۱
(روز عرفه)
روز عرفه آمده مهمان تو هستم
شرمنده ی جود تو و احسان تو هستم
یا سیدی العفو٣
روز عرفه آمده و بر تو پناهم
یارب کرمی خسته ام از بار گناهم
یا سیدی العفو٣
روز عرفه کن نظری بر من مسکین
از لطف و کرم دردِ مرا هم بده تسکین
یا سیدی العفو٣
روز عرفه آمده با روی سیاهم
شرمنده ام از جرم خود و عمرِ تباهم
یا سیدی العفو٣
روز عرفه آمده بر سفره ی عامت
از شرم بریزم ز بصر اشک ندامت
یا سیدی العفو٣
یا رب به حقِ پهلوی بشکسته ی زهرا
یا رب ز کرامت گنه من تو ببخشا
یا سیدی العفو٣
یا رب به حق سید و سالار شهیدان
سوز عطش کرب و بلا ناله ی طفلان
یا سیدی العفو٣
یا رب به حق پیکر چاک علی اکبر
یا رب به حق خون گلوی علی اصغر
یا سیدی العفو٣
یا رب به حق فاطمه و باغ گل یاس
یا رب به حق دست قلم گشته ی عباس
یا سیدی العفو٣
یا رب به حق زینب و آن اشک دو عینش
یا رب به حق پیکر در خون حسینش
یا سیدی العفو٣
یا رب به حق صورت نیلی رقیه
رخسار کبود گشته ز سیلی رقیه
یا سیدی العفو٣
یا رب به حق مهدی زهرا گل حیدر
از جرم و گناه من دلخسته تو بگذر
یا سیدی العفو٣
#رضا_یعقوبیان
#روز_عرفه
@nohe_sonnati
دست هر تشنه به ساغر برسد
سعی دارد که به کوثر برسد
مِسِ بی ارزشِ ذاتم ز ازل
شد مقدر که به زرگر برسد
مثل پروانه در آغوش بلا
دل من سوخت به دلبر برسد
کم کنید از سرتان شرِّ مرا
تا کم از من به همه شَر برسد
عمر من رفت فقط پای گناه
وای اگر پام به محشر برسد
بَدَم اما به سرم داد نکش
شاید الان کسی از در برسد
می شود آبرویم را نبری؟!
شاید اصلاً خود حیدر برسد
سر بخشیدن مان شک نکنید
می نشینیم که مادر برسد
بگذارید به دست حسنش
قلم عفو به دفتر برسد
یک نفر توبه کند می بخشند
قبل از آن که کسِ دیگر برسد
دورم از مشهد سلطان ای کاش
نامه ام دست کبوتر برسد
گره ام را به رقیه بده تا
کارِ من خوب به آخر برسد
روحم آماده شده پَر بکشد
فطرس آمد که به من پَر برسد
ما ندیدیم کسی غیر حسین
این قَدَر خوب به نوکر برسد
نکند من به مُحرَّم نرسم
نکند روزیِ کمتر برسد
فکر کن خولی و شمر آمده اند
ناگهان حرمله هم سر برسد
فکر کن آب نخورده به لبش
به گلو کُندی خنجر برسد
کاش این شعر به پایان برسد
لحظه ی غارت معجر نرسد
#رضا_دین_پرور
#روز_عرفه
@nohe_sonnati
قطره ای نیست از این رود که دریا نشده
چهره ای نیست در این ماه، که زیبا نشده
من گدایی که نشستم همه جا با همه کس
او خدایی است که از پیش گدا پا نشده
یا که بخشیده و ننوشته گنهکار، مرا
یا که پرونده ی من، گم شده پیدا نشده
خوبی یوسفم این است که در اوج مقام
مانعِ سوختن و عشق زلیخا نشده
کاسه ی آبرویی داشتم از لطف خدا
بارها خورده زمین بشکند اما نشده
وقت و بی وقت نشان داده که قولش قول است
نشده زود بگوید برو حالا...نشده
با کریمان بنشین شب، دم دیوار بهشت
روزیِ سفره ی تو آمده فردا نشده
در کجا دیده کسی جز سرِ بازار علی
این همه بنده ی آلوده ی رسوا نشده
ای که جا مانده ای از قافله ی عفو بیا
فاطمه گفته بیا! آخر دنیا نشده
زیر بال و پر من را همه جا خوب گرفت
همه خسته شده اند از من و زهرا نشده
زنده یا مرده ی ما را برسانید عرفه
سَنَدِ بخشش مان خوب شد امضا نشده
جان، رقیه است همان آینه ی زهرا که
کم ندارد در امامت، فقط آقا نشده
کسی اندازه ی او چکمه نخورده ز همه
کسی اندازه ی زینب کمرش تا نشده
چند تا ناخن اگر مانده شکسته شده است
هرچه کرده گره ی موی سرش وا نشده
حجم سیلی ز سر و صورت او بیشتر است
پنج انگشت، روی چهره ی او جا نشده
#رضا_دین_پرور
#روز_عرفه
@nohe_sonnati
خوشا به حال کسانی که آه را بلدند
برای حرف زدن با تو راه را بلدند
خوشا به حال کسانی که با تو هم نفسند
و رمزِ دیدنِ آن روی ماه را بلدند
خوشا به حال دلِ مهزیارهایی که...
رهِ رسیدنِ آن وعده گاه را بلدند
نه راهِ کشف و کرامت روند بیهوده
که راهِ توبه و ترکِ گناه را بلدند
به اهل ناله و اهل انابه رو آریم
که اعتراف به هر اشتباه را بلدند
ز طاعتِ تو ، چه زیبا دلت به دست آرند
خدایی، اهلِ عمل راه و چاه را بلدند
تو ناز میکنی و عاشقان نیاز کنند
که رازِ بوسه ز خالِ سیاه را بلدند
دعای خیرِ تو آقا گره گشای بلاست
چه خوب غمزدگان طیِ راه را بلدند
به وادیِ عرفه، معرفت کلید دعاست
که اهل معرفت این سوز و آه را بلدند
ملازمانِ دعا، یار و همنشین تواَند
مسیر زندگیِ دلبخواه را بلدند
مسیر زندگیِ ما، محرم است و حسین
حسینیان، ادب قتلگاه را بلدند
ز روزِ ترویه صوتِ حزینه میشنوند
به اهل قافله طرز نگاه را بلدند
صدای مادری از قتلگاه می آید
که کوفیان طرفِ خیمه گاه را بلدند
ز خیمه، حکمِ "علَیکُنَّ بِالفرار" آمد
حرامیان زدنِ بی پناه را بلدند
مدافعانِ حرم، مقتدایشان زینب
که راهِ حفظِ امامِ سپاه را بلدند
#محمود_ژولیده
#روز_عرفه
@nohe_sonnati
مگیر فرصت بارانی نگاهم را
مگر که پاک کنم نامهی سیاهم را
جز اعتراف ببین آه در بساطم نیست
ولی تو میخری آیینهوار آهم را
گناهکارم و روزی که بازخواست کنی
به گردن کرمت مینهم گناهم را
برای آتش جرمم شفیع خواهم کرد
همین دو قطره مناجات گاهگاهم را
قسم به عفو تو هرگز خطا نمیکردم
چنان چه غیر تو میدید اشتباهم را
چنان رئوف و رحیمی که من طمع دارم
صواب ثبت کنی کردهی تباهم را
بگیر تنگ در آغوش مهربانی خود
مگیر از منِ بی کس پناهگاهم را
#علی_سلیمیان
#روز_عرفه
@nohe_sonnati
ای امیرِ عرفه خسته ترین بنده منم
پیشِ درگاه خدا بنده ی شرمنده منم
بنده ای که همه عمرش به تباهی رفته
روشناییِ دلش رو به سیاهی رفته
رمضان مانده زِ ره در عرفه آمده ام
با صد اُمّید به درگاه شما سر زده ام
غیر آه دل خود آه ندارم چه کنم
گر که بر حال دلم اشک نبارم چه کنم
به خدا حال من خسته خراب است خراب
بر وجودم که شده تار تو خورشید بتاب
ای امیرِ عرفه خوب کنی حال مرا
گر که امضا بزنی نامه ی اعمال مرا
ای امیرِ عرفه لطف تو را می جویم
با همه دربدری های دلم می گویم
خوش برداحوال کسانی که پر امید شدند
زائر مرقد شش گوشه ی خورشید شدند
در چنین روز که بین الحرمینش غوغاست
زائر کرب و بلا بنده ی محبوب خداست
کاش می شد که دعا گوی تو آن جا بودم
زیر آن قبه ی توحید و مصفا بودم
کاش می شد که بدانم به کجایی آقا
خسته از هجر شده جان «وفایی» آقا
#سید_هاشم_وفایی
#روز_عرفه
@nohe_sonnati
عرفه آمده و باز صدایم کردی
میهمان حرم جود و سخایم کردی
فرصت دیگری آمد که مرا عفو کنی
تا ببخشی گنهم را تو صدایم کردی
دل ما را به سوی خویش کشیدی یا رب
باز از پنجه ی این نفس رهایم کردی
تا نیارم به سوی هیچ کسی روی نیاز
بر در رحمت و امید گدایم کردی
کرمت هیچ مرا فرصت گفتار نداد
هرچه می خواستم ای دوست عطایم کردی
حالم از حال دعای عرفه بخشیدی
با چنین حال تو راهیِ منایم کردی
گفتی اوّل نظرت هست به زوار حسین
عاشق و شیفته ی کرب و بلایم کردی
چون سبکبال شدم تا حرم کرب و بلا
همره و همسفر پیک صبایم کردی
کربلا گفتم و فریاد ز جانم برخاست
شکر لله که چنین غرق نوایم کردی
همره زمزم و اشکی که مرا بخشیدی
حاجی کعبه ی ایمان و وفایم کردی
گر مُشرَّف نشدم کعبه و حج و عرفات
راهی مشهد و حج فقرایم کردی
شکر لله در این روز پر از رحمت و فیض
میهمان حرم قدس رضایم کردی
کاش گویی ولی عصر دعایم کرده است
جز امامم ز همه غیر جدایم کردی
چون«وفایی»تو مرا عشق و سعادت دادی
تا که مشغول مناجات و دعایم کردی
#سید_هاشم_وفایی
#روز_عرفه
@nohe_sonnati
ای نگار عرفاتی لک لبیک حسین
چشمه ی آب حیاتی لک لبیک حسین
خط پیشانی تو مظهر وجه الهی
بس که مستغرق ذاتی لک لبیک حسین
ز ازل بندگی ام نوکری خانه ی توست
حقاً ارباب صفاتی لک لبیک حسین
بین توفان گنه غرق شدم کاری کن
ای که کشتی نجاتی لک لبیک حسین
کاش سر تا به قدم گریه شوم آب شوم
تو قتیل العبراتی لک لبیک حسین
باز از قافله ی کرب و بلا جا ماندم
کن عطا برگ براتی لک لبیک حسین
#روز_عرفه
@nohe_sonnati
ای امير عرفه دست من و دامانت
جان به قربان تو و گردش آن چشمانت
ای امير عرفه ذكر لبت را قربان
حال پر سوز و غم نيمه شبت را قربان
ای امير عرفه روح مناجات تویی
مشعر و سعی و صفا مروه و ميقات تویی
ای امير عرفه حالِ مناجات بده
بر گدای حرمت وقت ملاقات بده
ای امير عرفه گرچه سراپا دردم
گر بيایی به خدا دور سرت می گردم
ای امير عرفه ديده ی پر آب بده
دل بي تاب مرا با نگهی تاب بده
ای امير عرفه فيض دمت را قربان
دل دريايی لبريز غمت را قربان
ای امير عرفه تنگ غروب است بيا
سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بيا
ای امير عرفه حاجی زهرا برگرد
جان زهرا دگر از خيمه ی صحرا برگرد
ای امير عرفه خنده بزن بر رخ من
جان زينب بده روز عرفه پاسخ من
ای امير عرفه! ذكر مدام است بيا
كار اين عاشق دلخسته تمام است بيا
ای امير عرفه ديدن رويت عشق است
مردن امشب به خدا بر سر كويت عشق است
ای امير عرفه جان گل ياس بيا
آخر مجلس ما روضه ی عباس بيا
ای امير عرفه در عرفاتی امروز
يا كه در علقمه ی شاه فراتی امروز
ای امير عرفه شرح بده خود بر من
سرِ عباس كجا ضرب عمود آهن!!
#مجتبی_روشن_روان
#روز_عرفه
@nohe_sonnati
عاشقانِ مَدارجِ عالى
در عروجند با سبکبالى
از خداوند پر شدم دیشب
تا مرا کرد از خودم خالی
دل دنیا گریز باید داشت
معرفت نیست جنس بقّالی
ذبح کردم تعلّقاتم را
جای آن گوسفند هر سالی
تا که یکبار هم شده راحت
بزنم دور تو پر و بالی
بار اگر بار عشق معشوق است
راضی ام من به شغل حَمّالى
خاک پاى تو را به من دادند
نيست مانند من خوش اقبالى
پوزه ام را به پات مي مالم
دست خود را سرم که می مالى
جبرييل تو می شويم اگر
برسد از تو غوره ی کالى
ما فقيران اگر غذا نرسد
بيشتر می کنيم خوشحالى
گریه های جوانی ام حتماً
می دهد بار در کهنسالی
عرفه آمد و همه رفتند
سمت گودال "جاى ما خالى"
همه رفتند ساربان هم رفت
تو هنوزم ميان گودالى
به تو دستم نمي رسد، اصلاً...
تو برايم هميشه آمالى
#علي_اكبر_لطيفيان
#روز_عرفه
@nohe_sonnati