eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
685 دنبال‌کننده
31 عکس
4 ویدیو
97 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵یادداشتهای قرآنی و روايائي (27) 🖌 موضوع: تفسیر « فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي، وَادْخُلي‏ جَنَّتي» 📣 تذكر: مطالب پيش رو در ادامه بحث بودن اميرالمؤمنين علي عليه السلام و تثبيت اين مدعاست كه همنشيني با حضرت، قسمي در كنار و است و مي‌توان از آن به تعبير كرد. ♥️ لينك مطالب پيشين https://eitaa.com/oshaghierfan/355 https://eitaa.com/oshaghierfan/405 🌸در روايات، آيات «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي، وَ ادْخُلي‏ جَنَّتي» در شأن امام حسين ع و شيعيان ايشان و در شأن پيامبر اكرم ص و خاندان و شيعيان ايشان آمده است و از باب تطبيق معنا بر مصداق همگي درست هستند. 🌺 🔴 اما نكات در آيه شريفه 🔶 نفسي است كه نسبت به خداوند و شؤون خدائي خداوند به يقين رسيده و از شك و تزلزل بيرون رفته است؛ و به همين دليل در ادامه از آن با عنوان توصيف شده است يعني او به مقام رضايت از خداوند نائل شده است؛ و نسبت به خداوند و اموري كه به خداوند ارتباط دارد هيچ اعتراضي ندارد، بلكه آنها را كاملا بجا و درست مي‌يابد؛ 🔸كسي كه نسبت به خداوند و شؤون خدائي خداوند راضي باشد خدا هم از او راضي خواهد بود و لذا چنين نفسي در ادامه، با عنوان ستوده شده است؛ البته در برخي روايات، متعلَق اطمينان ولايت امير‌المؤمنين معرفي شده كه اين نيز در همان راستا است؛ زيرا از طريق ولايت امير‌المؤمنين و اهل‌بيت است كه انسان مي‌تواند هدايت‌هاي ارشادي و تكويني را دريافته و نسبت به امور الهي به يقين برسد و مقام رضايت از خدا را حقيقتا كسب كند. 🔷 با اطمينان به خدا يك امتياز بزرگ نصيبش مي‌شود و آن اين است كه مخاطَب «ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ» قرار گرفته و مأمور به «رجوع الی الله» مي‌شود، و بسوي خدا بر‌مي‌گردد. 🔹«رجوع الی الله» به‌ دليل مفاد «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون» سرنوشت همه انسانها است؛ ولي نفس مطمئنه زودتر از ديگران به اين امتياز نائل مي‌شود. ⬛️ معناي «رجوع الى الله» رجوع الي الله به چه معناست و ما چگونه به الله رجوع مي‌كنيم؟ ◾️پاسخ اين است كه طبق جمله «إِنَّالِلَّهِ»؛ ما، مال خدائيم نه مال خودمان؛ يعني شيئيتي كه ما به خود نسبت مي‌دهيم و مي‌گوييم «وجود من»، حقيقتاً مال ما نيست؛ چون مالكيت، حق اختصاصي خدا است «لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصير»؛ ولي ما از آن مالك حقيقي داريم و خيال مي‌كنيم ما موجويتي داريم كه مال خودمان و مباين با وجود خدا است؛ ولي هر انساني دير يا زود، اختيارا يا جبرا اين نكته را شهود مي‌كند كه موجوديتش و شيئيتش، مِلك او نيست؛ و خودش مالك موجوديتي نيست تا بگويد «وجود من»، بلكه او مالكيت خدا را مالكيت خود مي‌پنداشته است؛ ◾️با تحقق چنين شهودي رخ مي‌دهد يعني شيئيت من، از آن جهت كه به من انتساب داشت، زائل و فاني مي‌شود؛ و پندار شيئيت من و موجوديت من، زائل مي‌گردد؛ و موجوديت من، به مالك اصلي‌اش باز مي‌گردد؛ عينا مثل لباس عاريه‌اي كه انسان از ديگري گرفته و عاريه بودنش را فراموش كرده است و بعد متوجه شده است كه اين لباس مال ديگري است؛ اينجا است كه توهم «لباس من» معدوم شده و بجايش تعبير «لباس او» مي‌نشيند؛ پس وقتي انسان به شهود خود رسيد «رجوع الى الله» شكل گرفته؛ و جمله «وَ إِلَيْهِ تُقْلَبُون» (21عنكبوت) فعليت يافته است و ماسواي او، همه او مي‌شوند، و جمله «إِلَى اللَّهِ الْمَصير» تحقق يافته است؛ ✔️ اين امتياز زودتر نصيب مي‌شود؛ زيرا نفوس مطمئنه در رهائي از پندار غيريت، و در رسيدن به شهود او بودن، از ساير افراد گوي سبقت مي‌برند؛ لذا اين گروه را در يوم الحشر، نه به مي‌برند و نه به »؛ بلكه خداوند به آنها خطاب مي‌كند كه محشر و جايگاهي كه به شما اختصاص دارد، حريم عباد من‌ است؛ پس در بين عباد من داخل شويد «فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي»؛ همان عبادي كه قبلا از پندار غيريت، خارج و نفي ماسوا كرده‌اند؛ و چيزي جز من نمي‌بينند و لذا بهشتي جز ذات من ندارند؛ پس شما نيز مثل عباد من، به من داخل شويد «وَ ادْخُلي‏ جَنَّتي»؛ زيرا جنتِ كسي كه جز خدا را نمي‌بينيد جز خدا نيست. ✳️ و نكته پاياني اين كه: انسانهائي كه هنوز به «إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون» نرسيده‌اند و «إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ» براي آنان نيافته‌است، به چنين فضائي راه ندارند؛ بلكه ‌آنها يا در جهنم‌اند يا در بهشت ابرار؛ زيرا موجود اعتباري را به حريم موجود حقيقي راهي نيست. @oshaghierfan &
🔵 يادداشت‌هاي قرآني و روايي 🖌 موضوع: زیارت امام حسین ع ، حقیقتاً زیارت خدا است 🔵 در احادیث زیادی، به این نکته توجه داشته شده‌ است که زیارت پیامبر اکرم و أئمه معصومین علیهم السلام، همان است. 🔶 این ادعا مخصوصا در مورد حضرت سید الشهداء بیشتر مطرح گشته است به گونه‌ای که در کتاب کامل الزیارات (ص 147) که از معتبرترین کتب روایی شیعه است یک باب از این کتاب با عنوان 🌸باب من زار الحسين‏ كان كمن زار الله‏ في عرشه‏🌸 به همین موضوع اختصاص داده شده و احادیث متعددی و با مضامین مختلفی در این باره روایت شده است؛ 🔸در این یادداشت به و این مطلب می‌پردازیم و روشن می‌کنیم که چرا و چگونه زیارت حضرت سید الشهداء مثلا، همان زیارت خداوند است. 🔹در بین روایات این باب روایتی از حضرت امام رضا (ع) نقل شده؛ در این روایت اباصلت هروی از امام می‌پرسد این که در احادیث آمده است که مؤمنان از خانه‌هایشان در بهشت، به زیارت خدا می‌روند، یعنی چه؟ 🔹امام رضا (ع) با استناد به آیه 🌺إنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ، إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ...»🌺(10 فتح) مسئله را برای او توضیح می‌دهند می‌فرمایند بر اساس این آیه کسانی که با پیامبر کنند با خداوند بیعت کرده‌اند؛ بنابراین بر همین منوال می‌توان گفت کسی که به پیامبر برود به زیارت خداوند رفته است؛ از سویی مؤمنان از منازلشان در بهشت به زیارت پیامبر می‌روند. پس طبق آیه فوق می‌توان گفت مؤمنان با به زیارت پیامبر رفتن‌شان در ، به زیارت خدا می‌روند. 🔷 سوال؟ در اینجا این سؤال پیش می‌آید که آیا آنچه در آیه بیعت مطرح شده یک امر و است نظیر این که کسی نماینده‌ای برای خودش معین می‌کند و بعد می‌گوید سخن و کار او، سخن و کار من است، هر که با من کار داشت به او مراجعه کند؛ یعنی با این که آنها دو نفر و دارای دو شخصیت و دو کار متفاوتند اما گوینده، با یک نحو اعتبار و ، سخن و کار شخص دیگری را به عنوان سخن و کار خودش محسوب می‌کند؛ آیا چیزی که در آیه بیعت مطرح شده است از همین قبیل است؟ 🔶 پاسخ این رابطه ، یک رابطه اعتباری نیست بلکه تکوینی است. چرا که انبیاء و اولیاء الهی، به مقام در حضرت حق رسیده‌اند بگونه‌ای که أنانیت و هویت‌شان در حضرت حق، فانی شده است و در قبال حضرت حق، هیچ برای آنان باقی نمانده است؛ لذا به گونه و نه مجازی، هر نحوه ارتباط با آنان همان ارتباط با خدا است. 🔸با دقت در آیه بیعت که حضرت رضا به آن استناد کردند، نیز می‌‌توان پاسخ به این پرسش را از خود آیه استخراج نمود؛ 🔸بيانش اين است كه كلمه در جمله «إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ» موجب در مفعول «يبايعون» است؛ بر اساس اين حصر، آنان كه با پيامبر بيعت مي‌كنند فقط و فقط، و انحصارا با خدا بيعت مي‌كنند؛ این معنای انّما در این جمله است؛ 🔹اما اين در صورتي تحقق مي‌يابد كه پيامبر اكرم هيچ أنانيتي مغاير با هويت خداوند در او باقي نمانده باشد؛ بلكه كاملا در حضرت حق، شده باشد؛ زيرا اگر هر گونه هويت مغايري براي پيامبر اكرم باقي باشد بايد گفت طبق فرض، بيعت‌كنندگان با دو شخصيت متغاير بيعت مي‌كنند و نه منحصرا با خدا؛ و اين خلاف حصري است كه در آيه آمده است؛ 🔹بنابراين بايد گفت أنانيت پيامبر كاملا در حضرت حق، فاني گشته و ازين‌رو هر فعلي و ارتباطی به پيامبر اكرم و بدون هر گونه مجازگویی، به خداوند است. 🔸این مقام فنای در حضرت حق اختصاص به پیامبر ندارد بلکه أئمه أطهار که از اولیاء الهی هستند نیز به مقام فناء در حضرت حق نائل شده‌اند؛ بنابراین همان رابطه‌ای که برای پیامبر اکرم اثبات شد برای أئمه اطهار و از جمله حضرت نیز محقق است؛ ✳️ نتیجه این که: اسناد هر فعلي و ارتباطی به ائمه اطهار علیهم السلام واقعا اسناد حقيقي به خداوند است. 🍀 علاوه بر روایات قبلی، روایات ذیل نیز موید مطلب است. 🌺1: «مَنْ‏ زَارَ الْحُسَيْنَ‏ ع يَوْمَ عَرَفَةَ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِه» (هر کس در روز عرفه حسین را زیارت کند همانند آن است که خدا را در عرشش زیارت کرده). 🌸 2: «مَنْ‏ زَارَ الْحُسَيْنَ ع فِي النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ... هُوَ فِي حَدِّ مَنْ زَارَ اللَّهَ‏ فِي‏ عَرْشِهِ‏» (هر کس در نیمه شعبان حسین را زیارت کند او در جایگاه کسی است که خدا را در عرشش زیارت کرده) . 💐 3: «مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي‏ عَبْدِ اللَّهِ‏ بِشَطِّ الْفُرَاتِ‏ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ‏ فَوْقَ‏ كُرْسِيِّه‏»(هر کس أبا عبدالله حسین را در کنار شط فرات زیارت کند همانند آن است که خدا را در بالای کرسی فرمانرواییش زیارت کرده). @oshaghierfan &
🔵 يادداشت‌ها 🖌 موضوع: حسین (ع)، ساحت سوم در قیامت: 🔶از آیات و روایات فراوانی، این گونه استنباط می‌شود که در قیامت، غیر از ساحت و معروف، ساحت سومی نیز در کار است که حتی ساکنان بهشت معروف را به آن راهی نیست؛ 🔸در مورد این سه ساحت، روشن است که: 🔹جهنم محل کیفر کفار و منافقان است؛ 🔹بهشت برای لذت و شادی مؤمنان، آماده گشته است؛ 🔹اما ساحت سوم باید روشن شود که چگونه است و مربوط به چه کسانی است؟ 🔶از جمله آیاتی که به وجود ساحت سوم و منتسبان به آن اشاره می‌کند آیات سوره واقعه است. در این سوره بعد از اشاره به اصل وقوع قیامت، (إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَة)؛ خداوند مردم را به سه دسته تقسیم کرده است: «وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً» که عبارتند از: 🔹اصحب المشئمه 🔹اصحاب المیمنه 🔹و «مقربان». 🔸در مورد جایگاه دسته اول می‌گوید:‌ «في‏ سَمُومٍ وَ حَميمٍ؛‌ وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ؛ لا بارِدٍ وَ لا كَريمٍ» آنان در باد و آبی سوزان، و در سايه‏‌اى از دود گرم و سياه‌اند، كه نه خنک است و نه ارجمند؛ 🔸در مورد جایگاه دسته دوم می‌گوید: «في‏ سِدْرٍ مَخْضُودٍ؛ وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ؛ وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ؛ وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ؛ وَ فاكِهَةٍ كَثيرَةٍ» آنان در فضای درخت سِدْر بى‏‌خار، و موز لايه لايه، و سايه گسترده، و آبشار، و میوه فراوان بسر می‌برند؛ 🔸اما در مورد جایگاه دسته سوم می‌گوید: «فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ، فَرَوْحٌ وَ رَيْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعيم» اگر کسی از مقربان باشد خود لذت و خوشبویی و بهشت نعیم است؛ نه این که ساکن ساحت بهشت باشد؛ و چقدر فرق است بین این که ساکن بهشت باشی یا خود، باشی!؟ ✳️ ساحت سوم در روایات از جمله روایاتی که به وجود ساحت سوم و منتسبان به آن اشاره می‌کند روایت معروف 🌺«یا علیّ أنت الجنة و النار» است؛ کلمه «قسیم» دو معنی متفاوت دارد، 🔹قسیم اسم فاعلی 🔹قسیم اسم مفعولی؛ 🔸«قسیم» اسم فاعلی یعنی قسمت‌کننده یک شیء، به اجزائی؛ مثلا «طلوع فجر» از یک نظر، قسیم فاعلی است؛ یعنی 24ساعت شبانه‌روز را به دو بخش، یکی بخش شبانه و یکی بخش روزانه تقسیم می‌کند؛ 🔸اما «قسیم» مفعولی هر یک از بخشهای شیء تقسیم شده در مقایسه با سایر بخشها است؛ مثلا «طلوع فجر» از یک نظر، قسیم مفعولی است یعنی «طلوع فجر» خود بخش سومی از زمان 24ساعت شبانه‌روز است در کنار و مقابل بخش شب و بخش روز، که خود نه شب است و نه روز؛ و مجموعا سه بخش شب و روز و «طلوع فجر» شکل می‌گیرند و هر یک، در قیاس با دو بخش دیگر، قسیم مفعولی است. ❓سوال: حال آیا در این حدیث «یا علیّ أنت قسیم الجنة و النار»، علی (ع) قسیم فاعلی است که ساحت قیامت را به دو بخش بهشت و جهنم تقسیم می‌کند؛ یا قسیم مفعولی است که بر اساس آن، علی (ع) خود یک بخش سومی از ساحت است، مقابل دو بحش جهنم و بهشت معروف که نه جهنم است و نه بهشت معروف؟ پاسخ: ❇️ در پاسخ به این پرسش می‌توان از بیانات امام رضا (ع) استفاده کرده و احتمال قسیم مفعولی را در این حدیث، ترجیح داد؛ 🔶 قضیه ازین قرار است که مأمون در جلسه‌ای از امام رضا (ع) معنی حدیث «یا علیّ أنت قسیم الجنة و النار» را می‌پرسد و امام با بیاناتی ابتدا «قسیم» را به معنی قسیم فاعلی معنی می‌کنند؛ امام رضا (ع) با تکیه بر کلام پیامبر که فرمود 🌺«حُبُّ عَلِیٍّ إِیمَانٌ وَ بُغْضُهُ کُفْرٌ»🌺 برای مأمون توضیح می‌دهند که چون حب علی، ایمانی است که به بهشت منجر می‌شود و دشمنی با علی کفری است که به جهنم خاتمه می‌یابد؛ پس علی (ع)، و تقسیم کننده ساحت قیامت به دو بخش «بهشت» و «جهنم» است و بهشت را به بهشتیان و جهنم را به جهنمیان می‌دهد. تا اینجا امام قسیم را به همان معنای قسیم فاعلی گرفتند؛ اما بعد از رجوع امام به خانه خودشان، اباصلت هروی از تفسیری که امام برای مأمون کرده بود ابراز شگفتی می‌کند؛ ولی امام شگفتی او را نمی‌پسندد و می‌فرماید ای اباصلت من در این تفسیر با توجه به جایگاه فکری مأمون سخن گفتم «یَا أَبَا الصَّلْتِ إِنَّمَا کَلَّمْتُهُ مِنْ حَیْثُ هُوَ»؛ از این جمله امام فهمیده می‌شود که قسیم به معنای قاسم گرچه فی حد نفسه درست است؛ ولی این که این تفسیر، مراد پیامبر در آن حدیث باشد چندان درست نیست؛ و نمی‌توان مراد پیامبر را از این حدیث این معنی دانست؛ در ادامه حدیث، امام این حدیث را از طریق اجدادشان به گونه‌ای روایت می‌کند که بر اساس آن، امیر‌المؤمنین قسیم مفعولی است یعنی آن حضرت خود به‌عنوان ساحت سومی مقابل بهشت و جهنم، قرار می‌گیرد (عیون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۸۶). @oshaghierfan & ادامه در پایین 👇👇👇
ادامه از بالا 👆👆 🔶پس از آیات و روایات گذشته روشن شد ساحت قیامت شامل سه بخش متفاوت است؛ 🔹یک بخش است که جایگاه اهل کفر و نقاق است؛ آنان به دو بخش دیگر دسترسی ندارند؛ 🔹بخش دوم، معروف است که مؤمنان معمولی در آن مستقرند و البته به ساحت سوم که حریم اولیاء الهی است راهی ندارند؛ گرچه مشرف به دوزخیان‌اند و می‌توانند بدون این که آسیبی ببینند از آنجا و دوزخیان ساکن آنجا اطلاعاتی داشته باشند؛ 🔹بخش سوم همان ساحت و و سایر اولیاء و انبیاء عظام است که به مقام فناء فی الله رسیده‌ و در جنت «ذات حق» داخل شده‌، و باقی به بقاء وجود حضرت حق گشته‌اند؛ 🔸ساکنان این بخش در همه ساحات می‌توانند حضور داشته و نیز می‌توانند از لذات بهشت در ساحت دوم، هم بهره‌مند گردند؛ گرچه به چنین لذاتی بی‌اعتنا هستند؛ زیرا لذات ساحت دوم، در قبال لذاتی که از وجود حضرت حق دارند؛ ناچیز است؛ 🔸و نیز می‌توانند در ساحت حضور داشته باشند بدون این که از عذاب دوزخیان ساکن آسیبی ببینند. 🔷ابن قولویه در کامل الزیارات از امام صادق حدیثی را نقل کرده است که نشان می‌دهد حسین (ع) و گریه کنندگان بر او، در هستند؛ در بخشی از این حدیث چنین آمده است: 🌸«هر بنده‏‌ا‌‌ى در روز قيامت چشمانش گريان است جز بر جدّم حسين (ع)؛ که 🔸[1] آثار سرور و شادى در صورتشان نمايان است؛ 🔹[2] مردم در نگرانی و ناراحتى‌اند ولى آنان از هر غم و محنتى در امان‌اند؛ 🔸[3] مردم در معرض و ولى آنان در زير عرش و سايه آن با حسین (ع) به گفتگو مشغولند؛ و از ناملايمات و ناراحتيهاى روز حساب هيچ خوف و هراسى ندارند. 🔹[4] به آنان گفته مى‏شود داخل بهشت (معروف) شويد ولى آنها از ورود به آن بهشت نموده و محضر حسين‏ و گفتگوی با او را ترجیح می‌دهند؛ 🔸[5] حور العين‏ به آنها پيغام مى‏‌دهند كه ما با ولدان مخلّد مشتاق شما هستيم؛ ولى آنان از فرط سرور و نشاطى كه در مجلس و محضر حسین (ع) دارند سرشان را بالا نكرده و به آنها توجهی نمی‌کنند🌸 «إنَّ الْحُورَ لَتُرْسِلُ إِلَيْهِمْ أَنَّا قَدِ اشْتَقْنَاكُمْ مَعَ الْوِلْدَانِ الْمُخَلَّدِينَ فَمَا يَرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ إِلَيْهِمْ لِمَا يَرَوْنَ فِي مَجْلِسِهِمْ مِنَ السُّرُورِ وَ الْكَرَامَة»؛ 🟢 از بی‌اعتنایی هم‌نشینان حسین (ع) به حور و قصور بهشت روشن می‌شود که حسین خود در کنار جهنم و بهشت، از قیامت است که هم‌نشینان با او چنان غرق لذت‌اند که اعتنائی به و و ندارند؛ رزقنا الله و ایاکم🥀💐. @oshaghierfan &
🔸 5: از مسئله فناء روشن می‌شود که مسئله در بهشت و جهنم که در آیات فراوانی به آن اشاره شده است به معنای زمان بهشت و جهنم نیست؛ 🔹زیرا با درستی این جمله که هر چیز به فناء خواهد رسید باید پذیرفت انسانها نیز چه بهشتی و چه جهنمی نیز خواهند شد و بی‌پایانی زمانی، نه برای انسانها خواهد بود و نه برای خود بهشت و جهنم؛ مخصوصا که آن حضرت نسبت به خصوص زمان و مکان تصریح به فنا‌ء می‌کند و می‌فرماید: «بِلَا وَقْتٍ وَ لَا مَكَانٍ وَ لَا حِينٍ وَ لَا زَمَانٍ، عُدِمَتْ عِنْدَ ذَلِكَ الْآجَالُ وَ الْأَوْقَاتُ وَ زَالَتِ السِّنُونَ وَ السَّاعَاتُ» 🔸 پس با فنای زمان و مکان، هیچ زمانی و هیچ مکانی نیست تا ، به معنی بی‌پایانی زمانی، و در مکانی مثل بهشت یا جهنم، شکل گیرد، و انسانها در بهشت یا در جهنم جاودانگی زمانی داشته باشند؛ و ازین‌رو است که در قرآن به این و بهشت و جهنم و اهل آنها توجه داده شده است آنجا می‌گوید: «فَأَمَّا الَّذينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فيها زَفيرٌ وَ شَهيقٌ - خالِدينَ فيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُريدُ - وَ أَمَّا الَّذينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدينَ فيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ» (106- 108 هود)؛ 🔹در این آیات خلود و خلود مقید به قید «ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ» شده بنابراین استمرار بهشت و بهشتی‌ بودن، و جهنم و جهنمی بودن تا جایی است که ما سوا به مرحله فناء نرسیده باشند؛ اما طبق آیه «يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلينَ» (104 انبیاء) بساط زمین و آسمان مثل همه ما سوا برچیده می‌شود؛ و با فنای ما سوای ذات حق، همه چیز و از جمله و بهشتیان و و جهنمیان و نیز هر و زوال خواهند پذیرفت؛ و لذا به معنای بی‌پایانی زمانی، باطل و منتفی است. 🔸 6: در ادامة خطبه فوق با فاصله چند سطر، آن حضرت به مسئله اشاره می‌کنند آنجا که می‌فرماید: «ثُمَّ يُعِيدُهَا بَعْدَ الْفَنَاءِ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ مِنْهُ إِلَيْهَا وَ لَا اسْتِعَانَةٍ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهَا عَلَيْهَا...» يعنی سپس خداوند موجودات فانی شده را دو باره باز می‌گرداند بدون این که خداوند به آنها نیازی داشته باشد و از آنها کمکی طلب کند؛ 🔹این مرحله ظاهراً همان چیزی است که در لسان عرفا از آن، با عنوان یاد می‌شود که در سفر سوم، سالکین الی الله به آن نائل می‌گردند؛ در این مرحله، سالک باقی به بقاء الله است نه باقی به ابقاء الله؛ زیرا طبق فرمایش آن حضرت که در بالا توضیح داده شده با فناء فی الله همه ما سوا و از جمله انسانها رجوع الی الله می‌‌کنند و به او یافته و او می‌گردند «إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُون» 🔸بنابراین اگر چیزی باقی است شیء دومی نیست که به خدا نیاز داشته باشد بلکه هر چه هست به عین وجود حق، موجود است، و به عین بقاء او باقی است و هویت غیر اویی ندارد. @oshaghierfan &