eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
685 دنبال‌کننده
31 عکس
4 ویدیو
97 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 يادداشت‌هاي قرآني و روايي 🖌 موضوع: امتناع شرک در عبادت، براساس آیات قرآنی 🌸«وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطيعُونَ» (73 نحل)🌸 ترجمه: و (مشرکان) غير از خدا، چيزى را مى‏پرستند كه هيچ رزقى را از آسمان‏ها و زمين براى آنان مالك نيست و توان (اين كار را نيز) ندارند. 🔷 نظر مشهور درباره ترکیب آیه عموم مفسران جمله «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» را عطف بر «لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً» گرفته‌اند؛ بنابراین دو جمله «لا يَمْلِكُ» و «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» صله «ما» هستند و «ما» موصول را توصیف می‌کنند؛ بر مبنای این ، حاصل معنی این است که مشرکان معبودی را عبادت می‌کنند که به‌نفع آنان، مالک رزقی نیست؛ و بر رزق‌رسانی توانایی ندارد. 🔶اشکالات این ترکیب 🔹اشکال اول یک اشکال این است که بر اساس این ترکیب، دو فعل «لایملک» و «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» فاعل‌شان همان معبودان دروغین هستند؛ اما این فاعل در فعل «لایملک» ضمیری است که برای غیر ذو العقول بکار رفته است چون به «ما» موصول بر می‌گردد که برای غیر ذوی العقول است؛ در «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» ضمیری است که برای ذوی العقول بکار می‌رود؛ اگر فاعل این دو فعل، همان معبودان دروغین باشند نباید در یک فعل، غیر ذوی العقول ‌و در یک فعل، ذوی العقول معرفی شوند؛ زیرا این، بین دو بخش صله «ما»، ایجاد می‌کند. 🔹اشکال دوم: اشکال دوم این است که در این ترکیب، دو جمله «لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً» و «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» صله «ما» و مبیّن آن هستند؛ ولی فاعل فعل اول که «ما» را توصیف می‌کند به شکل مفرد، و فاعل فعل دوم که باز همان «ما» را توصیف می‌کند، به شکل جمع ذکر شده است؛ و این هم است که چندان مناسب قرآن نیست؛ بنابراین تفسیری که عموم مفسران بر اساس ترکیب فوق می‌کنند چندان معقول و مقبول نیست؛ و باید برای آیه تفسیری دیگری ارائه شود. 🔶دیدگاه برگزیده به نظر می‌رسد که جمله «وَ لا يَسْتَطيعُونَ» عطف بر «يَعْبُدُونَ» باشد؛ و مراد از هر دو ضمیر فاعلی در این دو فعل، است نه بت‌ها؛ بر این اساس، معنی آیه این می‌شود که مشرکان بجای خدا، چیزی را که مالک رزقی نیست عبادت می‌کنند؛ ولی (به حسب واقع) آن مشرکان نمی‌توانند عبادت غیر خدا کنند (و چنین عبادتی خارج از استطاعت و توان آنان است)؛ و خلاصه و لبّ معنای آیه این می‌شود که گرچه مشرکان نسبت به چیزی غیر خدا إظهار عبودیت و بندگی می‌کنند ولی آنان از عبادت غیر خدا عاجزند؛ زیرا عبادت غیر خدا، و است. ادامه دارد👇 @oshaghierfan &
ادامه از بالا 👆🏿 🔵 اشکال ممکن است گفته شود که وابستگی در ، به این دلیل محال است که مشکل این است که متوقف‌علیه یک سلسله بی‌پایان است و پایان یافتن سلسله بی‌پایان تناقض‌آمیز است؛ و این مشکل عینا در وابستگی نیز هست؛ چون طبق فرض، سلسله حوادث گذشته، بی‌نهایت است و پایان یافتن سلسله بی‌پایان تناقض‌آمیز است؛ پس نباید سلسله حوادث گذشته را بی‌نهایت دانست. 🔴 پاسخ 🔸زمان گذشته عالم، یک واحد و متصل است که به روزهای گذشته انقسام می‌یابد؛ اما انقسامات وارد بر این حقیقت متصل و دارای امتداد، انقسامات محقَق و بالفعل نیستند؛ بلکه همه انقسامات، و به فرض‌اند؛ 🔸و تا جایی که این انقسام بر روی آن امتداد واحد، فرض می‌شود قطعه‌‌ای فرضی نیز با موجودیت فرضی، تحقق می‌یابد؛ اما وقتی فرض انقسام، ادامه نیافت اجزائی نیز شکل نمی‌گیرند؛ 🔹پس مثلا هر 24 ساعت شبانه‌روز، از 24 ساعت قبلی و 24 ساعت بعدی جدائی بالفعل ندارد؛ و هر یک، موجود منفصلی از دیگران نیست تا مجموعه‌ای از بی‌نهایت قطعات منفصل و جدا جدا از هم شکل بگیرد؛ تا گفته شود پایان یافتن قطعات بی‌پایان تناقض‌آمیز و محال است؛ 🔹پس ما در مورد زمان گذشته عالم، بلحاظ واقعی فقط یک زمان واحد موجود داریم و بلحاظ فرضی، زمانهای متعدد، محدودند (یعنی تا جایی که فرض ادامه دارد)؛ اما در وابستگی که قطعات متوقف‌علیه و متوقف هیچکدام موجود نیستند قطعات متوقف‌علیه، فقط فرضی‌‌اند؛ یعنی چون شما قطعات متوقف‌علیه را هنوز ندارید باید آن را فرض کنید و در این فرض وقتی شمار قطعات مفروضه را بی‌پایان فرض کردید روشن است در فرض بی‌پایان بودن این قطعات، پایان یافتن آنها تناقض‌آمیز است؛ 🔶 بنابراین مشکل در دو نوع وابستگی، یکسان نیست؛ بلکه باید گفت در نوع اول، وابستگی و در نوع دوم، وابستگی است؛ چون در نوع اول مفروض ما این است که، متوقف‌علیه، قطعات بی‌یایان است ولی در نوع دوم شیء متوقف‌علیه، یک ممتد موجود است نه قطعات فرضی در آن ممتد موجود؛ چون قطعات در آن، موجود واقعی نیستند تا متوقف علیه باشند؛ آنچه متوقف‌علیه است یک موجود واحد و یگانه است؛ گرچه او آنِ شروعی ندارد؛ ولی آنِ شروع نداشتن به‌خودی‌خود محال نیست؛ چنانکه خود خداوند نیز آنِ شروعی برای هستی‌اش نیست و با این حال متوقف‌علیه همه موجودات است؛ به بیان دیگر اگر آنِ شروع نداشتن مشکل آفرین باشد خود خداوند که موجودی است بدون آنِ شروع، نباید تکیه‌گاه و متوقف‌علیه دیگر موجودات باشد. @oshaghierfan &