eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
681 دنبال‌کننده
31 عکس
4 ویدیو
98 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 ادامه از بالا نتايج برگرفته از ايه 1️⃣ چشاندن عذاب به جهنمیان برای رهائی از مسیر غلطی است که دوزخیان به خاطر آن گرفتار جهنم شده‌اند؛ لذا اعلان می‌کند ما عذاب می‌دهیم تا شاید از مسیر غلط خود برگردند «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛ پس خود رنج دادن و هدف اصلی خداوند نیست؛ بلکه برای برگشتن جهنمیان از مسیر غلط است؛ 2️⃣ این تعبیر «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» نشان می‌دهد که باب در جهنم هم باز است و انسانها می‌توانند حتى در جهنم از راه غلط خود توبه کنندو نجات یابند؛ 3️⃣ خداوند برای تحقق هدف توبه جهنم‌یان، به حداقل عذاب اکتفا می‌کند و این باز نشان می‌دهد چشاندن عذاب خود مطلوب اصلی خداوند مهربان نیست؛ ✳️ اين سه دلالت دارند که چشاندن درد به جهنمیان، ناشی از اعمال خشونت نیست بلکه در راستای دوزخیان و برخاسته از مهر و محبت خدا است نه از سر عبوسی خدا؛ 🔸ازین‌رو است که خداوند خبر عذابش را برای کفار و منافقان بشارت می‌داند نه خبر بد و ناگوار می‌گوید : «بَشِّرِ الَّذینَ کَفَرُوا بِعَذابٍ أَلیم» 🌸(۳ توبه)؛ یا «بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیما » (۱۳۸ نساء)؛ یعنی ای پیامبر عذاب دردناک را به مثابه یک بشارت به کفار و منافقان برسان. اما متأسفانه و در عمق جان دوزخیان نهادینه شده ازین‌رو با فوریت حاضر نیستند دست از آن اعتقادات و رفتار باطل دنیائی‌شان بردارند و توبه حقیقی کنند؛ لذا تا توبه حقیقی از آن اعتقادات و رفتار باطل دنیائی‌شان تحقق نیابد و در جهنم به کفر و نفاق و عصیان خود ادامه می‌دهند، همواره درد هشداردهنده را احساس می‌کنند و محکوم به درد ابدی و رنج جاودانه‌اند؛ زیرا این معلول آن و آنها است؛ مثل این که درد کلیه ناشی از سنگ کلیه است؛ و زوال معلول به زوال علت آن است؛ و محال است با حفظ و بقای علت که همان کفر و عصیان است، معلول (احساس درد و ناراحتی‌) رفع شود و از بین برود؛ اینجا است که خداوند در قرآن به و عذاب گناهکاران حکم می‌کند و مثلا می‌گوید : «إِنَّ الْمُجْرِمینَ فی‏ عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ»🌸 (۷۴ زخرف) ؛ ولی ابدیت عذاب در فرض بقاء علت، معنی‌اش این نیست که عملا همواره و بی‌کران در عذاب می‌مانند بلکه معنی‌اش این است که عذاب لازمه ابدی و جدائی ناپذیر از گناه است که علت آن درد است؛ ولی در عین حال، انسان در جهنم، کفرش ادامه نمی‌یابد بلکه کم‌کم با تمهیداتی که خداوند مهربان فراهم می‌کند آگاهانه توبه کرده و بالتبع با توبه از گناه و دست برداشتن از اعتقادات باطل، از درد ناشی از گناه و اعتقادات باطل، رهائی می‌یابد؛ پس در فرض بقاء علت، با در فرض زوال علت منافات ندارد؛ به‌همین خاطر خداوند در عین این که در آیه (۸۸ آل عمران) حکم به خلود و جاودانگی عذاب برای کفار می‌کند و می‌گوید : «خالِدینَ فیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُون»🌸 بلا فاصله در آیه (۸۹) با آوردن «الّا …» به مفاد آیه (۸۸) تبصره می‌زند و می‌گوید مگر کسانی که بعد از گرفتاری در جهنم توبه کرده و خود را اصلاح کنند که در این صورت خداوند نسبت به آنها امر به زندگی کرده و آنها را مورد رحمت قرار می‌دهد «إِلاَّ الَّذینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»🌸. ادامه👇👇 @oshaghierfan &
🔺 ادامه از بالا 🔴 بنابراين ادعای دیگر آقای که در قرآن رهائی از خلود عذاب نیامده؛ و این بوده‌‌اند که رهائی از عذاب را مطرح کرده‌اند، ادعای باطلی است؛ و به عکس باید گفت رهائی از خلود عذاب جهنم در بسیاری از آیات قرآن مطرح است و اگر عرفا هم ادعای رهائی از جاودانگی عذاب را مطرح کرده‌اند با تکیه به آیات قرآنی بوده است نه این که عرفا یک سخن من‌درآوردی گفته باشند. 🔸نتايج يادداشت: 🔸 🔹 اولا عذاب خداوند به دوزخیان خود مصداقی از مهر و خداوند است به دوزخیان چون برای هشیارسازی آنها است نسبت به بیماری روحی آنها تا در جهنم توبه کنند و نجات یابند؛ نه اینکه از سر عبوسی و خشونت باشد؛ نظیر احساس دردی است که خداوند برای مبتلایان به سنگ کلیه قرار داده تا آنها را متوجه آسیب کلیه‌شان بکند و بدنبالش به درمان بپردازند؛ روشن است چنین رنج دادنی مهر است نه خشونت نامعقول. 🔹 ثانیا گرچه این گزاره درست است که «کافر با حفظ کفرش دارای عذاب ابدی است» ولی در عین حال کفار و مجرمان به کفرشان ادامه نمی‌دهند بلکه بالأخره پس مدتی کم یا زیاد، در جهنم با و ایمان آگاهانه مؤمن گشته و از عذاب رهائی یافته و مشمول خداوند قرار می‌گیرند. 🔹 ثالثا مسئله رهائی از عذاب در خود قرآن در آیات زیادی مطرح است و اگر عرفا هم به عدم جاودانگی عذاب قائلند از همین آیات قرآنی الهام گرفته‌اند؛ نه این که این ادعا را از خود آورده باشند. @oshaghierfan &
🔸 5: از مسئله فناء روشن می‌شود که مسئله در بهشت و جهنم که در آیات فراوانی به آن اشاره شده است به معنای زمان بهشت و جهنم نیست؛ 🔹زیرا با درستی این جمله که هر چیز به فناء خواهد رسید باید پذیرفت انسانها نیز چه بهشتی و چه جهنمی نیز خواهند شد و بی‌پایانی زمانی، نه برای انسانها خواهد بود و نه برای خود بهشت و جهنم؛ مخصوصا که آن حضرت نسبت به خصوص زمان و مکان تصریح به فنا‌ء می‌کند و می‌فرماید: «بِلَا وَقْتٍ وَ لَا مَكَانٍ وَ لَا حِينٍ وَ لَا زَمَانٍ، عُدِمَتْ عِنْدَ ذَلِكَ الْآجَالُ وَ الْأَوْقَاتُ وَ زَالَتِ السِّنُونَ وَ السَّاعَاتُ» 🔸 پس با فنای زمان و مکان، هیچ زمانی و هیچ مکانی نیست تا ، به معنی بی‌پایانی زمانی، و در مکانی مثل بهشت یا جهنم، شکل گیرد، و انسانها در بهشت یا در جهنم جاودانگی زمانی داشته باشند؛ و ازین‌رو است که در قرآن به این و بهشت و جهنم و اهل آنها توجه داده شده است آنجا می‌گوید: «فَأَمَّا الَّذينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فيها زَفيرٌ وَ شَهيقٌ - خالِدينَ فيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُريدُ - وَ أَمَّا الَّذينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدينَ فيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ» (106- 108 هود)؛ 🔹در این آیات خلود و خلود مقید به قید «ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ» شده بنابراین استمرار بهشت و بهشتی‌ بودن، و جهنم و جهنمی بودن تا جایی است که ما سوا به مرحله فناء نرسیده باشند؛ اما طبق آیه «يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلينَ» (104 انبیاء) بساط زمین و آسمان مثل همه ما سوا برچیده می‌شود؛ و با فنای ما سوای ذات حق، همه چیز و از جمله و بهشتیان و و جهنمیان و نیز هر و زوال خواهند پذیرفت؛ و لذا به معنای بی‌پایانی زمانی، باطل و منتفی است. 🔸 6: در ادامة خطبه فوق با فاصله چند سطر، آن حضرت به مسئله اشاره می‌کنند آنجا که می‌فرماید: «ثُمَّ يُعِيدُهَا بَعْدَ الْفَنَاءِ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ مِنْهُ إِلَيْهَا وَ لَا اسْتِعَانَةٍ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهَا عَلَيْهَا...» يعنی سپس خداوند موجودات فانی شده را دو باره باز می‌گرداند بدون این که خداوند به آنها نیازی داشته باشد و از آنها کمکی طلب کند؛ 🔹این مرحله ظاهراً همان چیزی است که در لسان عرفا از آن، با عنوان یاد می‌شود که در سفر سوم، سالکین الی الله به آن نائل می‌گردند؛ در این مرحله، سالک باقی به بقاء الله است نه باقی به ابقاء الله؛ زیرا طبق فرمایش آن حضرت که در بالا توضیح داده شده با فناء فی الله همه ما سوا و از جمله انسانها رجوع الی الله می‌‌کنند و به او یافته و او می‌گردند «إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُون» 🔸بنابراین اگر چیزی باقی است شیء دومی نیست که به خدا نیاز داشته باشد بلکه هر چه هست به عین وجود حق، موجود است، و به عین بقاء او باقی است و هویت غیر اویی ندارد. @oshaghierfan &