فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا رهبری حمایت میکنند ؟؟؟!!
بسیار عالی و شنیدنی👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲تیزراستورے....
❤️
#روزشمـــارغــــدیر
#تاغــــــدیر ۱➤روزمـانده
#حیـــــــدرامیرالمومنیــــــــن
🌷🍃
🦋#عید_غدیر🦋
در خـانہ ے دل نوشتہ با خط جلـے
اين خانہ بنـا شد بہ تولاے علـے
در داخل اين خانہ چــۅ نيكۅ نگــرے
هم مہر محـــمد است ۅ هم عشـــق علــے
🌹🌹🌹👏👏👏👏👏👏👏💚💚💚😍😍😍😍😍✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_8⃣😍✨💚
#استــــــــــــــــــــوری💚✨🌹
منغافلم؛از حالمنآقاکهغافل نیست
شکرخداهمسایهیشاهخراسانم
.
#چهارشنبههایرضوی
#راھبۍپایان
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️انتظار مهــدی امروز
همــه ی حرف غدیر است
🔹صوت زیبای #تو آرامشِ جانَست بیا
🔸وَجه پُرنور تو💫از دیده نهانَست بیا
🔹دل عُشاق بِسوزد💔 زغمِ دوریِ تو
🔸قَدعالم ز #فراقِ_تو کمان است بیا😔
#شبتون_مهدوی💚😊
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 💚✨
#رمانبیصدا
#قسمتبیستوپنجم
با پته پته گفتم:چیزه...ببخشید.....آقا آرتین....خانم هاشمی کارِتون دارن!!!!😰😰😰
آرتین،نگاه خاصی بهم کرد و از کنارم رد شد!!!!😏😏😏
به رئوف نزدیک شدم:ببخشید...از دهنم پرید....یعنی.....🥺🥺🥺
رئوف با اخم😠از کنارم رد شد و گفت:ببخشید من کار دارم!!!!😡😡
وا رفتم!!!!😢😢😢
.
طهورا خانوم؟؟؟🤨🤨
با صدای آرتین،به فضای اتاق بر گشتم!!!!🙂🙂
آروم گفتم: بله؟؟؟😇😇
سرش رو انداخت پایین و گفت: سوالی ندارید!!؟؟؟🧐🧐
.
صبح از خواب پاشدم!!!!🤤🤤
از تو اتاقم صدای حرف زدن مامانمو میشنیدم!!!!🎵🎵
حس کنجکاویم گل کرد و دکمه ی گوشی سیار رو فشار دادم!!!!▪▪
افسانه خانوم بود!!!!😳😳😳
افسانه خانوم:زهرا خانوم!!!شنیدم آرتین پسر برادرم اومده خواستگاری طهورا جان!!!😄😄
مامانم:آره،اما طهورا تا آخر هفته وقت خواسته!!!😌😌
افسانه خانوم:به نظرت جوابش چیه؟؟🤨🤨
مامانم گفت:احتمالا مثبته،آخه ماشاالله آرتین جان خیلی پسر خوبی هستن!!!😍😍
افسانه خانوم:آخه میخواستیم واسه رئوف بیایم خواستگاری!!!💍💍
مامانم:ببخشید.اما بهتره نیاین!!!نمی خوام طهورا تو تصمیمش دچار تردید بشه!!!😐😐
افسانه خانوم:پس میشه یه دختر خوب بهمون معرفی کنید!!!!!🧐🧐
مامانم گفت:سمانه دوست طهوراس!!!خیلی خانوم و خانواده داره!!!!😌😌😌
نهههههه‼‼‼
بهترین دوستم میخواست بشه رقیب عشقیم!!!!😍😩😍😩😍
تو همین حال و هوا بودم که گوشیم زنگ خورد!!!!!📱📱
بی توجه جواب دادم: بله ؟؟؟؟؟🧐🧐🧐
سمانه گفت:طهورا یه خبر خوب!!!!😆😆😆
با تعجب😳 گفتم:چه خبری؟؟؟؟🤨🤨
سمانه با خوشحالی گفت:امشب قراره واسم خواستگار بیاد!!!😁💍😁💍
با تردید گفتم:اسمش چیه؟؟؟؟🧐🧐🧐
با خجالت گفت:آقا رئوف!!!!!☺☺
گوشی از دستم افتاد!!!📱📱
برای یک لحظه قلبم دیگه نزد!!!💔💔
فقط سریع حاضر شدم و به سمت در رفتم!!!!!🚪🚪
مامان خطاب به افسانه خانوم گفت:یه لحظه گوشی!!!📲📲
بعد به من گفت: کجا؟؟؟🤨🤨
با عجله گفتم:میرم بیرون!!!😑😑
منتظر جواب مامان نشدم و از خونه زدم بیرون!!!!😢😢😢......
#ادامه_دارد
◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
#ف_چ
#رمانبیصدا
#قسمتبیستوششم
منتظر جواب مامان نشدم و از خونه زدم بیرون!!!!😢😢😢
میدونستم کجا میتونم دل پُرم رو خالی کنم!!!!🥺🥺
فقط رسول میتونه آرومم کنه!!!!!!🙂🙂🙂
تاکسی گرفتم و به سمت رسول، حرکت کردم.😇😇😇
.
وارد بهشت زهرا شدم و به سمت قطعه ی شهدای گمنام حرکت کردم!!!!🌹🌹
کنار قبر یکی از شهدا نشستم و گریه کردم!!!😭😭😭
یکم که آروم شدم،تو تصمیمم مصمم شدم!!!😐😐
گوشیم📱رو در آوردم و شماره ی آرتین رو گرفتم!!!!!📞📞
خودش شب خواستگاری داده بود بهم.🙂🙂🙂
بعد دو تا بوق،صداش توی تلفن پیچید:بله؟؟؟🤨🤨🤨
گفتم:سلام😊
آرتین:شمایید طهورا خانوم!!!!☺☺☺ سلام!!!🤩🤩
گفتم:من تصمیمم رو گرفتم!!!🙂🙂🙂
آرتین:خِیره انشاالله!!!!😊😊
محکم گفتم:جوابم منفیه!!!!!❌❌
کاملا معلوم بود تو شوکه:چرا؟؟؟؟؟😳😳😳😳
خودمم دقیقا نمی دونستم چرا میگم نه!!!😕😕😕
گفتم:نمی دونم چرا.اما دلم به این وصلت راضی نیست.تازه!!!بعد کنکورم تازه میخوام به ازدواج فکر کنم!!!!😶😶😶
ناراحت گفت:شاید الان گفتید نه؛ اما بعد از کنکورت دوباره میام!!!!من دوست دارم طهورا!!!!!😍😍😍
اینو گفت و قطع کرد!!!!❌📞❌
دوباره گریه کردم!!!😭😭😭
میخواستم بلند شم برم که یک نفر از پشت سرم گفت:چرا بهش جواب رد دادی؟؟؟🧐🧐
برگشتم سمت صدا🎵🎵
رئوف بود!!!😳😳
مگه نباید الان همدان باشه؟؟؟؟🤨🤨🤨
حتما واسه خواستگاری سمانه اومده دیگه!!!!😒😒😒
با یادآوری این موضوع،لبخند تلخی روی لبم اومد:برای تو فرقی هم میکنه؟؟؟🤔🤔🤔
کنارم نشست:نه!!!!😎😎
با کنایه گفتم:بله دیگه!!!وقتی سرت با سمانه خانوم گرم باشه،دیگه به بقیه چی کار داری!!!!😏😏😏
لبخندی زد که قلبم رو سوزوند!!!🖤🖤🖤
آروم گفت: اون که هنوز نه به داره،نه به باره!!!!😌😌😌
آروم گفتم:عاشق که باشی،بهترین فرد کره ی زمین هم نمی تونه توجهت رو جلب کنه!!!😍😍😍
با لحن شیطونی😈😈(تا حالا این طوری حرف نزده بود!!😢😢)گفت:پس عاشقی؟؟؟حالا کی هست این آقای خوش بخت؟؟؟😍😌😍😌😍
بلند شدم و ازش دور شدم!!!!!🕴🏻🕴🏻🕴🏻
طوری که بشنوه گفتم:تو!!!🥰🥰🥰
و با سرعت دویدم!!!🏃🏻♀🏃🏻♀🏃🏻♀🏃🏻♀
صدای فریاد هاش رو می شنیدم:طهورااااا!!طهورا خانووووم!!!وایساااا!!!!😕😕😕
رفتم!!!
رفتم پیش رسول،تا باهاش درد و دل کنم!!!!🙂🙂🙂
نشستم کنارش و گریه کردم!!!😭😭😭
از دلم گفتم که شکسته بود!!!!💔💔
از قلبم گفتم که سوخته بود!!!!🖤🖤🖤
از.........
گل های روی قبرش رو کنار زدم و به اسمش خیره شدم:شهید مدافع حرم رسول خلیلی!!!🕊🕊🕊......
#ادامه_دارد
◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
#ف_چ
#رمانبیصدا
#قسمتبیستیوهفتم
قیافش دیدنیه....🤪🤪🤪
.
از اتوبوس که پیاده شدم، حس معنوی عجیبی تو وجودم رخنه کرد.❣❣
همونجا از خدا خواستم این حس شیرین تا آخر عمر باهام باشه!!💞💞💞
از ورودی فکّه که وارد شدم، محمد حسین صدام کرد: خانم تابش!!😊😊
با بی میلی برگشتم:بله؟؟؟😒😒😒
در حالی که از دویدن نفس نفس میزد گفت:نامزدتون...کارتون...دارن!!😙😙😙
با تعجب گفتم:نامزدم؟؟؟😳😳😳
مشکوک نگاهم کرد: آقای کیانی دیگه!!!😎😎😎
آهان!!😕😕😕
با لحن محکمی گفتم: من نامزدی ندارم، اون شب هم سرکار گذاشتمتون!!!!🙁🙁🙁
نیم نگاهی به قیافه ی متعجبش انداختم!!!👀👀
قطعا اگه وقت دیگه ای بود از دیدن این صحنه کیف می کردم!🤩🤩🤩
اما الان نمی خواستم حس خوبم رو لذت های کوتاه خراب کنم.🤗🤗
رفتم و محمد حسین رو تو شوک باقی گذاشتم!!!😐😐😐
.
روی یه تپه ی خاکی نشسته بودم!!🙃🙃
سرم رو گذاشتم روی زانو هام!!!😇😇😇
صدای زیارت عاشورا از اطرافم بلند شد!!🗣🗣🗣
سرم رو که بلند کردم، محمد حسین رو دیدم که پایین تپه نشسته بود.🧘🏻♂🧘🏻♂
پس اون بود که داشت زیارت عاشورا میخوند!!!🙂🙂🙂
دوباره سرم رو گذاشتم رو زانو هام.🌱🌱
.
وایی!!!😩😩😩
هوا چقدر گرمه!!🥵🥵🥵
مغزم آبپز شد!!🥚🥚🥚
حس کردم دیگه آفتاب مستقیم نمی خوره تو سرم!!!🌞🌞🌞
سرم رو بلند کردم!!😅😅😅
یه چفیه عربی رو کلم بود!!!😜😜😜
گوشه اش رو که کنارم افتاده بود رو برداشتم.🤗🤗🤗
روی گوشش با رنگ مشکی گلدوزی کرده بودن: میم.خ. مدافع حرم بی بی🕊🕊
ناخودآگاه، لبخندی رو لبم نشست!!🙂🙂
فکر کنم جزو مدافعان حرمه!!!😇😇😇
.
اومدم بلند بشم، که پام گیر کرد به یه مفاتیح!!!📙📙
آهان!!!😜😜
اون روز تو بهشت زهرا پیش محمد حسین جاگذاشتمش!!🤦🏻♀🤦🏻♀🤦🏻♀
از لای مفاتیح، یک عکس، پایین افتاد!!!🖼🖼
عکس رسول بود؛برش گردوندم.🎈🎈🎈
پشتش نوشته شده بود: رفیق شهیدم،داداش رسول!!!😇😇😇
پس رفیق شهید اونم رسولهـ...#ادامه_دارد
◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
#ف_چ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلام_رهبــــــــــــــــــــر💚✨😍
پناه قلبم حب علی و آل اوست ...❤️
عید مبارک🌸!
•••┈☆ ✿☆ ════╮
╰═عیدتون مبارک💚😍═══ ☆ ✿☆┈•••
⭕️باعظمتترین روز خدا
❣🌱حضرت امام صادق علیه السلام به یکی از اصحاب فرمودند: شاید فکر می کنی خدا با عظمت تر از روز غدیر خم روزی را خلق کرده است!
بعد فرمودند: نه به خدا سوگند، نه به خدا سوگند، نه به خدا سوگند!
#عید_غدیر
#بزرگترین_عید