ادامه 👆🏿
3️⃣مرتبه استعداد مادی در قوس نزول
🔹مرتبه دیگری از روح با بدن مادی او گره خورده است؛ چون روح از مقام عقلانیش به عالم مثالی و از عالم مثالی به عالم مادی هبوط میکند، و در عالم مادی، ابتدا به صورت #استعدادی_مادی در نطفه و علقه و مضغه؛ حادث و ظاهر میشود؛ این «استعداد مادی» نازلترین مرتبه وجود روح انسانی در قوس نزولی است.
🔸 مرحله عالی عقلانی روح و هبوط و نزولش بهصورت یک استعداد مادی و موجودی بالقوه (که پستترین مرتبه موجودیت مادی است) همان دو مرحلهای است که در آیه (4 سوره تین) بدان اشاره شده است؛
🌸لقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويم ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِين🌸
🔴 جسمانیة الحدوثی و روحانیة البقائی نفس در قوس صعود
🔹بعد از هبوط به مرتبه استعدادی مادی، این «استعداد مادی»، در بستر #حرکت_جوهری نطفه تا جنین، استکمال و ارتقاء مییابد؛ و این، ابتدای حرکت نفس در #قوس_صعودی است؛ این حرکت استکمالی ادامه مییابد تا این که در پایان کامل شدن جنین، #نفس، مثل میوهای که از درخت زایش شود، از بدن جنین زایش میشود؛ با این تفاوت که در این مرحله آن استعداد مادی و موجود بالقوه، بهصورت یک حقیقت مجرد با پایینترین مرتبة تجرد، حادث و ظاهر میشود؛
🔸بنابراین نفس انسانی در عالم مادی، #جسمانیة_الحدوث و #روحانیة_البقاء است؛ معنیاش این است که حدوث نفس در عالم مادی، وابسته به شرایط مادی جنین است؛ اما بعد از این که نفس مثل یک میوه از جنین حادث شد، در بقایش، #روحانی و مجرد است؛ یعنی بعد از حدوثش، دیگر در اصل #وجودش، به بدن مادی وابسته نیست؛ و حتی اگر بدن هم از بین برود نفس همچنان باقی است.
✳️نتیجه بحث
بنابراین هر روح انسانی یک موجود ذو مراتب است؛ 1️⃣ ابتدا در مرتبهای عالی در یک وجود جمعی و متمرکز، متحد با سایر ارواح انسانی موجود است این همان روح با مرتبه عقلانی است «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويم»؛ 2️⃣ سپس آن وجود جمعی و متمرکز، در قالبها و صورتهای گوناگون مثالی مجرد، با هویتهای متفرق شخصی ظاهر میشود «وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُم»؛ 3️⃣ سپس هر یک از این صورتهای مثالی مجرد، به شکل استعدادهای مادی (که پستترین مرتبه موجودیت مادی است) در موضوعات مادی شخصی مناسب، هبوط میکند «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِين»؛ سپس، قوس صعود شروع شده و این استعداد مادی پست، در بستر حرکت جوهری نطفه تا جنین، استکمال کرده و بشکل نفس مجردی، در نشأة دنیایی حادث و ظاهر میشود؛ و به تدریج در دوره دنیایی کامل میشود؛ و از مرحله تجرد حسی به تجرد خیالی و بالاتر ارتقاء مییابد.
🔸 این مراتب گوناگون در دو قوس نزول و صعود، همه مراتب یک موجود واحد متصلاند؛ و همین یگانگی وجودی این مراتب گوناگون موجب میشود که برخی حوادث قبل از هبوط به شکل #خاطرهای در نفس شخص بماند و در زمان مناسبی بعد از تولد دنیایی، بازیابی شده و دو باره به ساحت نفس آمده، و شخص متذکر آن خاطره شود.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🟢 حدوث تجددی عالم و ارزیابی آن
🔶 صدرالمتألهین در باب حدوث زمانی عالم مادی، نظر خاصی دارد؛ او در مورد کل عالم مادی به #حدوث_تجددی، قائل است؛
🔸حاصل بیانش در اثبات این دعوا، این است که:
الف) کل عالم مادی، به #حرکت_جوهری، متحرک است؛
ب) هر متحرکی آنْ به آنْ تجدد یافته و در هر آنْ، مرحلهای نو، حادث شده و بلا فاصله زائل و نابود خواهد شد؛
🔹نتیجه: ازینرو کل عالم مادی در بستر یک حرکت جوهری عام، آنْ به آنْ تجدد مییابد و حدوث تجددی دارد (مفاتیح الغیب، ص 396).
🍀 ارزیابی این نظریه
در ارزیابی این نظریه، باید توجه داشت که از نظر صدرالمتألهین در هر حرکتی، افزون بر مقاطع آنی الوجودی که پیوسته در هر آنْ یکی از آنها تحقق مییابد، یک #حقیقت_ممتدِ در بستر زمان نیز هست که از ابتدای حرکت تا انتهای آن، گسترده است و همه این مقاطع آنی الوجود را به هم پیوند داده و اتصال و #وحدت بین آنها را فراهم میکند (اسفار، ج 3 ص 131 و 137).
🔷 اشکال اولی که در اینجا بر نظریه حدوث تجددی عالم مادی وارد است، این است که این دو جنبه ی حدوث تجددی عالم با هم ناسازگارند؛
🔹 زیرا در این حقیقت متحرک و ممتدِ در بستر زمان(علی الفرض)، یا مقاطع و حدود حرکت، بالفعل موجود نیستند (فرض الف) یا این که بالفعل موجودند(فرض ب) . هر دو فرض دچار اشکال است.
🔸 بررسی فرض الف): اگر این مقاطع بالفعل موجود نباشند، بلکه فقط موجود بالقوه باشند؛ پس در هر آنی از حرکت، وجود بالفعل جدیدی تحقق نمییابد تا حدوثی و حادثِ آنی الوجودی شکل بگیرد؛ چون #حدوث، مسبوقیت وجود است به عدم؛ و طبق فرض، مقاطع حرکت که وجود جدید و آنی الوجود محسوب میشوند، بالفعل تحقق ندارند بلکه امری #فرضی و موجودی #بالقوه هستند؛
🔸 بنابراین وجود آنی الوجود جدیدی نیست تا مسبوق به عدم باشد و حدوثی و حادثی شکل بگیرند تا بتوان گفت جهان مادی مثلا در هر آنْ، نو به نو، #حادث میشود؛ چگونه در هر آنْ، جهان حادث میشود حال آنکه آنچه جدید محسوب میشود، موجود بالفعل نیست بلکه امر #بالقوهای است که تحقق خارجی و بالفعل نمییابد.
🔹 بررسی فرض ب): اگر در این حقیقت متحرک و ممتدِ در بستر زمان، هر مقطع و حدّی از حدود حرکت، #موجود_بالفعل باشد لازم میآید که بینهایت موجود بالفعل بین هر دو حدّ حرکت تحقق داشته باشد؛
🔹زیرا هر امر ممتدی، بینهایت انقسام پذیری دارد؛ و در فرض بالفعل بودن مقاطع و حدودِ این انقسامات، بینهایت موجود بالفعل خواهیم داشت؛ حال آنکه طبق فرض این بینهایت موجود بالفعل، محصور بین دو حد حاصرند؛
🌸 پس در هر صورت #حدوث_تجددی_عالم مواجه با اشکالی است که پذیرش آن را ناممکن میسازد. (این اشکال اول).
🔷اشکال دوم: صدرالمتألهین در برخی عباراتش آن امر واحد ممتد را بهگونهای تفسیر میکند (اسفار، ج 7 ص 328) که در حقیقت، اصل وجود چنین #ممتدی انکار میشود؛
💥 وی حرکت ممتد را به #نفَسی تشبیه میکند که انسان در مدت حیاتش میکشد و هر نفَسی از نفَس قبل و بعد، متغایر و شخصا متمایز است؛ و این چنین نیست که ما در طول حیاتمان یک نفَس ممتد، از ابتدا تا انتهای حیات داشته باشیم بلکه نفَسهای متعدد و متغایر و متمایز فراوانی داریم؛ ولی در طول حیات دائما این نفَسهای بریده از هم، ادامه دارند و میآیند و میروند؛
🔹 بر اساس این تفسیر، جهان مادی در نظر او گرچه از نظر زمان، بیابتدا و بیانتها است؛ و بنابراین فیض حق، دائمی و إزلا و أبدا باقی است؛ ولی بیابتدائی و أزلیت، و بیانتهایی و أبدیتِ جهان مادی را بهشکل #توارد_امثال دانسته است نه بهشکل یک واحد ممتد در بستر زمان؛
🔸براساس این تشبیه: پس هر مقطع عالم مادی، از مقطع قبل و بعد، متغایر و شخصا متمایز است؛ اما بخاطر تشابه مقاطع متوالی، جهان مادی، باقی و متصل و ممتد به نظر میرسد و البته این مقاطع متغایر و بریده از هم، در طرف گذشته ابتدائی، و در طرف آینده نیز انتهایی ندارند و لذا #فیض_حق، نظیر نفَسهای بریده از هم، ادامه داشته و ازلا و أبدا باقی است.
#ادامه👇
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
ادامه از بالا 👆🏿
🔶با این بیان، صدرالمتألهین علیرغم اعتقادش به #حرکت_جوهری عالم مادی، در واقع، انکار حرکت جوهری عالم کرده است؛ و حداکثر او به نظریه #کون_و_فساد که مذهب منکران حرکت جوهری است ملتزم شده است؛
🔸زیرا اگر در طول هر حرکت، یک واحد متصل و ممتد در بستر زمانِ حرکت، تحقق نداشته باشد؛ درین صورت:
➖ اگر بین هر دو مقطع متوالی، زمان ممتدی نباشد، تتالی آنات و آنیات لازم میآید که ممتنع و محال است؛
➖و اگر زمان ممتدی بین دو مقطع متوالی تحقق داشته باشد؛ زمان یک واحد ممتد و متصل است و ثبوت آن بین دو مقطع، ملازم با ثبوت یک حرکت ممتد و متصل است که آن زمان ممتد را متحقق سازد؛ ولی طبق فرض، چنین حقیقت ممتد واحدی بین هر دو مقطع، وجود ندارد تا زمان مذکور تحقق یابد؛ و بر فرض ثبوت چنین زمانی، تحولات نظیر تصاویر متوالی در #پویانمائی میشوند که فقط تخیل حرکت در بیننده ایجاد میکنند؛ و درین صورت، نظریه حرکت جوهری صدرالمتألهین به نظریه کون و فساد ابنسینا باز میگردد که معتقد است در حقائق جوهری، هر صورت در آنْ تحقق یافته و در زمانی باقی است و سپس بعد از زمان مذکور در آنْ زائل شده و صورت جدیدی حادث میشود.
🌺 و خلاصه اینکه اگر صدرالمتألهین حقیقت واحد ممتدِ در طول زمان حرکت را نپذیرد (چنانکه از تشبیه مقاطع حرکت به نفَسهای انسان برداشت میشود) حرکتی در کار نیست بلکه حداکثر، تحولات به صورت کون و فساد رخ میدهد؛ و این خلاف فرض حرکت جوهری عالم است؛ و اگر این حقیقت واحد ممتد را بپذیرد، در این صورت علاوه بر این که هر مقطعی در آن حقیقت ممتد، موجود بالقوه است نه بالفعل، و حدوث و حادث بالفعلی از آن وجود بالقوه مقطع، شکل نمیگیرد؛ عالم جسمانی نیز به لحاظ این که مجموع این امر ممتد، نقطة شروعی و سابقه عدم زمانی ندارد، قدیم زمانی است نه حادث زمانی؛
✳️ بنابراین حدوث تجددی عالم مادی کلا منتفی و باطل است.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram