ادامه از بالا👆🏿
🔵 توضیح محال بودن عبادت غیرخدا
🔸رابطه عبودیت با معبود یک رابطه #حقیقی است که بر اساس یک فعل و انفعال واقعی و #تکوینی تحقق مییابد، نه یک رابطه #اعتباری و جعلی که بر اساس یک نحوه قرار داد یا خطا شکل بگیرد؛ یعنی رابطه عبودیت با معبود، مثل رابطه #فرزندی با #پدر است که بر اساس یک فعل و انفعال واقعی و تکوینی تحقق مییابد؛ و تا این رابطه واقعی و تکوینی حقیقتا بین زید و عمرو مثلا تحقق نداشته باشد نه زید فرزند عمرو است، و نه عمرو پدر زید است؛ و نه اظهار فرزندی زید نسبت به عمرو اظهار صحیح و درستی است. رابطه عبودیت با معبود، نیز همینگونه است.
🔹حقیقت عبودیت، همان #وابستگی عبدِ نیازمند است به یک #حقیقت مستقل؛ نه وابستگی عبدِ نیازمند، به یک حقیقت نامستقل و نیازمند؛ زیرا عبودیت عبدی در قبال عبدی، مثل تکیه کردن سقف است به ستون لرزانی که خود هیچ توانی و تکیهگاهی برای برپا بودن ندارد؛ پس عبودیت همان وابستگی عبد نیازمند است، به حقیقت مستقل بینیاز از تکیهگاه؛
🔸بنابراین عبودیت در صورتی #حقیقتا عبودیت است که در قبال یک «حقیقت مستقل» تحقق یابد؛ و چون عبادت همان اظهار و اعتراف به عبودیت است پس عبادت، نیز حقیقتا وقتی عبادت است که در قبال حقیقت مستقل بینیاز تحقق یابد نه در قبال حقیقت #نامستقل و #نیازمند؛
🔸بنابراین اگر شخصی، بتی را که هیچ نحوه استقلال وجودی ندارد، معبود خود پنداشت و در قبال آن بت، اظهار و اعتراف به عبودیت کرد؛ باید گفت نه آن بت حقیقتا #معبود است؛ و نه این عبد نسبت به آن بت، حقیقتا #عبودیت و وابستگی دارد؛ و نه این اظهار و اعتراف به عبودیت او در قبال بت اظهار و اعتراف درستی است؛ همچنانکه زید با اظهار فرزندی نسبت به غیر والد خود، نه حالت فرزندی حقیقتا برای او تحقق مییابد و نه آن شخص واقعا پدر زید خواهد شد و نه اظهار فرزندی او اظهار درستی است بلکه این اظهار، یک اظهار دورغین است.
✳️ ظاهرا آیه مورد بحث به همین نکته اشاره میکند؛ میگوید مشرکان نسبت به بتها اظهار عبودیت میکنند و در ظاهر به عبادت بتها میپردازند 🌺«يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً...»🌺؛ اما آنان با این اظهار عبودیت در قبال بت، «لا يَسْتَطيعُونَ» نمیتوانند فعل #عبادت_حقیقی را محقق سازند؛ چون «عبادت حقیقی»، مبتنی بر یک فعل و انفعال واقعی و #تکوینی است؛ و مشرکان با اظهار عبودیت در قبال بت نمیتوانند آن رابطه واقعی و تکوینی را محقق سازند؛ لذا میگوید آنان استطاعت ندارند که حقیقتا به بت عبادت کنند؛ زیرا عبادت حقیقی فقط در قبال حقیقت مستقل تحقق مییابد؛ و تحققش در جای دیگر محال و ناممکن است؛ و این #حقیقت_مستقل همان «الله» است؛ پس فقط این خدا است که حقیقتا مورد عبادت است؛
🔸ازین رو است که در ادعیه وارد شده است «یا من لا یُعبد الا هو» (ای کسی که جز او عبادت نمیشود)؛ و بنابراین فقط خدا است که حقیقتا اله و معبود است.
🔹نیز با بیان فوق معنی جمله «لا اله الا الله» روشن میشود؛ این جمله دلالت میکند که مطلقا معبودی جز الله نیست؛ زیرا عبادت حقیقی فقط در قبال الله امکان وقوع دارد؛ و چون عبادت حقیقی در غیر الله منعقد نمیگردد پس هیچ معبودی جز الله نیست و باید ملتزم بود که «لا اله الا الله»؛ ولی این نفی، بخاطر ممتنع بودن عبادت غیر خدا و #ممتنع بودن معبودی غیر الله است؛ نه این که عبادت بتها حقیقتا ممکن الوقوع بلکه واقع باشد؛ و در عین حال بتها معبود نباشند؛ این ناشدنی است؛
🔸این مثل این است که کسی بگوید فرزندی زید نسبت عمرو به صورت حقیقی، محقق است و در عین حال، عمرو حقیقتا پدر زید نیست؛ این ناممکن است؛ چون اگر یک طرف نسبت به صورت حقیقی محقق باشد طرف دیگر هم به صورت حقیقی محقق است؛ و اگر یک طرف حقیقتا موجود نیست طرف دیگر هم حقیقتا موجود نیست؛ پس همانگونه که بتها حقیقتا #معبود نیستند عبادت مشرکان هم حقیقتا #عبادت نیست؛ و کار آنان یک کار عبادی نیست.
🔷 اشکال
ممکن است گفته شود که اگر مشرکان نمیتوانند عبادت بت کنند پس چرا در قبال این عملشان عقاب میشوند؟
🔶پاسخ:
جواب آن است که کار آنان مذموم و درخور عقاب است؛ زیرا اولا آنان اعتقاد نادرست به الوهیت بتها دارند و این گناه #اعتقادی خود از گناهان کبیره و موجب عقاب است؛ و ثانیا آنها با نیت ناشایستِ عبادت غیر خدا این کار را انجام میدهند و نیت ناشایست و #تجری به گناه، خود گناهی است که در خور عقاب است؛ چون «انما الأعمال بالنیات»؛ پس گرچه خود آن گناه اعتقادی و آن نیت ناشایست حقیقتا «عبادت» نیست؛ اما این دو کار بخودی خود، گناه و ناشایست، و موجب عقاباند.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 يادداشتهاي قرآني و روايي
🖌 موضوع: زیارت امام حسین ع ، حقیقتاً زیارت خدا است
🔵 در احادیث زیادی، به این نکته توجه داشته شده است که زیارت پیامبر اکرم و أئمه معصومین علیهم السلام، همان #زیارت_خدا است.
🔶 این ادعا مخصوصا در مورد حضرت سید الشهداء بیشتر مطرح گشته است به گونهای که در کتاب کامل الزیارات (ص 147) که از معتبرترین کتب روایی شیعه است یک باب از این کتاب با عنوان 🌸باب من زار الحسين كان كمن زار الله في عرشه🌸 به همین موضوع اختصاص داده شده و احادیث متعددی و با مضامین مختلفی در این باره روایت شده است؛
🔸در این یادداشت به #تبیین و #تحلیل این مطلب میپردازیم و روشن میکنیم که چرا و چگونه زیارت حضرت سید الشهداء مثلا، همان زیارت خداوند است.
🔹در بین روایات این باب روایتی از حضرت امام رضا (ع) نقل شده؛ در این روایت اباصلت هروی از امام میپرسد این که در احادیث آمده است که مؤمنان از خانههایشان در بهشت، به زیارت خدا میروند، یعنی چه؟
🔹امام رضا (ع) با استناد به آیه 🌺إنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ، إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ...»🌺(10 فتح) مسئله را برای او توضیح میدهند میفرمایند بر اساس این آیه کسانی که با پیامبر #بیعت کنند با خداوند بیعت کردهاند؛ بنابراین بر همین منوال میتوان گفت کسی که به #زیارت پیامبر برود به زیارت خداوند رفته است؛ از سویی مؤمنان از منازلشان در بهشت به زیارت پیامبر میروند. پس طبق آیه فوق میتوان گفت مؤمنان با به زیارت پیامبر رفتنشان در #بهشت، به زیارت خدا میروند.
🔷 سوال؟
در اینجا این سؤال پیش میآید که آیا آنچه در آیه بیعت مطرح شده یک امر #اعتباری و #مجازی است نظیر این که کسی نمایندهای برای خودش معین میکند و بعد میگوید سخن و کار او، سخن و کار من است، هر که با من کار داشت به او مراجعه کند؛ یعنی با این که آنها دو نفر و دارای دو شخصیت و دو کار متفاوتند اما گوینده، با یک نحو اعتبار و #قرارداد، سخن و کار شخص دیگری را به عنوان سخن و کار خودش محسوب میکند؛ آیا چیزی که در آیه بیعت مطرح شده است از همین قبیل است؟
🔶 پاسخ
این رابطه ، یک رابطه اعتباری نیست بلکه تکوینی است. چرا که انبیاء و اولیاء الهی، به مقام #فنای در حضرت حق رسیدهاند بگونهای که أنانیت و هویتشان در حضرت حق، فانی شده است و در قبال حضرت حق، هیچ #بیگانگی برای آنان باقی نمانده است؛ لذا به گونه #حقیقی و نه مجازی، هر نحوه ارتباط با آنان همان ارتباط با خدا است.
🔸با دقت در آیه بیعت که حضرت رضا به آن استناد کردند، نیز میتوان پاسخ به این پرسش را از خود آیه استخراج نمود؛
🔸بيانش اين است كه كلمه #انّما در جمله «إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ» موجب #حصر در مفعول «يبايعون» است؛ بر اساس اين حصر، آنان كه با پيامبر بيعت ميكنند فقط و فقط، و انحصارا با خدا بيعت ميكنند؛ این معنای انّما در این جمله است؛
🔹اما اين #انحصار در صورتي تحقق مييابد كه پيامبر اكرم هيچ أنانيتي مغاير با هويت خداوند در او باقي نمانده باشد؛ بلكه كاملا در حضرت حق، #فاني شده باشد؛ زيرا اگر هر گونه هويت مغايري براي پيامبر اكرم باقي باشد بايد گفت طبق فرض، بيعتكنندگان با دو شخصيت متغاير بيعت ميكنند و نه منحصرا با خدا؛ و اين خلاف حصري است كه در آيه آمده است؛
🔹بنابراين بايد گفت أنانيت پيامبر كاملا در حضرت حق، فاني گشته و ازينرو #اسناد هر فعلي و ارتباطی به پيامبر اكرم #حقیقتا و بدون هر گونه مجازگویی، #اسناد_حقيقي به خداوند است.
🔸این مقام فنای در حضرت حق اختصاص به پیامبر ندارد بلکه أئمه أطهار که از اولیاء الهی هستند نیز به مقام فناء در حضرت حق نائل شدهاند؛ بنابراین همان رابطهای که برای پیامبر اکرم اثبات شد برای أئمه اطهار و از جمله حضرت #سیدالشهداء نیز محقق است؛
✳️ نتیجه این که: اسناد هر فعلي و ارتباطی به ائمه اطهار علیهم السلام واقعا اسناد حقيقي به خداوند است.
🍀 علاوه بر روایات قبلی، روایات ذیل نیز موید مطلب است.
🌺1: «مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ ع يَوْمَ عَرَفَةَ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِه» (هر کس در روز عرفه حسین را زیارت کند همانند آن است که خدا را در عرشش زیارت کرده).
🌸 2: «مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ ع فِي النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ... هُوَ فِي حَدِّ مَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ» (هر کس در نیمه شعبان حسین را زیارت کند او در جایگاه کسی است که خدا را در عرشش زیارت کرده) .
💐 3: «مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ بِشَطِّ الْفُرَاتِ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ كُرْسِيِّه»(هر کس أبا عبدالله حسین را در کنار شط فرات زیارت کند همانند آن است که خدا را در بالای کرسی فرمانرواییش زیارت کرده).
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
🔵 يادداشتها
🟠یادداشتهای قرآنی
🖌 موضوع: تفسیر آیه «ما رمیت اذ رمیت...»
🌸«فلم تقتلوهم و لکن الله قتلهم و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی ....»(انفال/۱۷)🌸
اقوال در تفسیر آیه:
1️⃣ #اشاعره براساس عقاید خود میگویند: #فاعلیت، منحصر در خدا است «لا مؤثر فی الوجود الا الله» و در سایر فاعلیتها قائل به #نظریه_عادت هستند یعنی میگویند در سایر فاعلیتها هم فاعل حقیقی خدا است جز این که عادت الهی این چنین جاری شده است که در ظاهر امر به دنبال هر فاعلی، معلولی تحقق مییابد؛ اما وجود این معلول، به آن فاعل غیر الهی، وابسته نیست؛
اشاعره جهت صدق مدعای خود به آیه فوق اشاره میکنند .
🔷نقد دیدگاه اشاعره:
این دیدگاه در فرض موجودیت حقیقی ماسوا پذیرفته نیست؛ زیرا فاعلیت، در فاعل نخستین عین وجود اوست؛ و وجود او چیزی جز حقیقت و طبیعت وجود نیست؛ بر این اساس #فاعلیت در فاعل نخستین عین حقیقت وجود است؛
🔹در این صورت اگر وجود دومی هم تحقق داشته باشد بدلیل این که حکم امثال فیما یجوز و ما لایجوز واحد و یکسان است؛ و فاعلیت، عین حقیقت وجود است باید فاعلیت آن وجود دوم را حقیقی دانست؛ چون وجود دوم هم مصداقی از طبیعت وجود است و فاعلیت، حکم اصل طبیعت و حقیقت وجود است، و نه حکم وجود با خصوصیت معینی؛ پس وجود غیر الهی هم باید فاعل حقیقی باشد؛ بنابراین دیدگاه اشاعره در اصل فاعلیت و در مورد آیه مورد بحث درست نیست.
2️⃣ تفسیر دیگری که از آیه شده است این است که مفاد این آیه بیانگر توحید افعالی است؛ یعنی همانگونه که وجودات امکانی از شؤون وجود حقانی هستند؛ و وجود دومی در قبال وجود حق نیستند؛ فاعلیت وجودات امکانی نیز از شؤون #فاعلیت_وجود_ حقانی هستند و فاعلیت دومی در قبال فاعلیت او نیستند.
🔶 نقد این دیدگاه:
این تفسیر هم پذیرفتنی نیست؛ زیرا اگر وجودات امکانی واقعا وجودند اشکالی نظیر اشکال وارد به اشاعره به این دیدگاه نیز وارد است؛ و اگر وجودات امکانی واقعا وجود نیستند پس از سنخ عدماند و درین صورت نمیتوان آنان را از شؤون وجود حقانی دانست؛ علاوه بر این که این تفسیر با جمله «اذ رمیت» که فعل را به پیامبر نسبت داده چندان سازگار نیست.
3️⃣ نظریه سوم نظر #علامه_طباطبائی است که میگویند این آیه ناظر به این است که پیروزی مسلمانان در جنگ بدر بدلیل کمی عِدّه و عُدّه آنها و زیادی عِدّه و عُدّه کفّار، مستند به #امدادهای_غیبی الهی بوده است؛ پس در حقیقت آیه «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ» بیانگر این نکته است که این شما نبودید که پیروزی را اکتساب کردید بلکه خداوند بود که با امدادهای غیبی، #حقیقتاً قتل و رمی را انجام داده است و پیروزی را حاصل کرد.
🔷 نقد این دیدگاه:
بیان علامه گرچه تا حدودی پذیرفتنی است اما به نظر میرسد که این تفسیر هم چندان موافق مضامین موجود در آیه نیست؛ زیرا:
🔸 اولا جمله «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ» دلالت واضحی بر پیروزی مؤمنان ندارد؛ چون کشته شدن برخی کفار لزوما به معنای پیروزی مسلمانان در جنگ نیست؛ تا معنی آیه این باشد که این شما نبودید که پیروزی را اکتساب کردید بلکه خداوند بود که پیروزی را تحقق بخشید؛
🔸 ثانیا بین جمله «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ» و جمله «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى» فرقی هست و آن این که در جمله اول قتل مطلقا از مسلمانان سلب شده اما در جمله دوم رمی به کفار هم از پیامبر سلب شده و هم اثبات؛ و این باید نکتهای داشته باشد اما #تفسیر_علامه بیانی برای این اختلاف ندارد.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram
ادامه در پایین 👇👇👇
.