eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
11.5هزار دنبال‌کننده
346 عکس
11 ویدیو
1.3هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
"تو را این‌گونه می‌نامند مولای تلاطم‌ها و نامت غرش آبی آوای تلاطم‌ها تو را این‌گونه می‌فهمند مجذوبان كه اربابی و نامت مونس همواره ی شب‌های بی‌خوابی تو را پیغمبر بی‌سرترین پیغام می‌دانند تو را بنیان‌گزار اصلی اسلام می‌دانند و تو تكثیر حق در جان هفتاد و دو پیغمبر كه پیغام تو را بردند از لاهوت آن‌سوتر تو میلادت شروع جنبش خونین آزادی‌ست تو میلادت برای عاشقان غم، عارفان شادی‌ست... تو را بر محملی از دل، از آن بالا فرستادند تمام آسمان و اهل آن در پایت افتادند... تو را كه مصطفی همواره از جبریل می‌پرسید علی در قاب چشم فاطمه هر شب تو را می‌دید برایت قبل از آنی كه بیایی گریه می‌كردند برای تو شهید كربلایی گریه می‌كردند... زمین می‌ماند و تو ظهر شورانگیز عاشورا و یک روز حماسی و غرورانگیز عاشورا به پیش بادها استاده‌ای، ای روح طوفانی نگاه تو عمیق و ساده چون آیات قرآنی خدا را هرچه با اثبات خود اثبات می‌كردی تمام عقل‌ها و روح‌ها را مات می‌كردی كنون من مانده‌ام بین سرود و مرثیه حیران منم یک لحظه زیر آفتاب و لحظه‌ای باران... قلم از عشق تو آقا زیارت‌نامه می‌خواند و فطرس در جوار تو برایت نامه می‌خواند یكی از نامه‌ها خیس است همراهش سلام ماست و تو با مهربانی می‌نویسی این غلام ماست" @nohe_sonnati
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبانِ اشک‌های بی‌صدا گفتم حسین یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین... ماند هَل مِن ناصِرَت بی‌پاسخ اما بارها آمد از کرب‌وبلا لبیک تا گفتم حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین عاشقی گفت آن‌چه می‌خواهد دل تنگت بگو با دلی غم‌بار گفتم کربلا... گفتم حسین... @nohe_sonnati
"که بود این موج، این طوفان، که خواب از چشم دریا برد؟ و شب را از سراشیب سکون تا اوج فردا برد کدامین آفتاب از کهکشان خود فرود آمد که این‌گونه زمین را تا عمیق آسمان‌ها برد صدای پای رودی بود و در قعر زمان پیچید و بهت تشنگی را از عطشناک دل ما برد کسی آمد کسی آن‌سان که دیروزِ توهّم را به سمت مشرق آبی‌ترین فردای زیبا برد کسی که در نگاهش شعله ی آیینه می‌رویید و تا آن سوی حیرت، تا خدا، تا عشق، ما را برد... به خاک افکند ذلت را شرف را از زمین برداشت، و او را تا بلندای شکوه نیزه بالا برد دوباره شادی‌ام آشفت با اندوه شیرینش مرا تا بی‌کران آرزو تا مرز رؤیا برد بگو با من، بگو ای عشق اگرچه خوب می‌دانم که بود این موج، این طوفان، که خواب از چشم دریا برد؟" @nohe_sonnati
مژده ای دل که شب سوم شعبان آمد به تن مرده ی ما روح و دل و جان آمد جلوه ی خالق دادار به دنیا آمد سبط پیغمبر مختار به دنیا آمد به سرای نبوی روشنیِ ماه رسید دومین میوه ی قلب اسدالله رسید روشن از نور رُخَش خانه ی زهرا شده است با قدم های حسین عرش چه زیبا شده است سید کل جوانان بهشت است حسین خون حق مظهر حق پاک سرشت است حسین با حسین بن علی بیمه شده محشر ما سایه ی لطف کریمانه ی او بر سر ما "فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم" غرق در عشق تو شد پیکره و بنیادم ای که در لطف و عنایات، سرآمد هستی ای که احمد ز تو و تو ز محمد هستی ای که خون علی و فاطمه در پیکر توست جان عالم به فدایت که جهان نوکر توست می دهم باز شهادت که تویی نعم الامیر زینت باغ رسالت تویی ای شاه شهیر چقدر نام علی بر پسرانت زیباست چون که نام علی از جمله ی القاب خداست ای که عشّاق همه مست و هلاکت ارباب کل عالم همه افتاده به خاکت ارباب صحن بین الحرمین تو چه دیدن دارد نام تو نام عظیم است ، شنیدن دارد از ازل نقش دل اهل ولا شش گوشه است آرزوی دل عشّاق شما شش گوشه است حَرَمت آينه ى عرش معّلاست ، حسين ذکر تو ذکر لب عالم بالاست ، حسین ای که خورشید جهان دور سرت می گردد کهکشان ها و زمان با نظرت می گردد ماه شعبان شد و عیدی بده یک کرب و بلا ضامن روز جزا ای پدر روح دعا دیر یا زود ، ولی جان جهان می آید می رسد منتقمت ، فخر زمان می آید @nohe_sonnati
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد خوشا به حال خیالی که در حرم مانده و هرچه خاطره دارد از آن محل دارد به یاد چایی شیرین کربلایی‌ها لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد چه ساختار قشنگی شکسته است خدا درون قالب شش‌گوشه یک غزل دارد بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟ بگو محبت ما ریشه در ازل دارد غلامتان به من آموخت در میانه ی خون که روسیاهیِ ما نیز راه حل دارد @nohe_sonnati
دوبیتی خورشید در آسمان زهرا آمد کشتی نجات سوی دریا آمد هر کس پیِ دنیای خودش هست ولی دنیای من امروز به دنیا آمد @nohe_sonnati
شب رحمت، شب رأفت ، شب لطف مکرّر شد زمین از مقدم این گل معطّر شد منوّر شد ملائک صف به صف تبریک می گفتند احمد را علی لبخند می زد حضرت صدیقه مادر شد به روی شهپر جبریل تا روی زمین آمد سپس گهواره اش دست علی ، دوش پیمبر شد نفس هایش معظّم کرده شعبان المعظّم را چه نعمت ها که در این شب به لطف او مقدّر شد به عمری سجده و ذکر و دعا درمان نشد دردش که فطرس از پر قنداقه ی او صاحب پر شد نگاهش زندگی بخشید حرّ بن ریاحی را به او هر کس که خوب عرض ارادت کرد ابوذر شد تمام انبیا در حسرت شأن و مقام او چه مولودی که مادر فاطمه، باباش حیدر شد پیمبر بوسه می زد دم به دم دست و دهانش را نمی دانم چرا روز تولد چشم او تر شد @nohe_sonnati
"چقدر مانده به دریا، به آستان حسین پر از طراوت عشق است آسمان حسین بگو که نام مرا دل شکسته بنویسند بگو! که می‌رسد از راه کاروان حسین همیشه دل‌نگرانم مباد خط بخورد شناسنامه‌ام از نام دوستان حسین هنوز حسرت آن روز در دلم جاری‌ست به کربلا نرسیدیم در زمان حسین مرور کرده‌ام این قصه را هزاران بار نمی‌شود به‌خدا کهنه، داستان حسین به جستجوی چه هستی از آفتاب بپرس! که هست در همه جای جهان، نشان حسین... هنوز می‌وزد احساس شرم از هر رود قصیده‌ای نسرودند نذر جان حسین نداشتم به جز این بیت‌ها ره‌آوردی که پیش‌کش کنم آن را به آستان حسین بهار بود، که یک شب به خواب می‌دیدم به کربلا، شده‌ام باز میهمان حسین!" @nohe_sonnati
باز از خاک چه شوری برخاست که در افلاک قیامت برپاست؟ در دل باغ چه رخ داد مگر که چنین گرم تبسم دنیاست؟ لاله ای رُست که در باغ، بهار پی دیدار رخش قد آراست قد مردانگی افراخت حسین آن که نور دل پیغمبر ماست تشنه کامی که به صحرای بلا جاری از لعل لبش آب بقاست آیت رحمت و مصباح هدی مظهر لطف و عنایات خداست این حسین است که در جانبازی فاتح معرکه ی کرب و بلاست این حسین است که از روز ازل تا ابد آینه دار شهداست این حسین است که در هر شب تار روی ماهش به جهان غیب نماست این حسین است که در شیر دلی همه جا مثل علیِ اعلاست این حسین است که مانند حسن آیت صبر و ثبات و تقواست زیب دامان پیام آور صبح راحت جان و عزیز زهراست در جوانمردی و پاکی و شرف مثل او در همه ی دهر کجاست؟ رادمردی که به هنگام نبرد در نگاه دو جهان بی همتاست در شب جشن گل باغ نبی آید از دُور به گوش از چپ و راست از چه آرام نشستی؟ برخیز امشب آرام نشستن نه سزاست شب فیض است و نزول برکات بر گل روی محمد صلوات @nohe_sonnati
باز سحر پرده ی شب را درید دست قضا رخت شجاعت برید از غم ایام، رها شد جهان مژده به عشاق حسینی دهید! در پی ماه رجب ای عاشقان بار دگر سوم شعبان رسید بار دگر از پی شام فراق صبح وصال همه عالم دمید در چمن و باغ دل مصطفی بادِ طرب خیز بهاران وزید گشت حسین بن علی جلوه گر داد نوید از گل باغ امید آن که پی یاری دین خدا از دل و جان شهد شهادت چشید پیک خدا سوی زمین پر گشود داد به پیغمبر خاتم نوید داد نوید از گل سرخی که هست در دو جهان زینت عرش مجید گشت شجاعت به جهان آشکار خون شرف در رگ ایمان دوید نقشه ای از غیرت و آزادگی دست قضا بر ورق گل کشید! صحنه ای از واقعه ی کربلا در نظر آینه ها شد پدید قصه ی جانبازی سبط نبی غصه و غم در دو جهان آفرید آیت مردانگی و فضل و جود گشت پدیدار به ملک وجود @nohe_sonnati
دوبیتی روشنگر و احیاگر توحید حسین است پر فایده تر از مه و خورشید حسین است آن نور اِلهی که به هنگام ولادت زَانگشت نبی شیر بنوشید حسین است ▪️ سرسلسله و سرور عشاق حسین است مصباح هدی در همه آفاق حسین است کشتی نجات است و به ایثار و شهادت بیش از همه کس طالب و مشتاق حسین است ▪️ حسین چراغ هدایت بود و فُلک نجات حیات بخش وجودش بود بر آب حیات ز ما نثار قدومش درود با دو سلام به جلوه ی رخ پاک و مطهرش صلوات ▪️ ای اهل ولا حسین ثار الله است پور علی و سبط رسول الله است ما دست به دامان حسین آویزیم زیرا که حسین وجیه عند الله است ▪️ حسین مظهر ذات خدای لم یزلی است حسین زاده ی زهرا و نور چشم علی است به شأن و رتبه ی او مصطفی بسی فرمود که من از آن حسینم حسین از آن نبی است ▪️ در ماه شعبان شد طلوع، روز سِوُم نور حسین بر مرتضی و فاطمه، باشد حسین نور دو عین با دیده ی دل مولد، سبط پیمبر را نگر کرده ز نور خویشتن، روشن تمام عالمین ▪️ خامس آل عبا را گه میلاد رسید زینت عرش علا را گه میلاد رسید دومین سبط محمد پسر شیر خدا زاده ی خیر نسا را گه میلاد رسید ▪️ شد سوم شعبان و میلاد حسین است بهر علی و مصطفی نور دو عین است فُلک نجات است او و مصباح هدایت نور دل زهرا ضیاءالعالمین است ▪️ داد در گوش دلم هاتفی از غیب نوید که رسد ماه بنی هاشم و نور خورشید شیعیان سوم و چارم ز مه شعبان است شاد باشید حسین آمد و عباس رشید @nohe_sonnati