eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
650 دنبال‌کننده
29 عکس
3 ویدیو
79 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
06_003 P 608 - S 7.mp3
18.29M
📕 (قيصري) 🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀 📌 جلسه 03 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 608 س 07 @oshaghierfan &
06_004 P 609 - S 10.mp3
20.95M
📕 (قيصري) 🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀 📌 جلسه 04 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 609 س 10 @oshaghierfan &
06_005 P 612 - S 1.mp3
23.96M
📕 (قيصري) 🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀 📌 جلسه 05 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 612 س 1 @oshaghierfan &
06_006 P 614 - S 13.mp3
20.47M
📕 (قيصري) 🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀 📌 جلسه 06 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 614 س 13 @oshaghierfan &
06_007 P 615 - S 17.mp3
23.33M
📕 (قيصري) 🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀 📌 جلسه 07 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 615 س 17 @oshaghierfan &
🔵 يادداشت‌هاي قرآني و روايي 🖌 موضوع: و توبه فراگیر و نجاتبخش برای ، و 🌺«إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً» (93 مریم)🌺. 🌸هیچ کسی در آسمانها و زمین نیست مگر این که به حالت بندگی به سوی خدای رحمان می‌آید🌸. 🔶 کلمه «آتی» در این آیه شریفه، بر حرکت اختیاری دلالت دارد؛ چون به «من..» که برای ذوی الشعور است، نسبت داده شده؛ و ذوی الشعور کارشان از روی اختیار است؛ پس این یک فعل اختیاری است که از ناحیه موجودات ذی شعور سرمی‌زند؛ و نیز حال فاعل این آمدن است؛ 🔸پس معنی آیه این می‌شود: هیچ فرد ذی شعوری در آسمان و زمین نیست، مگر این که (در زمانی) از روی اختیار با حالت عبودیت و بندگی نسبت به خداوند، به سوی خدای رحمن می‌آید؛ این نحوه آمدن اختیاری همراه با همان ایمان‌ عمومی و توبه فراگیری است که جن و انس و فرشته را فرا می‌گیرد و به نجات همه مجرمان آنها منجر می‌شود. 🔷 البته این آمدن اختیاری و عابدانه، برای مؤمنان، در تحقق می‌یابد؛ و برای کفار، بعد از تحقق عذاب درخوری در شکل می‌گیرد؛ لذا این آمدن عابدانه در آیه مقید به دنیا یا آخرت نشده است بلکه مطلق آمده است تا مؤمنان دنیوی و اخروی، هر دو را شامل شود؛ پس انس و جن و ملک، روزی، با اظهار عبودیت نسبت به خداوند، از اندراج در تحت عنوان یا خارج شده و مندرج در تحت عنوان می‌شوند؛ و بالنتیجه همه آنها نجات یافته و مشمول رحمت الهی می‌شوند؛ 🔹 زیرا کیفر و عذاب اخروی، عینا همان کفر و گناهی است که به شکل موجودات موذی تجسم می یابند: 🔻«إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون؛ 16 طور» 🔻«وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه؛ 8 زلزلة» مطابق این آیات و آیات فراوان دیگر، کیفر و عذاب اخروی چیزی جز همان کفر و گناه نیست 🔸«انَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون» کیفر شما فقط همان چیزی است که عمل می کردید یعنی کارهای اعتقادی و رفتاری مجرمان است که در قالب عذاب تجسم می یابند و به مجرم آزار می دهند؛ بنابراین از کفر و گناه، و به حریم ایمان عینا همان از عذاب و دخول در رحمت الهی است؛ 🔹پس طبق آیه مورد بحث، جن و انس و ملک با اظهار عبودیت مختارانه به پیشگاه خدای رحمان از عذاب گناه رهایی یافته و مشمول رحمت الهی می شوند💐🌹🌷. 🔴 دفع یک شبهه 🔸این نجات فراگیر در حالی است که گزاره «کافر، معذب است ابدا» [خالدین فیها ابدا] بدون هیچ تخصیصی، به عموم و اطلاق خود باقی است؛ چون حکم عذاب ابدی موضوعش است نه کافری که از کفر خارج شده است . @oshaghierfan &
06_008 P 617 - S 7.mp3
17.56M
📕 (قيصري) 🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀 📌 جلسه 08 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 617 س 7 @oshaghierfan &
06_009 P 618 - S 12.mp3
16.97M
📕 (قيصري) 🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀 📌 جلسه 09 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 618 س 12 @oshaghierfan &
06_010 P 619 - S 21.mp3
21.13M
📕 (قيصري) 🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀 📌 جلسه 10 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 619 س 21 @oshaghierfan &
06_011 P 621 - S 1.mp3
18.52M
📕 (قيصري) 🍀فصّ حكمة حقّيّة في كلمة إسحاقيّة🍀 📌 جلسه 11 📖 شرح فصوص الحكم، چاپ بوستان كتاب (1382)، ص 621 س 1 @oshaghierfan &
🔵 يادداشت‌هاي قرآني و روايي 🖌 موضوع: امتناع شرک در عبادت، براساس آیات قرآنی 🌸«وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطيعُونَ» (73 نحل)🌸 ترجمه: و (مشرکان) غير از خدا، چيزى را مى‏پرستند كه هيچ رزقى را از آسمان‏ها و زمين براى آنان مالك نيست و توان (اين كار را نيز) ندارند. 🔷 نظر مشهور درباره ترکیب آیه عموم مفسران جمله «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» را عطف بر «لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً» گرفته‌اند؛ بنابراین دو جمله «لا يَمْلِكُ» و «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» صله «ما» هستند و «ما» موصول را توصیف می‌کنند؛ بر مبنای این ، حاصل معنی این است که مشرکان معبودی را عبادت می‌کنند که به‌نفع آنان، مالک رزقی نیست؛ و بر رزق‌رسانی توانایی ندارد. 🔶اشکالات این ترکیب 🔹اشکال اول یک اشکال این است که بر اساس این ترکیب، دو فعل «لایملک» و «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» فاعل‌شان همان معبودان دروغین هستند؛ اما این فاعل در فعل «لایملک» ضمیری است که برای غیر ذو العقول بکار رفته است چون به «ما» موصول بر می‌گردد که برای غیر ذوی العقول است؛ در «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» ضمیری است که برای ذوی العقول بکار می‌رود؛ اگر فاعل این دو فعل، همان معبودان دروغین باشند نباید در یک فعل، غیر ذوی العقول ‌و در یک فعل، ذوی العقول معرفی شوند؛ زیرا این، بین دو بخش صله «ما»، ایجاد می‌کند. 🔹اشکال دوم: اشکال دوم این است که در این ترکیب، دو جمله «لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً» و «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» صله «ما» و مبیّن آن هستند؛ ولی فاعل فعل اول که «ما» را توصیف می‌کند به شکل مفرد، و فاعل فعل دوم که باز همان «ما» را توصیف می‌کند، به شکل جمع ذکر شده است؛ و این هم است که چندان مناسب قرآن نیست؛ بنابراین تفسیری که عموم مفسران بر اساس ترکیب فوق می‌کنند چندان معقول و مقبول نیست؛ و باید برای آیه تفسیری دیگری ارائه شود. 🔶دیدگاه برگزیده به نظر می‌رسد که جمله «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» عطف بر «يَعْبُدُونَ» باشد؛ و مراد از هر دو ضمیر فاعلی در این دو فعل، است نه بت‌ها؛ بر این اساس، معنی آیه این می‌شود که مشرکان بجای خدا، چیزی را که مالک رزقی نیست عبادت می‌کنند؛ ولی (به حسب واقع) آن مشرکان نمی‌توانند عبادت غیر خدا کنند (و چنین عبادتی خارج از استطاعت و توان آنان است)؛ و خلاصه و لبّ معنای آیه این می‌شود که گرچه مشرکان نسبت به چیزی غیر خدا إظهار عبودیت و بندگی می‌کنند ولی آنان از عبادت غیر خدا عاجزند؛ زیرا عبادت غیر خدا، و است. ادامه دارد👇 @oshaghierfan &
ادامه از بالا👆🏿 🔵 توضیح محال بودن عبادت غیرخدا 🔸رابطه عبودیت با معبود یک رابطه است که بر اساس یک فعل و انفعال واقعی و تحقق می‌یابد، نه یک رابطه و جعلی که بر اساس یک نحوه قرار داد یا خطا شکل بگیرد؛ یعنی رابطه عبودیت با معبود، مثل رابطه با است که بر اساس یک فعل و انفعال واقعی و تکوینی تحقق می‌یابد؛ و تا این رابطه واقعی و تکوینی حقیقتا بین زید و عمرو مثلا تحقق نداشته باشد نه زید فرزند عمرو است، و نه عمرو پدر زید است؛ و نه اظهار فرزندی زید نسبت به عمرو اظهار صحیح و درستی است. رابطه عبودیت با معبود، نیز همینگونه است. 🔹حقیقت عبودیت، همان عبدِ نیازمند است به یک مستقل؛ نه وابستگی عبدِ نیازمند، به یک حقیقت نامستقل و نیازمند؛ زیرا عبودیت عبدی در قبال عبدی، مثل تکیه کردن سقف است به ستون لرزانی که خود هیچ توانی و تکیه‌گاهی برای برپا بودن ندارد؛ پس عبودیت همان وابستگی عبد نیازمند است، به حقیقت مستقل بی‌نیاز از تکیه‌گاه؛ 🔸بنابراین عبودیت در صورتی عبودیت است که در قبال یک «حقیقت مستقل» تحقق یابد؛ و چون عبادت همان اظهار و اعتراف به عبودیت است پس عبادت، نیز حقیقتا وقتی عبادت است که در قبال حقیقت مستقل بی‌نیاز تحقق یابد نه در قبال حقیقت و ؛ 🔸بنابراین اگر شخصی، بتی را که هیچ نحوه استقلال وجودی ندارد، معبود خود پنداشت و در قبال آن بت، اظهار و اعتراف به عبودیت کرد؛ باید گفت نه آن بت حقیقتا است؛ و نه این عبد نسبت به آن بت، حقیقتا و وابستگی دارد؛ و نه این اظهار و اعتراف به عبودیت او در قبال بت اظهار و اعتراف درستی است؛ همچنانکه زید با اظهار فرزندی نسبت به غیر والد خود، نه حالت فرزندی حقیقتا برای او تحقق می‌یابد و نه آن شخص واقعا پدر زید خواهد شد و نه اظهار فرزندی او اظهار درستی است بلکه این اظهار، یک اظهار دورغین است. ✳️ ظاهرا آیه مورد بحث به همین نکته اشاره می‌کند؛ می‌گوید مشرکان نسبت به بتها اظهار عبودیت می‌کنند و در ظاهر به عبادت بتها می‌پردازند 🌺«يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً...»🌺؛ اما آنان با این اظهار عبودیت در قبال بت، «لا يَسْتَطيعُونَ» نمی‌توانند فعل را محقق سازند؛ چون «عبادت حقیقی»، مبتنی بر یک فعل و انفعال واقعی و است؛ و مشرکان با اظهار عبودیت در قبال بت نمی‌توانند آن رابطه واقعی و تکوینی را محقق سازند؛ لذا می‌گوید آنان استطاعت ندارند که حقیقتا به بت عبادت کنند؛ زیرا عبادت حقیقی فقط در قبال حقیقت مستقل تحقق می‌یابد؛ و تحققش در جای دیگر محال و ناممکن است؛ و این همان «الله» است؛ پس فقط این خدا است که حقیقتا مورد عبادت است؛ 🔸ازین رو است که در ادعیه وارد شده است «یا من لا یُعبد الا هو» (ای کسی که جز او عبادت نمی‌شود)؛ و بنابراین فقط خدا است که حقیقتا اله و معبود است. 🔹نیز با بیان فوق معنی جمله «لا اله الا الله» روشن می‌شود؛ این جمله دلالت می‌کند که مطلقا معبودی جز الله نیست؛ زیرا عبادت حقیقی فقط در قبال الله امکان وقوع دارد؛ و چون عبادت حقیقی در غیر الله منعقد نمی‌گردد پس هیچ معبودی جز الله نیست و باید ملتزم بود که «لا اله الا الله»؛ ولی این نفی، بخاطر ممتنع بودن عبادت غیر خدا و بودن معبودی غیر الله است؛ نه این که عبادت بت‌ها حقیقتا ممکن الوقوع بلکه واقع باشد؛ و در عین حال بت‌ها معبود نباشند؛ این ناشدنی است؛ 🔸این مثل این است که کسی بگوید فرزندی زید نسبت عمرو به صورت حقیقی، محقق است و در عین حال، عمرو حقیقتا پدر زید نیست؛ این ناممکن است؛ چون اگر یک طرف نسبت به صورت حقیقی محقق باشد طرف دیگر هم به صورت حقیقی محقق است؛ و اگر یک طرف حقیقتا موجود نیست طرف دیگر هم حقیقتا موجود نیست؛ پس همانگونه که بت‌ها حقیقتا نیستند عبادت مشرکان هم حقیقتا نیست؛ و کار آنان یک کار عبادی نیست. 🔷 اشکال ممکن است گفته شود که اگر مشرکان نمی‌توانند عبادت بت کنند پس چرا در قبال این عملشان عقاب می‌شوند؟ 🔶پاسخ: جواب آن است که کار آنان مذموم و درخور عقاب است؛ زیرا اولا آنان اعتقاد نادرست به الوهیت بت‌ها دارند و این گناه خود از گناهان کبیره و موجب عقاب است؛ و ثانیا آنها با نیت ناشایستِ عبادت غیر خدا این کار را انجام می‌دهند و نیت ناشایست و به گناه، خود گناهی است که در خور عقاب است؛ چون «انما الأعمال بالنیات»؛ پس گرچه خود آن گناه اعتقادی و آن نیت ناشایست حقیقتا «عبادت» نیست؛ اما این دو کار بخودی خود، گناه و ناشایست، و موجب عقاب‌اند‌. @oshaghierfan &