eitaa logo
نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دو برادر باهم در مزرعه كار می‌كردند كـه یكی از آن دو ازدواج كـرده بود و خانواده بزرگی داشت ودیگری مجرد بود. شب كه میشد دو برادر همه چیز از جملـه محصول و سـود آن را با هم نصف می كردند. یک روز برادر مجرد بـا خودش گـفت درست نیست كـه ما همـه چیز را نصف كنیم . من هستم وخرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند بنابراین نیمه‌ی شب كه شد یك كیسه پراز گندم را برداشت و مخفیانه روی محصول برادر خـود ریخت. در همین حال برادر دیگر با خودش فكر میكرد و می گفت درست نیست كـه ما هـمه چیز را نصف كنیم . مـن سر و سامان گـرفته ام ولی او هنـوز ازدواج نكرده و باید آینده اش تأمین شود بنابراین او نیز شب كه‌ شد یک كیسه پر از گندم رابرداشت و به انبار بـرادر برد و روی محصول بـرادر ریخت. سـال‌ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه‌چرا ذخیره گندمشان با یكدیگر مسـاوی است. تا آن كه یك شب دو بـرادر در راه انبار بـه یكدیگر برخوردند آنها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را گذاشتند و یكدیگر رادر آغوش گرفتند. چقدر زیبا میشد اگر زندگی‌های امروزی هم رنگ وبوی قدیم ها رو داشت ..... به جمع ما بپیوندید در نکته های ناب http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50