ای خواند زینب نقش شب باوران بی اثر شد بس که پیوسته داد سخن داد کاخ بی داد را داد بر باد @nohe_sonnati
رباعی مارا به جهان بی کس و تنها مگذار! جز داغ حسین بر دل ما مگذار! در چشم جهانیان به جان زینب مارا دمی ای خدا به خود وا مگذار! ◾️ تا مشکل ما شود به عالم آسان باخاک شود کاخ ستمگر یکسان سوگند به اشک بی گناه زینب یارب فرجِ صاحب مارا برسان! دوبیتی مرا یارب به عشقت مبتلا کن! دلم را غرق انوار ولا کن! خداوندا به اشک چشم زینب مرا آیینه دار کربلا کن! ◾️ برآور آرزوهای دلم را به آسانی رسان هر مشکلم را به جان زینب کبری خدایا معطر کن همه آب و گلم را @nohe_soonat
🔺مراسم‌ بزرگداشت ‌نوحه‌خوانان ‌آستان مقدس ‌اهل‌بیت ‌«علیهم السلام» 🔸مرحومان 🔸«استاد حاج ‌غلامرضا‌ آذر» 🔸و «حاج ‌عباس‌علی ‌دلشاد» 🔺همراه با دومین ‌سالگرد ‌تأسیس‌ هیأت ‌ابناء‌الزهراء «سلام‌اللّٰه‌علیها» 🔸با حضور ‌علما و روحانیت‌معزز مداحان ‌و‌ شاعران‌آئینی 🔸خدمتگزاران‌ خاندان ‌عصمت ‌و طهارت‌ «علیهم السلام» 🗓شنبه ۱۴ بهمن‌ماه ۱۴۰۲ ⏰ساعت ۱۹:۳۰ 🕌مشهد مقدّس- خیابان ‌آخوند ‌خراسانی‌- حسینیه ‌تهرانیها (سلام الله علیها) نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس @nohe_sonnati
۱ (دم بازاری امام موسی ابن جعفر ع) ‏(زمینه۲) ۱ شیعیان موسی ابن جعفر از جفای قوم کافر زیر زنجیر کین کنج زندان کرده تسلیم جان را به جانان تسلیت،تسلیت،ای رضاجان۲ ۲ ورد او شد روز و هم شب نغمه ی خلصنی یا رب کشته آخر ز جور و جفا شد خونجگر در عزایش رضا شد تسلیت،تسلیت،ای رضاجان۲ @nohe_sonnati
۲ (دم بازاری امام موسی ابن جعفر ع) ‏(زمینه۶) ۱ موسای کاظم،امام معصوم از ظلم هارون،گردیده مسموم آخر شد از بیداد سندی ستمکار در ماتم بابش رضای او عزادار مسموم اماما،مظلوم اماما۲ ۲ موسی ابن جعفر،از جور عدوان گردیده مسموم،در کنج زندان دارد به جسمش زیر زنجیر این نشانه جای غذا افطار بودش تازیانه مسموم اماما،مظلوم اماما۲ @nohe_sonnati
۳ (دم بازاری امام موسی ابن جعفر ع) ‏(زمینه۷) ۱ باب الحوائج حجت خلاق داور هفتم وصی مصطفی موسی ابن جعفر با کند و زنجیر،در کنج زندان در گفت و گو بود،با حی سبحان ۲ بودی گناهش بی گناهی آن به غم یار زندانی اش کرد از جفا هارون غدار با کند و زنجیر،در کنج زندان در گفت و گو بود،با حی سبحان @nohe_sonnati
۴ (دم بازاری امام موسی ابن جعفر ع) ‏(زمینه۹) ۱ اهل عالم،از جفا موسی ابن جعفر کشته شد از این ماتم،شیعیان را دل به خون آغشته شد فاطمه بهر پسر دارد عزا پر ز خون شد قلب مولانا الرضا تسلیت بادت رضا ای رضا جانم رضا ۲ اندر زندان،تازیانه قوت او بود و غذا کند و زنجیر،بود با موسای کاظم هم نوا عاقبت شد کشته از زهر جفا پر ز خون شد قلب مولانا الرضا تسلیت بادت رضا ای رضا جانم رضا @nohe_sonnati
۵ (دم بازاری امام موسی ابن جعفر ع) ‏(زمینه۱۷) ۱ درب زندان باز شد زندانی اش آزاد شد حضرت موسی ابن جعفر کشته از بیداد شد تسلیت گوییم تو را ای رضا جانم رضا ۲ کنج زندان بود و زنجیر جفا شد یاورش در مناجات و دعا بود و به ذکر داورش تسلیت گوییم تو را ای رضا جانم رضا @nohe_sonnati