3️⃣ از قرائن ديگر #وجوب_نقض_عهد از طرف مسلمانان، تعبير «عَلى سَواءٍ» در جمله «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ» است در آيه مورد استناد آقاي سروش؛ تعبير «عَلى سَواءٍ» يعني بايد عكس العمل مسلمانان همسان كار كفار باشد؛ به اين شكل كه همانگونه كه كفار با نقض عهد، به مسلمانان بيتوجهي كرده و تعهدشان را ملغا كردند مسلمانان نيز به اندازه برابر، به كفار پيمانشكن، بيتوجهي كرده و تعهدشان به كفار را رها كرده و به سوي آنان پرتاب كنند؛
🔸 و در آخر آيه نيز با جمله «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنين» حكمت و مصلحت اين حكم مقابله به مثل كردن را اشاره ميكند؛ ميگويد نقض عهد كفار، #خيانت است و خداوند خائنان و كارهاي خائنانه آنها را دوست نميدارد؛ و لذا بايد #مقابله_به_مثل شود؛ تا از كارهاي خائنانه مشابه جلوگيري شود؛ روشن است اگر كنارگذاشتن معاهده، واجب نباشد، در اين صورت نه به مفاد «عَلى سَواءٍ» عمل شده است (چون تعهد، يكطرفه و فقط بسود كفار خيانكار بوده، و همساني شكل نميگيرد) و نه مصلحت مورد نظر در جمله «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنين» بدست آمده است؛
🔸 زيرا اگر به خيانت عكس العمل مناسب نشان داده نشود خيانت كه مطرود خداوند است باز بارها تكرار ميشود؛ و عامل تكرار خيانت مطرود خداوند بيتفاوتي مسلمانان مقابل آن خيانت است؛ پس آخر آيه مورد بحث، قرينه روشني است كه با نقض عهد مشركان، رها كردن پيمان از طرف مسلمان واجب است نه صرفا يك كار جايز دو سويه.
اينها از قرائني است كه نشان ميدهد «اصل» مورد ادعاي آقاي سروش در اينجا كاربرد ندارد.
🔶 خبطي ديگر:
آقاي سروش در ادامه يادداشت خود، كلام #شيخ_طوسي در كتاب مبسوطش را تأييدي بر برداشت ناصواب خود قرار داده است؛ حال آن كه چيزي كه شيخ طوسي در آنجا گفته، مسئله ديگري است و ربطي به مدعاي آقاي سروش ندارد؛
توضيح اين كه در مورد كلمه «تَخافَنَّ» دو تفسير مطرح است برخي اين خوف را ترس از پيمانشكني احتمالي گرفتهاند و برخي با توجه به نون تأكيدي كه در كلمه هست خوف را به معناي ترس از پيمانشكني قطعي معني كردهاند؛
شيخ طوسي در مبسوط با توجه به معني اول، در ادامه عبارت مورد استناد آقاي سروش ميگويد: «و لاتنقض الهدنة بنفس الخوف بل للامام نقضها» يعني به صرف چنين ترسي (كه خيانت كفار، در حد يك احتمال است نه قطعي)، مسلمانان حق نقض عهد ندارند بلكه اين در اختيار رهبر مسلمانان است كه تصميم به نقض عهد بگيرد يا معاهده را ادامه دهد. اين است چيزي كه شيخ طوسي در مبسوط گفته است؛
اما متأسفانه آقاي سروش يا عمدا عبارت شيخ را #تقطيع و #تحريف كرده يا بدون اين كه منظور شيخ طوسي را درك كرده باشد سخن شيخ طوسي را در فرض قطعي بودن نقض عهد كفار معنيكرده و تصور كرده شيخ ميگويد وقتي نقض عهد از ناحيه كفار رخ داده نقض عهد براي امام مسلمانان جايز است و او ميتواند تصميم به نقض عهد بگيرد يا معاهده را ادامه دهد؛ حال آن كه جوازي كه شيخ طوسي مطرح كرده مربوط به #نقض_احتمالي است، نه نقض عهدي كه قطعا واقع شده است؛ و بين دو مطلب، فاصله زياد است.
@oshaghierfan
#Eitaa & #Telegram