eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
11.3هزار دنبال‌کننده
345 عکس
11 ویدیو
1.3هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
زبور آل محمد، چکامه ای سبز است۱ غدیر چشمانت، سالنامه ای سبز است تو شاهزاده ی ایرانی و پر از غیرت قنوتِ روشن تو شاهنامه ای سبز است و روضه ی عطش تو اقامه ای سرخ است و روضه ی عطش تو اقامه ای سبز است۲ نگاه کن به مسیری که بعد عاشوراست نگاه کن که مسیرت، ادامه ای سبز است بلند بالایی می رسد که مثل شماست نشانِ دیدنی او، عِمامه ای سبز است چه یوسفی که تماشای چهره اش، نور است چه یوسفی که معطر به جامه ای سبز است ۱. زبور آل محمد نام دیگر صحیفه سجادیه می باشد که دربرگیرنده برخی از دعاهای امام زین العابدین (ع) است. ۲. عطش اول: عطش روز عاشورا عطش دوم: عطش حاصل از زهر @nohe_sonnati
دوبیتی آیینه‌ای و درست مانند حسین لبخند تو انعکاس لبخند حسین در محضر فاطمه عزیزی تو چقدر داماد حسن هستی و فرزند حسین @nohe_sonnati
آفرید از مِهر ، چون جان تو را جان آفرین گفت بر خود از کمالِ خَلق این جان آفرین آفرین جان آفرین را ، کآفرید این جان پاک هم بر این جان آفرین و هم برآن جان آفرین مرحبا بر خلق خالق باد و مصنوعی چنان حبّذا بر خلق خالق باد و مخلوقی چنین دست گوهر آفرین حق به دریای کمال در صدف، پرودہ یکتا دُرّ اعلا و ثمین بحر فیض حق حسین و شهربانویش صدف گوهر اعلا على ـ سجاد و زین الساجدین مفخر شرع نَبی و نصّ معنای نُبی است کُنیه و القاب آن شاهنشه دنیا و دین بومحمد، بوالحسن، سجادِ آل مصطفی کز ذکاوت بُد ذکیّ و، از امانت شد امین پند و اندرزش بوَد مسطورہ در ارشاد خلق چون «صحیفه» کآن بوَد مفهوم قرآن مبین بر جبین زآن مُهر، کز مِهر عبادت داشتی زینت عُبّاد حق شد، مرحبا مُهر جبین در سجود او را هم‌آوا بود در تسبیح حق هم درخت و سنگ و ریگ و خار و خارا، ماء و طین شغل نیکویش عبادت خواند چون عبدالملک گفت خوش بر حال و شغل این امیر مُلک دین دشمنش دشنام داد او کرد در حقش دعا کاین بوَد خُلق عظیم و خوی خیرالمرسلین خاتم و سرحلقه‌ی عبّاد حق بود و نوشت جمله‌ی «الحمدللهِ علیٰ» نقش نگین (شمس قم) را مَعرفت نبوَد به‌وصف آن امام آن قدَر دانم که او بوده‌ست زین العابدین. @nohe_sonnati
دل که شد راهیِ حق ، جاده پر از عطر تو شد یک دعا خواندم و سجاده پر از عطر تو شد از خراباتِ دل خود که گذشتم دلِ شب به مبارک سحری باده پر از عطر تو شد با دعای لبت ای فانیِ فی اللهِ طریق ذاکر و عاشق و دلداده پر از عطر تو شد با نفس های تو قلبم پرِ پرواز گرفت هر که از نفس ، شد آزاده پر از عطر تو شد آنچه خیر است و شود نور شب اول قبر پیش کش هر که فرستاده پر از عطر تو شد با تو بر صفحه ی دنیا اثری بِکر ، رسید رعیت مُلک خدا را مَلِکُ الذِکر ، رسید @nohe_sonnati
ناگهان بانگِ هَل اَتیٰ پیچید در دل صورها، صدا پیچید صوت شیرین ربَّنا پیچید عطر سجاده‌ی خدا پیچید مُرشد اهل دین! سلامٌ علیک سَیِّدُ السّاجدین! سلامٌ علیک نغمه‌ی چَنگ و ضَربِ دف آمد موسمِ شادی و شعف آمد مِی عُشّاق از نجف آمد دادِ کعبه از آن طرف آمد: گوش‌ها! بشنوید فریادم عاشقِ سینه‌چاکِ سجادم ماه، نِعمَ الْبَدَل گرفت تو را حُسن، ضربُ المثل گرفت تو را شعر، بیتُ الغزل گرفت تو را تا پدرجان بغل گرفت تو را شب میلاد... کربلا رفتی بین آغوشِ عشقِ ما رفتی ما ذبیحِ نگاهِ دلداریم بخدا سرسپرده‌ی یاریم دار بر دوش، مثلِ تَمّاریم با علی‌ها چه عالمی داریم شَرَفُ الشَّمس مَشرقینی تو دوّمین حیدر حسینی تو عشق تزریق کرده در جانت تا پدر کرده بو‌سه‌بارانت عمه می‌گفت: ای به قربانت... ...به عمویت کشیده چشمانت چشمه‌ای، رو به جو نخواهی زد با ابالفضل، مو نخواهی زد فرشِ پشتِ درِ تو از پَرِ ماست بامِ تو لانه‌ی کبوترِ ماست خانه‌ات سرپناهِ آخرِ ماست مادرت آبرویِ کشورِ ماست با تو ما نیز جزءِ این ایلیم عجمی زاده‌ایم... فامیلیم هر که در کویِ وحدتِ تو دوید از همه غیر رَبِّ خویش بُرید بال هرکه عروج را فهمید از صحیفه به صحن عرش رسید مَلَک وحی اگر جلیل شده با دعایِ تو جبرئیل شده قَطره‌ی نطقِ تو خودش دریاست واژه‌هایت عجیب بی‌همتاست منبرت بانیِ تحول‌هاست خطبه‌ات مُهرِ ثبتِ عاشوراست از تو داریم نوحه و دم را از تو داریم این محرم را غمِ من را حضور تو کم کرد عشق را بین سینه‌ام دم کرد گنبدت را دلم مُجَسَّم کرد حَرَمت را درست خواهم کرد در بقیعت به پا کنم... علنی! اوّلین چایخانه‌ی حسنی کاشی‌اش پُر لَعاب خواهد شد دل زُوّار آب خواهد شد آب حوضش شراب خواهد شد صحن‌ها، انقلاب خواهد شد کنج هر صحن، انجمن داری تا خودِ صبح، سینه‌زن داری در حرم عطر ناب خواهم ریخت مثل مشهد، گلاب خواهم ریخت مشک بر دوش... آب خواهم ریخت یادِ طفلِ رباب خواهم ریخت سهم جسمِ ضریح تو... تب نیست بی‌حیا دور عمه زینب نیست @nohe_sonnati
فوج ملائک بر بشر، تعظیم کردند شادی دل را بین هم، تقسیم کردند رو بر بهشت و کوثر و تسنیم کردند زیباترین گُل را به گُل تقدیم کردند امشب حسین بن علی دردانه دارد زیباترین گُل را دراین گلخانه دارد دارد چه جلوه، جلوه‌ی توحید خلقت در روز میلادش به خود بالید خلقت مثل شکوفه بر رُخش خندید خلقت زیباترین لحظه‌ها را دید خلقت آیا فرشته یا که آدم، خلق کردند؟! محبوب خلّاق دوعالم، خلق کردند وقت شکفتن سجده‌ی او دیدنی بود ذکرخدا از غنچه‌ای بشنیدنی بود عطرش بهشتی بود و بس بوئیدنی بود گلبوسه از رخساره‌ی او چیدنی بود وقتی پدر دل را به او پیوند می‌زد آهسته بر روی پسر لبخند می‌زد در بندگی، او جان و قلبی حق طلب داشت در پای محراب دعا سوز و تعب داشت بر زینت سجده‌گذاران او لقب داشت از نسل زهرا بود و از حیدر نسب داشت محراب او طور عبادت نام دارد او با خدایش خاطری آرام دارد ایمان فروغی از رخ تابان او بود تقوا گُلی از گلشن ایمان او بود اخلاص، مثل چشمه‌ای در جان او بود آزادگی یک لاله از بستان او بود دیباچه‌ی اوصاف او زرّین کلام است او مظهر ایثار و ایمان و قیام است عشق و امید و معرفت، آئینه‌ی اوست علم الهی از ازل در سینه‌ی اوست ایمان و تقوا گوهر گنجینه‌ی اوست شورآفرینی پیشه‌ی دیرینه‌ی اوست بعد قیام کربلا شوری به پا کرد با خطبه‌ی خود شام را کرب‌وبلا کرد کی می‌توان از وصف او در انجمن گفت؟! باید فرزدق بود و از مدحش سخن گفت او با همه از کربلا، از سوختن گفت از لاله‌های بی سر و گلگون بدن گفت تنها اشاره بر حسین آباد، کافی‌ست بس کن «وفایی» در شب میلاد، کافی‌ست @nohe_sonnati
در اشک‌هایش چلچراغ روشنی‌ها بود هر جمله از نجوای او روح مسیحا بود داماد حُسن یوسف و فرزند یاس عشق تصویری از آرامش و موج دو دریا بود رود «حیات طیبه» در اشک و نجوایش از چشمه می‌گفت و نگاهش رو به دریا بود تسبیح اشکش دانه‌دانه ابر رحمت شد او در پی تطهیر روح اهل دنیا بود موج ملائک صف به صف محو مناجاتش سجاده‌ی او جلوه‌ای از عرش اعلا بود او لیلةالقدر عبادت، جلوه‌ی مادر مثل امیرالمؤمنین...، او هم معما بود او در حضیض خاک، سیر آسمان می‌کرد آیینه‌ای غرق خدا، محو تماشا بود سجاد، زین العابدین، زین العباد، آری نامش همیشه زینت عرش مُعلّا بود او قبله‌ی کروبیان عالم بالا مولای جن و انس بود... افسوس تنها بود از سوره‌ی انسانیت می‌خواند با امت کفر و نفاق و شرک هم در فکر حاشا بود او مثل ابراهیم ِدر نزد خدا تسلیم غرق تکلم با خدا مانند موسی بود در آزمون «البلاءُ لِلولا» هر بار تعبیر حُسنش «ما رأیت، الّا جمیلا» بود بر خاک، بر سجاده، در زنجیر، در آتش، حسّ رضایت در نگاهش خوب پیدا بود فرزند مکه گفت از راز منای عشق گویا علی گرم شکست لات و عزی بود هر بیت از شعر «فرزدق» شد سپاه او یک بیت شعرم کاشکی سرباز مولا بود تو مسجد و محراب مردم می‌شدی هرجا هرجا که می‌رفتی، عبادتگاه آنجا بود روح اذان، روح دعا، روح خدا بودی نجوای تو فریادهایی آشکارا بود محراب سر در آسمان دارد به دنبالت یک عمر در آیینه‌ی اشکت مصفّا بود... تیغ دودم بوده سکوت و اشک‌های تو میدان رزم تو تولا و تبرا بود @nohe_sonnati
دوبیتی خدا امشب ولیّش را ولی داد جمالی منجلی، نوری جَلی داد حسین بن علی! چشم تو روشن که امشب بَر تو ذات حق، "علی" داد @nohe_sonnati
دوبیتی سجاده نشین عشق آمد از راه آن شمس که رخ نموده در پنجم ماه تا دید فلک نور جمالش گفتا لاحول و لا قوه الا بالله ▪️ در پیکر دین روح صلابت آمد مصداق کمال هر عبادت آمد از عرش رسد مژده دما دم برخلق بر بام جهان مرغ سعادت آمد ▪️ سرلوحه ی عاشقی و خورشید هداست آیینه ی کبریایی ذات خداست از کثرت سجده و مناجات مدام سجاد ملقب شده ؛ در ارض و سماست ▪️ جاری شده چشمه های خیر و برکات از یمن قدوم چارمین فُلک نجات هم کُنیه، و هم نام علی،.. سجاد است بر قدر و جلالتش دمادم صلوات @nohe_sonnati
مژده ای اهل ولا ، روح عبادت آمد چارمین حجت حق، شمس هدایت آمد آسمانها و زمین گشته چراغان امشب وارث کرب و بلا ، کوه صلابت آمد آبرو یافته سجاده عشق از قدمش اسوه ی ذکر و مناجات و اطاعت آمد آسمان سجده کند پیش بلندای قدش بهر دلسوختگان بحر کرامت آمد آبرو داده به ایران ، نَسب مادر او زاده ی دختر کسری به جلالت آمد با مناجات صحیفه شده هادی طریق آنکه بر خلق دهد درس سعادت آمد کرد با خطبه قیامی که قیامت بر خواست مظهر صبر به تبلیغ شجاعت آمد پیک حق مژده دهد بر همه خلق جهان پادشاه کرم و مهر و سخاوت آمد حضرت سید سجاد ، علی ابن حسین پسر ارشد خورشید ولایت آمد می وزد عطر " شقایق" ز بیابان حجاز چون بهاری که از آن بوی طراوت آمد @nohe_sonnati
آمدی و بوستان مصطفی رونق گرفت از جمالت گلشن خیرُالنّسا رونق گرفت از علی‌های حسین‌بن‌علی، دوم علی با گل نام تو یاد مرتضی رونق گرفت یک سحر باد صبا آورد عطر زلف تو مست شد جان‌ها و بازار صبا رونق گرفت از فروغت نور می‌تابید بر خورشید و ماه از دمت محراب و تسبیح و دعا رونق گرفت در نماز و در سجودت عالمی حیران شدند از زلال اشک تو خوف و رجا رونق گرفت از دعاها و نواهای تو ای زین‌ُالعباد آیه‌های دل‌نشین ربّنا رونق گرفت تو دعا می‌خواندی و رشک جِنان می‌شد زمین از لبت می‌ریخت نور آب بقا رونق گرفت با همان انبان که می‌بردی به دوشت ناشناس در دل شب آیه‌های «هَلْ أتی» رونق گرفت نهضت تو کرد خون کربلا را زنده‌تر با کلامت نهضت خون خدا رونق گرفت یادگار کربلا، مدیون ایثار توییم از یَم اشک تو یاد کربلا رونق گرفت @nohe_sonnati
دل با وضو باید بَرَد نام شما را نامی که داده آبرو ، سجاده ها را سجاد یعنی تو؛تویی که می‌توان یافت در سجده های هر نماز تو خدا را جویند اهل معرفت،اهل شریعت در زمزمِ چشمانِ تو آب بقا را در هر فرازی از صحیفه می‌توان دید جمله به جمله،جلوه ی خوف و رجا را زین العبادی و ملائک دست بوسَت وقتی که بالا میبری دستِ دعا را از کربلا تا شام داغ و رنج دیدی بعد از پدر نوشیده ای جام بلا را ما وام دار خطبه ات در شام هستیم شیعه یقینا از تو دارد روضه ها را درمانده ایم و دستمان پیشت دراز است جز تو نمی‌گیرد کسی دست گدا را قلب مرا آباد کن با گوشه چشمی مانند معماری که می‌سازد بنا را @nohe_sonnati