ذلیل آمده ام سمت خیمه های حسین
اگر اجازه دهد سر نهم به پای حسین
نخواستم که امیری کنم به لشکر کفر
من آمدم که کنم نوکری برای حسین
خدا به خاطر زهرا مرا کرامت کرد
به هم نشینی اصحاب باوفای حسین
چه خیر دیده ام از حرّیت ، نه، خیر این است
از این به بعد شوم عبد و مبتلای حسین
امیر هم که شوی مثل من ، نمی فهمی
چه لذتی بَرد آنکس که شد گدای حسین
اگر گناه همه خلق را خدا بخشد
عجب مدار، ز تأثیر ربنای حسین
اگر حسین ببخشد خدای می بخشد
تمام عفو خدا هست در رضای حسین
میان راه نهیبی زدم ، به خود گفتم
تو کیستی ! همه عالم شود فدای حسین
دوباره اهل حرم با صِدام لرزیدند
سیاه روی شدم پیش بچه های حسین
حسین آب به ما داد ، خاک برسرمن
صدای العطش آید ز خیمه های حسین
حسین آب به ما دادو حال می بینم
گرفته است ز سوز عطش صدای حسین
شما ز دست حسین آب خورده اید و کنون
شده ز سوز عطش تار چشم های حسین
هزار شکر که می میرم و نمی بینم
هزار و نهصد و پنجاه زخم های حسین
هزار شکر که می میرم و نمی بینم
شرار آتش و دود و حرم سرای حسین
#محمد_علی_قاسمی_خادم
#حر
@nohe_sonnati
دوبیتی
این جوانمرد بود در همه عمر
حرز جانِ پیمبــــر مختــــــار
افتخــــار تمــــــام اهل البیت
رَحِمَ اللّه جعفــــرالطیــــــــار
#محمد_علی_قاسمی_خادم
#حضرت_جعفر_طیار_ع
@nohe_sonnati
نَبی خَلق و نَبی خُلق و نَبی سیما،علی اکبر
چه غوغایی نموده حق تعالیٰ با علی اکبر!
جمالش حضرت طاها،جلالش رَبِّیَ الاعلا
رخشجنت،لبش کوثر،قدش طوبی،علی اکبر
امیرالمؤمنین بر حضرت زهرا تبسم کرد
همین که خنده زد بر صورت لیلا،علی اکبر
خدا دیدم،نبی دیدم،علی دیدم به یک صورت
شدم مجنون،زدم فریاد مولانا علی اکبر...
نمی دانم بگویم یا علی بن ابیطالب؟
و یا گویم رسول الله حالا،یا علی اکبر؟
تمنا دارد این لحظه،تماشا دارد این صحنه
روی دست علــیِّ عــالیِ اعـــلا،علی اکبر
بنی هاشم وصال مصطفی راذخواستند از حق
نــدا آمــد کــه «اِنّا نَحنُ نَزَّلنٰا» علی اکبر
بنازم این شرافت را،بنازم این اصالت را
علی بن حسین بن علی ،آقا علی اکبر
قمر می گفت لٰاحَولَ ولٰا...تا دید خوابیده
به روی دست های حضرت سقا،علی اکبر
شبی در محفلی ذکر علی بود،عاشقی فرمود
علی مولا علی مولا علی مولا علی اکبر
اَوَلَسْنا عَلیَ الحَق گفت،با این جمله ثابت کرد
که حیدر جای خود دارد،بگو حق با علی اکبر
حسین بن علی اسم علی را دوست می دارد
دلش می خواست گیرد از خدا صدها علی اکبر
حسین بن علی مَمسوسْ فی ذات اللَّهَش گوید
عجب نزدیک شد با حضرت مولا،علی اکبر
اگر مَمسوسْ در ذات خداوند است،پس حتماً
بود عالِم به عِلمِ عَلَّمَ الاَسمٰا،علی اکبر
چنان مانند حیدر یک تنه می تاخت در میدان
که لشکر نعره می زد«لافتی الا»علی اکبر
اَنابنُ قاتلُ الکُفار،انابن حیدرِالکَرّار
بود ذکر رجزخوانیِّ مولانا علی اکبر
نوای اشهد اَنَّ علیـّــاً حُجت اللَّــه را
شنیدن دارد از لعل لب آقا علی اکبر
قسم بر حرمت مُصحَف،ابوفاضل به یُومُ الطَٓف
کَفیلِ زینبِ الحَوراست، اما با علی اکبر
هم آقایی هم آقازاده، اِی جانم به قربانت
چه نسلی!هل اتی،تطهیر،اعطینا،علی اکبر
سِزد گوئی به گهواره سَلامُ الله عَلَیّْ یَومَ
وُلِدتُ وَ اَموتْ ، وَ اُبعَثُ حَیّٰا،علی اکبر
نقابی زن به سیمایت.که ترسم جای پیغمبر
بَرَندَت تا مقام قُربِ اَو اَدنی،علی اکبر!
چه کردی با دل زینب،چه کردی با دل لیلا
چه کردی با پدر با این قد و بالا علی اکبر
دلت انگور اگر خواهد،خداوند امر فرماید
شود انگور کل جنت الاعلی علی اکبر
همیشه سفره ات مثل امام مجتبی پهن و
زِ هر دروازه نور خانه ات پیدا،علی اکبر
حرم رفتم،زیارت خواندم و عرض ادب کردم
و پرسیدم چرا خوابیده پایینپا،علیاکبر؟
ندایی آمد از پایین پا،این است جُبرانِ
محبت های پایانی بابا، با علی اکبر
پدر بوسید رویم را میان خاک و خون،باید
ببوسد پای بابای غریبش را،علی اکبر
مرو میدان که بابایت به حال احتضار افتاد
ترحم کن به اشک زینب کبری،علی اکبر
به یوم الطف تمامیِ شهیدان،لحظه ی آخر
در آغوش حسین جان باختند،الاّ علی اکبر
دو چشم او سیاهی رفت،و مرکب اشتباهی رفت
خدایا مانده بین لشکری تنها...،علی اکبر
پسر تنهای تنها شد،زمین خورد ارباً اربا شد
پدر بر سر زنان می گفت واویلا علی اکبر
#محمد_علی_قاسمی_خادم
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
@nohe_sonnati